آن قدر گویم که در بیت خدا
قل هوالله گشت از قرآن جدا
آرزوی حیدر آنجا کشته شد
هم پسر هم مادر آنجا کشته شد
بر گلستان ولایت تاختند
غنچه را با لاله پرپر ساختند
لاله زیر خارو خس افتاده بود
باغبان هم از نفس افتاده بود
ظلم و طغیان تا قیامت زاده شد
این چنین اجر رسالت داده شد
🚀 @stickernew 🇮🇷
#وداع_با_صلح
▫️ اسرائیل غدهای سرطانیست که تا کنون جان هزاران زن و کودک را به کام مرگ نشانده است و دولتهای مدعی حقوق بشر این جنایات را با خونسردی تماشا میکنند.
◻️خانهطراحانانقلاباسلامی
◻️طراح: محمد تقیپور، محمد شکیبا، محمود آراستهنسب، پویا سرابی
#عطر1و1
📡 @atre1o1 🇮🇷
💢نحوه برخورد رهبر انقلاب با دختر و پسر جوان در کوه
✍به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ؛ یکی از محافظان مقام معظم رهبری در قالب خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.
آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها، آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیر من و این دختر دوست هستیم.
آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود: بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، و من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند .
💥آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند. با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.
📚منبع:نشریه ماه تمام، شماره ۳،ص۱۷
🚀 @stickernew 🇮🇷
🚀 @stickernew 🇮🇷
نوستالژى👌
دنیایی خاطره با چراغ نفتی!
( علاءالدین )
غذا گرم می کردیم
چایی می گذاشتیم
جوراب خیس خشک می کردیم که اغلب هم می سوخت !
تخمه برشته می کردیم و...
و چه خوش می گذشت😀
🚀 @stickernew 🇮🇷
۱۲ سال قبل از شهادتش یکبار که مهدی به همراه تعدادی از دوستانش به دیدن آیت الله حق شناس رفته بودن که آیت الله از بین دوستانش ، فقط به مهدی یک دستمال داده✨ و گفته بود اشک هایی که برای امام حسین می ریزی را با این دستمال پاک کن و نگهش دار تا داخل کفنت بزارن . 💔
به دوستای مهدی هم گفته بود که احترام این آقا را خیلی داشته باشید.بار بعدی که به دیدن ایشان رفته بود ، آیت الله به محض این که مهدی را میبینن گریه میکنه . هیچکس نفهمید علت گریه ی آقا چه بود تا اینکه ماجرای دفاع از حرم بی بی شروع شد .
اون اوایل بحث حضور ایرانی ها بصورت رسانه ای مطرح نبود و سعی در مخفی نگه داشتن این موضوع بود . به همین خاطر دشمن خیلی سعی داشت تا از بچه های ایرانی اسیر بگیره تا هم جو رسانه ای درست کنه و هم باج خواهی .
شبی که مهدی درگیر شد تروریست ها متوجه ایرانی بودن مهدی میشن . به همین خاطر خیلی سعی میکنند که زنده بگیرنش. شروع میکنند به پاهاش شلیک کردن . مهدی به حدی مقاومت از خودش نشون میده و از اون ها تلفات میگیره که مجبور به کشتن مهدی میشن .
بچه ها وقتی اومدن بالای سرش دیدن دور تا دور مهدی پر از جنازه ی تروریست هایی که مهدی به درک فرستادتشون و خود مهدی هم از پا تا به سرش جای گلوله است . اون لحظه بالای سر جنازش حکمت گریه ۱۲ سال پیش آیت
الله حق شناس رو فهمیدن .☝️
#شهیدمدافعحرم_مهدی_عزیزی🌹
🚀 @stickernew 🇮🇷