👌مادر در خواب پسر شهیدش را میبیندپسر به او میگوید:
توی بهشت جام خیلی خوبه...چی میخوای برات بفرستم؟
مادر میگوید:
چیزی نمیخوام؛ فقط جلسه قرآن که میرم، همه قرآن میخونن و من نمیتونم بخونم خجالت میکشم...
میدونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون!!🥀
پسر میگوید:
نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون!
.بعد از نماز یاد حرف پسرش میافتد!
قرآن را بر میدارد و شروع میکند به خواندن...
خبر میپیچد!
پسر دیگرش، این را به عنوان کرامت شهید، محضر آیت الله نوری همدانی مطرح میکند و از ایشان میخواهد مادرش را امتحان کنند...
حضرت آیتالله نوری همدانی نزد مادر شهید میروند!
قرآنی را به او میدهند که بخواند!
به راحتی همه جای قرآن را میخواند؛
اما بعضی جاها را نه!
میفرمایند: «قرآن خودتان رو بردارید و بخوانید!»
مادر شهید شروع میکند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط
آیت الله نوری با گریه، چادر مادر #شهید را میبوسند و میفرمایند:
«جاهایی که نمیتوانستند بخوانند متن غیر از #قرآن قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.»✨
شهید کاظم نجفی رستگار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 روایتی جالب از همسر #شهید «مصطفی صدرزاده»🌷
میگفت چند روز پیش به قاب عکسش نگاه کردم و گفتم: آقامصطفی! حسابش دستته چند شاخه گل بدهکاری!؟ آخه مصطفی رسمِ محبتش این بود که لااقل هفتهای یکبار برام شاخه گلی میخرید و هدیه میداد…
فاطمهاش از اونور اتاق گفت: مامان! خرج بابا زیاد میشه! اگر بخواد همهٔ این مدت رو جبران کنه باید یه دستهگل شیک برات بفرسته!
امروز صبح بدون هیچ برنامهٔ قبلی از جایی زنگ زدن و دعوتمون کردن برا مراسم بزرگداشت مصطفی. به محض ورودمون به مراسم، یک نفر با این دستهگل جلو آمد و گفت این رو آقامصطفی برای همسرش فرستاده!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
• ناکام اونیه که #شهید نشه...