eitaa logo
سازمان سینمایی سوره
1.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
713 ویدیو
8 فایل
🚩 #این_قصه_قهرمان_دارد سازمان سینمایی سوره | @Soureh_Cinema ::وابسته به حوزه هنری انقلاب اسلامی:: www.sourehcinema.com ▫️اینستاگرام: instagram.com/Soureh_Cinema ▫️تلگرام: t.me/Soureh_Cinema ▫️توئیتر: Twitter.com/Soureh_Cinema
مشاهده در ایتا
دانلود
➕خروج از پاناما و ورود به مصر اخبار و اطلاعات نگران کننده باعث شد مجددا وضع روحی و مزاجی محمدرضا به وخامت گراییده و سلامتی ارزان او دچار بحران شود. هامیلتون جوردن از طریق منابع سی _آی _ اِ در جریان مسائل مربوط به محمدرضا قرار داشت، بدون آنکه توجهی را بربیانگیزد در سر راه مذاکره کنندگانی که از تهران بر می گشتند قرار گرفت و از آنها پرسید: آیا راهی برای آزادی گروگان ها باقی است؟مارسل سالامین با قاطعیت گفت: بله فقط تحویل محمدرضا! چوچو که از زیر همه ی کارها اطلاع داشت به محمدرضا گفت که دیگر ماندن جایز نیست باید از قبل از آنکه بازداشت شوید از پاناما بگریزید! اما به کجا؟! 📚منبع:فریده دیبا: ص۴۸۲_۴۸۷ 📱 @ruzirouzgari
➕ادامه ی مطلب فوق(سفر به مصر) فرح فورا به جهان سادات همسر انور سادات رئیس جمهوری وقت مصر تماس گرفت و ماوقع توطئه را برای تحویل محمدرضا اطلاع داد. چند دقیقه بعد سادات شخصا تلفن کرد و خواستار گفت وگو با محمدرضا شد. او به محمدرضا گفت که هواپیمای اختصاصی اش را برای بازگرداندن محمدرضا به مصر فورا روانه ی پاناماسیتی خواهد کرد. افراد نوریه گا که کلیه ی مکالمات تلفنی محمدرضا و فرح را استراق سمع می کردند موضوع تصمیم محمدرضا را برای ترک پاناما به اطلاع عمر توریخوس رساندند. در همین احوال از تهران خبر رسید که وزیر خارجه ایران صادق قطب زاده اطلاعیه ای منتشر کرده و از بازداشت محمدرضا در پاناما خبر داده است. 📚منبع: فریده دیبا: ص۴۸۲_ ۴۸۷ 📱 @ruzirouzgari
➕ادامه ی مطلب فوق(سفر به مصر) قبل از آنکه هواپیمای سادات از مصر به پاناماسیتی برسد، ما همه ی وسایل خود را جمع آوری کردیم و تصمیم گرفتیم به وسیله ی هلی کوپتر به فرودگاه پاناماسیتی برویم. در این موقع افسران و ماموران نوریه گا اطلاع دادند که به دستور سرهنگ نوریه گا، محمدرضا باید امشب در پاناماسیتی بماند و فردا کشور را ترک کند! آرمائو با شنیدن این خبر مطمئن شد که موضوع بازداشت محمدرضا در میان است بنابراین فورا با راکفلر تماس گرفت و گفت: اگر کاری نکنید محمدرضا را تحویل خواهد داد.در این موقع خود نوریه گا آمد و از محمدرضا علت تصمیم عجولانه برای ترک پاناما را پرسید. محمدرضا گفت: احتیاح به بستری شدن در بیمارستان و انجام معاینات پزشکی دارد. 📚منبع: فریده دیبا: ص ۴۸۲_۴۸۷ 📱 @ruzirouzgari
محمدرضا در کنار انور سادات 📱 @ruzirouzgari
➕ادامه مطلب فوق (سفر به مصر) نوریه گا گفت در پاناما بیمارستان آمریکایی گورگاس وجود دارد و او می تواند در آن جا بستری شود. ولی محمدرضا گفت: ترجیح می دهد پاناما را ترک کند. در این موقع شخصی به نام کارلوس گارسیا که گفته می شد جراح عمومی و پزشک مخصوص عمر توریخوس است وارد شد و خواستار معاینه محمدرضا گردید. او پس از معاینه اظهار داشت پرواز برای محمدرضا در این شرایط خطرناک است و باید چند روز تحت معالجه در بیمارستان قرار بگیرد ولی محمدرضا نپذیرفت. گارسیا با عدم موافقت محمدرضا روبرو شده بود اصرار زیادی کرد که تا یک تزریق انجام دهد. در اینجا آرمائو و ماس به داد محمدرضا رسیدند و با خشونت از دکتر گارسیا خواستند محل را ترک کند. 📚منبع: فریده دیبا: ص۴۸۲_۴۸۷ 📱 @ruzirouzgari
➕ادامه‌ی مطلب (فوق سفر به مصر) بعدا مطلع شدیم که گارسیا تصمیم داشته کار محمدرضا را تمام کند و او را با تزریق آمپول به قتل برساند. همه در انتظار ورود هواپیمای انور سادات بودیم که وضع جسمی و مزاجی محمدرضا رو به وخامت گذاشت و او دچار مشکل تنفسی شده بود و به زمین افتاد او را فورا به بیمارستان منتقل و بستری کردند. محمدرضا احتیاج به عمل جراحی داشت و همین باعث شد عزیمت مان از پاناما دو هفته به تاخیر بیافتد. ما مجبور شدیم یک هواپیمای متعلق به شرکت اورگرین را اجازه کنیم و پس از سه ماه اقامت در پاناما به سمت مصر حرکت کنیم در فرودگاه قاهره پرزیدنت انور سادات و همسرش جهان خانم به استقبال آمده بودند. سادات با دیدن محمدرضا آشکارا یکه خورد. گفت : خدا را شکر می کنم که شما زنده اید! 📚منبع: فریده دیبا: ص ۴۸۲_۴۸۷ 📱 @ruzirouzgari
➕روزهای تبعید محمدرضا به نقل از احمدعلی انصاری در مصر به علت بیماری برنامه ورزش تعطیل شده بود. معمولا من و خانم دکتر لوسیا پرنیا پای بازی محمدرضا بودیم. ساعت بازی ورق بعد از ناهار ساعت ۱ و تا ساعت ۵ و ۶ به طول می انجامید و بعد استراحتی می کرد تا ساعت ۸ شب و وقت شام برسد. بعد از شام مجددا به بازی ورق می گذشت یا به دیدن فیلم سینمایی و یادم هست از جمله فیلم هایی که خیلی مورد علاقه محمدرضا بود سریال "با کشتی عشق" بود که مخصوصا در مصر این سریال را برای محمدرضا تهیه می کردند و او با علاقه به تماشای آن می نشست. 📚منبع: من و خاندان پهلوی، احمدعلی مسعود انصاری، ص۱۵۷ 📱 @ruzirouzgari
➕عدم حمایت آمریکایی ها از محمدرضا به نقل از فریده دیبا داستان رفتن ما از ایران و سرگردانی در مصر، مراکش، پاناما، مکزیک و آمریکا بسیار عبرت آموز بود. یک جمله ی محمدرضا همیشه آزارم می داد؛ هنگامی که آمریکایی ها به بهانه های مختلف می‌کوشیدند او را به ایالات متحده راه ندهند و موجبات عصبانیت رژیم انقلابی ایران را فراهم نیاوردند، محمدرضا در یک مکالمه تلفنی به راکفلر گفت: "آیا در این دنیای بزرگ جایی پیدا نمی شود تا روزهای آخر عمر خود را در آسایش بگذرانم؟!" 📚منبع: فریده دیبا 📱 @ruzirouzgari
مصاحبه باربارا والترز با محمدرضا پهلوی 📱 @ruzirouzgari
➕ادامه ی مطلب فوق(آخرین سفر شاه) محمدرضا با باربارا والترز خبرنگار ای بی سی مصاحبه کرد. والترز از جمله روزنامه نگاران غربی بود که با محمدرضا روابط حسنه داشت او همیشه برای روزنامه نگاران برجسته ی آمریکایی و اروپایی بیش از روزنامه نگاران ایرانی اهمیت قائل بود. در عین حال بیشتر اوقات که روزنامه های غربی درباره ش می نوشتند خشمگین می شد. او به باربارا والترز گفت که بحث درباره رقم میلیاردها دلار پوچ و مسخره است. مردم نمی دانند یک میلیارد دلار چقدر پول است تا چه رسد به ۲۵ میلیارد دلار که او را متهم به داشتنش می کنند. او قبول کرد که بی چیز نیست ولی شاید ثروتمندتر از بعضی میلیونر های آمریکایی نباشد و او ثروت خودش را بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار تخمین زد. 📚 منبع: شوکراس، ۱۳۸۱، ص ۱۴۶_۱۴۷ 📱 @ruzirouzgari
➕ نقل از کتاب آخرین سفر شاه نوشته ویلیام شوکراس در طول ماه فوریه کاخ سفید یکی از ماموران سیا را دو بار نزد محمدرضا فرستاد. این شخص را نه بخاطر شناختی که از ایران داشت بلکه به واسطه اینکه نوعی جاذبه از او تراوش می کرد انتخاب کرده بودند. آمریکاییان به فرهاد سپهبدی اظهار کردند که ملاقات این مامور با محمدرضا باید به کلی سری بماند. بنابراین سفیر در دفترچه یادداشت به جای نام او واضح ترین علامت مشخصه جسمانی او را یادداشت کرد: سیبلو. محمدرضا به "سیبلو" اظهار داشت که از به راه انداختن یک حمام خون اجتناب کرده و امیدوار است این کار او به این معنی باشد که روزی سطلنت بتواند در زندگی ایرانیان نقشی ایفا کند. او گفت که اکنون دیگر با رهبران نظامی ایران در تماس نیست: در واقع بیشتر از آنان یا اعدام یا بازداشت شده و یا در مخفیگاه ها با سه می بردند.سیبلو از مشاهده شکل ظاهری و رفتار محمدرضا یکه خورد. رهبر متکبر و مغرور ناپدید شده بود و جای او یک مرد خرد و درمانده باقی مانده بود. 📚منبع: شوکراس، ۱۳۸۱، ص ۱۴۵ 📱 @ruzirouzgari
➕ادامه ی مطلب فوق (آخرین سفر شاه) فرح می گفت: برای من این یک دوره واقعا دشوار بود. نمی دانستم او می داند یا نه. پزشکان با او گفتگو می کردند اما بی آنکه واژه "سرطان" را بکار ببرند. به جای آن از واژه های سار کوما(غده بدخیم) و یا لنفوما (غده لنفاوی) استفاده می کردند. شب ها شوهرم با من صحبت و چند جمله آنان را بیان می کرد. روز بعد من به دیدار پزشکان می رفتم و می پرسیدم: به او چه گفتید انها پاسخ می دادند همه چیز را به گفتیم ولی واژه "سرطان" را بکار نبردیم. بدین سان تمام پاسخ های من با آنچه پزشکان به او گفته بودند تطبیق می کرد. مدت مدیدی این بازی ادامه داشت. سپس او از من می پرسید: به نظر تو چرا این همه قرص به من می خورانند؟ من پاسخ می دادم: چون خون تو به اندازه کافی پلاکت تولید نمی کند. 📚منبع: شوکراس، ۱۳۸۱، ص۳۰۶ 📱 @ruzirouzgari
➕ادامه ی مطلب فوق(آخرین سفر شاه) دولت آمریکا مرگ محمدرضا را به طرزی آشفته و بی ربط تلقی کرد، بدون اینکه اشاره ای به اتحاد طولانی او با ایالت متحده بکند. بیانیه فقط متذکر شده که " محمدرضا برای مدتی استثناً طولانی یعنی ۳۷ سال رهبر ایران بوده است. تاریخ نشان خواهد داد که او در زمانی که تحولات عمیقی صورت گرفت، کشورش را رهبری می کرد. مرگ او نشانه پایان یک عصر در ایران می باشد." 📚منبع: شوکراس، ۱۳۸۱، ص ۵۳۱ 📱 @ruzirouzgari
مخارجی که صرف همراهان محمدرضا می شد 📱 @ruzirouzgari
➕مخارج همراهان محمدرضا در زمان تبعید محمدرضا عمدا اطرافیانش را تشویق می کرد او را ترک کنند و سراغ زندگی خود بروند. به این ترتیب طی چند روز تعداد اطرافیان محمدرضا و ما به چند نفر تقلیل یافت. آنچه محمدرضا را نگران می ساخت ولخرجی ها و عیاشی های این همراهان بود. انها هر غلطی می خواستند می کردند و پول آن را به حساب محمدرضا می گذاشتند. واضح بود که همه می خواهند او را بدوشند. محمدرضا بلاخره آب پاکی را روی دست همه ریخت و گفت: ما فعلا در تبعید هستیم و پولی نداریم به شما بدهیم اگر کسی می تواند مخارج خود را تامین کند می تواند همراه ما باشد؛ در غیر این صورت بهتر است به ایران برگردد. 📚منبع: فریده دیبا، ص ۴۱۸ 📱 @ruzirouzgari
متوسل شدن به روح رضاخان برای چاره اندیشی 📱 @ruzirouzgari
➕سالهای آخر سلطنت محمدرضا به نقل از دیبا محمدرضا در دو سال آخر حکومت به هیچ چیز علاقه و توجه نشان نمی داد. تعیین دخترم به عنوان نایب السلطنه و بعدا تعیین شورای سلطنت فقط به این خاطر بود که پزشکان فرانسوی و اسرائیلی به محمدرضا گفته بودند که او مدت زیادی زنده نخواهد ماند. بعدا که مشکل پروستات به بزرگ شدن کبد هم اضافه شد محمدرضا در روزهای پایان عمر سلطنت خود فقط شاهد بر باد رفتن سلطنت پهلوی نبود او شاهد دود شدن شمع وجود خود نیز بود. شب ها بطور مرتب جلسات احضار ارواح در نیاوران برگزار می شد و محمدرضا با استفاده از چند حاضر کننده ارواح و مدیوم های نیرومند تلاش می کرد روح پدرش را احضار و از او کسب راهنمایی کند. 📚منبع: فریده دیبا، ص 📱 @ruzirouzgari
جلسات احضار ارواح برای نجات سلطنت 📱 @ruzirouzgari
➕سالهای آخر سلطنت محمدرضا به نقل از دیبا یکی از احضارکنندگان ارواح که تبحر زیادی در این کار داشت استوار بارنشسته ارتش محمدرضا و دیگری یک نویسنده کهنسال روزنامه اطلاعات بود که دومی به علت پیری قادر به احضار روح نبود و فقط در جلسات شرکت می کرد تا صحت عمل احضار کننده اولی را به عینه معاینه نمایند. فرح که یکبار در این جلسات شرکت کرده بود می گفت: محمدرضا توانست با ارواح چند تن از نخست وزیران سابق هم ارتباط بگیرد. ما کاملا شاهد خرد شدن و درهم ریختن جسم و اعصاب و روان محمدرضا بودیم. چطور می توان از یک چنین انسانی که تا چنین اندازه بیمار است انتظار برخورد با سرکوب قیام مردم را داشت؟! 📚منبع: فریده دیبا، ص ۳۵۹ 📱 @ruzirouzgari
➕برداشت محمدرضا از دموکراسی نظریه محمدرضا از دموکراسی و برداشت او از حکومت مردم بر مردم مانند همه دیکتاتورها بود. وی در هر دوره از سلطنت خود، دموکراسی و آزادی را به نحوی تعبیر می کرد؛ در اوایل دهه ۱۳۴۰ همزمان به ابداع انقلاب سفید از پدرش رضاخان که در شب سوم اسفند ۱۲۹۹ با شبیخون به تهران علیه قانون اساسی قیام کرد و نظام مشروطه را برانداخت، به عنوان کسی که در استقرار بانی دموکراسی در ایران سهم بزرگی داشته یاد می کند. محمدرضا برای اثبات این ادعای خود "تضعیف قدرت مجلس" را یکی از نشانه های مبانی دموکراسی می داند و می گوید: " هنگامی که پدرم ریاست هیات وزیران را داشت، و پس از آنکه سلطنت سلسله پهلوی را تاسیس نمود، قدرت مجلس را تضعیف کرد و از طرف دیگر در استقرار مبانی دموکراسی در ایران سهم بزرگی داشت اعلیحضرت فقید به وسیله تشکیلات دولتی، اساس دموکراسی را در ایران تقویت نمود. " 📚منبع: نجاتی، ج۱، ص ۴۸۹ 📱 @ruzirouzgari
اوریانا فالانچی روزنامه‌نگار، نویسنده و مصاحبه‌گر سیاسی برجسته ایتالیایی 📱 @ruzirouzgari
➕بخشی از گفت و گوی اوریانا فالانچی با محمدرضا پهلوی اوریانا فالانچی: اعلیحضرت قبل از هر چیز می خواهم از خودتان و از مقام خودتان به عنوان شاه صحبت کنید. در دنیا فقط چند شاه باقی مانده اند. محمدرضا: " فقط چند شاه باقی مانده اند " به سوالی اشاره می کنید که من برایش فقط یک جواب دارم. وقتی که سلطنت نباشد، هرج و مرج یا حکومت متنفذان یا دیکتاتوری برقرار می شود. در هرحال سلطنت تنها راه اداره ایران است. اوریانا فالانچی: بسیاری از مردم شما را دیکتاتور می دانند‌. محمدرضا: این چیزی است که لوموند می نویسد؛ اما چه اهمیتی دارد. من برای ملتم کار می کنم نه برای لوموند. اوریانا فالانچی: بله، ولی انکار نمی کنید که شاه مقتدری هستید؟ 📚منبع: اوریانا فالانچی، ۱۳۷۶، ۱۶۰ 📱 @ruzirouzgari
مصاحبه اوریانا فالانچی با محمدرضا پهلوی 📱 @ruzirouzgari
➕ادامه ی مطلب فوق محمدرضا: نه، انکار نمی کنم؛ زیرا از هر جهتی درست است.اما توجه کنید برای انجام اصلاحات نمی توان مقتدر نبود. به ویژه اگر که این اصلاحات در کشوری مثل ایران انجام بگیرد که در آنجا فقط ۲۵ درصد مردم سواد خواندن و نوشتن دارند. نباید فراموش کرد که به بی سوادی در اینجا تاسف آور است. دست کم ده سال وقت لازم است تا نابود شود و منظورم این نیست که برای همه از بین برود؛ بلکه برای کسانی که در حال حاضر پنجاه سال دارند. باور کنید که وقتی سه چهارم ملت خواندن و نوشتن نمی داند؛ جز از راه اقتدار کامل نمی توان اصلاح کرد. من اگر سختگیر نمی بودم، حتی نمی توانستم اصلاحات ارضی را انجام دهم و تمام برنامه اصلاحات بهم می خورد، و همین که این برنامه شکست می خورد دست چپ افراطی کشور دست راست افراطی را در ظرف چند ساعت از میان بر می برداشت و این فقط انقلاب سفید نبود که به پایان می رسید. من ناگزیر شدم آنچه را کرده ام انجام بدهم. 📚منبع: اوریانا فالانچی، ۱۳۷۶، ۱۶۰ 📱 @ruzirouzgari
➕دموکراسی محمدرضا به نقل از غلامحسین صدیق پسر دکتر مصدق برداشت محمدرضا از دموکراسی حکومت مردم بر مردم، مانند همه دیکتاتورها بود. او صحبت از آزادی می کرد؛ ولی حد و مرز ازادی را چنان محدود کرده بود که اصلا مفهوم نداشت. وی در مصاحبه ای که در تاریخ ۸ آبان ۱۳۵۵ در روزنامه کیهان به عمل آورد درباره آزادی و دموکراسی چنین گفته است: " دموکراسی اگر وجود داشته باشد غیر از کاری که ما می کنیم، چه معنایی می تواند داشته باشد؟ راستی معنای دموکراسی چیست؟ برای بعضی ها دموکراسی این است که یکی را بیفتد توی خیابان در روز روشن نه آن هم در یک ده کوره در یک شهر بزرگ در یک پایتخت و جلوی مردم به خصوص زن ها را بگیرد و بگوید کیف پولت را بده به من و بعد از گرفتن کیف پول، چاقویش را در شکم طرف فرو کند...این دموکراسی است...؟ 📚منبع: مصدق، ۱۳۶۹، ۳۷ 📱 @ruzirouzgari