هدایت شده از خُزّانُ العِلم
🔔 چیزی گم کرده بودی؟
✅ فرزند آیت الله نخودکی (ره) فرمودند:
روزی از مسیری عبور می کردم در راه چشمم به زن بد حجابی افتاد و سرم را برگرداندم وقتی خدمت پدرم رسیدم فرمودند؛ چرا مراقب نگاهت نبودی؟ من عرض کردم چشمم افتاد من قصدی نداشتم. فرمودند: مگر چیزی گم کرده بودی چشمت به این طرف و آن طرف می گردید؟!
کانال خُزّانُ العِلم👇
@Khuzzanaleilm 🇮🇷
هدایت شده از خُزّانُ العِلم
|😇|⇠ #تلنگر
دیدین وقتی توی خونہ بوی سوختگی میاد
همہ هول می شن کہ
نکنہ جایی برق اتصالی کردھ؟!😰
نکنہ غذا سوختہ..🥘
همہ دنبالِ علت می گردن تا رفعش کنن..
همہ تو خونہ بسیج می شن..👨✈️
دنبال چی؟! دنبالِ بوی سوختگی !🌬
چون می دونناگہ رسیدگی نشہ
زندگیشون و داراییشونو می سوزونہ(:
رفیق !🔥
تو بوی گناهو حس می کنی چیکار می کنی؟!
تو هم هول می شی نھ ؟!😔
هیشکی از سوختن خوشش نمیاد ..🤧
مخصوصا کہ چھرش
جلو مھدی فاطمه سیاه باشه..
کانال خُزّانُ العِلم👇
@Khuzzanaleilm 🇮🇷
هدایت شده از خُزّانُ العِلم
اگر تخم مرغی با نیروی بیرونی
بشکند ، «پایان» زندگیست ؛
اما اگر با نیروی داخلی
بشکند ، «آغاز» زندگیست ؛
بهترین تغییرات همیشه
از «درون» رخ میدهند !
کانال خُزّانُ العِلم👇
@Khuzzanaleilm 🇮🇷
هدایت شده از خُزّانُ العِلم
#داستان_پیامبران
#آن_ششنفر
گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ.
1⃣به یکی از سمت راستیها گفت: «تو کیستی؟»
گفت: «عقل.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «مغز.»
2⃣از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «مهر.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «دل.»
3⃣از سومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «حیا.»
پرسید: «جایت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
4⃣سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟»
جواب داد: «تکبر.»
پرسید: «محلت کجاست؟»
گفت: «مغز.»
گفت: «با عقل یک جایید؟»
گفت: «من که آمدم عقل میرود.»
5⃣از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
جواب داد: «حسد.»
محلش را پرسید.
گفت: «دل.»
پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟»
گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.»
6⃣از سومی پرسید: «کیستی؟»
گفت: «طمع.»
پرسید: «مرکزت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
گفت: «با حیا یک جا هستید؟»
گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.»
کانال خُزّانُ العِلم👇
@Khuzzanaleilm 🇮🇷