⭕️ ﷽ سحر چهارم
سمیهٔ کردستان، شهیده ناهید فاتحی کرجو
رشتو(لطفا تا آخر بخوانید)
دختر ١۶ساله باشی و در دوران اوج شرارت کومله در کردستان با سپاه و پیشمرگان انقلاب همکاری کنی قطعا جگری چون شیر داری، القصه پدرش جبهه بود که اوایل زمستان۶٠ توسط کومله ربوده شد
مادرش روستا به روستا را برای یافتن اثری از ناهید گشت اما خبری نبود که نبود
پس از چندی خبر گرداندن دختری در روستاهای کردستان با دستانی بسته و سری تراشیده به جرم اینکه "این جاسوس خمینی است" همه جا پخش شد
ناهید آنقدر شکنجه دید تا بالاخره پس از تحمل ١١ماه آزار جسمی و روحی، بین توهین به امام خمینی و شهادت بهوسیله زنده بهگور شدن، شهادت را انتخاب کرد و شد نمادی از شیرزنان مقاوم این سرزمین
پیکر سمیهٔ کردستان برای رهایی از آزار و اذیتهای ضدانقلاب جهت تدفین به تهران منتقل و در قطعه شهدای انقلاب اسلامی بهشت زهرا به خاک سپرده شد
شادی روحش صلوات
#سحری_با_شهدا
👤 فئودور یاسروفسکی🚩
💠 به توییتر انقلابی بپیوندید:
http://eitaa.com/joinchat/2596339728Ca044fd9eeb
⭕️ ﷽ سحر یازدهم
شهید تفحص علی محمودوند
تیر۴٣ درتهران متولد شد،سال۶١ همزمان باآغاز عملیات رمضان به جبهه رفت
درجواب مخالفت مادر برای اعزام گفته بود:
"مادر تو بگو بمیر میمیرم ولی نگو نرو،هیچ کاریم نکنم آب که میتونم بدم دست رزمندهها"
در عملیات والفجر مقدماتی همراه با گردان حنظله به فکه رفت و بعدا یکی از ۶٠نفری بود که از بین ٣۶٠رزمنده اعزامی به عملیات علیرغم جراحت توانست زنده به عقب برگردد
حاج علی درباره آن عملیات میگفت "در والفجر مقدماتی عراق تیپهای کماندویی اردنی و سودانی را به منطقه آورده بود...
چندروز زیر آتش دشمن بودیم، مدام از ما ميخواستند تسلیم شویم، میگفتند:راه فرار ندارید،آب جیرهبندی بود،توی خاک دنبال چهارتا فشنگ میگشتیم،تا زندهام صدای درهم پیچیده دعوت به تسلیم بلندگوی دشمن وتکبیرهایی را که از لبان تشنه و قاچقاچ شده نیروها بیرون میآمد،فراموش نمیکنم"...
در والفجر۸ برای همیشه یک پایش را از دست داد
اما باوجود ۷۰درصد جانبازی(شیمیایی،موجی و قطع پا) بازهم از پا ننشست و پس از جنگ شد فرمانده گروه تفحص لشگر ٢٧محمدرسولالله
اتفاقا سال٧١ اولین جایی را که برای تفحص رفت محور والفجر مقدماتی بود، همان قتلگاه شهدای گردان کمیل و حنظله...
۵ از ۵
طی ٨سال شهدای زیادی را به دامن مادرانشان بازگرداند
تا اینکه در ٢٢بهمن٧٩ پس از خنثیسازی ۶٣مین بهجا مانده از جنگ، با انفجار مین آسمانی شد و به یاران شهیدش پیوست
علی محمودوند قبل از شهادت با اشاره به پای مصنوعیش به همراهان گفته بود "این پا روی مین رفتن دارد"
شادی روحش صلوات
#سحری_با_شهدا
#عند_ربهم_یرزقون
👤فئودور یاسروفسکی 🚩
💠 به توییتر انقلابی بپیوندید:
http://eitaa.com/joinchat/2596339728Ca044fd9eeb