#وااای_علی_اکبرم
ای رخت ماه و هلال ابرویت
صبر کن سیر ببینم رویت
هم کنم خوب تماشای تو را
هم ببینم قد و بالای تو را
در خم زلف تو دل ها بسته
#اشک من راه تماشا بسته
من نگویم مرو ای ماه برو
لیک قدری بر من راه برو...
امام حسین علیه السلام، بی درنگ به علی اکبرش اذن میدان داد و او را راهی میدان کرد. حضرت نگاه مأیوسانه به آن جوان كرد و بگريست😭
📚منتهی الامال ۱/۸۷۶
#آجرک_الله_یاصاحـب_الـزمــان
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#وااای_علی_اکبرم
ای رخت ماه و هلال ابرویت
صبر کن سیر ببینم رویت
هم کنم خوب تماشای تو را
هم ببینم قد و بالای تو را
در خم زلف تو دل ها بسته
#اشک من راه تماشا بسته
من نگویم مرو ای ماه برو
لیک قدری بر من راه برو...
امام حسین علیه السلام، بی درنگ به علی اکبرش اذن میدان داد و او را راهی میدان کرد. حضرت نگاه مأیوسانه به آن جوان كرد و بگريست😭
📚منتهی الامال ۱/۸۷۶
#آجرک_الله_یاصاحـب_الـزمــان
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
🩸🖤🩸ماه و خون🩸🖤🩸
بوی#خون میومد.⁉️⁉️
نگاه #ترسیده ام رو چرخوندم به دوروبرم. چشمای اونم ترسیده بود. عرق از روی پیشونیش سر خورد اشک های جمع شده توی مردمکای سیاهش دلمو لرزوند. اولین بار بود #اشک اردلانم رو می دیدم. یکم خودم رو کشیدم عقب نفسم بالا نمیومد...
#نفسش بالا نمیومد. تو شوک #وحشتناکی دست و پا می زدم. زیر گلوم می سوخت. جای #فشار ناخناش روی قفسه ی سینم درد می کرد. دستای اردلان هم خاکی
و هم #خونی بود
😱🖤😱🖤😱🖤😱
https://eitaa.com/joinchat/1176503195C6a5901d929
🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍
فکرشم نمیکردم اینکارو باهاش بکنم...
#وااای_علـی_اکبرم
ای رخت ماه و هلال ابرویت
صبر کن سیر ببینم رویت
هم کنم خوب تماشای تو را
هم ببینم قد و بالای تو را
در خم زلف تو دل ها بسته
#اشک من راه تماشا بسته
من نگویم مرو ای ماه برو
لیک قدری بر من راه برو...
امام حسین علیه السلام، بی درنگ به علی اکبرش اذن میدان داد و او را راهی میدان کرد. حضرت نگاه مأیوسانه به آن جوان كرد و بگريست😭
📚منتهی الامال ۱/۸۷۶
#آجرک_الله_یاصاحـب_الـزمــان
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•