eitaa logo
طریق السُّلوک
42.7هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
149 فایل
﷽ ☫ کپی مطالب کانال بدون ذکر لینک کاملا جایز است اما مطالبی که دارای لینک بقیه کانالهاست لینکشون رو حذف نکنید 👇انتقادات و پیشنهادات(به سوال شخصی و غیر مرتبط با محتوا پاسخ داده نمیشود)تبلیغات از قبل مشخص شده لطفادرخواست ندین🙏 https://gkite.ir/es/9605946
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم ، میگفت: چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی ؟ آب چکه میکرد ، میگفت: اسراف حرامه ! اطاقم که بهم ریخته بود میگفت : تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه ... حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد تا اینکه روز خوشی فرارسید ؛ چون می بایست در شرکت بزرگی برای کار مصاحبه بدم با خود گفتم اگر قبول شدم ، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو ، ترک می‌کنم. صبح زود حمام کردم ، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول داد و با لبخند گفت: فرزندم ! ۱- مُرَتب و منظم باش؛ ۲ - همیشه خیرخواه دیگران باش ۳- مثبت اندیش باش؛ ۴- خودت رو باور داشته باش؛ ▫️تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه! با سرعت به شرکت رویایی ام رفتم ، به در شرکت رسیدم ، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود ، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود ، دیدم اشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته ، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله ... اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده ، یاد پند پدرم افتادم که میگفت: خیرخواه باش ؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد میشدم ، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو ، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه ؛ لذا شیر آب رو هم بستم ..‌. پله ها را بالا میرفتم ، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ ها روشنه ، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد ، لذا اونارو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم ، احساس خجالت کردم ؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی شون تعریف میکردن! عجیب بود ؛ هر کسی که میرفت تو اتاق مصاحبه ، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون! با خودم گفتم : اینا با این دَک و پوزشون رد شدن ، مگر ممکنه من قبول بشم؟عُمرا !!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش ، نشستم و منتظر نوبتم شدم *اون روز حرفای بابام بهم انرژی میداد* توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه شدم ، دیدم ۳ نفر نشستن و به من نگاه میکنند یکیشون گفت : کِی میخواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه ای فکر کردم ، داره مسخره ام میکنه ! یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام یکی از اونا گفت : شما پذیرفته شدی !!! با تعجب گفتم : هنوز که سوالی نپرسیدین؟! گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید ، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم ، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا ، نقصها رو اصلاح کنی ... در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد ، کار ، مصاحبه ، شغل و ... هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم ، کسی که ظاهرش سختگیر ، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری ... عزیز ! در ماوراء نصایح و توبیخهای پدرانه ، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهی فهمید ... ☝️اما شاید دیگر او کنارت نباشد ... @sulook
📛 فساد انسان‌های غیر مهذّب 🔰 آیت‌الله (ره) : ✍️ اگر انسان به جهتِ معنوىِ خود توجّه ننمايد و خود را نسازد و همواره از خلقتِ خاكىِ خويش و خواسته ‌هاى آن پيروى نمايد، عيوبش عالم را به فساد می‌كِشد؛ همان‌گونه كه شاهد آن هستيم..! 📚 برگرفته از کتاب نورهدایت 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت‌الله جوادی آملی: اگر خدایی نکرده این نظام برود، دیگر بر نمی‌گردد و لعنت تمام لعنت کنندگان تا قیامت دامن‌مان را خواهد گرفت. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @sulook
✍آیت الله جوادی آملی هنگامی كه شیطان به خداوند متعال گفت: من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه می‏ كنم. فرشتگان پرسیدند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات می‏ یابد؟! خداوند متعال فرمود: راه بالا و پایین باز است راه بالا: نیایش و راه پایین: سجده بنابراین، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند ، یا سری بر آستان او بساید می‏ تواند شیطان را طرد كند. 📚 تفسیر موضوعی قرآن کریم مراحل اخلاق در قرآن . 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @sulook
*🌿داستانی بسیارآموزنده🌿* *🍀حاج اقای قرائتی نقل میکند:* روزی به مسجدی رفتیم که امام جماعت مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد ، برایتان تعریف کنم : روزی شخص ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود ، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگوید لطفا انگور را بیاورید تا دور هم با بچه ها انگور بخوریم، همسرش باخنده میگوید :من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود... 🍀مرد با تعجب میگوید تمامش را خوردید...زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را...مرد ناراحت شده میگوید: یک من(سه کیلو)انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید!!!الان هم داری میخندی!!!!جالب است!!!خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود... 🍀همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا میزند...ولی هیچ جوابی نمی شنود ، مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته...به او میگوید:یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآن را نقدا خریداری میکند ، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند...و میگوید:بی زحمت همراه من بیایید...او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید.... 🍀معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند...، مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه اش برمیگردد...همسرش به او میگوید: کجا رفتی مرد...چرا بی جواب چرا بی خبر؟؟؟؟ مرد در جواب همسرش میگوید..هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم....و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم. 🍀همسرش میگوید چطور...مگه چه شده...؟اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم.... در جواب زن مرد با ناراحتی میگوید: شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم،چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند.... 🍀امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده ، ۴٠٠ سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت...ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد ، محبوب ترین مردم تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند... *⏳از الان بفکر فردایمان باشیم.* @sulook
CQACAgQAAx0CU9r2GAACBSZfZs7TH7pcnK1zaMN8-cJydzR5KQACbgcAAlFNwFNHsWvpxGQ2QhsE.mp3
4.84M
🔊 🎼 پادڪست بســیار زیـبا 🎤حجت الاسـلام عالی ✅ ⏱ ۶ دقـــیقه و ۳۳ ثانـــیه 🌺 ➰✨➰✨➰✨➰ @sulook
💌 | اولین چیزی که خدا از آن تقدیر می‌کند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✨ .┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈ ⇝@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ در قرآن هم حجاب مردان اومده و هم حجاب بانوان... بعضیا میخوان صورت مسئله رو پاک کنن.. میگن خدا اول به مردان گفته چشماتونو پایین بندازید..مردا چشماشونو ببندن و نگاه نکنن..❌ یعنی ما وظیفه ای نداریم!! یا بعضی مردها میگن؛ خانم ها باید پوشش کامل داشته باشن تا ما نگاه نکنیم...❌ اما قرآن میگه؛ هم مردها اول چشماشونو حفظ کنن..آیه ی بعدی پوشش کامل بانوان رو میگه...✅ هر کدوم از مردها و خانم ها باید وظیفه ی خودشون رو انجام بدن...👌 ┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈ ⇝@sulook
🔻ازدواج و آرامش🔻 ✍ قرآن می‌فرماید که ، یکی از آیاتِ بزرگِ الهی است.. 👈 و بعد هم از بینِ تمامِ فوائدِ ، فقط یک مورد رو ذکر میکنه، که معلوم میشه مهم‌ترین فائده‌ی ازدواجه: ☜ ... 😊 🕋 وَ مِنْ آیٰاتِهِ، أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوٰاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهٰا، وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً. (روم/۲۱) 💢 از آیات و نشانه‌های خدا این است که، از جنسِ خودتان، همسرانی برای شما آفرید، تا در کنار آنها پیدا کنید. 💢 و میان شما و همسرانتان علاقه‌ی شدید و رحمت قرار داد. ⚡️ بنابراین، زن و شوهر باید مایه‌ی همدیگه باشن😊، نه مایه‌ی تشنّج و اضطرابِ همدیگه..😠😤 ⚠ قابل توجّه زوجهایی که مُدام جنگِ اعصاب دارند تو خونه..😉 ❌ هدف از ، فقط ارضای غریزه‌ی جنسی نیست.. ✅ بلکه هدفِ اصلی، رسیدن به یک جسمی و روانی است. «لِتَسْکُنُوا إِلَیْهٰا»👈 به دست آوردن سکینه و . خُب.. حالا هر ازدواجی، هدیه میخواد...☜ معمولاً رسمه که به عروس و داماد هدیه میدن..👰🤵 ⇟ دنباله‌ی آیه می‌فرماید که هدیه‌ی خدا به عروس و داماد اینه: 👈👈مودّت و رحمت.👉👉 این قسمتِ آیه نشون میده که، رابطه‌ی زن و مرد تو خونه، باید بر اساس مودّت و رحمت باشه. مودّت👈 یعنی به هم‌ علاقه‌ی شدید داشته باشند، و عاشق همدیگه باشند.. رحمت👈 یعنی به همدیگه رحم کنند، و دلسوز هم باشند.. 👌 اونوقت اگر این مودّت و رحمت تو زندگی حاکم بشه، اون آرامشی که اوّل صحبتش بود، تو زندگیِ مشترک، خودش رو نشون میده، و دائمی میشه... یه زندگی پُر از آرامش.. 😊 به همین سادگی.. 🔑 پس این دو جمله‌ی کلیدی همیشه یادمون باشه: ✔️۱. ازدواج، برای رسیدن به آرامش است.☺️ ✔️۲. نشانه‌ی ازدواجِ موّفق، محبّت شدید و رحمت، در بین همسران است.😇 @sulook
🌓 الـــ♡ــهی ای آرامش مـطلق ای که دلـها با و یاد تو آرام میگیرد دنـیای آشــــفته درونــــم را با لالایی خود آرام کن! ✨ @sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا