🔴 #سبک_همسرداری_بزرگان
💠 همسر آیتالله #مرعشی نقل کرده است که مدت شصت سال با ایشان زندگی کردم و در این مدت هیچگاه نسبت به من با #تحکّم سخن نگفت و با من رفتاری تند و #خشونتآمیز نداشت و با تندی با من صحبت و رفتار نکرد. تا آن زمان که قادر به حرکت کردن و انجام کاری بود، نمیگذاشت دیگران کاری برایش انجام دهند.
💠 حتی هنگامی که #تشنه میشد، برمیخاست و به آشپزخانه میرفت و آب میآشامید و به من نمیگفت. وی غیر از اینکه همسر خوب و مهربان و دوست داشتنی بود، برای من مانند یک #رفیق صمیمی و همکاری غمخوار نیز بود و در کارهای منزل به من کمک میکرد. بسیاری از اوقات در کارهای آشپزخانه از قبیل درست کردن غذا، پاک کردن #سبزی و شستن میوه و وسایل آشپزخانه به من کمک میکرد و رفتارشان برای تمامی افراد خانه #الگو بود.
📙مجلهطوبی، اسفند ۱۳۸۴، شماره۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موضوع : مهارت گفتگو بین همسران
توسط خانم #میرابیزاده
💠 مهارتهای ارتباطی زوجین....
همدلی در زندگی زناشویی
📌اگر زن و شوهر با همدیگر #سازگار و #رفیق باشند، بیشترین خوبیهای لازم برای یک #زندگی_سعادتمندانه را دارا هستند، و اگر رفیق و سازگار نباشند، بیشترین بدیهای لازم برای #تباهی و #فلاکت_زندگی را فراهم کرداند.
✅راهکار اول:
💠 برای صحبت کردن وقت بگذارید:
🔰زوجها با توجه به سختبودن و محدودیت زمان، معمولاً فقط به برخی از وظایف زناشویی مانند وظایف مالی، تربیت فرزندان، کارهای خانه، و برنامهریزی امور زندگی توجه میکنند.
توجهِ صرف به این امور، گاهی میتواند مانعی برای #صمیمیت_عاطفی بین زوجین باشد.
🔰زمان پیش از ازدواج و اوایل رابطه با همسرتان را به یاد آورید که درباره امیدها و برنامههای خود صحبت میکردید.
🔰چنین سبک مکالمهای را بار دیگر با همسرتان تجربه کنید و سعی کنید در چنین مواقعی از غر زدنهای روزمره بپرهیزید.
#دوست
#رفیق
مثل زغال خاموش!
زغالهاي خاموش را كنار زغالهاي روشن ميگذارند تا روشن شوند، چون همنشيني اثر دارد.
ما هم مثل همان زغالهاي خاموشيم؛ پس اگر كنار كساني بنشينيم كه روشن اند، نورانيتي دارند و گرما و حرارتي دارند، ما هم به طفيل آنها روشني ميگيريم و گرما و حرارتي پيدا ميكنيم، وگرنه در قيامت حسرت ميخوريم.
يكي از حرفهاي جانسوز اهل جهنم همين است:
اي كاش با فلاني رفيق نبودم و با او نمي نشستم. او تاريك بود و مرا هم مثل خود تاريك كرد.
يعني اي كاش رفيقي سر راهم سبز ميشد كه خود سبز بود، روشن بود، صفا و نوري داشت تا من هم از پرتو او طرفي ميبستم.
📚 مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃