eitaa logo
⌈.استوری مذهبی•.⌋
3هزار دنبال‌کننده
30.4هزار عکس
33.5هزار ویدیو
64 فایل
﷽ ° ° ' #اسـتورے‹💬💻 #جمعہ‌های‌امام‌زمانے 💚 #اللھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج💚 #منبع_استوری #پروفایل⚘ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
هدایت شده از گسترده فانوس🔰
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
بعد از فوت عمو م مامان شد مثل یه مار ! چون میدونست طبق رسم قدیمی پدرم مجبوره با زن عموم کنه! با این حال برای اینکه مردم پشت سرمون حرف نزنن که زنِ بیوه رو با دوتا دختر کوچیک رها کردیم،تا چهلم عمو، هر یا مامانم خودش میرفت پیششون یا داداش کوچیکمو که 10 سالش بود، میفرستاد. شب چهلم درست یه ساعت بعد رفتن داداشم، دیدیم زن عمو دست داداشمو گرفت اومد خونه ما!با چیزی که گفت .... https://eitaa.com/joinchat/355074477C0f2bee59d7
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
بعد از فوت عمو م مامان شد عین یه مار زخمی! چون میدونست طبق رسم قدیمی پدرم مجبوره با زن عموم کنه!با این حال برای اینکه مردم پشت سرمون حرف نزنن که زنِ بیوه رو با دوتا دختر کوچیک رها کردیم،تا چهلم عمو، هر یا مامانم خودش میرفت پیششون یا داداش کوچیکمو که 10 سالش بود، میفرستاد. شب چهلم درست یه ساعت بعد رفتن داداشم، دیدیم زن عمو دست داداشمو گرفت اومد خونه ما!با چیزی که به بابام گفت.... https://eitaa.com/joinchat/355074477C0f2bee59d7
هدایت شده از گسترده فانوس🔰
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
بعد از فوت عمو م مامان شد عین یه مار زخمی! چون میدونست طبق رسم قدیمی پدرم باید با زن عموم کنه!با این حال برای اینکه مردم پشت سرمون حرف نزنن که زنِ بیوه رو با دوتا دختر کوچیک رها کردیم،تا چهلم عمو، هر یا مامانم خودش میرفت پیششون یا داداش کوچیکمو که 10 سالش بود، میفرستاد. شب چهلم درست یه ساعت بعد رفتن داداشم، دیدیم زن عمو دست داداشمو گرفت اومد خونه ما!با چیزی که به بابام گفت.... https://eitaa.com/joinchat/355074477C0f2bee59d7
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
بعد از فوت عمو م مامان شد عین یه مار زخمی! چون میدونست طبق رسم قدیمی پدرم باید با زن عموم کنه!با این حال برای اینکه مردم پشت سرمون حرف نزنن که زنِ بیوه رو با دوتا دختر کوچیک رها کردیم،تا چهلم عمو، هر یا مامانم خودش میرفت پیششون یا داداش کوچیکمو که 10 سالش بود، میفرستاد.😔 شب چهلم درست یه ساعت بعد رفتن داداشم، دیدیم زن عمو دست داداشمو گرفت اومد خونه ما!با چیزی که به بابام گفت پسرت.... https://eitaa.com/joinchat/355074477C0f2bee59d7
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
بعد از فوت عمو م مامان شد عین یه مار زخمی! چون میدونست طبق رسم قدیمی پدرم باید با زن عموم کنه! اما مردم پشت سرمون حرف زدن که زنِ بیوه رو با دوتا دختر کوچیک رها کردم، برا همین تا چهلم عمو، هر یا مامانم خودش میرفت پیششون یا داداش کوچیکمو که فقط 10 سالش بود، میفرستاد.😔 شب چهلم درست یه ساعت بعد رفتن داداشم، دیدیم زن عمو دست داداشمو گرفت اومد خونه ما!با چیزی که به بابام گفت پسرت.... https://eitaa.com/joinchat/355074477C0f2bee59d7
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
بعد از فوت عموی جوانم مامان شد عین یه مار زخمی! چون میدونست طبق رسم قدیمی پدرم باید با زن عموم کنه! اما مردم پشت سرمون حرف زدن که زنِ بیوه رو با دوتا دختر کوچیک رها کردم، برا همین تا چهلم عمو، هر یا مامانم خودش میرفت پیششون یا داداش کوچیکمو که فقط 10 سالش بود، میفرستاد.😔 شب چهلم درست یه ساعت بعد رفتن داداشم، دیدیم زن عمو دست داداشمو گرفت اومد خونه ما!با چیزی که به بابام گفت پسرت.... https://eitaa.com/joinchat/355074477C0f2bee59d7