eitaa logo
⌈.استوری مذهبی•.⌋
2.9هزار دنبال‌کننده
30.9هزار عکس
33.9هزار ویدیو
65 فایل
﷽ ° ° ' #اسـتورے‹💬💻 #جمعہ‌های‌امام‌زمانے 💚 #اللھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج💚 #منبع_استوری #پروفایل⚘ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼 👈اختلاف بشر، در علم و جهل آنها است؛ و ارزش و قدر انسانها هم به علم است، نه به مال! 🌹 (ره) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹 👈از گذشتگان عبرت بگیریم که ما هم مثل آنها به مرگ نزدیکیم و چهار روزِ باقیماندۀ عمر را گمان نکنیم که چهارصد هزار سال خواهد بود! (ره) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 مردی با خود زمزمه کرد "خدایا با من حرف بزن" یک پرنده شروع به خواندن کرد اما مرد نشنید فریاد برآورده "خدایا با من حرف بزن " آذرخشی در آسمان غرید اما مرد گوش نکرد. مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت " خدایا بگذار تو را ببینم" ستاره ای درخشید اما مرد ندید. مرد فریاد کشید "یک معجزه به من نشان بده" نوزادی متولد شد اما مرد توجهی نکرد. پس مرد در نهایت یاس فریاد زد "خدایا لمس کن و بگذار بدانم که اینجا حضور داری" در همین زمان خداوند پایین آمد و مرد را لمس کرد اما مرد پروانه را با دستش پراند و به راهش ادامه داد! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 مردی با خود زمزمه کرد "خدایا با من حرف بزن" یک پرنده شروع به خواندن کرد اما مرد نشنید فریاد برآورده "خدایا با من حرف بزن " آذرخشی در آسمان غرید اما مرد گوش نکرد. مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت " خدایا بگذار تو را ببینم" ستاره ای درخشید اما مرد ندید. مرد فریاد کشید "یک معجزه به من نشان بده" نوزادی متولد شد اما مرد توجهی نکرد. پس مرد در نهایت یاس فریاد زد "خدایا لمس کن و بگذار بدانم که اینجا حضور داری" در همین زمان خداوند پایین آمد و مرد را لمس کرد اما مرد پروانه را با دستش پراند و به راهش ادامه داد! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹 👈از گذشتگان عبرت بگیریم که ما هم مثل آنها به مرگ نزدیکیم و چهار روزِ باقیماندۀ عمر را گمان نکنیم که چهارصد هزار سال خواهد بود! (ره) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 مردی با خود زمزمه کرد "خدایا با من حرف بزن" یک پرنده شروع به خواندن کرد اما مرد نشنید فریاد برآورده "خدایا با من حرف بزن " آذرخشی در آسمان غرید اما مرد گوش نکرد. مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت " خدایا بگذار تو را ببینم" ستاره ای درخشید اما مرد ندید. مرد فریاد کشید "یک معجزه به من نشان بده" نوزادی متولد شد اما مرد توجهی نکرد. پس مرد در نهایت یاس فریاد زد "خدایا لمس کن و بگذار بدانم که اینجا حضور داری" در همین زمان خداوند پایین آمد و مرد را لمس کرد اما مرد پروانه را با دستش پراند و به راهش ادامه داد! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌼 👈اختلاف بشر، در علم و جهل آنها است؛ و ارزش و قدر انسانها هم به علم است، نه به مال! 🌹 (ره) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹 👈از گذشتگان عبرت بگیریم که ما هم مثل آنها به مرگ نزدیکیم و چهار روزِ باقیماندۀ عمر را گمان نکنیم که چهارصد هزار سال خواهد بود! (ره) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌼 👈اختلاف بشر، در علم و جهل آنها است؛ و ارزش و قدر انسانها هم به علم است، نه به مال! 🌹 (ره) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•