هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
#اتفاق_تلخ_در_شب_احیا ❌👇
#واقعی💯
شب قدر بود من و همسر و دخترم تصمیم گرفتیم برای انجام مراسم احیا بریم مصلی .همسرم مارو جلوی در ورودی خانمها پیاده کرد و گفت بعد از مراسم بیایید سر اون کوچه روبرویی.و خودشم رفت قسمت آقایون.بعد از مراسم که ساعت۲ تموم شد من و دخترم اومدیم سر قرار ونیم ساعتی منتظر ایستادیم. یواش یواش همه مردم رفتن و فقط یه ماشین پلیس موند که توی خلوتی اون خیابان دلگرمی من به حضور همونا بود.چندتا مرد جوان هم سر کوچه روبروی ما نشسته بودن که به شدت باعث ترس و دلهره من بودن.یک ساعت دیگه هم گذشت .پلیسها هم رفتن و همسر من نیومد.نمیدونستم چی شده بود که مارو نصف شب غریب و تنها رها کرده بود و نیومد دنبالمون .گریه م گرفته بود و تمام تنم میلرزید .توی این فکرا بودم که دیدم اون چند تا جوون سیگارشونو انداختن زمین و اومدن سمتم...👇😭
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
طفلک شوهرش😔