#روضه_اربعین_حسینی
چهل شبِ که خواب ندارم
چهل شبِ میخوام برادر
رو خاکِ قبرت سَر بزارم
آه .. چِلّه نشینِ داغَم
چِلِّه نشینِ دردَم
این همه راه رو اومَدم ، دورِت بگردم ..
ای کاش زانو هام رمق داشت، داداش .. ای کاش بدنم یه ذره جون داشت .. میدونید اینکه میگن ، از رویِ ناقه ها خودشونو انداختن نرسیده به قبر … شاید دیده باشید زائرای اربعین ،۱۴۰۰تا عمود … می آمدن ، می آمدن … دیگه از عمود ۱۰۰ به بعد اونهایی پیاده رفتن میدونن، دیگه پاهات مالِ خودت نیست .. دیگه این ۱۰۰ تا عمودِ آخر پاهاتُ میکِشی رویِ زمین … هی به رفیقت میگی : صبر کن ، بِشین یه ذرّه استراحت کن ، میگه دیگه طاقت ندارم ، بزار برسیم .. بهش میگی : ده دقیقه ..، یه ذرّه آب بخور ، یه ذرّه جون بگیر … میگه نه … تا نِگام به حرم نیوفته نمیشینم .. این هزار و چهارصد .. همچین که نگاهش به حرم میافته شاید دیده باشی تا میرسیدن از دور ، گنبد و گلدسته را میدیدن ، همه با صورت می افتادن .. همه داد میزدن .. حسین .. حسین .. هنوز صدایِ خواهرش میآد …
ای تشنه لب … جانِ زینب … حسین ..
چِلّه نشینِ دردم
این همه راه رو اومدم ،دورِت بِگردَم
📲 @southosein