❤️امام کاظم(علیه السلام):
💠سعی کنید زمان خود 🕑 را به چهار بخش تقسیم کنید:
1️⃣ زمانی برای خلوت با خدا
2️⃣ زمانی جهت تلاش برای به دست آوردن روزی حلال
3️⃣ زمانی برای معاشرت و ارتباط با آشنایان و خانواده
4️⃣ زمانی هم برای لذتهای حلال
به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.
«إِجْتَهِدُوا فى أَنْ یَکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاَِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاِْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَیُخَلِّصُونَ لَکُمْ فِى الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فى غَیْرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَى الثَّلاثِ ساعات.»
📚تحف العقول، ص ۴۰۹
🌷قال الإمام الصادق عليه السلام:
يُعْرَفُ مَنْ يَصِفُ الحَقَّ بِثَلاثِ خِصالٍ: يُنْظَرُ اِلى اَصْحابِهِ مَنْ هُمْ؟وَ اِلى صَلاتِهِ كَيْفَ هىَ؟ وَ فى اَىِّ وَقْتٍ يُصَلّيها؛
🌸امام صادق علیه السلام می فرمایند:
كسى كه از حق دَم مى زند با سه ويژگى شناخته مى شود: دوستانش ديده شوند كه چه كسانى هستند؟ نمازش چگونه است؟ و در چه وقت آن را مى خواند؟
محاسن، ج 1، ص 254، ح 281
#تربیت_فرزند
برای کودک، پدر و مادر دو نیمه بدنش هستند، پس با گله و شکایت از همسرتان آرامش و شادی کودک را از بین نبرید.
این بابات همیشه جورابهاش اینجا ریخته!
این مامانت همیشه دیر میکنه!
مسائلتان را، بدون حضور کودک حل کنید.
#تلنگــــر
💢اگر امروز
مواظب لقمه غذایت نباشی!
فردا مجبوری مواظب
- حجاب دخترت
- غیرت پسرت
- حیای همسرت
و ...
باشی
زیرا لُقمه حرام
شروع کننده همه مصیبت هاست.
گرچه خواب به عنوان یکی از نعمتهای الهی در آیات فراوانی از قرآن کریم به بشر گوشزد شده است، اما در همان کتاب مقدس، بارها توصیه به تهجد و شب زنده داری و نیز کار و کوشش شده است که پیامد طبیعی آن خودداری از خواب زیاد است. به عبارتی، خواب اندک، نعمت است و خواب بیش از اندازه، نقمت و نکبت.
در شب مخصوصا در دل شب که مردم در خواب هستند، خرمن برکات و خیرات را پهن می کنند، کسی که در خواب باشد دستش از این برکات تهی خواهد بود و در روز قیامت چیزی نخواهد داشت و فقیر هواهد بود.
در همین راستا در منابع حدیثی در نکوهش خواب زیاد از جابر بن عبد الله نقل شده که رسول خدا(ص) فرمود: «مادر سلیمان بن داود(ع) به فرزندش سلیمان چنین گفت: ای فرزندم! از خوابیدن زیاد در شب بپرهیز؛ زیرا زیاد خوابیدن در شب، انسان را در روز قیامت فقیر و تهیدست مینماید».ا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ کَثْرَةَ النَّوْمِ بِاللَّیْلِ فَإِنَّ کَثْرَةَ النَّوْمِ بِاللَّیْلِ تَدَعُ الرَّجُلَ فَقِیراً یَوْمَ الْقِیَامَةِ [1]
این روایت منطبق بر بسیاری از آیات و روایات است و بدان جهت به نکوهش پرخوابی در شب میپردازد که خداوند قسمتی از شب را مناسب با عبادت دانسته است:[2]
«إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِیلًا»؛[3] «به یقین نماز و عبادت شبانه گامى استوارتر و گفتارى پایدارتر است». و از آنجا که رضوان خدا و نعمت بهشت تنها با تلاش و کار و زحمت به دست میآید و پرخوابی شبها نشانگر تنبلی و بی رغبتی نسبت به آخرت است؛ این پرخوابیها بدان خواهد انجامید که انسان در عرصه قیامت دستش خالی باشد.
[1]. صدوق، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 556، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق؛ شیخ صدوق این روایت در کتاب امالی خود به صورت مسند نقل کرده است؛ ر.ک: صدوق، محمد بن على، الامالی، ص 233، تهران، کتابخانه اسلامیة، 1362ش.
[2]. مجلسى، محمدتقى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 9، ص 238، قم، مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، چاپ دوم، 1406ق؛ حر عاملى، محمد بن حسن، هدایة الأمة إلى أحکام الأئمة(ع)، ج 3، ص 199، مشهد، آستانة الرضویة المقدسة، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1414ق.
[3]. مزمل، 6.
هدایت شده از غدیر شناسنامه شیعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر سوره واقعه را شب جمعه بخوانیم، علاوه بر محبوبیت و روزی، از رفقای امیرالمؤمنین خواهیم شد .
انشالله
🔻 امام مهدی (عج):
❇️ امّا در رخدادهايى كه پيش مى آيد به راويان احاديث ما مراجعه كنيد كه آنان حجّت من بر شما هستند و مـن حـجّت خــدا بـر آنـانـم.
وَأمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها إلى رُواةِ حَديثِنا فَإنَّهُمْ حُجَّتى عَلَيْكُمْ وَ أنَا حُجَّهُ اللّه ِعَلَيْهِمْ.
📚 معجم احاديث المهدى عليه السلام، ج ۴، ص ۲۹۴.
•┈┈••✾••┈┈•
@sss1400
ویژگی های حکومت مهدی (عج)
۱.عدالت گستری
۲. رفاه و آسایش عمومی؛ رسول اکرم (ص) فرمود: "مهدی (عج) در امت من خواهد بود... مردم در زمان او چنان زندگی خواهند کرد که هرگز قبل از آن زندگی نکرده اند.
۳. رضایت همگانی از حکومت مهدی (عج)
۴. امنیت همه جانبه
۵. احساس بی نیازی در مردم؛ پیامبر فرمود: "شما را به مهدی (عج) بشارت می دهم به هنگام ظهور او خداوند دل های امت محمد را سرشار از بی نیازی می کند.
۶. غلبه اسلام بر سایر ادیان
۷. جهانی بودن حکومت حضرت مهدی (عج)؛ امام صادق (ع) فرمودند: "نگامی که قائم قیام نماید، هیچ زمینی نخواهد ماند، مگر آن که در آن ندای شهادتین سر داده شود".
#عصر_غیبت
#احمد_بن_حنبل، مسند ج۳، ص۳۷
#مصنف_ابن_ابی_شیبه، ح ۱۹۴۸۴، سنن ابی داوود، ح۴۲۸۲.
-----------❀❀✿❀❀---------
@sss1400
✍امام حسین علیه السلام:
حضرت مهدی (ع) دارای غیبتی طولانی است. که گروهی در آن مرحله مرتد می شوند و گروهی ثابت قدم می مانند و اظهار خشنودی میکنند.
📚بحار الانوار
-----------❀❀✿❀❀---------
@sss1400
اینکه مردم نشناسند تـو را غربت نیست...
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد.
🔺 مرحوم حاج عبدالله ضابط (ره) :
🔹 آنـقـدر بـایـد بـدویــم تــا وقـتـی امــام زمــان ( ارواحنا فداه ) آمـد سـرمــان را بـالـا بـگـیـریـم و بـگـویـیـم : آقــــــا بـیـشـتـر از ایــن جــان نـداشـتـیـم.
🔰مرحوم کافی نقل می کرد که:
شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.می خواست کمکش کنم
لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین
رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه را خواب دیدم
فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه به من دارند.
✅وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی، ولو به جواب دادن سوال رهگذری.
🌼🍂🌼🍂
انقلاب اسلامی موجب سرعت بخشیدن در ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه شده است..
شما مردم ایران و شما مادران شهید داده و پدران داغدار و افرادی که در طول این مبارزه «انقلاب» زحمت کشیدید بدانید،موجب پیشرفت حرکت انسانیت به سوی سر منزل تاریخ و موجب تسریع در ظهور ولی عصر صلوات الله علیه شدید.
مقام معظم رهبری
🌼🍂🌼🍂
شادمانی را وقتی در دستانت نگه داری همیشه کوچک به نظر میرسد ولی وقتی آن را از دست دهی خواهی دید که چقدر بزرگ و ارزشمند است...
#ماکسیم_گورکی
امام #على عليه السلام:
حُسنُ الظَّنِّ يُخَفِّفُ الهَمَّ و يُنجي مِن تَقَلُّدِ الإثمِ؛
خوش بينى ، اندوه را مى كاهد و از افتادن در بند گناه مى رهاند.
🎗 وقتی دائم بگویی گرفتارم،
هیچوقت آزاد نمی شوی!
وقتی دائم بگویی وقت ندارم،
هیچوقت زمان پیدا نمی کنی!
وقتی دائم بگویی فردا انجامش می دهم،
آن فردای خیالیِ تو هیچوقت نمیآید!
🎗 وقتی صبحها از خواب بیدار میشویم دو انتخاب داریم:
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شویم و رویاهایمان را دنبال کنیم.
انتخاب با شماست ...
🎗 وقتی در خوشی و شادی هستی عهد و پیمان نبند!
وقتی ناراحتی جواب نده!
وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر!
🎗 زندگی،
برگ بودن در مسیر باد نیست،
امتحان ریشه هاست....🌷☘️🌴🌹
✅شش اصل موفقیت🌟
۱- اصل برگ برنده : تفاوت های جزئی در قابلیت ها می تواند منجر به تفاوت های بزرگی در نتایج شود.یک تصمیم قاطع برای انجام کاری می تواند تمام زندگی انسان را دگرگون کند.
۲-اصل علت و معلول : برای هر اتفاقی دلیلی و برای هر معلولی علتی وجود دارد.موفقیت اتفاقی و معجزه نیست.مهمترین اصل موفقیت فردی و کاری این است که شما همانی می شوید که اغلب به آن فکر می کنید.برای آن که رشد کنید باید ابعاد مختلف زندگی و کارتان را بررسی کنید و بخشی از آن را تغییر دهید.
۳-اصل اعتقاد : هر چه را به آن اعتقاد داشته باشید،واقعیت زندگی شما می شود.همیشه بر اساس اعتقادات خود عمل می کنید.لزوما آن چه را می بینید باور نمی کنید بلکه آن چه را باور دارید می بینید.هرگز پیش از داشتن اطلاعات کافی قضاوت نکنید.
۴-اصل انتظار : هر چه را که با اطمینان انتظار وقوعش را داشته باشید اتفاق می افتد.هر چه که به آن فکر کنید چه مثبت چه منفی برایتان اتفاق می افتد.سعی کنید همیشه به بهترین چیزها فکر کنید.عشق و علاقه خود را به خانواده تان ابراز کنید.از خودتان بهترین انتظارات را داشته باشید.
۵-اصل جذب : شما یک آهن ربای زنده هستید که مدام مردم،موفقیت ها و شرایطی که با افکار اصلی تان همخوانی دارد را به سوی خود جذب می کنید.هر چیزی که در زندگی دارید به علت نحوه فکرتان به طرف شما جذب شده است.شما می توانید زندگیتان را عوض کنید چون قادر به تغییر نحوه فکرتان هستید.خودتان را بخاطر همه چیزهای خوبی که در زندگی تان جذب شده اند تحسین کنید.
۶-اصل ارتباط : دنیای بیرونی انعکاس دنیای دورنی شماست و با نحوه تفکر شما ارتباط دارد.این اصل بزرگ علت اصلی موفقیت ها و شکست های انسان هاست.واقعیت این است که شما نمی توانید به هدفی در دنیای بیرون برسید مگر آنکه ابتدا آن را در ذهن خود خلق کنید و بیشتر اوقات به آن فکر کنید.شما در دنیا تنها یک چیز را می توانید کنترل کنید و آن طرز تفکرتان است.سعی کنید معادل ذهنی آنچه که می خواهید در دنیای بیرونی خودتان داشته باشید را در ذهن بسازید(تمرین مکتوب) و به آن فکر کنید و به دیگران بگوئید.
✅خودآگاهی...
فاطمه:مامان چرا محسن گوشی داره من ندارم؟😢
مامان:دخترم بزرگ که شدی برات میخرم؟
فاطمه:ولی محسن کوچیکه وگوشی داره😭
مامان:عزیزم به نظرت آدما باهم فرق ندارند؟
فاطمه:چرا مامان فرق دارند مثلا من کباب دوست دارم ولی آبجی دوست نداره،یامن دوچرخه سواری دوست دارم ولی زهرا عروسک بازی....🤔
مامان:خب فاطمه جان اگه آدما باهم فرق دارند به نظرت وسایلاشون هم باهم فرق دارند؟
فاطمه:بللله مامان من سارافون دارم ولی علی کت وشلوار داره،اسباب بازیهاشونم فرق دارند مثلا من اسکوتر دارم ولی محسن نداره،محسن دوچرخه داره ولی من ندارم ،من میز تحریر دارم محسن نداره،محسن گوشی داره من ندارم....😊
مامان:آفرین دختر قشنگم...😍
فاطمه:راستی مامان شماهم بامامان محسن فرق داری؟😁
مامان:چطور مگه عزیزم؟
فاطمه:آخه نظر شما اینه که بچهها تا بزرگ بشن گوشی لازم ندارنداما مامان محسن نظرش این نیست😁😁
مامان:☺️😌😌
#همسرداری
شیوههای نادرست بیان احساسات :
🔖احساس خود را بصورت کلی و مبهم بیان می کنید، مثلا: “ تو هیچوقت به من توجه نمی کنی!”، “ تو به من اهمیت نمی دهی!”.
🔖 رفتار منفی همسرتان را طوری توصیف می کنید که گویی جزئی از شخصیت اوست، مثلا: “تو خودخواهی!”، “تو بی مسئولیتی!”.
🔖برای توصیف رفتار همسرتان یک سری ویژگیهای منفی و توهین آمیز به او نسبت میدهید، مثلا: “تو بی عرضه ای!”، “تو احمقی!”.
🔖چندین شکایت را با هم مطرح میکنید، مثلا: “من از کارت، طرز لباس پوشیدنت، خانواده ات و... ناراحتم!".
🔖 شکایت های قدیمی را به شکایت فعلی اضافه می کنید تا آن را بزرگ کنید، مثلا: “تو از اول آدم بی مسئولیتی بودی، یادت هست سر عقدمان فلان کار را کردی!!”
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸مدیریت از بیرون🔸
پهلوانی، بزغالهای را بغل میکند و صد متر راه میبرد. پس از طی راه، هم خودش و هم بزغاله خسته میشوند و کار نیز تعطیل میگردد.
اما گاهی به جای پهلوان، یک بچۀ 8 ساله، دو هزار گوسفند را از شهری به شهر دیگر راه میبرد بدون اینکه خودش و آنها خسته شوند!
بغل کردن یعنی #مدیریت_از_بیرون که دستاورد غرب است و بهترین مثال آن «حضور و غیاب» است که امروزه در حوزه، دانشگاه و آموزش و پرورش صورت میگیرد.
اگر به آنها بگویند فردا درس تعطیل است، همه خوشحال میشوند. چون حس زندانی بودن میکنند، چون از بیرون مدیریت میشوند.
اسلام به #مدیریت_از_درون معتقد است، به همپا راه رفتن نه #بغل_کردن.
ساختن واژهی «فردا» بزرگترین
اشتباه انسان بود!
تا زمانیکه کودک بیسوادی بودیم و
و با این واژه آشنایی نداشتیم، خوب زندگی میکردیم..
تمامی احساساتمان، غم وشادیمان
و هر چه داشتیم را همین امروز خرج میکردیم، انگار ارزشامروز را بخوبی میفهمیدیم...
اما از وقتی «فردا» را یاد گرفتیم،
همه چیز را گذاشتیم برای آن!
از داشتههای امروز لذت نبردیم و گذاشتیمشان برای روز مبادا.
شاید باید اینگونه «فردا» را معنی
کنیم: «فردا» روزیست که داشتههای امروزت را نداری؛
پس امروز را زندگی کنید.
🌸 تکنیک های کنترل #خشم در نوجوانان
✳️رفتار شما مدلی ایده آل برای فرزندتان باشد
✨شما درباره ی خشم میتوانید بیش از حرف زدن تنها با رفتارتان به او آموزشهای مفید را ارائه نمایید. اگر شما فریاد بزنید، ناسزا بگویید، چیزهای اطرافتان را بشکنید، انتظار نداشته باشید که نوجوانتان موفق به کنترل خشم خود شود. نقش یک مدل مناسب برای مقابله با احساس #خشم در او باشید. به #فرزند خود نشان دهید که چگونه درباره ی احساس خشم خود صحبت کند و چگونه این #احساسات را به طور مناسب ابراز نماید.
✍ به عنوان مثال می گویید: “من واقعا عصبانی هستم چون از شما خواسته بودم که اتاق خود را تمیز کنید اما نکرده اید”، و یا “من می خواهم چند دقیقه صبر کنم و بعد درباره ی موضوع بحثمان با هم صحبت خواهیم کرد.”☺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 ریشهی مشکلات زن و شوهر
🔴 #آیت_الله_حائری
🌺🍀💐🌷🍀🌺
"مواظب خودت باش"
معنی این جمله این نیست که از خودت مواظبت کن!
معنیش این است که هیچکس به اندازه خودت نمیتونه بهت صدمه بزنه!
تحقیقات نشان داده که بیشترین عامل بیماری ها، سختی ها، مشکلات و ناکامی های انسان ها خود آنها هستند...
اگر دوست دارید بعد از سالها زندگی زمانی که برمیگردید و به منظره گذشته خود نگاه میکنید، تصویری زیبا و خاطراتی پر از خرسندی ببینید اینها را به هم پیوند بزنید:
تصمیم را با تحقیق
هوس را با عقل
عصبانیت را با صبر
انتقام را با فراموشی
عبادت را با بی توقعی
خدمت به خلق را با گمنامی
و در آخر قلبت را با خدا پیوند بزن.
مواظب خودت باش.
خیلی مواظب خودت باش ...
وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده میکرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم.
او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد.
غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب میدیدم.
یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم.
اما باید به او میگفتم که در ذهنم چه میگذرد !!
من طلاق میخواستم.
به آرامی موضوع را مطرح کردم.
به نظر نمیرسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد،
فقط به نرمی پرسید، چرا ؟؟
از جواب دادن به سوالش سر باز زدم.
این باعث شد عصبانی شود.
ظرف غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید و به من گفت تو مرد نیستی !
آنشب، دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم.
او گریه میکرد. میدانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگیاش آمده است.
اما واقعاً نمیتوانستم جواب قانعکنندهای به او بدهم !!
من دیگر دوستش نداشتم،
فقط دلم برایش میسوخت.
با یک احساس گناه و عذاب وجدان عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قید شده بود همسرم میتواند خانه، ماشین، و 30% از سهم کارخانهام را بردارد.
نگاهی به برگهها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد.
زنی که 10 سال زندگیش را با من گذرانده بود برایم به غریبهای تبدیل شده بود.
از اینکه وقت و انرژیش را برای من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمیتوانستم به آن زندگی برگردم،
چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم.
آخر سر بلند بلند جلوی من گریه را سر داد و این دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم ببینم.
برای من گریه او نوعی رهایی بود.
فکر طلاق که هفتهها بود ذهن مرا به خود مشغول کرده بود،
الان محکمتر و واضحتر شده بود.
روز بعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میز نشسته و چیزی مینویسد.
شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه ام خسته بودم.
وقتی بیدار شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود.
به او توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم.
صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود:
هیچ چیزی از من نمیخواست و فقط یک فرصت یک ماهه قبل از طلاق خواسته بود.
او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم.
دلایل او ساده بود:
وقت امتحانات پسرمان بود و او نمیخواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود !!!
برای من قابل قبول بود.
اما یک چیز دیگر هم خواسته بود.
او از من خواسته بود زمانی که او را در روز عروسی وارد اتاقمان کردم به یاد آورم.
از من خواسته بود که در آن یک ماه هر روز او را بغل کرده و از اتاقمان به سمت در ورودی ببرم.
فکر میکردم که دیوانه شده است. اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودنمان قابل تحملتر باشد،
درخواست عجیبش را قبول کردم.
درمورد شرایط طلاق همسرم با معشوقهام حرف زدم.
بلند بلند خندید و گفت که خیلی عجیب است.
و بعد با خنده و استهزا گفت:
هر حقهای هم که سوار کند باید بالاخره این طلاق را بپذیرد !!!
از زمانیکه طلاق را به طور علنی عنوان کرده بودم من و همسرم هیچ تماس جسمی با هم نداشتیم.
وقتی روز اول او را بغل کردم تا از اتاق بیرون بیاورم هر دوی ما احساس خامی و تازهکاری داشتیم.
پسرم به پشتم زد و گفت :
اوه بابا رو ببین مامان رو بغل کرده. اول او را از اتاق به نشیمن آورده و بعد از آنجا به سمت در ورودی بردم.
حدود 10 متر او را در آغوشم داشتم.
کمی ناراحت بودم.
او را بیرون در خانه گذاشتم و او رفت که منتظر اتوبوس شود که به سر کارش برود.
منهم به تنهایی سوار ماشین شده و به سمت شرکت حرکت کردم.
روز دوم هر دوی ما برخورد راحتتری داشتیم.
به سینه من تکیه داد.
میتوانستم بوی عطری که به پیراهنش زده بود را حس کنم.
فهمیدم که خیلی وقت است خوب به همسرم نگاه نکردهام !
فهمیدم که دیگر مثل قبل جوان نیست.
چروکهای ریزی روی صورتش افتاده بود و موهایش کمی سفید شده بود.
یک دقیقه با خودم فکر کردم که من برای این زن چه کار کردهام !؟
در روز چهارم وقتی او را بغل کرده و بلند کردم، احساس کردم حس صمیمیت بینمان برگشته است.
این آن زنی بود که 10 سال زندگی خود را صرف من کرده بود.
در روز پنجم و ششم فهمیدم که حس صمیمیت بینمان در حال رشد است.
چیزی از این موضوع به معشوقهام نگفتم.
هر چه روزها جلوتر میرفتند، بغل کردن او برایم راحتتر میشد.
این تمرین روزانه قویترم کرده بود!
یک روز داشت انتخاب میکرد چه لباسی تن کند.
چند پیراهن را امتحان کرد اما لباس مناسبی پیدا نکرد.
آه کشید و گفت:
همه لباسهایم گشاد شدهاند.
یکدفعه فهمیدم که چقدر لاغر شده است،
به همین خاطر بود که میتوانستم اینقدر راحتتر بلندش کنم.
یکدفعه ضربه به من وارد شد.
بخاطر همه این درد و غصههاست که اینطور شده است.
ناخودآگاه به سمتش رفته و سرش را لمس کردم.
همان لحظه پسرم وارد اتاق شد و گفت:
بابا وقتش است که مامان را بغل کنی و بیرو