eitaa logo
『استوریجات』
17.7هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
12.5هزار ویدیو
11 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴عروسی دختری که قربانی اسید پاشی بود🔴 🤩قیافه عروس بعد آرایش خیلی دیدنی هست🤩 🥰واقعا داماد عاشق عروس خانم بود🥰 😍عکسهای عروسیشون اینجاس👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1819082945Cc5f57c1a0b https://eitaa.com/joinchat/1819082945Cc5f57c1a0b عجب عروسی 🤩🤩🤩
هدایت شده از ذاکرین
🚫🚫 در شب ⛔⛔ 🔴ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شدم و دیدم برق اتاق دخترم همچنان روشن است اولش فک کردم شاید با نامزدش بیدار مونده ولی وقتی از کنار اتاقش رد شدم با دیدن در نیمه باز دلم شور افتاد کمی که نزدیکتر رفتم دیدم دخترم با چشمانی باز از تخت آویزان است .سریع داخل اتاق شدم و ..... https://eitaa.com/joinchat/1819082945Cc5f57c1a0b https://eitaa.com/joinchat/1819082945Cc5f57c1a0b ❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
هدایت شده از ذاکرین
شش ماه بعد از ازدواجم شوهرم فوت شد! نامادریم گفت من پسر بزرگ دارم بیوه تو خونم راه نمیدم ! با هر بدبختی بود یه اتاق تو طبقه سوم یه آپارتمان تو رباط کریم اجاره کردم. ترسی نداشتم از غربت چون صاحبخونم یه پیرزن با یه پسر بشدت مذهبی و خدا شناس بودن. شیش ماه گذشت دریغ از حتی یه مهمون ک خونه ی من بیاددد... شنبه صبح بود که صاحبخونم با پسرش راهی قم میشدن... موقع رفتنشون یه کاسه آب گرفتم دستمو با بغض نگاهشون میکردم... واسه اولین بار یه لحظه با پسرش چشم تو چشم شدم که چشمای خیسمو دید... تسبیحو تو مشتش فشار داد ...آروم اومد جلو و پرسید میترسی از تنهایی؟ یهو دلم هُری به صدای مردونش و توجهش ریخت.. ولی سرمو انداختم پایین و چیزی نگفتم... رو به مادرش کرد و گفت مادر اجازه میدید ببریمش؟ مادرش گفت قم؟ باصدای مردونش که اینبار حیا قاطیش بود جواب داد قم نه اول بریم....😳😳😍🙈 ادامه ی داستان👇 https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a
هدایت شده از ذاکرین
تازه عقد کرده بودم که گفتند مادرشوهرم افتاده و پاش شکسته...شوهرم بهم گفت باید بیای خونه ما و به مادر مریضم کمک کنی...شوهرم اکثر وقتها میرفت ماموریت کاری.‌..توی خونه من و مادرشوهرم تنها بودیم... اونروزم صبح همسرم برای مأموریت رفته بود شمال کشور‌‌... از مادرشوهرم اجازه گرفتم یکساعتی به مادرم سربزنم و برگردم...چندتا خیابون اونطرفتر یادم اومد گوشیمو با خودم نبردم برای همین فورا برگشتم خونه مادرشوهرم..کلید رو انداختم و‌در رو باز کردم... ولی توی هال با دیدن اون صحنه تا مدت زیادی نمیتونستم حرف بزنم👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
شاپرک‌ها با نسیم هم‌دست‌اند_۲۰۲۳_۰۵_۳۰_۰۹_۵۸_۱۲_۸۲۴.mp3
10.84M
🔊مولودی شور 💐 شاپرک‌ها با نسیم هم‌دست‌اند کربلایی‌سیدرضا نریمانی ولادت امام رضا علیه السلام .
10.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 من خرج امام میشم نه امام خرج من❤️... https://eitaa.com/stuuri
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲فرق نمای دید ما از موشک خرمشهر ۴ با نمای دشمنانمان از موشک خرمشهر https://eitaa.com/stuuri