eitaa logo
ذاکرین الحسین (نوحه.روضه.مولودی/متن)
5.9هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
23 فایل
هیات و مجموعه آموزشی (جهادتبین) ارتباط با ما🔄 @Adminsafiranzynab اینستاگرام🛜🎦 https://instagram.com/safiranzynab313?igshid=MzMyNGUyNmU2YQ==
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش در دروازه ی ساعت زمان می ایستاد نیزه ها می رفت اما کاروان می ایستاد کاش وقتی قلب زینب روی نیزه می تپید قلب دنیا می گرفت وناگهان می ایستاد کوفیان دیدند،وقتی لب به گفتن می گشود ناگهان زنگ شتر ها از تکان می ایستاد کائنات انگار تحت امر زینب می شدند آن چنان که گفته اند:«آب روان می ایستاد» او که با صبر وغرور وهمت زهرایی اش باحجابش روبروی دشمنان می ایستاد زینبی که خطبه ها را حیدری می خواند وبعد روی حرفش چون علی تا پای جان می ایستاد با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت هم چنان می ایستاد و هم چنان می ایستاد روضه ی گودال را اصلا نخوانم بهتر است شمر در خون می نشست اما سنان می ایستاد آفتاب داغ می تابید بر تن ها،ولی قاتل خورشید زیر سایبان می ایستاد بیت آخر سهم خولی می شد و با خواندش بر زمین میخورد وقتی روضه خوان می ایستاد 📲 @southosein
6_144232837801480022.mp3
3.04M
ترانه آرامش قد خدا میخواهمش بهشت اگه آدم بود حسین میشد نامش کی یا حسین گفته برات گریه نکرده اونکه برات زنونه گریه کنه مرده 📲 @southosein
نوکر برای آنکه دلَش را جَــلا کند یا آنکه فکر سینہ‌ ی پُرمبتــلا کند باید بلافاصلہ بعدِ بیدار باش صبــــح با یک سلام روبه سوی کربلا کند 📲 @southosein
6_144232837801488197.mp3
3.79M
روضه رفتن ما که از سر عادت نیست ما به این خونه یه عمریه ارادت داریم نفس المهموم لظلمنا تسبیح واسه روضه حسین کلی روایت داریم 📲 @southosein
6_144232837801488921.mp3
2.2M
پرچمت عوض شد و زندگیمو عوض کرد اباعبدالله اباعبدالله سینه زنی مسیر بندگیمو عوض کرد اباعبدالله اباعبدالله 📲 @southosein
خمیده ارتفاع کوهساری وزیده باد سرد سوگواری شکسته قامت پر بار طوبی رسیده موسم پر برگ و باری گرفته مرگ چشم حیدری را نشسته خاک روی ذوالفقاری به روی عرش روی اسم اعظم به زیر فرش جسم ذات باری زمین و آسمان صورت به صورت عرق ریزان ز فرط شرمساری به روی شانه زخم تازیانه به دل از عشق امّا زخم کاری درون مشک ها از اشک لبریز کویر سینه ها بی آبیاری نشان هر قدم در این حکایت ضریح کوچکی در هوشیاری تمام نیزه ها رحلند این جا میان این همه یک نیزه قاری به روی نیزه شد وحی مکرر مگر جبریل هم این جاست؟ آری تلاوت می کند چه؟ سوره ی کهف برای مردم بی بند و باری وضو باید بگیرم گر چه این جا به غیر از گریه نبوَد آب جاری کسی از چشم خشک خویش پرسید ببین لب تشنه هستم، آب داری؟ نشسته روبروی هم در این بین دلِ خون من و ابر بهاری 📲 @southosein
6_144226240723321030.mp3
13.35M
🏴 🎤•| |• هر قدر محتاج اینجا با خجالت میرسد پا به پایِ این خجالت ها به عزت میرسد کاسه ها و کوزه ها را بشکن اصلا بر سرم دل همین که خرد شد بارانِ رحمت میرسد گریه ام را دوست داری ، گریه بهتر می کنم اشک کاری میکند آدم به جنت میرسد جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر میرسد بنده به هر جا از محبت میرسد دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است *خدا میدونه چقدر بی بی برا ما دعا کرده ما به امشب برسیم .. بگیم حسین .. راستی بی بی جان الان خودت کجایی ؟.. حتماً حتما کربلایی ... نمیدونم ؛ اما میایی یه سری به ما بزن .. ما شنیدیم هر جایی روضۀ حسین باشه اول گریه کنش مادرش فاطمه ست .. ماردش هی به سینه اش میزنه .. بُنَیّ قَتَلوکَ وَ مِن الماء منعوکَ  دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است فاطمه راضی که باشد برگ دعوت میرسد هر زمان از چشمت افتادم حسین آمد کمک بس که این اربابِ ما خیرش به رعیت میرسد 📲 @southosein
چون پیش چشمشان سر شه بر سنان گذشت در حیرتم که بر سر زینب چسان گذشت تا بوسدش گلو نرسیدش به نیزه دست آوخ که نیزه نیز بر او سرگران گذشت بر ناقه برهنه نشاندند عترتش شاهی که یک سواره ز نُه آسمان گذشت چون دید بانوی اسرا کز برابرش سرهای سروران زمین و زمان گذشت زد فرق خود به چوبه محمل چنان کز او خون شد روان و ناله اش از فرقدان گذشت چون راه کهکشان شده راه از نظاره گر فریاد بانوان شه از کهکشان گذشت زینب چو دید خیل تماشاییان به راه کرد آستین حجاب و خجل ز آن میان گذشت بردندشان به بارگه زاده زیاد گفتن نیاورم که چنین و چنان گذشت بر زانوی پلید، سر شه نهاد و گفت سبط رسول بهر خلافت ز جان گذشت یک قطره خون به زانویش از حلق شه چکید سوراخ کرد جامه و از استخوان گذشت ناسور شد جراحت و از بوی ناخوشش خلقی نفور تا به عذاب از جهان گذشت القصه، خواب و خور به اسیران حرام کرد با قیدشان روانه سوی شهر شام کرد 📲 @southosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا