eitaa logo
ذاکرین الحسین (نوحه.روضه.مولودی/متن)
5.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
23 فایل
هیات و مجموعه آموزشی (جهادتبین) ارتباط با ما🔄 @Adminsafiranzynab اینستاگرام🛜🎦 https://instagram.com/safiranzynab313?igshid=MzMyNGUyNmU2YQ==
مشاهده در ایتا
دانلود
دخت رسول و، این همه خونین جگر چرا؟ فلک نجات و، غرقه به موج خطر چرا؟ در مدّتی قلیل بسی درد و داغ دید یک مادر جوان و خمیده کمر چرا؟ مسجد، کنار خانه و زهرا به درد و رنج می‏رفت بر زیارت قبر پدر چرا؟ با داعی صحابی خیر البَشَر بگو چندین جفا به دختر خیر البشر چرا؟ گیرم که بود بغض علی در نهاد تو سیلی زدن به صورت زهرا، دگر چرا؟ سیلی زدی به مادر و، دستت شکسته باد! مادر زدن مقابل چشم پسر چرا؟ گلچین اگر نداشت عداوت به باغبان آتش زدن به باغ و شکستن شجر چرا؟ 📲 @southosein
سلام و رحمت الهی بر قلبهای مهربان و دستهای بخشنده هدف از تشکیل کانالِ "مال با لیاقت" کمک به جبهه ی مقاومت / مردم مظلوم لبنان و غزه شیوه ی کار : 💠 هرکس کالای نو و یا بسیار نو در منزل دارد که می‌تواند از آن بگذرد ؛ تصویر و قیمت آن را برای خانم حسینی ارسال می‌کند. ایشان کار را در کانال معرفی کرده و از اعضا هرکه تمایل به خریدن داشت، به خانم حسینی پیام داده و وجه آن را به حساب ایشان واریز و تلفن فروشنده در اختیارش قرار می‌گیرد. 🔸در صورت رویت کالا و عدم مطابقت با عکس می‌تواند اعلام کرده وجه واریز شده برگشت داده میشود. ❗️ توجه تمام وجه واریز شده برای لبنان و غزه اختصاص میابد. و هیچ پولی به فروشنده و یا کانال تعلق نمیگیرد. ----------------------------- +989199001443 خانم سیده زینب حسینی @zeynab_sadat_h ----------------------------- لینک کانال مال با لیاقت https://eitaa.com/joinchat/538182606C4d84e775c1 لطفا این پیام را در گروه‌هایی که دارید به اشتراک بگذارید تا قدم مؤثرتری در جهت رضایت امام زمان علیه السلام برداریم یاعلی سمیع زاده 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ❌ توجه فرمایید هرعزیزی خودش پول کالایی که پسندیده را بحساب دفتر مقام معظم رهبری ( کمک به لبنان_ غزه ) واریز کند و تصویر فیش واریزی را برای خانم حسینی ارسال نماید ؛ ایشان تلفن فروشنده را در اختیارش قرار خواهند داد. البته در این حالت دیگر جایی برای پشیمانی از معامله ی صورت گرفته نیست. هر عزیزی هم برایش مراجعه به سایت سخت بود می‌تواند بحساب خانم حسینی واریز کند. دراین حالت تا پول بحساب دفتر وجوهات واریز نشده امکان اقاله وجود دارد. غفَّرالله لنا و لکم یاعلی
هیئت سفیران زینب(س)..9.mp3
5.94M
🏴 🎤•| |• سلام فاطمیه سلام ماه ماتم … سلام اشک و گریه سلام ناله و غم سلام ای سیاهی سلام ای کتیبه … سلام بزم روضه سلام نوحه و دم سلام سینه زن ها سلام گریه کن ها … سلام سوز سینه سلام اشک نم نم سلام عصمت الله سلام عفت الله.. سلام ای رشیده سلام قامت خم سلام لطمه دیده سلام اشک دیده … سلام یاس پرپر سلام یار همدم سلام فاطمیه سلام ماه ماتم … سلام اشک و گریه سلام نوحه و غم سلام بی نشانه سلام درد شانه … سلام خاک کوچه سلام مسجد غم سلام ای مدافع سلام دست رافع … سلام جسم مجروح سلام روی مبهم سلام دل شکسته سلام دست بسته … سلام شیر خیبر سلام مرد عالم سلام فاطمیه سلام ماه ماتم … سلام شاه مردان سلام چشم گریان سلام مرد خانه سلام چشم محرم … سلام کوثرت کو کجاست یاورت کو سلام غیرت الله بگو همسرت کو … سلام فاطمیه سلام ماه ماتم 📲 @southosein
26.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ بالاخره یکی،از مستقیما اشاره کردند بدون تعارف، و انتقاداتی که خیلیا جرات بازگو کردنشون رو نداشتند خطاب به سران ۳ قوا فریاد زدند 🎙
کارم اینست که هر روز همان اول صبح☀️ یک سلامی طرفِ کرببلایت بکنم °【♡ دست بر سینه و با دیده ی پر اشک خود طلبِ دیدنِ آن صحن و سرایت بکنم ✨اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ✨وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ✨وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ✨وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن 📲 @southosein
6_144246032270923782.mp3
3.69M
🏴 🎤•| |• آتیش زدن به در تا مادر بسوزه هم زهرا بسوزه هم حیدر بسوزه مادر مجتبی پاشو ببین چقدر مضطره مجتبی پاشو ببین گذشت دست حرومی از رو سر مجتبی گم میکنی چرا راه خونمونو مادر توی راهه دیدم رد خونو حقه توئه فدک به زخم کهنه تو میزنن نمک حقه توئه فدک ولی جلو حسن میزدنت کتک ای مادر حسین مظلومه حسینت از مهریه تو محرومه حسینت بین دو نهر آب تشنگی حسین میده تو رو عذاب بین دو نهر آب داغ علی تو موند رو دل رباب سر لباس کهنه اش هم دعوا گرفتن سر بریده شو جلو زن ها گرفتن 📲  @southosein
بس که دل بی ماه رویت در دلِ شب‌ها گریست آسمان دیده ام زین غصّه یک دریا گریست باغبان عشق، در سوگت نه تنها ناله کرد ای گل پرپر به حالت بلبل شیدا گریست بارالها! بین دیوار و دری، آن شب چه شد؟ کآسمان بر حال زار زُهره زهرا گریست گشت خون آلوده چشم اختران آسمان بس که زهرا تا سحر بر غربت مولا گریست شد کویر تشنه سیراب ای فلک از بس علی داغ بر دل، لاله آسا، در دل صحرا گریست تا نبینند اشک او را، تا سحر هر شب علی یا حدیث دل به چَهْ گفت از غریبی، یا گریست شیر میدان شجاعت بود و یک دنیای صبر من ندانم ای فلک با او چه کردی تا گریست سوخت همچون شمع و از او غیر خاکستر نماند بس که از داغ تو خورشید «جهان آرا» گریست 📲 @southosein
6_144246032267781417.mp3
4.12M
🏴 🎤•| |• پر تب و تابه دل بی قرارم اگه تو بری زهرا جان کسی رو ندارم گل چادر گلدارت تب دستای تب دارت آتیشم زده نفست که خراب میشه مثل شمعی که آب میشه حال من بده نه تو حرف میزنی نه حسین نه حسن چی شد اون خنده هات آخه یه حرفی بزن تو که پریشونی دلخوشی کدومه برای علی بعد از تو همه چی تمومه شبا ساکت و بیداری ولی معلومه درد داری بین هر نفس پر اشک سکوت تو پر گریه قنوت تو کنج این قفس بیا امشب بذار خودتو جای من چه کنم فاطمه آخه یه حرفی بزن ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان چه کم دارد این زندگانی بمان 📲 @southosein
هیئت سفیران زینب(س).8.mp3
7.5M
#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ ✅بند اول یه گوشه نشستی کشیدی هی آهی با دوچشمای تر دیدی رو خاک افتاد وقتی که با شدت توی کوچه مادر یه سوال ازت دارم چرا موهاتون سفیده؟ مگه مادرت جوون نیست چجوری قدش خمیده ؟ نزن نامرد اخه زهرا خیلی جوونه نزن نامرد اخه زینب دل نگرونه نزن نامرد حسنش داره می بینه دست مرد واسه صورت زن خیلی سنگینه حسن جانم حسن جانم ✅ بند دوم مونده توی ذهنت تصویری از کوچه بمیرم من اقا نمی ره از یادت جلوی چشمات زد یه سیلی به زهرا بمیرم تو کوچه هاعصای مادر شدی و تا خونه رسیدی اقاچشای مادر شدی و شنیدم که غرورت توی کوچه شکست شنیدم که مردک لاابالیه پست یه جوری زد مادره تو رو تو کوچه دست به پهلو گرفت مادرِ تو روی خاکا نشست حسن جانم حسن جانم 📲 @southosein
#⃣ #⃣ اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک... بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين" "يا رَبَّ الزَّهرا، بِحق الزَّهرا، اِشف صَدر الزَّهرا، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة " بیا بیا گل نرگس عزای مادر توست صفای فاطمیه از صفای مادر توست اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام فقط به خاطر لطف و عطای مادر توست *ما هر كجاي عالم باشيم اگه امامي رو صدا بزنيم، بگيم: ياعلي! بگيم: يا اباعبدالله! يا صاحب الزمان! خودشون مستقيماً جوابِ مارو ميدن، فقط يه اسمِ تو اين عالمِ وقتي صدا ميزني جور ديگه جواب ميشنوي، وقتي صدا ميزني: يا فاطمةالزهرا! همه ي بچه هاش جمع ميشن، ميگن: با مادرِ ما چيكار داري؟...* تمام عزت شیعه رهین منت اوست تمام زندگی ما فدای مادر توست قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش دوام خدمت ما با دعای مادر توست ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست *از عالمي پرسيد: مقدس تر از خاكِ كربلايِ سيدالشهدا هم داريم؟ گفت: آره... تعجب كرد، مگه ميشه مقدس تر از تربتِ سيدالشهدا هم باشه؟ آره، خاكِ چادرِ مادرمون فاطمه...* ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست به وقت مرگ که دستم ز هر دری کوتاست امید دلخوشی من وفای مادر توست بیا که با تن خونین، هنوز منتظر است که انتقام تو، تنها دوای مادر توست *یا صاحب الزمان! آقاجان! سرت سلامت، شنیدیم مادرت مریضه ؟!! شنیدیم این روزا مریض خونه ی علی بستر نشین شده ... امام مجتبی فرمود: دیگه این شبای آخر مادرم خواب نداشت .. گاهی پهلو به پهلو میشد تا صبح گریه میکرد .. دیگه این روزا روزای آخریست که فاطمه مهمانِ خانۀ علی‌ست... سلمان میگه: اومدم عیادت بی بی، تا اومدم بی بی گِله کرد، سلمان! چرا به دیدنِ من نمیآیی؟ گفتم: بی بی جان! بعدِ ظلمی که به شما شده، کارم شب و روز گریه است... سلمان میگه سئوال کردم: بی بی جان حالتون چطورِ؟ فرمود: سلمان! اگر از حالم بپرسی دو ماهه این دردِ پهلو نمیذاره بخوابم... سلمان! "ذابَ لَحمی" دیگه گوشتی به تنم نمونده... گوشتای بدنم آب شده‌... امام صادق فرمودند «ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ باكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ يُغْشى عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ»... دیگه روزاي آخر مادر ما زهرا، پارچه ای به سر بسته بود نحيف و لاغر شده بود، هي اشك مي ريخت، یه ساعت به هوش بود .. یه ساعتی هم از هوش میرفت .. روزای آخرِ عُمرِ بی بی، زنهای مدینه هم اومدن برای عیادتش، اما فاطمه کسی رو راه نمیداد، اومدن خانم اُمِّ اَیمَن رو واسطه کردن، اُمِّ اَیمَن اومد گفت: خانوم! زنهای همسایه میخوان شمارو ببینن، خیلی اصرار دارن، بی بی اجازه عیادت دادن، این خانوم ها اومدن دورِ بسترِ زهرا، گفتن: دخترِ پیغمبر حلالمون کن، اختیارِ ما دستِ مردامونه، اجازه ندادن بیاییم عیادتت، بی بی فرمود:من از شما یه گلایه ای ندارم، چرا اون لحظه ای که من روی زمین افتادم، می دیدید دورم نامحرما جمع شدن، چرا نیومدید من رو کمک کنید؟ خواستم علی رو صدا بزنم، دیدم دستاش رو بستن، صدا زدم:" یا فِضَّةُ خُذینی" فضه من رو دریاب بخدا محسنم رو کشتن، هیچ کسی نیومد زهرا رو یاری کنه... اما نه یه عده اومدن زهرا رو یاری کردن... چهل تا مرد جنگی اومدن کمک، هر کی میرسید یه ضربه به زهرا میزد، اینجا دیدن دستِ علی بسته است، مادر رو غریب گیر آوُردن، کربلا هم دخترش زینب رو غریب گیر آوُردن، هر کی میرسید زینب رو میزد، ای حسین!...* هر چه او بیشتر نفس میزد بیشتر میزدن زینب را یک نفر مانده بود در گودال صد نفر میزدن زینب را تیغ هاشان که ماند در گودال با سپر میزدن زینب را خوابشان برد بچه ها در شب اما تا سحر میزدن زینب را * با تمام وجودت صدا بزن: حسین!...