2.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤲ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ
به ﺭﺳﻢ ﺁﻥ ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩٔ ﺗﺎ بیکران در کوچ
مرا هم مست #باران کن ...
ﻣﺮﺍ هم روشنایی بخش ...
الهی چون اقاقیهای بیتاب شب باران ...
مرا بیتاب خود گردان ...
🤲خدایا ...
ﭼﻮﻥ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺎ که از ﺷﺒﻨﻢ , ﻫﻮﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ...
ﻭ ﭼﻮﻥ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ که ﺑﯽ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻣﯽﻣﯿﺮﻧﺪ ...
به ﻣﺎ ﻫﻢ #ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺁﻣﻮﺯ ...
ﺍﻟﻬﯽ ﭼﻮﻥ ﺷﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ که ﻣﯿﺸﻮﯾﺪ ﭘﺮ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ را ...
ﺑﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ...
ﺑﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻩ ،، از پندار ،،,
از گفتار ،، از کردار ،، تمام آنچه نازیباست ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
2.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤲ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ
به ﺭﺳﻢ ﺁﻥ ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩٔ ﺗﺎ بیکران در کوچ
مرا هم مست #باران کن ...
ﻣﺮﺍ هم روشنایی بخش ...
الهی چون اقاقیهای بیتاب شب باران ...
مرا بیتاب خود گردان ...
🤲خدایا ...
ﭼﻮﻥ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺎ که از ﺷﺒﻨﻢ , ﻫﻮﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ...
ﻭ ﭼﻮﻥ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ که ﺑﯽ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻣﯽﻣﯿﺮﻧﺪ ...
به ﻣﺎ ﻫﻢ #ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺁﻣﻮﺯ ...
ﺍﻟﻬﯽ ﭼﻮﻥ ﺷﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ که ﻣﯿﺸﻮﯾﺪ ﭘﺮ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ را ...
ﺑﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ...
ﺑﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻩ ،، از پندار ،،,
از گفتار ،، از کردار ،، تمام آنچه نازیباست ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
من #باران ام دختر مستخدم عمارت کامرانیها ،از وقتی که یادمه پدر و مادرم مستخدم خانه آقا بزرگ بودند،وقتی پدرم بر اثر برگرفتگی در عمارت آقا بزرگ فوت شد آقا بزرگ من و مادرم را زیر بال و پر خودش گرفت و نذاشت هیچ کم و کسری داشته باشیم ،کیا تک نوه ی آقا بزرگ بود و وارث کل امپراتوری کامرانیها ،پسری خوشگذران و و عصبی .آقا بزرگ بنا به شرایطی من را مجبور کرد تا مستخدم خانه کیا شوم چون تنها زندگی میکرد و من دختری مذهبی بودم بین ما صیغه محرمیت خوانده شد به شرط اینکه که کیا اجازه ی دست زدن به من نداشته باشد و در غیر اینصورت نصف ارثش به نام من میشد،در واقع من برای کیا مانند میوه ممنوعه بودم که در عمارتش زندگی میکردم کیا که منو را باعث این اتفاق می دانست کاری کرد که...😱👇
https://eitaa.com/joinchat/1233192213C931ab41691