eitaa logo
کانال ویژه
1.3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
3.5هزار ویدیو
54 فایل
ما برای چشم و گوش شما احترام قائلیم تبادل و تبلیغات و ارتباط با ادمین: @noorolmahdy
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻آقای خسروپناه! دوران رهایی‌ست! [یکم]. چند سال پیش در یکی از مدارس، چند جلسه‌ای برای دانش‌آموزان، اخلاق جنسی تدریس کردم؛ اما از تدریس، پا فراتر نهادم و به دانش‌آموزان نزدیک شدم و از دنیای درونی آنها مطلع شدم. عجیب بود؛ نسبت به نسل و دهۀ من، انحراف‌های جنسی، بسیار گسترده شده و آلودگی‌های اخلاقی، ریشه دوانیده بودند. بااین‌حال، این نوجوانان غوطه‌ور در معصیت، مشاور و راهنمای دلسوزی نداشتند که مسأله‌های درونی‌شان را با او در میان بگذارند. یکی از دانش‌آموزان می‌گفت مبتلا به خودارضایی است و‌ مشاور رسمی آموزش‌وپرورش به او گفته هفته‌ای یکبار انجام این عمل اشکالی ندارد. حجم آفت‌ها و انحراف‌ها آنچنان بود که علاج ریشه‌ای و ساختاری می‌طلبید. [دوم]. برای گفتگو با دانش‌آموزان، به یکی از مدارس دخترانه رفته بودم. مشخص بود که به زور و اجبار به نشست آمده بودند. هرچه می‌گفتم در ذهن‌ها جا نمی‌گرفت؛ گویا یک شکاف هویّتیِ بزرگ پدید آمده بود که امکان تفاهم و گفتگو را از میان برده بود. این همه فاصله و زاویه، عجیب بود. پس از برنامه، یکی از دانش‌آموزان کنارم آمد و گفت فقط می‌خواهم به شما بگویم که بسیار دیر آمدید. او درست می‌گفت اما مخاطبش من نبودم؛ نویسنده‌ای که تمام توان خود را در دو دهۀ اخیر، صرف روشنگری و اعتراض و انتقاد و مناظره و تبیین کرده است. [سوم]. در جریان اغتشاشات سال ۱۴۰۱ که برای اولین بار، دامنۀ کشمکش‌ها و تضادها به مدرسه‌ها هم کشیده شد، دخترم که در یک مدرسۀ دولتی تحصیل می‌کرد، به‌شدت از سوی همکلاسی‌هایش مورد فشار و تحقیر قرار گرفت. همکلاسی‌های او که همگی غیرچادری بودند و ذهنیّت منفی نسبت به انقلاب داشتند، چادری‌بودن او و عقاید دینی و انقلابی‌اش را به دستاویزی برای بایکوت‌کردن وی و سرزنش و ملامتش تبدیل کرده بودند. فشارها و کنایه‌ها به دخترم در حدی بود که در مدت کوتاهی، نشانه‌های افسردگی در او نمایان گردید. بسیار احساس انزوا و تنهایی می‌کرد و می‌گفت در مدرسه، دوستی ندارد که سبک زندگی و تفکرش مانند او باشد. در اینجا بود که من در این اندیشه فرو رفتم که آیا من مقصرم که به دلیل قرار داشتن در طبقۀ متوسط، توان پرداخت شهریۀ مدرسۀ غیردولتی را ندارم، یا نهادهای فرهنگی و از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی که بی‌خاصیّت و بی‌کفایت هستند؟! [چهارم]. از کنار مدرسۀ دولتی پسرم می‌گذشتم. صدای بلند فحاشی‌های ناموسیِ بسیار رکیک دانش‌آموزان را با یکدیگر شنیدم. گویا با یکدیگر درگیر شده بودند. از پسرم در این باره پرسیدم. پاسخ داد همیشه در مدرسه نزاع هست و هرچه می‌خواهند می‌گویند و یکبار هم که معاون مدرسه می‌خواست اینان را مهار کنند، خودش را کتک زدند. دریافتم مدرسه، رهاست و کنکور و دیوان‌سالاری و شبکه‌های اجتماعیِ غربی و بی‌عملی نهادهای فرهنگی، همه‌وهمه، هویّت را بر باد داده‌اند. نه معاون پرورشی دارند و نه کمترین خبری از کار فرهنگی است و نه معلمان در جهت تربیت تلاشی می‌کنند و ... . به معنی واقعی کلمه، مدرسه رهاست. [پنجم]. حجت‌الاسلام خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، چندی‌ست که به منتقدان کارنامۀ شورا می‌تازد و آنها را بی‌اطلاع و غیرمیدانی و بی‌ادب می‌خواند و به دفاع از شورا می‌پردازد. دیگران را نمی‌دانم اما من از زندگی روزمرّۀ فرهنگی نوشتم، از عینیّت‌های محسوس، از واقعیّت‌های کنونی، از زیر پوست جامعه، از ذهنیّت‌های فرسوده‌شده، از لیبرالیسم فرهنگی، از اغتشاش معنایی و زوال هویّت، از سرمایه‌سالاری در نظام آموزشی، از خاموشی و انحطاط شورای عالی انقلاب فرهنگی، از دوگانگی فرساینده در درون نظام، از منافقان انقلاب و ... . من از آن انقلابی‌هایی نیستم که فرزندانم را از جامعۀ واقعی جدا کنم و به درون گلخانه‌های شبه‌مذهبی که مدرسه نام گرفته‌اند ببرم. همین که انقلابی‌ها، فرزندان‌شان را از مدرسه‌های دولتی جدا کرده‌اند، به معنی شکست نظام در انقلاب فرهنگی نیست؟! مگر بنا نبود توحید در ساخت اجتماعی و زندگی روزمره، مستقر شود و جامعه، به بستری برای کمالات معنوی و ایمانی تبدیل گردد؟! آن‌قدر از واقعیّت‌های جامعه احساس خطر کرده‌اند که برای خود، کلونی‌های آموزشی ساخته‌اند و فقرا و طبقۀ متوسط را در مدارس دولتی رها کرده‌اند. این وضع، نه عدالت است و نه اخلاق. و من در شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک مرد نمی‌شناسم که این دردهای عمیق و مزمن را فریاد بزند و یقه چاک بدهد و از کارگزاران فرهنگیِ بی‌کفایت و ضعیف‌النفس، پاسخ و عمل بطلبد. همه با هم تعارف دارند. سیاست، حقیقت را بلعیده و قدرت‌طلبی، خدایی می‌کند و آرمان‌ها، در دهۀ شصت جا مانده‌اند. ✍مهدی جمشیدی @special2014
اصلا صد تا کمپین بزنید و هزار تا ژانر پدر دختری راه بندازید... خواستید عکس لُخت ننه تون رو هم توئیت کنید. اما بازم ماچ کردن دختر رشید پور توسط یک مطرب دائم الخمر اسمش غیرت و مردونگی و رابطه‌ی خوبِ پدر و دختری نیست! این بی ناموسیه و بی ناموسی افتخار نیست، احمق ها! «آقــا ایــــرَج» ✍پی نوشت: دختر رشیدپور با انتشار ماچ اِبی زیرش نوشته: «از فتح یک بوسه میام» بابا بی خیال😐 دیگه فکر نمیکردم تا این حد بی حیایی😳🔺 اصلاح طلبا به بهانه کار فرهنگی قانون حجاب را معطل گذاشتن... این هم مدل کارفرهنگی خودشون و بچه هاشون برای مردم در شبکه های اجتماعی! خاکریز اول عفاف «کانال ویژه» @special2014
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸روحانی بوشهری شیخ محمد فکوری بسیار زیبا پاسخ شانتاژگران و مهاجمین به فرهنگ اصیل بوشهر را داد. 🔹شیخ محمد فکوری: - من هم موافق برگزاری فستیوال کوچه ام. اما وقتی ظرفیت سالن کمتر از ۱۰۰۰ نفر است و بلیت فروشی برای بیش از ۳۰ هزار نفر انجام داده اید، مسولیت حاشیه ها و بی عفتی های خارج از سالن ها بر عهده کیست؟ -مادر من در کوچه می رقصده یا مادر آقای شریفیان یا مادر آقای عبدی پور؟ پدر من در کوچه ها بزن و برقص راه می انداخته یا پدر اقای شریفیان یا پدر اقای عبدی پور؟ پس همه میدانیم فرهنگ بوشهر بزن و برقص و الکی خوشی نیست و نبوده. ـ فستیوال باید در چهارچوب برگزار شود اما نباید بوشهر را آنتالیای ایران نشان داد. @special2014
2.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انا لله و انا الیه راجعون 🎬 همزمان با سالروز (ع) بساط بی‌بندوباری و رقص و پایکوبی تحت عنوان فستیوال کوچه در بوشهر آغاز گشت و تا پاسی از نیمه شب ادامه یافت. 🔸 علمای بوشهر و قم توضیحی برای سکوت خود دارند؟ فضاحت در بی عملی مسئولان دینی، سیاسی و انتظامی بوشهر و سکوت اعجاب برانگیز علمای کل کشور همچنان ادامه دارد... یا ؟ مسأله این است! @special2014
فستیوال کوچه، جشن هنر شیراز طی ده سال جشنواره‌ای در شیراز برگزار کردند که بخش عمده‌اش موسیقی بود اما به هنرهای دیگر هم می‌پرداخت. از ابتدا نقد و اعتراضِ دینداران را برانگیخت چون ماهیتش رو به غرب داشت و سرانجام دو سه رخدادِ شرم‌آور در آن در شمار محرک‌های انقلاب درآمد. در توییتر نوشتم: «اینکه در جشن هنر شیراز تعزیه هم برگزار می‌شد چیزی از سخیف بودن یا در نهایت فاجعه‌بار شدنش کم می‌کند؟ فستیوال کوچه هم چنان ماهیتی دارد. بخشی از آن برای بندرعباس عزادار شد و دمام زد اما بخشی دیگر تا دو سه شب بعد هم به رقص و پایکوبی ادامه دادند. ذاتش به سمت ضدایرانی و ابتذال گرایش دارد.» این جشن‌ها گویی از ابتدا برای شکستن طراحی می‌شوند، برای تغییر. برای اینکه فرهنگ را تکان بدهند و با چیزهایی دیگر مخلوط کنند: درهم شدن و داشتنِ همه چیز با هم به نحوی که جهتِ کلی، به سمت آزادی و رهایی باشد. نوعی دلبخواهیِ فرهنگی که با وانمودهای بومی فریبکاری می‌کند. چسباندنِ ادعای پست‌مدرن به این تقلاها همان ماهیت و سرانجام را به یاد می‌آورد. فستیوال کوچه البته خیلی زود به خواست عمومی در طیف آزادیخواه (بزن و برقص) سقوط کرد. به معنای آشکار، چماقی دیگر در دوگانه سیاست‌زده برای ضربه زدن به حساسیت‌های مذهبی شد. «دانشطلب» نقشه شوم دشمن: @special2014
🔴‌ مرحوم آیت الله حائری شیرازی: هیچ امر «فرهنگی» بدون اهرم «سرهنگی» به جایی نمی‌رسد. در مالیات و عوارضی که می‌خواهید از مردم بگیرید، هم کار فرهنگی لازم است و هم کار سرهنگی. هیچکس نمی‌تواند بگوید مردم بدون کار سرهنگی، عوارض می‌دهند. نخیر! امکان ندارد. نسبت به همین کمربند ایمنی که برای سلامت انسان‌ها خوب است، شما جریمۀ نیروی‌انتظامی را بردارید، بعد ببینید چقدر کمربند می‌بندند! اینکه همه وقتی در خودرو می‌نشینند کمربندشان را می‌بندند، آیا واقعاً مسالۀ جریمه دخیل نیست؟! کار سرهنگی اثر دارد؛ چرا ما منکر می‌شویم؟ @special2014
30.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ مستند افشاگر فستیوال کوچه؛ جشن در شب حادثه بندر شهید رجایی و بی‌توجهی به مراسم مذهبی «آرمان ایران» @special2014