👒
اسمشون بقالی بود!
بقالی جعفر آقا یا بقالی مش حیدر
توی این بقالی ها دنبال هرچی میرفتی دست خالی برنمیگشتی!
سنگ پا میخواستی یا روغن حیوونی؛ برنج دودی یا دمپایی حموم؛ فرقی نمی کرد...
اصلا این بقالی ها حکم آرام بخش داشتن برای محله ها؛ از کنارشون که رد می شدی ته دلت قرص میشد از اینکه یه جایی هست که تو هر چی بخوای اون داره!
ولی من همیشه فکر می کردم این بقالی ها یه سری اجناس مخفی هم یواشکی میذاشتن تو زنبیل مشتریاشون!
دل گرم
چشم سیر
صبوری
قناعت
اینو از قیافه آدمایی که از این بقالی ها میومدن بیرون می شد فهمید...
#بقالیِ_خونم_اومده_پایین 🚶♀