May 11
🔴 چه باید کرد؟🔴
با امروز سه روز از شهادت حاج قاسم سلیمانی میگذرد و همه منتظرند که واکنشی نشان داده شود.
شواهد امر هم نشان میدهد که جناح مذاکره تمایلی به پاسخ جدی ندارد. هم از آمریکا میترسد و هم همیشه تنشزدایی کرده تا به خیال خودش اوضاع را بدتر نکند.اضافه کنید به پیشنهاداتی مثل پیشنهاد لغو تحریم در ازای کوتاه آمدن که ظاهرا از طرف قطر مطرح شده است.
حال ما باید چه کنیم؟ الان عمده تلاش بچه حزب اللهیها این است که با اقدامات فرهنگی در این دو سه روز تشییع فضای مطالبه انتقام را زنده کنند و بر شورای عالی امنیت ملی فشار بیاورند از طرف مقابل هم احتمالا طرف مقابل مشغول گذراندن وقت است تا این شور اولیه بخوابد و مدتی هم با شعار «داریم به گزینهها فکر میکنیم» زمان بخرد تا انشاءالله!!! کم کم سردی خاک کار خودش را بکند و مردم سرد شوند و جناح انقلابی نظام هم در همان منگنهای بمانند که در برجام و سایر موارد مانده است.
البته نیروهای مومن داخل نظام احتمالا آنقدر دست بسته نیستند و مانند قضیه توقیف کشتی انگلیسی میتوانند کاری کنند اما سطح آن مساله با شهادت حاج قاسم فرق میکند.
حالا ما چه میتوانیم بکنیم؟
از دیروز همه به این سمت رفتهاند که باید بر جناح سازشکار غربگرا فشار آورد اما کدام فشار؟ فشار حاکمیتی از طرف نیروهای مومن نظام که امیدوارم باشد
اما فشار غیرحاکمیتی چه؟ فشار مردمی! این فشار مردمی چطور باید سامان بیابد؟
این مساله اصلی است و به نظر حقیر مساله اصلی چند وقت اخیر ما بوده است. سوالی که در قالبهای مختلفی مطرح شده است مثلا چرا مردم علیرغم دیدن وضعیت روحانی به او تمایل دارند؟ یا زخمی کهنه چرا جناح انقلابی در چند انتخابات گذشته در کسب رای اکثریت ناکام بوده است؟
ما مانند کسانی که از جواب دادن به این سوال ناکام ماندهایم و طرحی برای پاسخ و حرکتی برای تغییر نداریم مدام به این سو و آن سو میزنیم.
مثلا درباره حاج قاسم احتمالا موج سنگینی از محصولات فرهنگی تولید میشود از پوستر و کلیپ و موسیقی و .... اما باز تاثیر جدی در نگاه مردم ندارد.
به نظرم اولین کاری که باید بکنیم این است که از این سوال فرار نکنیم. شهادت حاج قاسم یکی از تنگناهایی بود که این مساله را دوباره به رخ ما کشید. ما از این مساله فرار میکنیم و برای آن جواب نداریم. به نظرم باید همینجا ماند زیر فشار مساله تا جواب بیاید. باید جلوی تغییر مساله ایستاد.
eitaa.com/sotoor_ra
📌جهاد سازندگی چه بود، چه هست و چه باید باشد؟(1)
📌من اعلام میکنم ما این سیستم اداری و بوروکراسی حاکم بر کشور را قبول نداریم. این نظام بوروکراسی و دیوانسالاری ضدانقلاب است؛ نه آدمهایش، خود سیستم. چون برای حل مشکلات مردم بنا نشده است. برای حاکمیت غرب و استبداد بر کشور طراحی شده است. .... کار اصلی در این مملکت واژگون کردن کل این سیستم است. (شهید بهشتی سخنرانی در جمع مردم شهر ری 1358)
این جمله را یکبار دیگر بخوانید
از نظر شهید بهشتی کار اصلی انقلاب در حیطه حکومت داری در این مملکت واژگون کردن سیستم بوروکراسی و جایگزینی یک نظم جدید بوده است.
📌 برای اینکه خیالتان راحت بشود که این تنها یک جمله هیجانی در یک خطابه انقلابی نیست میتوانیم به مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی و فصل قوه مجریه مراجعه کنیم.
«قوه مجریه به دلیل اهمیت ویژهای که در رابطه با اجرای احکام و مقررات اسلامی به منظور رسیدن به روابط و مناسبات عادلانه حاکم بر جامعه دارد و همچنین ضرورتی که این مساله حیاتی در زمینه سازی وصول به هدف نهایی حیات خواهد داشت بایستی راهگشای ایجاد جامعه اسلامی باشد. نتیجتاً محصور شدن در هر نوع نظام دست و پا گیر پیچیده که وصول به این هدف را کُند و یا خدشهدار کند از دیدگاه اسلامی نفی خواهد شد. بدین جهت نظام بوروکراسی که زائیده و حاصل حاکمیتهای طاغوتی است به شدت طرد خواهد شد تا نظام اجرایی با کارایی بیشتر و سرعت افزونتر در اجرای تعهدات اداری به وجود آید.»
تکرار کنیم نظام بروکراتیک از جلوههای حاکمیت طاغوت است و باید به شدت نفی شود.
📌 نظام اجرایی جدیدی که جای نظام بروکراتیک قبلی را میگیرد، مبتنی بر یک عقلانیت جدید است. نکته مهم در فهم این نظم جدید «نگاه خمینی» است. در نگاه خمینی حتی در روز 23 بهمن 1357 هنوز انقلاب پیروز نشده است و فقط دست اجانب و حکام خائن کوتاه شده است (همان چیزی که ما به عنوان کل انقلاب اسلامی میشناسیم!) پس مردم هنوز باید در صحنه باشند. دیدارهای ماههای اول ورود امام پر است از تقاضای امام و تاکید بر ناتمام بودن انقلاب و ضرورت در صحنه بودن مردم. یکی از نیازهای جدید انقلاب سازندگی است و جهاد سازندگی در پاسخ به همین نیاز شکل میگیرد.
خرابيها بسيار است: در جهت اقتصاد، در جهت فرهنگ، در جهت ارتش، در جهات ديگر. و اين با كوشش همه جانبه همه اقشار ملت بايد ترميم بشود كوشش كنيد اجانب را بيرون كنيد. اين قدم اول است. قدم دوم، قدم سازندگى است، مهمتر از قدم اول است. قدم سازندگى از حالا به بعد شروع مىشود. (20 بهمن 1357) به تاریخ دقت کنید بیست بهمن پنجاه و هفت!
📌 این عقلانیت جدید به صورت طبیعی نیاز به نهادهای جدیدی دارد که باید در تعامل امام و مردم ساخته میشوند. در این نهادها دوگانه امام و امت حاکم است. امام فرمان داده است و امت به میدان میآید. اما دوگانه بوروکراسی در چارچوب دولت و ملت است. سازندگی کار دولت است و ملت شهروند است و از آن اطاعت میکند و نهایتا مشارکت دارد. در دوگانه امام و امت اساسا بدنه محرکه جامعه مردمند و مرکز تنظیمگر امام است.
ایده انقلاب اداری شهید بهشتی هم –که یک پاراگراف از آن را در اول بحث خواندید- در این چارچوب تعریف میشد. اول باید فضاهایی خارج از نهادهای اداری با هویت انقلابی تشکیل شود و پس از آنکه این فضاها نظام درونی خود را بر اساس مطلوبیتهای انقلابی شکل دادند و حالت نهادی گرفتند آنگاه این نظم انقلابی بر سایر ادارات حاکم شود.
📌 این دیدگاه مبنای تشکیل نهادهای انقلابی بودند که با طلوع انقلاب متولد شدند. جهاد سازندگی، سپاه پاسداران، کمیتههای انقلاب اسلامی، دادگاههای انقلاب، هیاتهای هفت نفره زمین، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان و جانبازان، نهضت سواد آموزی، کمیته امداد امام خمینی، بسیج مستضعفان، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و .....
https://ble.ir/sotoor
https://t.me/sotoor_ra
https://eitaa.com/sotoor_ra
📌جهاد سازندگی چه بود، چه هست و چه باید باشد؟(2)
📌 در مقابل این نگاه امام، دولت موقت بازرگان بود. دولت موقت در همان روزهای اول در بیانیهای بعد از تبریک پیروزی انقلاب از مردم میخواست از خیابان به خانه برگردند تا دولت بازسازی را شروع کند. دعوایی که بعدها ادامه یافت و دولت موقت نهادهای انقلابی را مزاحمانی میدانست که یک بینظمی و حالت «دولت در دولت» درست کرده بودند. تمایل این بود که اگر قرار نهاد جدیدی باشد ارگانی از دولت باشد نه نهادی انقلابی! این تعبیر از زبان بنی صدر هم شنیده میشود و بعدتر از زبان دیگرانی که انقلابی به نظر میآمدند مثل عبدالله نوری نماینده امام در جهاد سازندگی! و هاشمی رفسنجانی که رئیس مجلس وقت بود.
📌 این جمله دولت در دولت یعنی همان هدفی که شهید بهشتی میخواست. ایده انقلاب اداری شهید بهشتی این بود که برای قوام گرفتن نظم مردمسالار و تبدیل آن به حالت نهادی باید محیطهای جداگانه موازی شکل بگیرد تا ظرف نظم جدید مردمسالار باشد تا پس از قوام گرفتن این نظم جدید مردمسالار، آن را جایگزین نظم بوروکراتیک قبلی کنند. طبیعتا این محیط خاصی که نظم فارغ از نظام اداری و اجرایی کشور را تجربه میکرد در حیطه کار با دولت اشتراک داشت و مومنان به بروکراسی که خودشان را نسخه اصل عقلانیت میدانستند این وضعیت جدید را یک مزاحمت و یک آشتفگی قلمداد میکردند.
📌 اتفاقی که در سالهای میانه دهه شست میافتد کاملا به عکس آن چیزی است که انقلاب اسلامی دنبال میکرد. خود سال 1360 از این جهت یک سال کلیدی است. ظرف سه ماه از تیر تا شهریور 1360 بخش اعظم اعضای اصلی دو قوه مقننه و قضائیه کشور –در انفجار هفت تیر- به شهادت میرسند. دولت رجایی و باهنر نیز تنها 28 روز پس از تشکیل در انفجار دفتر نخستوزیری به شهادت میرسند. رجایی و بهشتی اصلیترین پشتیبانهای ایده نظم مردمسالار در بدنه اجرایی کشور بودند. آیت الله خامنهای پشتیبان دیگر این ایده، در همان سال شست رئیسجمهور میشود. جایگاهی که با وجود نخست وزیر عملا از سیستم اداره کشور، دور افتاده است.
📌 آنچه از میانه دهه شست شاهد آن هستیم تاریخ نزاع رهبران انقلاب با جریان مومن به بروکراسی است که بخشی از آن در دل نیروهای انقلابی هم جای گرفته بوده است.
https://ble.ir/sotoor
https://t.me/sotoor_ra
https://eitaa.com/sotoor_ra
📌جهاد سازندگی چه بود، چه هست و چه باید باشد؟(3)
📌 نظم مردمسالار یک عنوان کلیدی در فهم انقلاب اسلامی و روند حرکت آن است و نهادهای انقلابی و خصوصا جهاد سازندگی از این باب که یک نمونه جدی از نظم مردمسالار هستند، مورد توجه قرار میگیرند. نظم مردمسالاری که اصلیترین غیریت خود بلکه اصلی دشمن عینیتیافته خود را نظم بروکراتیک میدانست.
📌 بحث نظم مردمسالار را از دو زاویه دید میتوان ادامه داد. زاویه دید اول، روایت تاریخی نظم مردمسالار و نظم بروکراتیک که روایت عجیب، عبرتانگیز و بسیار برای امروز ما لازم است. زاویه دید دیگر هم توضیح ابعاد معنایی نظم مردمسالار است. با اینکه صاحب این قلم به زاویه نگاه اول بسیار تمایل و حتی دلبستگی دارد اما به یک دلیل –و آن هم غربت نظم مردمسالار در فهم ما- زاویه دید دوم را دارای اولویت بیشتری مییابد.
📌 نظم مردمسالار چیست؟
📌 مهمترین مقدمهای که لازم است قبل از پاسخ به این سوال بارها و بارها تذکر داده بشود را آوینی اوایل دهه هفتاد نوشت:
📌 ما هستيم که زير عَلَم آن سيد بزرگ – روح الله موسوي – قيام کردهايم، که .... از هر ده کلمهاي که ميگفت، هر ده کلمهاش درباره دين بود و احکام دين و ولايت و فقاهت و تقوا و تزکيه… و حتي براي يک بار هم نشد که دين را به صورتي متجددانه تحليل و تفسير کند و هر آنچه را که ميخواست به ما بياموزد با رجوع به امثال و حِکمي بيان ميکرد که از احاديث و روايات و تفسير قرآن و زندگي انبيا و قيام امام حسين (ع) گرفته بود و حتي براي يک بار «آزادي» را جز در تلازم با استقلال و جمهوري اسلامي معنا نکرد و از استقلال همواره معناي عدم تعبد غير خدا را مراد ميکرد – که در تفسير لاالهالاالله وجود دارد- و از جمهوري اسلامي نيز حکومتي ولايي را در نظر داشت که قانون اساسي آن نه از قوانين فرانسه که از قرآن و سنت گرفته شده و نهادهاي آن، بلا استثنا، چون اقماري که بر گرد شمس ولايت فقيه نظام يافتهاند، زمينه را فقط و فقط براي حکومت شرع فراهم ميآورند و شرع را نيز درست همان طور معنا ميکرد که فقهاي سلف کرده بودند و عليالرسم القديم باز هم حوزه هاي علميه را به فقه جواهري دعوت ميکرد… و قس علي هذا.
📌 باید بارها و بارها به خود و دیگران یادآوری کنیم، امام روح الله -قدسسرهالشریف- آن کسی بود که میگفت من اگر نظم دارم نه بخاطر این است که نظم چیز خوبی است بلکه به خاطر آن است که خدا ناظم است و میخواهم به صفت الهی متصف بشوم. امام روح الله آن کسی بود که در برابر امر خدا هیچ ملاحظهای از مردم نداشت و میگفت اگر این مردمی که میگویند روح منی خمینی، بگویند مرگ بر خمینی در روحم اثری ندارد و همینی هستم که هستم.
اگر صحبت از نوکری مردم میکرد اگر صحبت از رجوع به آراء مردمی و حتی بالاتر از آن صحبت از مردمسالاری دینی میکرد همه را از مغزای دین و شریعت و قرآن و امر خدا فهمیده بود.
📌 خلاصه کلام اگر برای فهم جهاد سازندگی که او میگفت مسیر غیر از این بجوییم یقینا به خطا رفتهایم.
ادامه دارد .....
https://ble.ir/sotoor
https://t.me/sotoor_ra
https://eitaa.com/sotoor_ra
📌 جهاد سازندگی چه بود، چه هست و چه باید باشد؟(4)
📌 در نگاه امام خمینی عنصر جدیدی از منظومه نگاه اسلامی برجسته شد که آن عنصر مردم بود.
📌 امام این نکته را به چشم آورد که در نگاه قرآنی اساسا تربیت انسان بدون توجه به دو عنصر آزادی و آگاهی ناممکن است. امام از تفکر قرآن آموخته بود که انبیاء در مسیر حرکت بشر نقش راهبری دارند و این انسانها هستند که با اراده خود مسیر کاروان را رقم میزنند و فاعل اقامه قسط مردم هستند. مقوله ولایت و در هم آمیختگی حرکت امام و امت از همینجا در نگاه امام پررنگ میشد.
📌 هدف امام ـ در امتداد حرکت انبیاء ـ ایجاد بستری بود که در آن امکان رشد انسان –یعنی انتخاب آزادانه و آگاهانه او- فراهم شود. جمهوری اسلامی تجلی همین نگاه در فضای حکومت بود. جمهوری بستری است برای آنکه اراده مردم تجلی کند و رای آنها نشان داده شود و البته که جمهوری اسلامی تنها این حد از بروز اراده مردم نبود.
📌 بر خلاف نگاه برخی انقلابیون، از نگاه امام پس از 22 بهمن 1357 انقلاب اسلامی پایان نیافته بود. مردم باید امکان زندگی آگاهانه و آزادانه را مییافتند. اما در کشوری که وابستگی جلوه بارز آن در دوره طاغوت بود، این آزادی امکان نداشت و برای هیچ ملت وابستهای این آزادی امکان ندارد. ملت باید استقلال مییافت. استقلالی که به تعبیر مقام معظم رهبری آزادی در مقیاس یک ملت است.
📌 چهره اول این استقلال سازندگی بود و امام پنج ماه بعد از انقلاب همه در پاسخ آمادگی دانشجویان انقلابی در پیامی همه را به جهاد برای سازندگی دعوت کرد
📌موانع مرتفع شد، خائنین رفتند، و اگر تتمهاى هم باشد، با همت ملت خواهند رفت. لکن این دیوار شیطانى بزرگ که شکست، پشت آن دیوار خرابی هاى زیاد هست .... دانشجوهاى عزیز، متخصصین، مهندسین و بازارى، کشاورز، همه قشرهاى ملت، داوطلب براى این است که ایرانى که به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند. از این جهت، باید ما بگوییم یک جهاد سازندگى، موسوم کنیم این جهاد را به «جهاد سازندگى» که همه قشرهاى ملت، زن و مرد، پیر و جوان، دانشگاهى و دانشجو، مهندسین و متخصصین، شهرى و دهاتى، همه با هم باید تشریک مساعى کنند و این ایران را که خراب شده است بسازند.(27خرداد1357)
📌 این جهاد از نگاه امام تمام نشده و باید ادامه پیدا کند. امام در آخرین پیام خود به جهادگران در 14 آذر 1367 به مبنای این سازندگی به صراحت اشاره میکند که همان پایهریزی ایران بر پایه استقلال واقعی است.
📌شما عزيزان با خدمات شايسته خود در پشت جبهه ها، چون جبهه ها، دل امام زمان -روحي له الفدا - را شاد كرده ايد. اميدوارم از سياست صخرههاي سخت "نه شرقي ، نه غربي جمهوري اسلامي " عبوركنيد كه اگر ايران را بر پايه استقلال واقعي پايه ريزي نكنيم ، هيچ كاري نكردهايم. چشم امید من به شما سازندگان پر شور و نشاط اسلامی است.
📌استقلال یکی از لوازم جدی است که اگر نباشد یک ملت هرگز نمیتواند سالار بودن را تجربه کند و اساسا رشد او معنا ندارد.
📌این یکی از ابعادی است که امام از جهاد سازندگی میفهمید و یکی از ابعادی است که نظم بروکراتیک نمیتوانست آن را تحمل کند. کمی صبوری کنید ناگفتهها درباره راه امام روح الله زیاد است.
#بازگشت_به_خمینی_ما_را_زنده_میکند
ادامه دارد .....
https://ble.ir/sotoor
https://t.me/sotoor_ra
https://eitaa.com/sotoor_ra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷علیرضا قزوه شعری خوش دارد:
قسمت نشود روی مزارم بگذارند
سنگی که گل لاله بر آن نقش نبسته
🌷از عصر تا الان فکر میکنم نقش بستن لاله سرخ روی سنگ مزار به تنهایی همه آرزویم نیست. به آن تصویر یک عمامه روی سپیدی کفن را اضافه کنید.
🌷تصوير امروز آن طلبه شهید غرقه در خون، در حرم امام رضا به شدت رشک برانگیز بود. ظهر ماه رمضان، لب تشنه هم بود.
🌷باز هم قزوه زیبا گفته
ای آرامشت چون کوه، همچو دریا در تلاطم باش
داستان تخیلی (1)
📌این یک داستان سر تا سر تخیلی یک ذهن مریض درباره نتیجه منعفل کردن نیروی اجتماعی است. مسئولیت یک خطش را هم گردن نمیگیرم چون حوصله ندارم.
- خبر داری .... توی اغتشاشات بوده است و بقیه رو تشویق میکرده؟
- مطمئنی؟
- آره!
- هفت تا اسم برایت میفرستم ببین چقدر آشنا هستند؟
*1.* خانم نیمه مذهبی، همسر معتاد و یک پسر معلول! بسیار خودساخته! از بیسوادی به کارشناسی ارشد مشاوره! مدیر حلقه خودجوش برای زنانی است که شوهرشان معتاد است. دویست نفر عضو!
*2.* دختری حدود بیست و چند ساله! کارآفرین که چند شغله است. معلم رایگان مدارس پایین شهر در صنایع دستی و نقاشی روی چوب! یک کارگاه دارد و در اینستا پیچش حدود 50K عضو دارد. در کارگاهش از هر پنج سفارش یکی هزینهاش صرف کارهای آموزش رایگانش میشود! سال 97 برای شهید حججی بیست تابلوی رایگان کار کرد و جایزه داد!
*3.* خانم چهل ساله مجرد. منشی یک شرکت انتشاراتی! سر حلقه یکی از شبکههای فروش بادران! با مجموع درآمد ماهی سی تا سی و پنج میلیون از شغلهای مختلف! طراح سایت و گرافیست! ایدهاش رهایی زنان معتاد با آموزش هنر بود. پس از سه سال نرخ بازگشت 18 درصد بود و این از بهترین آمار بهزیستی از کمپهای ترک اعتیاد بهتر است!
*4.* خانم سی وهفت ساله مادر سه قلوهای کاملا همسان! ایده بازی مادر و کودک در پارک به شکل جداگانه! چیزی شبیه جامعه گردشگری رویش در تهران! مربی ایروبیک که به خاطر بچهها کاملا سبک کارش را عوض کرده است! برای مادران باردار تمرینات ورزشی برای زایمان با درد کمتر هم انجام میداد و بخشی از این مادران را در زیر زمین یک مسجد آموزش میداد!
*5.* خانم بیست و نه ساله! مربی تئاتر عروسکی! صاحب رتبه در یکی دو جشنواره! چند کسی با او تماس گرفت و خواست یک شب برای مهد یکی از هیاتها تئآتر اجرا کند و او هفت شب رفته بود! مدتی بعد با یکی از طلبههای خانم ایده سواد یاد دادن به کودکان نیازمند گفتار درمانی با بازیگری تئاتر عروسکی را شروع کردند.
*6.* خانم بالای چهل سال! اول آرایشگر بود ولی این کار را کنار گذاشته بود! روی ماجرای زیبایی درونی کار میکردند! برای دختران دبیرستان کار میکرد! توی پارک توی مدرسه! گاهی خواهش میکرد در مدرسه راهش بدهند!
*7.* خانم پرستار مجرد سی و سه ساله! چند بار اردوی جهادی هم رفت. ایدهاش این بود که به جای خدمات پزشکی در خانه برای سالمندان و معلولان، که پول خوبی هم داشت! به خانوادههای آنها این موارد را یاد میداد. نکات جالبی هم داشت از حمام کردن، تزریق و ...
چند تا از دوستانش را هم همراه کرده بود. از پولدارها پول میگرفتند ولی به فقرا آموزش میدادند!
📌 اینها را چه کسانی شناسایی کرده بودند و اینطور به کارهای اجتماعی مرتبط با ما پیوند میدادند؟ چند خانم فعال فرهنگی از طلبههای نیمهسواد و دانشجویان دانشگاههای زیر پونز که متاهل هم بودند! شوهرهای غیر همراه بلکه بعضی شوهر نفهم داشتند! الان کجا هستند؟ هر کدام یک گوشه! در نتیجه آن ارتباط اجتماعی از بین رفته و صیادان آنطرف دیگر ارتباط را زنده کردند و حالا هم ثمرش را چیدند
📌چه میشود که اینگونه میشود!
📌یک نهاد تعلیم دینی به خاطر اینکه بچهدار شده بودند و نتوانستند در امتحانات شرکت کنند مدرک برخی از آنها را نداد و برادر مسئول یک نهاد دیگر که در مواقع نیاز آنقدر به آنها زنگ میزد که همسرشان را بدبین میکرد حتی به آنها پول بنزین نمیداد و میگفت کسی به خاطر پول و مدرک نق بزند نیروی انقلاب نیست!
📌به خاطر مخالفت با سلام نظامی به رهبری در مدرسه دخترانه برای یکیشان گزارش حفاظتی رد شد.
📌برای آن یکی پدر یکی از دخترها که از پسری حامله شده بود و قصد خودکشی داشت شکایت کرد و برادران بزرگوار یک نهاد حتی حاضر نشدند بگویند این آدم را ما فرستادهایم که گردی به دامنشان ننشیند!
📌آن یکی آخرش خودش رفت زد توی گوش دوست پسر یکی از دخترها که عکس نامناسب دختر را بهانه هزار تهدید کرده بود چون هر چه به دیگران گفت کاری نمیکردند و دختر در مرز از دست دادن عفتش بود و به فکر خودکشی!
📌آدمند دیگر! از شوهر بخوری! از مدرسه بخوری! از نهاد تعلیم دین بخوری! از خانواده شوهر بخوری! از نهادهای انقلابی .... بخوری!
آدمند دیگر! هی بیایند ناله کنند که حاج آقا فلان شده و بعد بگویی زحماتش به پای حضرت زهرا! طرف خودش کم کم حیا میکند!
آدمند دیگر!
📌الان هم کنار ننشتهاند و برخیشان پنهانی از شوهر میروند گهگاه وسط بچه مدرسهایها! مثلا میفهمند سی چهل دانشآموز دختر میشناسد که در دوره کرونا پول یک گوشی نداشتهاند الان با وعده پول و اقامت خبرنگار شبکههای آنطرفی هستند خلاصه یک شبکه سازی اساسی شده است! شوهرش هم کتکش زده که عوضی! اگر رفتی تو را با چاقو زدند کی این زندگی را جمع میکند! آن برادر مسئول هم گفته خودمان میدانیم و گزارشش را داریم!
داستان تخیلی (2)
این یک داستان سر تا سر تخیلی یک ذهن مریض درباره نتیجه منعفل کردن نیروی اجتماعی است. مسئولیت یک خطش را هم گردن نمیگیرم چون حوصله ندارم.
📌چه باید کرد؟
📌 با نیروی حاکمیتی که نمیتوان همه چیز را کنترل کرد و اصلا خیال خام است که کسی فکر کند میتواند با نیروی حاکمیتی، ملت را کنترل کند!
📌 نیروی اجتماعی برآمده از مردم هم اگر بخواهد کار کند که معمولا پشتیبانی ندارد و حتی گاهی وعده دروغ از پشتیبانها دارد!
📌 اگر کمی کارش بگیرد نیروی حاکمیتی حساس میشود که تو که هستی؟ و اگر برای انقلاب کار میکنی چرا برای نهادهای انقلابی کار نمیکنی و زیر مجموعه ما نمیشوی؟ اگر بگوید من میخواهم مستقل باشم مشکوک است و اگر بگوید من زیر مجموعه تو هستم، از آن به بعد آنقدر باید حساب و کتاب و دستور و وعده تحمل کند و مثلا در همایشهای بصیرت افزای یک روزه الکی شرکت کند تا آموزش ضمن کار طی کند و مجوز فعالیت پیدا کند!
📌 اگر بخواهد مثلا از حق کسی در مقابل یک زورگو مثلا فرض کنید از یک محله در برابر شهرداری دفاع کنند، گاهی چند نفر هستند که دست آخر او را توجیه کنند که میدانی الان چه خبر است؟ فلان گروهها در منطقه فعالند و چنین و چنان است و مصلحت را هم فقط ما میدانیم و از دسترس دیگران خارج است! اگر خیلی اصرار کنی که اصلا ریگی به کفش داری و اگر مرد باشی زن بازی و اگر زن باشی حداقل فمینیست مذهبی! بالاخره یک مرضی داری -که اصلا امکان ندارد درد انقلاب خمینی باشد!- که اینقدر تلاش میکنی دیگر!
📌 اینگونه میشود که زمانی که اغتشاش ایجاد میشود و یک نفر باید برود بدنه اجتماعی را پای انقلاب خمینی بسیج کند، نیروها آن کارایی لازم را ندارند! زمینه از نیروی اجتماعی خالی است و نیروی حاکمیتی باید هزینه صد برابری بدهد تا برخی اتفاقات رخ بدهد!
📌 بخواهیم یا نخواهیم گروههای اجتماعی کوچک در کشور شکل گرفتهاند در یک شهرستان کوچک فقط هفت هشت تا گروه کوه داریم. انواع و اقسام مختلف گروههای مختلف هستند از گروههای بازاریابی بیز و بادران و ..... تا گروههای گپ و گفت زنان در موضوعات مختلف تا گروههای ترک اعتیاد تا حتی گروههای گیاهخواران و گروههای طب سنتی در انواع شعب طب گیاهی، حرکت درمانی و .... تا گروههای ورزشی صبح تا گروههای گردشگری تا گروههای آموزشی در زمینههای مختلف تا گروههای محیط زیست و جمع کردن زباله از کوه! و .... و .....
📌باور کنیم بسیاری از این ظرفیتها میتوانستند مثل همان خانمهای بالا در دست ما باشند! شاید چادری نمیشدند و برای سلامتی مقام معظم رهبری صلوات نمیفرستادند اما برای ایران و سلامتش و شهدایش و و احترام پدر و مادر و حتی زیبایی درونی -که خیلی نزدیک به حجاب است- و خیلی ارزشهای مشترک دیگر حاضر بودند تلاش کنند و در یک معرکه اجتماعی بجنگند!
📌 نازنین زاغری در یک پروژه نفوذ حدود چند هزار نفر از زنان ایرانی را درگیر کرده بود! مستند خارج از دید 2 درباره نفوذ است و قسمت نهم آن به نازنین زاغری، پروژههایی مثل کفشدوزک وامثال آن میپردازد! به پروژههای آمریکایی بعد از اشغال در افعانستان و عراق نگاه کنید بخش عمده کار روی دوش فعالان اجتماعی است.
📌 تلخ نوشتم و عمدا خواستم آن طرف پر لیوان را تصویر نکنم چون حس میکنم نیمه خالی دارد خودش را تحمیل میکند! ما باید تصمیم بگیریم. نیروی اجتماعی یا همان نیروی مردمی با وجود هزار دم و دستگاه و معاونت .... در حال ضعیف شدن است!
📌 امیدوارم بعد از نوشتن این متن لازم نباشد چندین بار شهادتین امید و جهاد و انقلابی بودن را فریاد کنم تا دل برخی دوستان راضی بشود!
در حاشیه کلیپ دختر همسایه!
📌 عنوان درد:
حزب الله کمبود نیروی اجتماعی دارد که بتواند با طیفهای دیگر گفتگو کند!
📌 تشریح مساله
🖋 الف: اساسا مساله گفتگو با مخاطبی که گاهی بداهتهای تو را قبول ندارد از قفلهای جامعه دغدغهمند ماست که هنوز باز نشده است.
اصلا گاهی بحران پذیرش از سوی طرف مقابل در جامعه هست. پدر مادرها و بچهها، معلمها و دانشآموزان، حزباللهیها و غیر حزباللهیها
اسمش را استیصال در گفتگو میگذارم.
زمان کرونا و زلزله، شوری در ما حزباللهیها حس میکردم که به نظرم ناشی از همین بود. موقعیت بحران به حزب الله اجازه میداد به اقشار دیگر نزدیک و از سوی آنها پذیرفته شود.
قبلترها در اردوهای جهادی هم -زمانی که با مردم بود نه الان که حمالی برای مردم است- همین حس را داشتم و در بقیه هم میدیدم. همان خدا خیرتون بده ما را تا آسمان میبرد واحساس مفید بودن میکردیم.
🖋 ب: گفتگوی اجتماعی مثل فلسفه کونگ فو است که یک طرف نباید به طرف مقابل ضربه بزند بلکه باید نیروی ضربه طرف مقابل را به خود او برگرداند. اما این برگرداندن ضربه نیاز به طراحی حرکت دارد.
حرکت یعنی پیام -چه جملهای-، مدل مواجهه -حالت عاطفی -، در نظر گرفتن دایره اقناع مثلا تماشاچی هم دارید یا نه؟ که همه اینها مبنتی بر شناخت طرف مقابل است. و شناخت زمانی حاصل میشود که تو در تقاطع نیاز طرف مقابل پاسخ، راه حل، ارزش افزوده -اسمش مهم نیست- خلق کنی! اولش ممکن است اشتباه برود ولی با چند مرحله قلقگیری، کار را تشخیص میدهی!
مدل کلاس تقویتی در مسجد قدیمترین شکل این کار در دهه هفتاد بود.
🖋 ج: حزب الله به خاطر دوری از مردم ناتوان از خلق حرکتهای درست است. حال دیگر طیفها و اقشار اجتماعی و علت رفتارهای آنها را نمیفهمد.
مساله و درد اجتماعی -برای ما حزباللهیها- در امروز -در لایه موازی لایه امنیتی- خلق محیطهای کوچک گفتگو به تعداد زیاد است که در آن طرف مقابل در یک گفتگوی برابر و با به رسمیت شناختن خودش -نه فکرش- در گفتگو! در این موقعیت امکان فهم و گفتگو و فهم دیگران را فراهم میکند.
♦️ پانوشت ۱:
امروز در اصفهان ۴ جا صحبت کردم. هر جمع حدود دویست نفر از همه اقشار!
طلبه، معلم، دانشجوهای دانشگاه آزاد، مادران خانهدار، پدرهای کارمند و کارگر!
حدودا نصف با رگه حزب اللهی و مذهبی و بقیه نزدیک مردم معمولی با پوشش متفاوت از حجاب شرعی!
بعد از هر گفتگو آزاد نشستم تا بقیه حرف بزنند. بدون استثنا مساله همه که همه میخواستند بدانند همین مدل رفت و برگشت گفتگو بود. و مهمتر از همه اینکه طرف مقابل چه فکر میکند؟
♦️ پانوشت ۲: نماهنگ دختر افغان علیرغم ایراداتش برای حزب اللهیها جذاب است چون زمینه و ایدهای از توان گفتگو با دیگران دارد! یک نفر که متهم به ذینفع بودن در قدرت اجتماعی نیست دارد با دوستش در ایران حرف میزند با زبان موسیقی!
در مورد شرعیت دیدن کلیپ، هر کس به فتوای مرجعش عمل کند. واقعا در موقعیت، حوصله بحث اینطور را ندارم.
♦️ پانوشت ۳: مساله لالی در تبلیغ نیست مساله گنگی در فهم طرف مقابل و موقعیت است! بدانیم چه باید بگوییم روشش را پیدا میکنیم! در رسانه هم مشکل داریم اما تاویل مشکل امروز به رسانه، مشکل اصلی را گم میکند و درمان را دورتر!
https://ble.ir/sotoor
https://t.me/sotoor_ra
https://eitaa.com/sotoor_ra
📌 قهرمان، قهرمان، قهرمان، قهرمان!
🖋 ۱. این نسل قهرمانان من هستند. همینها که ضد چیزهایی که نمیخواهند، عصیان کردهاند! از آن دختری که کشف حجاب کرده و تو صورتم فریاد میزند بیشرف تا آن دختر حزب اللهی که اسمش گربهاش مایا است و به خاطرش با همه فامیل قهر کرده است. از آن پسری که اصلا میگوید ایرانی بودن به چه درد میخورد؟ از آن یکی که میگوید این پارچه دور سرت از کجا آمده! از آن یکی که میگوید قرآن گفته که گفته! حتی از آنی که میگوید شما را مثل سگ باید کشت! از آن بچههای کف میدان بسیجی که به قول خودش چهل روز است شبها تو خیابان است! از آن دختر چادری که میگوید اگر نمیتوانید اینها را جمع کنید زر نزنید!
دوست فریاد بزنم قهرمان، قهرمان، قهرمان، قهرمان!
🖋 ۲. این عصیان مربوط به ماجرای این روزها نیست. حزب اللهی و غیرحزب اللهی و باحجاب و بی حجاب ندارد.
ماجرای اخیر فقط برجستهاش کرده! قبل از این هم این عصیان بود. نمونهاش هزار پدر و مادری که نگران بیدین شدن، بیادب شدن، خارج از کنترل شدن، غیر قابل تحمل شدن بچههایشان بوده و هستند و حتی گاهی دیگر آنها را نمیشناسند. مذهبی و غیر مذهبی هم ندارد و جفتش را دیدهام.
چه کنیم که ما به قول شهید خرازی مساله را درشت مینویسیم و درست نمینویسیم. و طبیعتا تا برجسته نشود و آرامشان را به نزند حتی ترجیح میدهیم دیده نشود!
🖋 ۳.بله! این روزها دشمن مگسوار روی شیرینی دور میزند و به دنبال کثافت خود است و لابلای همین خودش را پنهان میکند و از ما علیه ما نیرو میسازد و رذالت میکند. از دشمن چه انتظاری جز رذالت داشتید؟ این روزها گاهی نیمهشبها از خواب میپرم و برای آن بسیجی، آن کودک بیگناه که این روزها با رذالت دشمن در خون میغلطد گریه میکنم. اما سوء استفاده دشمن از شکوه این نسل معترض چیزی کم نمیکند!
🖋 ۴. ۱۶-۱۷ ساله که بودم سر پرشوری داشتم و معترض بودم. دوست داشتم یکی بزند تو دهن سیاسیون سیاستباز! مدیر کل و جزءهایی که بود و نبودشان یکی است، بزنم دهن حوزه علمیه پاسخ نده، نهادهای فرهنگی مفتخور بی اثر، معلمها و مدرسههایی که فقط نمره برایشان مهم بود، محققان علوم انسانیهایی که فقط بعد از اتفاق، فضا را با تحلیلهای پسینی پر میکنند.
اصلا یکی بزند تو دهن دینی که نمیتواند یک دنیای پر از شور و دانایی و عشق و زیبایی و آبادی خلق کند! بزند تو دهن منبری هیات که امام حسینش، به نظرم امام حسین نبود، اصلا یکی به زندگی بیحماسه، بیخلاقیت، بی شوق، بیپول و .... تو دهنی بزند!
🖋 ۵. فضا آن روزها خیلی سنگین بود. بگیر و ببند نبود اما هجمه احترام این و آن، ابهتهای این کس و آن کس، پول نفتی که که پای سازمانها و کارهای بیثمر میرفت، آنهایی که مساوی نظام بودند، آنها که نماینده روشنفکری بودند، آنها که ....
گاهی تلاش میکردم بگویم: عذر میخواهم ولی ظاهرا سلطان الف یا ب یا ج، برهنه به نظر میآید، ولی نتیجه روشن بود انکار! از شما چه پنهان گاهی احتیاط، ترس یا هر چه باید اسمش را بگذاریم، لالم میکرد.
🖋 ۶. از این نسل خوشم آمده است. هیچ چیز را قبول ندارد مگر اینکه بفهمد و حسش کند. تابوهای زیادی برایش ریخته! استناد به بسیاری کسان پاسخش یک جمله است فلانی گفته که گفته است! دوست دارمی که در جواب خیلی چیزها میگوید را دوست دارم. این روح سرکش را حتی اگر به من فحش بدهد، به روح خموده برخی دیگر ترجیح میدهم.
🖋 ۷. این نسل یک ظرفیت بزرگ برای ما است. برای عبور از حاکمیت بروکراتیک تمرکزگرای نفهم! برای محک هزار پژوهش و پژوهشگر و علوم انسانی در دانشگاه یا حوزه، هزار فرهنگیکار و فعال فجازی و افسران جنگ نرم، محک ۲۸ دستگاه فرهنگی کلان کشور،
برای محک ما پادشاهان لخت!
🖋 ۸. این نسل هزار فرصت دارد. حس میکنم آزادی، مردمسالاری، عدالت و پیشرفت را با این نسل بهتر میتوان پیشبرد! راستش با این نسل دارم دین خودم را هم بهتر میفهمم و زوایای جدیدی از آن را کشف میکنم. اینها برایم حرمت پاسخهای ناکارآمد یا نابجا میشکنند و پاسخهای درست و گرهگشا خودش را نشان میدهد.
🔺️پ ن ۱: مازوخیست نیستم که از شنیدن فحش، منزجر نشوم اما نمیتوانم به برقی را که در چشم آن دختر یا آن پسر میبینم، افتخار نکنم.
برای اینکه نسلی اینگونه داشته باشیم رنج دوران بردهایم و باید قدر این فرصت را بدانیم! اگر هم ندانیم، تهدیدهایش به ما نزدیکتر است.
🔺️پ ن ۲: میدان آماده است. این بحران را قدر بدانید. هر کس آماده به رسمیت شناختن این نسل، شنیدن حرفهایش، درک مسائلش و جستجوی پاسخهای قانع کننده است بسم الله!
🔺️پ ن۳: نترسید! اخر دهه پنجاه و اول دهه شصت که عصر طلایی انقلاب است، همین شکلی است.
دوره تولیدات فکری مطهری و بهشتی و محمدباقر صدر و سید علی خامنهای و .... گرفته تا آیت و دیالمه و جلالالدین فارسی و ...، عصرطلایی گرافیک و موسیقی و تئاتر و سرود، زمانه فعالیت فعالان واقعی در مسجد و کارخانه و