eitaa logo
صفیر علوم پزشکی شیراز
682 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
236 ویدیو
17 فایل
پایگاه اطلاع رسانی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز همه با هم🤝🏻 پیش به سوی تمدن نوین اسلامی 🌱 📱 ارتباط با ما : @adm_basij 📲 ما را در شبکه ها و پیام رسان‌های اجتماعی همراهی کنید : 🌐 https://zil.ink/safir_sums
مشاهده در ایتا
دانلود
🕛 ساعت صفر عاشقی♥️ محبوب من ...! شما تنها گلِ این عالمید ، شما نباشید دنیا یک گلدانِ خالیست... ⏰زمان: پنج شنبه، یازدهم آبان ماه ۱۴۰۲ ساعت ۲۱ 📍مکان: حرم مطهر امامزاده سید علاءالدین حسین(ع) (آستانه) 🚍ساعت حرکت سرویس ها: خوابگاه ارم ⬅️ ٢۰:۲۰ دستغیب، سمیه ⬅️ ٢۰:۱۵ رودکی، امام رضا ⬅️ ٢۰:۳۰ گلستان، حضرت زینب⬅️ ٢۰:۳۰ ------------------------------------- ؟ 😍 https://zil.ink/saatsefreasheghi
🔰برگزاری برنامه‌های مفرح برای کودکان سرطانی در بیمارستان انکلوژی امیر 🔻به همت پایگاه بسیج پزشکی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز 📆 سه‌شنبه ۹ آبان‌ماه 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 ما را در شبکه‌ها و پيام‌رسان‌های اجتماعی همراهی کنید: https://zil.ink/safir_sums 📌 روابط عمومی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | تجمع دانشگاهیان دانشگاه علوم پزشکی شیراز در محکومیت جنایات رژیم جعلی اسرائیل و حمایت از مردم فلسطین 📍چهارشنبه 26 مهر ماه _ دانشکده پزشکی 🔆مقام معظم رهبری، صبح امروز: میدان، میدانِ غزه و اسرائیل نیست، میدانِ حق و باطل است. میدان، میدانِ استکبار و ایمان است؛ یک‌طرف، قدرت ایمان، یک‌طرف قدرت استکبار. البته قدرت استکبار با بمب و فشار نظامی و بمباران و فاجعه و جنایت پیش ‌می‌آید، قدرت ایمان بر همه اینها به توفیق الهی غلبه پیدا خواهد کرد. ۱۴۰۲/۸/۱۰ 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 ما را در شبکه ها و پيام رسان های اجتماعی همراهی کنید: https://zil.ink/safir_sums 📌 روابط عمومی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
صفیر علوم پزشکی شیراز
📚مسابقه کتابخوانی بهتر از تو نداشتم «ویژه استان فارس» 🔰روایتی از زندگی شهید سید جواد سجادی؛ اولین
باب آشنایی اسفند ٩٨ که بیماری کرونا آمد، همه از ترس در خانه‌ها ماندند. مغازه و کسب و کارها تعطیل شد. اما عده‌ای مخلصانه کارهای جهادی انجام می‌دادند. برای صحبت با یکی از دوستان به دانشگاه صنعتی رفتم. ماسک درست می کردند. آنجا بود که متوجه شدم ایشان با خانواده‌های شهدای مدافع حرم افغانستانی ارتباط دارند. تعدادی از خانواده‌ها را هم با خود به دانشگاه آورده بود. باب آشنایی من با خانواده‌های شهدای افغان از همان جا باز شد. گفت: «دیروز تولد خواهر شهید سجادی بود. همین جا برایش تولد گرفتیم، البته با رعایت پروتکل‌های بهداشتی.» شهید را نمی‌شناختم. عکس و فیلمش را نشانم داد. باورم نمی‌شد افغانستانی باشند. چهره ی مادر شهید با بقیه ی افغانستانی‌ها فرق می‌کرد. انگار متولد ایران بودند. اسم مادر شهید را که می‌شنوی تصور انسان کسی است با سن بالا. اما مادر شهید سجادی انگار هم سن و سال خودم بود. بعدها در مصاحبه به این رسیدم که رهبری هم بهشان گفته بودند: «شما جوان‌ترین مادر شهید هستید.» خواهر شهید هم، کلاس چهارم بود. حجابش من را جذب خودش کرد. پیش خودم گفتم:«عجب تربیتی دارد این مادر شهید. دخترش چه قشنگ چادر گرفته بود.» در راه برگشت همه ی فکر و ذهنم مادر شهید بود. موضوع را با همکارم آقای عظیمی درمیان گذاشتم. چند روز بعد گوشی‌ام زنگ خورد. آقای عظیمی بود. -قراره مستندی از کارهای خواهران افغانستانی بسازیم. می‌تونید هماهنگی‌های لازم رو انجام بدید؟ خبر خوبی بود. کار خاص و متفاوتی می‌شد. کمک و همکاری دو ملیت در یک بحران. با افتخار قبول کردم. روز فیلمبرداری قرار شد چند نفری صحبت کنند. یکی از آنها مادر شهید سجادی بود. -خانم سجادی قرار است شما صحبت کنید. چشمانش را گشاد کرد. با دست به خودش اشاره کرد:«من؟! » -آره شما -این همه آدم، این همه خواهر شهید چرا من؟! -شما هم مادر شهید هستید هم جوان هستید. هم جهادی هستید. کی بهتر از شما؟ بالاخره راضی‌اش کردم و جلوی دوربین رفت. من و حدیث، خواهر شهید هم پشت دوربین گوشه‌ای با هم گرم صحبت بودیم. آن روز حس خوبی داشتم. تازه با آنها آشنا شده بودم، اما انگار ماه‌ها و سال‌ها می‌شناختمشان. کم‌کم تحقیق‌ها و گرفتن خاطرات گروه‌های جهادی در کرونا، داشت تمام می‌شد که پروژه مدافعان در دفتر کلید ‌خورد. مسئولش آقای محمدی بود. تحقیق قسمت خانم‌ها را هم بنده برعهده گرفتم. این پروژه با بقیه پروژه‌ها فرق داشت. پای خانواده شهدا در میان بود. قطعاً آنها سختی‌های زیادی کشیده بودند. نشستن پای صحبت آن‌ها و سختی‌هایشان برایم سخت بود. اما قسمت بود و قبول کردم. شهید سجادی اولین شهید این پروژه بود. تا اسمشان را شنیدم کلی ذوق کردم. یاد فیلمبرداریمان افتادم. روز فیلم‌برداری زمان برگشت، برای خانم سجادی اسنپ گرفتیم. خودم تا پای ماشین همراهشان رفتم و آدرس را به راننده دادم. همان‌جا بود که از ذهنم گذشت چه خانواده ی دوست‌ داشتنی‌ای هستند.کاش بیشتر با آنها ارتباط داشتم. الان خیلی زود با پروژه‌ی مدافعان، آن کاشکی من برآورده شد. روایت زهراسادات هاشمی از آشنایی با خانواده شهید سیدجواد سجادی تاریخ را به حافظ‌ه‍ بسپارید: @hafezeh_shz 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 ما را در شبکه ها و پيام رسان های اجتماعی همراهی کنید: https://zil.ink/safir_sums 📌 روابط عمومی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
📋گزارش حضور گروه جهادی شهید بیاضی‌زاده دانشگاه علوم‌پزشکی شیراز در منطقه‌ی روستای ده‌شیب کوار 📽پخش از صفحات: @h.negahdary @jahadgaran_org 🗓جمعه، ۱۲ آبان‌ماه ⏰ساعت ۱۱ 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 ما را در شبکه‌ها و پيام‌رسان‌های اجتماعی همراهی کنید: https://zil.ink/safir_sums 📌 روابط عمومی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
🔰 صـــدای جـمــهــــ🇮🇷ــــور جناب آقای دکتر ایمانیه،استاندار محترم فارس 📝با توجه به گذشت حدوداً ۱ سال از حضور و بازدید حضرتعالی از منطقه بلوار اتحاد شیراز در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۱ و متعاقب با درخواست حضرتعالی، بسیج دانشجویی استان فارس گزارش بازدید مجدد خود از این منطقه در تاریخ جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲ جهت بررسی مسائل و مشکلات این منطقه و میزان تحقق وعده‌های داده شده توسط مسئولین شهر و استان را تقدیم می‌نماید؛ امید آنکه قدمی جهت حل مشکلات مردم محروم و مستضعف که به نقل از امام خمینی (ره) صاحبان حقیقی انقلاب و ولی نعمتان راستین جمهوری اسلامی هستند و خدمت به آنان نخستین و مهمترین وظیفه دولتهای اسلامی است؛ برداریم. 🔹مسائل فاضلاب منطقه 🔸مدرسه شهید فرج الله کشاورز 🔹ساخت‌وسازها و توسعه شهری 🔸آبیاری زمین‌های کشاورزی با فاضلاب 🔹کیفیت پایین آب شرب و خرابی کنتور آب 🔸مشکلات اخلاقی-اجتماعی در مدارس و در بین جوانان و نوجوانان 🔹منطقه آزاد رودخانه ارتباطی بین ماه‌فیروزان و محله کوشکک 🔸حجم ترافیک زیاد 🔹بوستان خانواده محله کوشکک 🔸عدم وجود ماشین‌های جمع آوری زباله و شیوع بیماری‌ها 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 ما را در شبکه ها و پيام رسان های اجتماعی همراهی کنید: https://zil.ink/safir_sums 📌 روابط عمومی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بازدید از بلوار اتحاد 📍۵ آبان ۱۴۰۲ 🇮🇷 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 ما را در شبکه ها و پيام رسان های اجتماعی همراهی کنید: https://zil.ink/safir_sums 📌 روابط عمومی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
_________❤️____________ هر گوشه صحن سیب سرخی افتاد این صحنه ی کربلاست یا شاهچراغ؟!🥀 🔶ستاد یادواره شهدا برگزار میکند: ▫️دیدار با خانواده شهید حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ (ع)💛 🌷دانش آموزِ شهید محمدرضا کشاورز🌷 🔹گفت و گو با همکلاسی ها و دوستانِ شهید 📆زمان:سه شنبه ١۶ آبان ١۴٠٢ 🚍ساعت حرکت سرویس ها: زینب و گلستان:١٨:۵٠ دستغیب:١٨:٣٠ ارم:١٨:۴٠ امام رضا و رودکی:١٩:٠٠ _______با ما همراه باشید♥️_____ ❤️ 📱 ______________________ https://eitaa.com/setadshohda
♨️ در هفته ای که گذشت... 🔸طرح رویش دانشجویان جدیدالورود 🔹نصب تلویزیون جهت نمایش جنایات رژیم غاصب صهیونیستی و مظلومیت فلسطین 🔸برنامه دانشجو سلام(توجیه و رفع مشکلات درسی دانشجویان ترم اول) 🔹برد با محوریت تبیین مسائل غزه 🔸ویژه نامه نشریه ویژ برای ترم اولی‌ها 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 ما را در شبکه ها و پيام رسان های اجتماعی همراهی کنید: https://zil.ink/safir_sums 📌 روابط عمومی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
صفیر علوم پزشکی شیراز
📚مسابقه کتابخوانی بهتر از تو نداشتم «ویژه استان فارس» 🔰روایتی از زندگی شهید سید جواد سجادی؛ اولین
شهید ما معمولی‌ها 🔸از پادگان رفتم خانه، گوشی‌ام را روشن کردم. سیدمهدی طبا(طباطبایی) توی «بله» صوت فرستاده‌بود:« می‌خوام[از کتاب بهتر از تو نداشتم ] طراحی کنم، برای سر خاک شهید. اگه چندتا عنوان و *تیتر* بفرستی ممنون می‌شم.» - مثلا چه تیتری؟ - مثلا اولین شهید مدافع حرم تیپ فاطمیون استان فارس - 🔹گفتم:«باشه» گوشی به دست روی تخت دراز کشیدم که همان موقع چندتا تیتر دهن‌پرکن برایش بفرستم. نیم ساعتی گذشت. یک کلمه هم ننوشتم! به تیتری که سیدمهدی مثال زده‌بود گوش دادم:«اولین....» با خودم گفتم:« *یعنی اگه اولین نبود این کتاب رو نمی‌نوشتیم؟* » برای سید نوشتم:«فوتبالیست مؤثری رو در نظر بگیر که گل قیچی‌برگردون نزده، پنالتی نگرفته و ... برای همین هم تماشاگرا نمیتونن با لقب یا تیتر خاصی تشویقش کنن..» 🔸داشتم تایپ می‌کردم که با خودم گفتم:«طباطبایی ازت تیتر می‌خواد نه توضیح» هرچه را نوشته‌بودم پاک کردم. 🔹روز بعد، از ساعت 4 و نیم صبح که بیدار شدم و به پادگان رفتم، تا ظهر که به خانه برگشتم به تیتر فکر می‌‌کردم. وقتی به خانه رسیدم و داشتم بند پوتینم را باز می‌کردم یاد روزهای اولی افتادم که تدوین کتاب را شروع کرده‌بودم:" همه وقتی اسم کتاب شهید می‌آمد توقع آدمی را داشتند عجیب، غریب و دست‌نیافتنی! یک معصوم به تمام معنا! برای همین وقتی کمی درباره شهید صحبت می‌کردم از من می‌پرسیدند:«چرا کتاب این شهید؟» 🔸و من معمولا این جواب را می‌دادم:«حین روایت زندگی شهید، به چالش‌های زندگی افغانستانی‌ها در ایران هم پرداخته‌میشه. علاوه‌بر این، خون شهید سجادی باعث شد افغانستانی‌های شیراز غیرتی بشن. برای همین آمار مدافعان حرم فاطمیون شیراز قبل و بعد از شهادت شهید اصلا قابل مقایسه نیست.»" 🔹این‌ها را می‌گفتم تا زحمت بحث را کم کنم. وگرنه نقطه تمایز شهید دقیقا همین بودنش بود. دلیلش این بود که امثال من هم می‌توانستند با شهید کنند. 🔸پوتینم را درآوردم. کلید انداختم و رفتم تو. گوشی‌ام را روشن کردم و برای سید نوشتم:«زندگی شهید طوری نیست که بشه ازش چنین تیترهایی درآورد. اولین فلان و مهم‌ترین بهمان بودن هم دلیل نوشتن زندگی ایشون نبوده. شهید یکی بوده مثل من و خیلی‌های دیگه؛ مثل خیلی از ماها نماز شب نمی‌خوند، درگیر روزه و نماز مستحبی نبود، استاد اخلاق و... نداشت، شرایط زندگیش اجازه نمی‌داد بتونیم براش لفظ بچه‌هیئتی رو استفاده کنیم؛ اما برعکس خیلی‌هامون به اول وقت بودن نمازش اهمیت می‌داد. به بهونه کار سخت و گرمای شدید قید روزه‌ی واجبش رو نمی‌زد. کم می‌رفت هیئت ولی وقتی هم می‌رفت از صبح می‌رفت برای کمک. از جفت کردن کفش‌ها و چایی دادن و ... هم ابایی نداشت. کوچک‌ترین بی‌احترامی به پدر و مادرش که نمی‌کرد هیچ؛ همیشه هم دستگیرشون بود. شهید همون کارگر معدنیه که بقیه کارگراش یه تیشه مونده به طلا جا زدن؛ اما اون تیشه آخرم .» 🔹با خودم گفتم باز هم که داری توضیح میدی. دوباره متنم را پاک کردم. شاید اگر دیر نمی‌شد و طباطبایی را طراحی نکرده‌بود این را برایش می‌نوشتم: شهیدی برای ما معمولی‌ها! ✏️روایت محمدجواد رحیمی‌؛ ١٢ مرداد ١۴٠٢ تاریخ را به حافظ‌ه‍ بسپارید: @hafezeh_shz 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 ما را در شبکه ها و پيام رسان های اجتماعی همراهی کنید: https://zil.ink/safir_sums 📌 روابط عمومی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز