#داستان_شب
✍ آن باش که هستی
🔹شغالى، چند پر طاووس بر خود بست و سر و روى خویش را آراست و به میان طاووسها آمد.
🔸طاووسها او را شناختند و با منقار خود بر او زخم ها زدند.
🔹شغال از میان آنان گریخت و به جمع همجنسان خود بازگشت؛ اما گروه شغالان نیز او را به جمع خود راه ندادند و روى خود را از او برمیگرداندند.
🔸شغالى نرمخوى و جهاندیده، نزد شغال خودخواه و فریبكار آمد و گفت:
اگر به آنچه بودى و داشتى، قناعت میكردى، نه منقار طاووسها بر بدنت فرود میآمد و نه نفرت همجنسان خود را برمیانگیختى.
💢 آن باش كه هستى و خویشتن را بهتر و زیباتر و مطبوعتر از آنچه هستى، نشان مده كه به اندازهی بود باید نمود.
#داستانهای_آموزنده
🌐روابط عمومی معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه
🔹https://eitaa.com/joinchat/679346757C88948a65e0