آیت الله اقا سید جمال گلپایگانی از آیت الله نایینی شنیدند که ایشان آیت الله سید محمد فشارکی را بعد از وفاتش خواب دیده است. ایسان می گفت: انگشتش را گرفتم و پرسیدم در ان عالم چه خبر است؟ آیت الله سید محمد فشارکی گفت: از این سوال منصرف شوید. من اگر جواب بدهم در بین ساکنان آن عالم به دهن لقی معروف می شوم! اقای نایینی گفت: به مقداری که این وصله به شما نچسبد بفرمایید. ایشان در پاسخ گفت: من قبل از اینکه از این عالم بروم هیچ نگرانی نداشتم الا دو نگرانی. که هر دو برطرف شد. یکی در حال احتضار و یکی هم بعد از وفات به فاصله یکی دو روز. نگرانی اول از ناحیه زن و بچه ام بود زیرا سختی زندگی برای من با لذت علمی همراه بود. لذا قابل تحمل بود اما آنان که از لذت علم محروم بودند صرفا اذیت می شدند در حال احتضار به من گفته شد که شما نگران نباشید خانواده شما بعد از شما تامین می شوند!
نگرانی دوم من این بود که 25 روپیه به قصاب روبروی مسجد هندی بدهکار بودم. من بدهی او را نداده، از دنیا رفتم. در تشییع جنازه ام وقتی از مقابل دکان قصاب می گذشتم قصاب دست به آسمان بلند کرد و گفت خدایا من 25 روپیه از سید محمد فشارکی طلب داشتم او را حلال کردم! این نگرانی هم رفع گردید. آیت الله نایینی می گفت: امام جمعه تبریز هزار تومان برای سید محمد فشارکی می فرستد ولی وقتی می رسد که جنازه او را تشییع می کردند.
و بدین ترتیب این پول به ورثه ایشان رسید و مطلب اولی که در خواب دیده بودم واقعیت پیدا کرد. اما برای تحقیق مطلب دوم پیش قصاب رفتم. گفتم استاد ما بدهکار بود؟ گفت بله.. گفتم چند؟ گفت: 25 روپیه. من دست کردم از جیبم 25 روپیه در اوردم قصاب گفت: من طلبکار بودم ولی آن را بخشیدم. گفتم چه موقع؟ گفت: وقتی که جنازه سید محمد فشارکی را از مقابل دکان ما عبور می دادند![1]
پی نوشت:
[1] آیت الله شبیری زنجانی، جرعه ای از دریا ج 1 ص 538.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ روز
⭕️ به این جمله ی مهم فکر کن❗️
❌ما ابد در پیش داریم❌
🎤 حجت الاسلام عالی
💔حواسمون باشه دغدغه ها وغصه هامون واقعی باشه.دنیا چشم ودلمون رو پر نکنه.
✅امام على (علیه السلام):
🌱«هر کس به چیزى (دیوانه وار) عشق بورزد، چشمانش را ضعیف مى کند، و قلبش را بیمار مى سازد، سپس با چشمى معیوب مى نگرد، و با گوشى ناشنوا مى شنود، (زیرا) خواسته هاى دل، عقلش را از کار انداخته، و دنیا قلبش را میرانده است».
💢«مَنْ عَشِقَ شَیْأً اَعْشى بَصَرَهُ، وَ اَمْرَضَ قَلْبَهُ، فهو یَنْظُرُ بِعَیْن غَیْرِ صَحیحَة، وَ یَسْمَعُ بِاُذُن غَیْرِ سَمیعَة، قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقْلَهُ، وَ اَماتَتِ الدُّنْیا قَلْبَهُ»
(📖نهج البلاغه، خطبه۱۰۹).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙تجسم اعمال انسان پس از مرگ او
✍ امام صادق (ع) فرمودند:
«آن گاه که مؤمنی وارد قبر میشود صورتی را میبیند که پیش روی او قرار دارد، واو را دائم از حزن و اندوه در میآورد و سرور و کرامت را به او بشارت میدهد تا هنگامی که قیامت برپا میشود و خداوند متعال او را با حسابی سبک و آسان روانه بهشت میکند و او میبیند آن مثال و صورت هم پیش روی او میآید. از او میپرسد: تو کیستی؟ او هم جواب میدهد که من همان شادمانی ای هستم که در دل برادر مؤمن ات ایجاد کردی و خداوند مرا از آن خلق نموده تا تو را بشارت دهم.»
این روایت اشاره ای بر این است که خدای تعالی اعمال انسان را به صورت موجوداتی عینی و جوهری که قابل رؤیت حسّی هستند درخواهد آورد و انسان تا قیامت با آنها همراه خواهد شد.
📚 کتاب انسان و معاد
4_5821208367292482321.mp3
765.4K
#دنیا_شناسی🔻
🔸 حسرت ما بعد از #مرگ به خاطر از دست دادن اوقات
🔹 مجالس و میهمانیها مایه #حسرت بعد از مرگ
🔸 «يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»؛ (روم:۷)
🔹 #دنیا توهم است و #آخرت حقیقت
🔸 «وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ»؛ (نور:۲۵)
✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرگ در پی ماست
اميرالمؤمنين (عليه السلام) :
👌 در شگفتم از كسى كه مى بيند هر روز از جان و عمر او كاسته مى شود ، امّا براى مرگ آماده نمى شود .
✍ عَجِبتُ لِمَن يَرى أنَّهُ يَنقُصُ كُلَّ يَومٍ فِي نَفسِهِ وَ عُمُرِهِ وَ هُوَ لا يَتَأَهَّبُ لِلمَوتِ.
📙 غررالحکم ؛ 6253
*داستان قرآنی، شعوانه:*
آواز خوش او همه ی هواپرستان را جلب کرده بود، مجالس عیش و طرب با حضور او رونق می گرفت؛ در کوفه هرجا بساط جشن و رقص و پایکوبی پهن بود، حاضر می شد و با غنا و آوازه خوانی مجلس را گرم می کرد، کار او آن قدر بالا گرفته بود که از این راه کنیزانی بدست آورده، و آنها را با خود همراه کرده بود.
در بدنامی شهرهی شهر بود، اسم پرآوازه "شعوانه" برسر زبان ها افتاده بود، روزی به اتفاق کنیزان خود با کبر و ناز خاصی از در یکی از منازل کوفه می گذشت، ناگاه صدا یضجّهی اهل خانه او را درجا میخکوب کرد، شعوانه از آن صدا متأثر شد و به فکر فرو رفت: ای خدا! این چه شیونی دردناک و خروشی خوفناک است؟ می خوا هم بدانم درون این خانه چه می گذرد، و چه بلایی به سرشان آمده که اینطور گریه می کنند؟.
به یکی از کنیزان دستور داد: " به این خانه برو و خبر بیاور ببینم این جا چه رخ داده است. " کنیز به داخل خانه رفت، ولی باز گشت او به طول انجامید، به طوری که شعوانه، کنیز دوم را برای این کار به خانه فرستاد؛ ولی برخلاف انتظار، او هم رفت و بیرون نیامد، کنیز سوم را ؛طلبید و به او دستور اکید داد، که زود برگردد و به من خبر بده که اینجا چه می گذرد.
او به درون خانه رفت و پس از لحظه ای بازگشت و به شعوانه گفت: "این جا محل توبه، گریه و ناله از خوف خداست! جمعی گنهکار را دیدم که از جرم و عصیان خود پشیمان شده، سیلاب اشک از دیدگان آنها فرو می ریزد، آنان گوش جان به سخنان مردی پاکدل سپرده اند که ایشان را از عذاب الهی بیم می دهد.
شعوانه بی اختیار پای در درون آن توبه خانه نهاد، وقتی به آن مجلس وارد شد، واعظی را دید که برمنبر وعظ تکیه زده، مشغول تفسیر این آیات کریمه است:
*بَلْ کَذَّبُوا بِالسّاعَةِ وأعْتَدْنا لِمَنْ کَذَّبَ بِالسّاعَةِ سَعیر، إذا رَأتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ سَمِعُوا لها تَغَیظاً وَزَفِیر، وإذا ألْقُوا مِنها مکاناً ضیِّقاً مُقَرّنینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُور، لا تَدْعُوا الْیوْمَ ثُبُوراً واحداً وادْعُوا ثُبُوراً کَثیر*.۱
نه! بلکه آنها رستاخیز را دروغ خواندند، و برای هرکس که رستاخیز را دروغ خواند، آتش سوزان آماده کرده ایم؛ چون "دوزخ" از فاصله ای دور، آنان را ببیند، خشم و خروشی از آن می شنوند؛ و چون آنان را در تنگانایی از آن زنجیر کشیده بیندازند، آنجاست که مرگ خود را می خواهند؛ امروز یک بار هلاک خود را مخواهید و بسیار هلاک "خود" را بخواهید.
این آیات ناگهان چنان روح و روان هوسباز آن زن را دگرگون ساخت، که همه ی خوشی های کاذب او را از میان برد، پس با حالی افسرده و پریشان نزد واعظ آمد و پرسید: "آیا من هم می توانم توبه کنم؟ آیا خدا گناهان مرا نیز می بخشد؟ " واعظ او را نمی شناخت گفت: آری ای زن! خدا گناهان تو را می بخشد هرچند گناهانت به اندازه ی گناهان شعوانه باشد! زن با حال بیم و امید گفت: "شعوانه منم!!"
واعظ باز هم او را به سمت توبه تشویق کرد و به لطف و کرم بی منتهای خدای سبحان امیدوارش ساخت، هنگامی که شعوانه از آن خانه بیرون آمد تمام کنیزان خود را آزاد ساخت و خود به دنبال عبادت و بندگی رفت، از بندگی هوا رست و به بندگی خدا پیوست، در این طریق تا آنجا پیش رفت که خود برکرسی وعظ و خطابه نشست، او که از خودسازی بدنش ضعیف و لاغر گشته بود، روزی به بدن نحیف خود نگاهی کرد و آهی از نهادش برآورد: این دنیای من است که اینطور بدنم آب شد، پس سرنوشت قیامتم چه خواهد بود؟. روزی از سر دلسوزی به او گفتند: چرا این قدر گریه می کنی؟ می ترسیم عاقبت کور شوی!، گفت: کوری در دنیا بهتر از کوری آخرت است.
او دیگر شعوانه سابق نبود، دیگر صدایش را برای نامحرمان به سوغات نمی برد، بلکه در مجالس مذهبی با آهنگ پند و اندرزش قلوب پاک را به حکمت و علم زینت بخشیده، اشک چشم شنوندگان را از خوف خدا برگونه هایشان جاری می کرد.۲
*پی نوشت*:
۱- سوره فرقان، آیات ۱۱تا ۱۴.
۲- معراج السّعادة مرحوم نراقی؛ کیفر گناه آقای رسولی محلاتی با اندکی تصرف.
✳ قیامت این چیزها را نمیداند!
🔻 مرحوم #شیخ_مرتضی_زاهد اواخر عمر دیگر نمیتوانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیلههای امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول میگرفت و به این طرف و آن طرف میبرد. این کار مشکلی برای کسی نداشت چون بدن ایشان در آن ایام لاغر و نحیف شده بود.
🔸 یک روز جایی میرفتند. در کوچهی شترداران کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته میشود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه به زمین میگذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانهی مجاور برخورد میکند و کمی خاک و پر کاه روی زمین میریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را میکوبند. صاحبخانه در را که باز میکند شیخ مرتضی را میشناسد. شیخ مرتضی میگویند من به دیوار خانهی شما تکیه دادهام و کمی از خاک و کاهگل دیوار به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود. صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، میگوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب میگویند #قیامت این چیزها را نمیداند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری».
📚 کتاب #سیره_و_خاطرات_علما
📖 ص ۴۸
👤 #آیت_الله_جاودان
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین لحظات عمر آیت الله مجتهدی
✳ کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...
🔻 كسى كه بداند #مسافر است، قهرا به فكر #حركت است و اگر مسافر به فكر حركت باشد، به فكر تحصيل #زاد و #توشه مطابق با #مسير و #مقصد خواهد بود.
🔸 در تعبيرات دينى از كسانى كه اهل #سير_و_سلوك نيستند بهعنوان #خوابيده يا #مست ياد میشود. مست كسى است كه «مى» عقلش را پوشانده است و بنابراين، #جوانى و يا #مقام و #غرور و #مال هم از آن جهت كه چهرهی #عقل را میپوشاند و نمیگذارد انسان #بيدار شود و حركت كند، مستكننده است.
🔺 به هر تقدير، كسى كه نداند #ناقص است و كاملى بايد او را تكميل كند و يا نداند #نيازمند است و بینيازى بايد نيازش را رفع كند و يا نداند مسافر است و بايد حركت كند، او در خواب است و سهمى از #اخلاق ندارد و در حالت خواب هم میميرد و در همان حال او را به جايى كه نمیخواهد، میبرند؛ چون حركت، ضرورى و يقينى است.
👤 #آیت_الله_جوادی_آملی
📚 برگرفته از کتاب «مراحل اخلاق در قرآن»
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
خوشحال بودم که از کودکی، همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم.
همینطور که به صفحه اول (اعمال) نگاه می کردم و به اعمال خودم افتخار می کردم، یکدفعه دیدم، تمام اعمال خوبم در حال محو شدن است!
صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبدیل به کاغذ سفید شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز بود گفتم: چرا این ها محو شد. مگر من این کارهای خوب را انجام ندادم!؟
گفت: بله درست می گویی، اما همان روز غیبت یکی از دوستانت را کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.
رفتم صفحه بعد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود. نماز اول وقت، و مسجد، بسیج، هیئت، رضایت پدر و مادر و..
فیلم تمام اعمال موجود بود، اما لازم به مشاهده نبود. خیلی از کارهای خوبی که فراموش کرده بودم تماما برای من یاد آوری می شد. اما با تعجب دوباره مشاهده کردم : که تمام اعمال من در حال محو شدن است!
گفتم: این دفعه چرا؟ من که در این روز غیبت نکردم!؟
جوان گفت: یکی از رفقای مذهبی ات را مسخره کردی. این عمل زشت باعث نابودی اعمالت شد.
خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد. من خیلی اهل شوخی و سرکار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم: اگه این طور باشه که خیلی اوضاع من خرابه!
رفتم صفحه بعد، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم. اما کارهای خوب من پاک نشد. با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم، اما در این شوخی ها، بارفقا گفتیم و خندیدیم، اما به کسی اهانت نکردیم. غیبت نکرده بودم. هیچ گناهی همراه با شوخی های من نبود. برای همین، شوخیها و خندههای من، به عنوان کار خوب ثبت شده بود. با خودم گفتم: خدا را شکر.
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
11.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جوانی که در کما اوضاع مردههای قبرستان روستا را مشاهده کرد ...
🔸#زندگی_پس_از_زندگی
🔵 زمان وصیت
✍ بهترین وقت وصیت وقتی است که انسان در صحت و سلامت است و هیچ علائمی از مرگ نیست. و آخرین فرصت وصیت دم مرگ و ظهور علائم آن است. لذا قرآن به همین آخرین فرصت اشاره کرده و فرموده است:
کُتِبَ عَلَیکمْ إِذا حَضَرَ أحَدَکمُ الْمَوْتُ ؛ بر شما لازم است که هرگاه مرگ شما فرا رسید... وصیت کنید.
اگر انسان حق الله، مثل نماز و روزه و حج، یا حق الناس، مثل خمس و زکات و بدهیهای مالی، یا حقوقی که از دیگران ضایع شده، بر گردن داشته باشد، انجام وصیّت بر او واجب است. ولی اگر بدهی ندارد و حقی بر گردنش نیست، وصیت برایش مستحب است. منتهی خیلی به آن تأکید شده است. لذا قرآن با تعبیر «کُتِبَ» بیان کرده است. که لفظ «کُتِبَ» دلالت بر حکم قطعی و الزامی میکند.
📚 کتاب از احتضار تا عالم قبر
❎ آیت الله مصباح یزدی
باور کنیم بهترین راه برای موفقیت توسل به اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین است؛
🔸توسل این نیست که حتماً بنشینیم روضه بخوانیم گریه کنیم.
🔹هر کاری میخواهیم شروع کنیم اول یک صلوات برای امام زمان بفرستیم ته دلمان بگوییم آقا دست ما را بگیر.
🔺 این برای ما ملکه شود و تجربههای زیادی هست که کسانی که اینگونه بودند در مقام عمل آنها را وانگذاشتند.
سید ابن طاووس خطاب به فرزندش میفرماید :
پسرم محمد !
به هنگام بروز مشکلات و گرفتاری های ایام ،
به آستان مولا و مقتدایت امام زمان علیه السلام پناه ببر و از او یاری بطلب !
به خصوص روزهای دوشنبه یا پنج شنبه ، نیازهای خود را بر مولایت عرضه کن ؛
به این ترتیب که ابتدا سلام کن و زیارت:
"سلام الله الکامل التام .........." را بخوان ،
سپس با همه ی فروتنی بگو :
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ... .
✳️ اتحاد با قرآن
🔻 اگر #قرآن در وجود انسان پیاده شد و سراسر وجودش ظهور حقیقت قرآن گردید، قرآن با او متحد شده و انسان به وجود عینی قرآن تبدیل خواهد شد. متحد شدن با قرآن مفهومی به ظاهر ساده است ولی واقعیت آن از حد معرفت علمای بزرگ اسلام آغاز میشود و تا مرتبهی بیحدّیِ روح نبی مکرم اسلام و حضرات معصومین علیهمالسلام امتداد مییابد.
🔸 وقتی انسان با #امام_زمان و #قرآن_کریم انس میگیرد، مییابد که کمکم ابواب دیگری از آیات قرآن که تاکنون برایش روشن نبود، روشن میشود؛ ابوابی که مانند اتاقهای تودرتویی که کلید چراغ اتاق دوم در اتاق اول است و با ورود به اتاق اول، امکان روشن کردن چراغ اتاق دوم فراهم میشود، همچنین اتاقهای بعدی که مرتبهبهمرتبه روشن میشوند. یعنی انسان تا به مرتبهای از #فهم و #عمل قرآن نائل نشود، مراتب بعد برای او پیش نخواهد آمد.
👤 #استاد_محمدرضا_عابدینی
📚 #رفیق_روزهای_بندگی
📖 صفحات ۸۳ و ۸۴