eitaa logo
استراتژی sun
628 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
20 فایل
👌آموزش های بازار سرمایه و بورس 👏تحلیل سهام های مناسب و درخواستی 🌷دقت کنید : مسئولیت خرید و فروش با خود دوستان است ما به هییییچ عنوان ⛔✋ سیگنال خرید گروهی نداریم .⛔ ادمین: @Sun_st
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ➿✴️ ✴️➿ قسمت ميگن: «آقا ما چه نيازي داريم به ؟ مستقيم از خود خدا مي‌خواهيم. چه نيازي هست به ؟ مستقيم از خود خدا... مگه خود خدا نمیشنوه؟! مگه خدا رئيس دفتر میخواد؟ «وَ لَا يَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْع» خدا اینجوریه که«شنيدني از شنيدن ديگر خدا رو باز نمي‌داره.» خب! هزاران نفر، ميليون‌ها نفر در آنِ واحد از خدا بخوان؛ همه رو ميشنوه. مگه غير اينه؟ يعني چون پاي خدا وسطه بحث اينجوري مياد. يک سري اشارات قرآني هم مي‌کنند، مثلا در باب شفاعت داريم خدا مي‌گه: «اين‌هايي که قرار داديد اون دنيا به دردتون نمي‌خورند». حالا اين‌ها کيا رو داره مي‌گه؟ بايد بحث بشه. ببينيد! ما اعتقاد داريم و اين حقيقته بر مبناي . يعني قرآني که و همه قبول دارن بحث مي‌کنيم که: خدا يک سِري سرباز داره. سوال! خدا مگه ناتوانه نعوذبالله که نياز داشته باشه؟ نمي‌تونه خودش همين‌جوري مقدرات عالم رو تدبیر کنه کنه؟ مي‌گه: «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ كَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا» (فتح/7) چرا نگفت: عَليماً؟ یا مثلا بَصيرا ؟ ما اصلا دقت نمي‌کنيم‌ ! چرا اواخر ایه خدا یه صفت خاصی رو از خودش میگه.اين‌جا اومده «عَزِيزًا حَكِيمًا» (فتح/7) عَزِيز يعني چي؟ شکست‌ناپذير. خودش داره مي‌گه. «من سرباز لازم ندارم‌ ها! اما حکمتم ايجاب مي‌کنه سرباز داشته باشم». خدا سرباز مي‌خواد؟ «وَ لِلَّهِ جُنُودُ الْأَرْضِ» فقط؟ «السَّمَاوَاتِ» آسمان‌ها و زمين. اين نکته‌ي خيلي مهميه ها! «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ كَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا». (فتح/7) خدا شکست‌ناپذيره اما حکيمه، يعني بر مبناي يه چيزي رو قرار مي‌ده، پس خدا از طريق سربازهاش داره يه سري کارها انجام مي‌ده. خب حالا چي شده؟ خدا بلد نبود؟ نمي‌تونست؟ «نمي‌تونست» اصلا داريم براي خدا؟! یعنی آيه قرآن مشکل داره؟ نعوذبالله! براي اينکه ماجرا يه چيز ديگه است! ادامه دارد.... برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 93/8/8 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت پنجم بسم الله الرحمن الرحیم درادامه بر مبناي بحث میکنیم که چيه؟ چيه؟ آيا اين هم بخشي از نظام سبب و اسبابه يا نه؟ کلمه‌ي شفاعت، از ريشه‌ي شَفع ، به معني جفت ، در کتب لغت آمده، «ضَمُّ الشَّيْءِ إِلى مِثْله» يک چيزي که به يک چيز ديگر بچسبد، جفت بشود. نقطه‌ي مقابلش هم وِتْر است، «وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ» (فجر/3) در نماز شب هم همان دو رکعتيه «شفعه»، اون يک رکعتيه «وتر». به معني تک و تنهاست... به معني ضميمه شدن يک فرد برتر يا يک چيز برتر و قوي‌تر به يک چيز ضعيف‌تر اطلاق شده. شفاعت هم در لغت به معناي خواهش‌گري و پايمردي کردن، ميانجيگري، وساطت و پادرمياني و درخواست و بخشايش. يک چيز ضعيف به يک چيز قوي مي‌چسبه ازش بهره مي‌بره ورزش کمک میگیره. ما دو نوع هم داريم; يک نوع که نظر شخص صاحب قدرتي در مورد زيردستانش، کساني که اين بر آن‌ها قدرت دارد،عوض ميشود ! خب اين رو چه جوري؟! از خودشان، يا از وحشتي که از نفوذ او دارند، پيش کشيدن مسائل عاطفي، تحت تأثير قراردادن آن طرف، تغيير دادن مباني فکريش، درباره‌ي گناه مجرم، چه کار مي‌کنند؟ کمکش مي‌کنند، و امثال اين... اين نوع شفاعت که يک دگرگوني در واقع در عواطف طرف(یعنی شخص صاحب قدرت) به وجود مي‌آورد، به هيچ وجه در بحث‌هاي مذهبي مطلقاً معنا ندارد !! چون خداي ما خدايي نيست که شما بگي مثلاً نظرش هي عوض مي‌شه يا مثلاً عواطفش رو مي‌توني با حرف‌هايي که بزني [تحريک کني] يا از تو بترسه يا مثلاً فلان... اين حرف‌ها نيست...! پس اين نوع شفاعت که بین آحاد بشری مرسوم است درمورد رابطه عبد و خالق کاملا منتفی ست! يه مفهوم ديگري هم از شفاعت داريم که بر محور دگرگوني شفاعت‌شونده هست. يعني شخص شفاعت‌شونده موجباتي رو فراهم مي‌سازه از يک وضع نامطلوب و در خور و خودش رو تغيير مي‌ده به وسيله‌ي ارتباط با ! يعني يه نفر اين جا مشفوع،شفاعت‌ شونده است و يه نفر شفيعه پيش يکي ديگه...! دقت کنید این شفاعت شونده هست که تغيير مي‌کنه شايسته‌ي بخشيدن مي‌شه اون شفاعت کننده هموني هست که بود، ذره‌اي تغيير هم درش نيست ! ايمان به اين نوع شفاعت يک است ! ادامه دارد... برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 95/8/9 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت ششم بسم الله الرحمن الرحيم در مبحث همیشه این شبهه مطرح ميشه که: حالا چرا خدا نمیگه بیا مستقیم از خودم بخواه ؟؟ انگار مثلا خدا نمیتونه یه کاری بکنه ؟! به مثال زیر توجه کنید : یه جا خدا میگه: "من کردم" ، یه جا میگه چی؟ "ما خلق کردیم ." يه تيکه گِل برداشت شکل پرنده‌اش کرد.(آيه ی قرآنه) بعد در اون دميد، شد يه پرنده‌اي پريد رفت... آيه قرآن میگه: «اي عيسي!» «تَخْلُقُ» (مائده/110)؛ «تو اون رو خلقش کردي.» يعني اينجا کي ؟ [حضرت عيسي]. آره. پس خدا خالق نيست؟؟ نخير خدا سر جاشه...!! به آخر آيه توجه کنيد! «بِإِذْنِي» (مائده/110)؛ «من اِذْن دادم تو هم...» بله اين خلق (کردن) اسباب داره هست. در مورد شفاعت هم همينه...!! يه نوع شفاعت هم داريم ; ، چون اين شفاعتي که مي‌خواهيم عرض کنيم [است] در آمده. قانونه. حرف ديني آمده. تکويني [يعني] چيزي آفريده‌اي، هست. يعني همين جوري هست. مسلمون و کافر؟ نداره. در مورد اون هم بعضي وقت‌ها ديديد که موجودات پايين‌تر براي رشد خودشون به عوامل نيرومندتر پناه مي‌برند و ازش بهره مي‌گيرند. اون براي حفظ اين موجود پايين‌تر ميشه شفيعش ...! اين شفاعت چيه؟ تکوينيه ! که از "کَوْن "مياد، از به وجود آمدن میاد ، خلقت ! بعضي موقع‌ها مي‌بيني يه دانش آموزي استادش شفيعش مي‌شه براي اين که اين پيدا کنه بياد چي؟ بالا. نقاط ضعفش برطرف بشه ! بعضي‌ها اينجوري شفاعت مي‌شن. بعضي‌ها هستند اينقدر خوب ياد مي‌گيرند عين خود میشن ،بعضي‌ها از استاد هم مي‌زنند جلو. ديگه اون موقع چي مي‌شه؟ جاهاشون عوض مي‌شه انگار... ديگه اين، اون رو يدک نمي‌کشه. درسته؟ منتها توي سيستم تشريعي کسي که شفاعت مي‌کنه اگه طوري باشه که تو بتوني ازش رد بشي چي مي‌شه آخر؟ اين تکويني بود. اصلاً يکي از دلايل ائمه اينه که الگو بايد باشه ! «كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/21) بايد معصوم باشه چون به غير از معصوم اگه قرار بدي شما به غيرمعصوم مي‌رسي و ازش؟ رد مي‌شي... به هر چيزي که بشه رسيد میشه ازش رد شد. شما بار مي‌توني به معصوم نزديک بشي اما هيچ وقت بهش نمي‌رسي...!! به مقامي مي‌رسه که (ع) که امام زمانشه، وقتي مياد بالاي سرش (اين عين عبارته که نقل شده توي مقاتل حتي هم آورده توي تاريخش) مي‌گه رسيد گفت: «بِنَفْسِي أَنْتَ اِرْكِبْ يَا أَخِي»؛ «جونم به فدات بلند شو سوار شو بريم». آنقدر رشد کرده آمده بالا، امام معصوم مي‌گه: «جانم به فدات». آيا حالا حضرت عباس جزء 14 معصومه؟ آره يا نه؟ خير... به هيچ وجه... بعضي موقع‌ها ديديد معلم نمي‌تونه متوجه کنه حرف رو به يه نفر...، اين شاگرد خوبه بهتر مي‌تونه متوجهش کنه. چرا؟؟ چون از جنس خودشه ...!! باید از جنس خودش باشه ! ادامه دارد.... برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 95/8/9 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت هفتم بسم الله الرحمن الرحيم آيات در مورد زياد داريم که به چند دسته‌ي عمده‌ میشه اين‌ها رو تقسيم کرد: [الف] آياتي که شفاعت رو مي‌کنند. مثلاً: «وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ» (مدثر/46) «و ما همواره روز جزا را انکار مي‌کرديم تا زماني که ما فرا رسيد.» اون دنيا اون‌ها دارن مي‌گن. لذا «شفاعت شفاعت‌کنندگان به حال آن‌ها سودي نمي‌بخشيد» «فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ» (مدثر/48) «شفاعت شفاعت‌کننده‌ها به سودشون نمي‌رسد.» از توي دل همين هم در مياد که مشکلِ اين که بهشون نمي‌رسيده از کي بود؟ از خودشونه، نه از ! (شفاعت کننده هست ولی شامل حال اينا نميشه) يه آيه‌ي ديگه داريم مي‌گه: «چون شما را با عالميان برابر مي‌شمرديم اما کسي جز ما را نکرد افسوس که امروز براي ما وجود ندارد و نه دوست گرم و پر محبتي.» «فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ» (شعراء/100) «وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ» (شعراء/101) آيه‌ي ديگه: «آيا آن‌ها انتظار دارند سرانجام تهديد‌هاي الهي را مشاهده کنند آن روز که اين امر انجام گيرد؛ کار از کار گذشته و بيداري سودي نخواهد داشت و آن‌ها که آن‌ها را قبلاً فراموش کرده بودند مي‌گويند: «فرستادگان پروردگار ما به آمدند آيا امروز شفيعاني براي ما وجود دارد که براي ما شفاعت کنند؟ يا امکان دارد بازگرديم و اعمالي غير از آنچه انجام داديم انجام دهيم؟» ولي آن‌ها سرمايه‌ي وجود خود را از دست دادند و را که به ساخته بودند همگي از نظرشان گم مي‌شوند نه راه بازگشتي دارند و نه شفيعاني» عين عبارت قرآنه؛ مي‌گه: «اين‌ها هيچ شفيعي ندارند.» خيلي از اين آيه‌ها در مورد ست. بت‌پرست‌ها خدايي به اسم رو قبول داشتند؛ برعکس هم مي‌دونستند،منتها اين بت‌هاشون رو مي‌گفتند:«شفيع‌اند.» بعضي از اين بت‌پرست‌ها رو مي‌پرستيدند. و نسبت مي‌دادند، مي‌گفتند: «اين دختر خداست.» خدا رو مثل يک انسان فرض مي‌کردند مي‌گفتند: «اين فرشته‌ها دخترهاش هستند.» آيه داره توي قرآن. خدا دخترهاش کجا بوده؟ اين حرف‌ها چيه مي‌زنيد؟ «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» (اخلاص/3) يا مي‌گفتند: «خدا يه سري کارهاش رو کرده.» مثلاً ديگه «بحث باد رو داده به اين خدا، بحث آب رو داده به اين خدا، خدا خداي آب‌ها و باد‌ها و فلان.» نخير! همه چيز در است. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم‏». در اين هيچ شکي وجود نداره. جز اين کسي انديشه کنه، !! اگر ذره‌اي را شما ديديد که ايستادگي داره در مقابل خدا براي خودش کِسيه جلوي خدا، مشرکه. گناهي هم هست که به هيچ وجه بخشوده نمي‌شه. ادامه دارد.... برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 95/8/9 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت هشتم بسم الله الرحمن الرحیم در ادامه بررسی آیات مربوط به بحث میرسیم به که: - آیاتی که شفاعت رو در میدونه ، قشنگ به اشاره میکنه که: «اگر هم حق شفاعت باشه به اذن منِ خداست !» «به وسيله‌ي آن کساني را که از روز و رستاخيز مي‌ترسند بيم ده.» «وَأَنذِرْ». (اَنعام/51) «ياور و سرپرست و شفاعت کننده‌اي جز او ندارند، شايد پرهيزگار شوند.» «وَ لاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ». (اَنعام/51). «لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ» (اَنعام/51) جز خود خدا کسي نيست...! آخه خدا مي‌شه شفيع؟؟! به اين فکر کنيم...!! يه کسي قراره بياد بشه که چي؟ خدا ببخشه... ،اوني که مي‌بخشه خودش مي‌شه شفيع؟ آيه‌ي بعدي: «کساني را که خود را به بازي و و گرفتند و زندگي دنيا آن‌ها را مغرور ساخته رها کن و به آن‌ها يادآوري نما تا گرفتار عواقب شوم خود نشوند؛ در آن روز جز خدا نه يار و ياوري دارند و نه شفاعت کننده‌اي.» «لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ». (اَنعام/70). يا جاي ديگه باز مي‌فرمايد: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ» (سجده/4). باز دوباره همون رو مي‌گه. «به غير از خدا هيچ کسي شفيع؟ نيست.» عين اينه که بگه: «جز خدا هيچ کس خلق؟ نکرده.» خب درسته، ولی اشاره کردیم تو اون آیه فرمود علیه السلام هم کرد. خالق کي بود؟ هم عيسي بود هم؟ خدا. يعني کنارِ هم بودن؟؟ نخير... در بودن...! در بودن..!! مورد سوم، آياتي که نفي شفاعت براي مي‌کنه؛ خيلي واضح... «و شفيعاني را که شريک در شفاعت خود مي‌پنداشتيد با شما نمي‌بينيم.» «وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاء» (انعام/94). خدا مي‌گه: «کوشن پس اون بت‌ها؟ چرا نيومدن؟» شفيع بايد بلند شه بياد اين‌جا بگه: «آقا کاريش نداشته باش! گناه داره! تو رو خدا من ريش گرو مي‌گذارم!» به اين دقت کنيد! کسي مياد براي کسي شفاعت مي‌کنه که يه دليلي داره. شما مي‌ري وام مي‌گيري، يه نفر مياد شفيع مي‌شه، مي‌شه که شما حتما باز کني. مي‌گن: «بايد داشته باشه ديگه، ها؟» برو جلوي يکي از اين اداره‌ها وايستا، کارمندهاشون همه‌شون فيش حقوقي دارن. برو وايستا بگو: «سلام عليکم.» مي‌گه: «عليک السلام.» «آقا بيا بريم ضامن من شو.» مياد؟ نه. اون کسي که شفاعت مي‌کنه براي هر کسي شفاعت نمي‌کنه...! يه رابطه‌اي بوده و هست که شفاعت صورت مي‌گيره !! حالا خدا مي‌گه: «بابا! اون رو تو مياي خودت تعريف مي‌کني، اما اون يارو قبولت؟ نداره.» ببينید خيلي آيات واضحه! آيه‌ي ديگه ای میگه: «أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء» (زمر/43). «يا مثل اين که خدايان دروغين را شفيعاني براي خود قرار گرفتند؛ از ايشان بپرس حتي اگر هيچ چيز نباشند و عقل نداشته باشند، باز هم شفيع‌اند؟» مي‌گه: «چيزي که عقل نداره و مالک هيچ چي؟ نيست، چطور مي‌خواد شفيع باشه؟» -ابراهيم چه جوري قومش رو به کشيد؟ زد همه رو شکست و تبر رو انداخت توي گردن بتِ بزرگشون گفت: «برين از همين بپرسين.» گفتن: «اين‌ که حرف نمي‌زنه.» گفت: «پس خاک تو سرتون که اين‌ها رو مي‌پرستيد.!!!» گفت: «اين بابا نتونسته از خودش دفاع کنه؛ اين بت نتونست از خودش دفاع بکنه؛ میخواد از تو دفاع بکنه ...؟!! ادامه دارد... برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 95/8/9 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت نهم بسم الله الرحمن الرحيم در سومین نوشتار از بررسی آیات مربوط به ؛ - آياتي که شفاعت عده‌اي رو مي‌گه؛ کساني که دارن. ببين چي مي‌گه; «مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ» (بقره/255). يعني يک عده‌ي خاص‌اند که فقط حق شفاعت دارند؛ کيا مي‌تونن شفاعت کنن؟ کساني که خدا بهشون اذن داده باشه. آقا توي قرآن مگه ما نمي‌گيم: «أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» (مومنون/14، صافات/???)؟ يعني بهترين ديگه. پس خود خدا متوجه نبوده براي خودش قائل شده ديگه! خود خدا داره مي‌گه: «خالق هاي ديگه‌اي هم هستن، منتها من هستم و اون خالق‌ها کنارِ من نيستن، در طول من هستن... من بهش اذن خلق دادم اون هم خلق مي‌کنه ! آيه‌ي ديگه: «مَا مِن‌شَفِيعٍ إِلاَّ مِن‌بَعْدِ إذْنِهِ»(يونس/3)«هيچ شفاعت‌کننده‌اي جز به اذن او وجود ندارد.» پس يه عده‌اي اذن خدا در مورد شفاعتشون هست ! یا اين آيه; «لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا» (مريم/87). «جز اون‌هايي که با خدا عهد دارند کسي ديگه شفاعت ندارد !!» روایت داریم از که نقل میکنه از (ع) درباره ی پرسیدم ،امام فرمودند: »إلّا مَن دَانَ اللَّهَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَهُوَ الْعَهْدُ عِنْدَ اللَّه». گفت: «هرکسي» «دان» يعني نزديک شد. گفت: «عهد الهي همون (ع) هستش» اما اين کيه؟ من به شما مي‌گم آيه داريم توي قرآن. «وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ» (بقره/124) «وقتي را با کلمات‌الله آزموديم.» «فَأَتَمَّهُنَّ» (بقره/124) ؟«اون آخرين آزمون هم ديگه توي 99 سالگي، سربلند بيرون آمد»؛ اون سر بريدن اسماعيل... «قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» (بقره/124) گفت: «تازه امام شدي!» پيغمبر به يک مقامي رسيده تازه! چي؟ «تازه امام شدي.» «قَالَ وَ مِن ذُرِّيَّتِي» (بقره/124) (دو تا کلمه مي‌خوام از اين بيرون بکشم، بچسبونمش به شفاعت ها! ) حضرت ابراهیم پرسید : «امامت به هم مي‌رسه؟» فرمود: «لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» (بقره/124) فرمود: « تامامت عهد منه. به ظالم ها نمي‌رسه !» دو تا چيز مطرح شد. يک: امامت، که شد همون عهد. دو: اين که به ظالم نمي‌رسه ! به غيرظالم مي‌رسه، يعني کسي که هيچ گونه ظلمي انجام نميده. نه ظلم به نفس، نه ظلم به ناس ،نه ظلم به خدا...،پس مي‌شه ! پس امامت شد چي؟؟ عهد ! حالا اينجا چي فرمود: «لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا» (مريم/87) گفت: «شفاعت مال امام‌هاست !!»(اين هم سند قرآنی)! «لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا» (مريم/87) «اين‌هايي که عهد دارند.» عهد هم که گفت يعني امامت...!! امامت به ظالمين نمي‌رسه فلذا شفاعت هم به ظالمين نمي‌رسه ! آيه‌ي ديگه: «يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ» (طه/109) «روزي که هيچ شفاعتي به کسي نفعي نمي‌رسونه، سودي نمي‌بخشد در اون روز شفاعت» «إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ» (طه/109)‌ «اِلّا اون کساني که خدا بهشون چي بده؟ اذن بده، اجازه بده.» «وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا» (طه/109)‌ «و از گفتار او هم راضيه.» آيه‌ي ديگه: «وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ» (سبأ/23)‌ «هيچ شفاعتي نزد او جز براي کساني که [خداوند] به او اذن مي‌ده سودي نداره». پس تموم شد...، پس شفاعت هست و مخصوص افرادي خاصه که اون‌ها رو هم خدا مشخص مي‌کنه ! گروههایی که خدا اجازه ی شفاعت بهشون داده کیان ؟؟ - اولین گروه : ، که جای خود دارن ،اونها بزرگِ علما هستن ! غير اينه؟ «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا». -دومين گروه: ، بزرگ شهدا مي‌شه کي؟ سيدالشهدا(ع). - سومين گروه ; ، بزرگ صالحين اباصالح(عج). (شما ببينيد اصلاً اين اسم‌ها چقدر، اين لقب‌ها چه قدر حرفه‌اي انتخاب شده) -چهارمين گروه; . «سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين» (یعنی درک میرسیم به ) ادامه دارد... برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 95/8/9 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت دهم درباب و - يک سري آيات بيان‌کننده‌ي اوصاف و شرايط و مشفوعانه. اصلاً شفاعت شدن خودش يک مقامه ! خيلي‌ها هستند اصلاً اجازه‌ي شفاعت براشون وجود نداره ، يا شفاعتشون زمان داره. امير مؤمنان(ع) مي‌فرمايد: «برخي از ما هستند 300.000 سال از عذابشون توي جهنم مي‌گذره خدا تازه به ما اجازه‌ي شفاعت مي‌ده» ببينيم شافعین چه کسانی هستند «وَ لَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» (زخرف/86) شفاعت کننده بايد باشد. بنابر اين آیه فرشتگان و پيامبران همه‌شون اجازه‌ي شفاعت دارند چون ;«شَهِدَ بِالْحَقِّ» (زخرف/86) «به حق شهادت بده.» از توي همين آيه من براتون بيرون مي‌کشم روايت آقا رسول‌الله(ص) رو که منابع اهل سنت هم دارند: «عَليٌ مَعَ الحَقّ و الحَقُّ مَعَ عَليّ». «کساني حق شفاعت دارند که حق رو قبول کردند.» «وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» (زخرف/86) «و مي‌دانند.» يک آيه‌ي ديگه ;«شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ» (آل عمران/18) مي‌گه:«خدا شهادت مي‌ده که جز من خدايي؟ نيست.» «أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ» (آل عمران/18) و کيا؟ «وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ» (آل عمران/18) «و کساني که علم دارند.» یعنی هم اجازه ی شفاعت دارند ! اصلاً رو اين خاندان مي‌دونند براي همين هم پيامبر(ص) فرمود: «بريد از همين‌ها بپرسيد». منتها حسادت‌ها، بغض‌هایی وجود داشت... توي منهاج السُنّه، مي‌گه: «کمتر کسي بود از صحابه و تابعين که بغض علي رو نداشته باشه!» اصلاً ماجراي به خاطر بغض نسبت به علي ابن ابي‌طالب(ع) است! امام حسين(ع) گفت: «با من چي کار داريد؟ مگه من چي کارتون کردم؟»گفتن:«بَغْضًا لِاَبِيک !» اين بغض‌ها، اين عقده‌هاو حسادت ها، اين‌ها نذاشت... «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ» (نساء/54) براي آل‌ابراهيم نقل مي‌کنه. مي‌گه آل‌ابراهيم مي‌شه چي؟ «آتَيْنَاهُم» (نساء/54) کتاب، حکمه و مُلک عظيم، که اين‌ها همه‌شون داشتن آتيش مي‌گرفتن: «چرا اون مُلک آخرالزماني، چرا پيغمبري رو، چرا حکمت رو فقط دادي به اين‌ها؟» «يَحْسُدُونَ النَّاسَ» (نساء/54) اين مردم اصلاً حسودي دارن مي‌کنن... فلذا اگر يک نفر به اين خاندان حسودي نکنه، اون‌ها رو شفيع خودش بدونه خودش رو پايين‌تر ببينه، اين‌ها اون موقع جايگاه پيدا مي‌کنن... فلذا مورد شفاعت قرار گرفتن خودش چيه؟ جايگاهيه ! «يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَ هُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ» (انبياء/28) «او همه‌ي اعمال امروز و آينده‌ي آن‌ها را مي‌داند و هم گذشته‌ي آن‌ها را و آن‌ها جز براي کسي که خدا از او خشنود است و اجازه‌ي شفاعت را داده شفاعت نمي‌کنند و از ترس او بيمناکند.» اگر کسي پشيمان نبود از گناهي که انجام داده، هرگز مورد شفاعت قرار نمي‌گيره ! امام صادق(ع) مي‌فرمايند: «لَن تَنالُ شَفاعَتَنا مَن اِستَخَفَّ بِالصَّلاة» کسي که نمي‌خونه مطلقاً شفاعت بهش نخواهد رسيد ! بخشي از نگاه عوامانه به شفاعت غلطه اصلاً! «آقا برو هيئت ديگه بهشتيم ما. ما محب مولاييم، آتيش بر ما حرومه.» بيخود کردي! خود مولا داره مي‌گه: «برخي از محبين ما هستند 300.000 سال توي جهنم‌اند.» شرط قبولي شفاعت هم اينه: خرسندي پروردگار از شفاعت‌شوندگان ...! عقايد، اخلاق، رفتار، کردار کسي مورد رضاي خدا نباشه، زمينه‌ي شفاعت شدن رو از دست داده...! به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجة ابن الحسن(عج) که صد البته نزدیک است ! ادامه دارد... برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 95/8/9 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت یازدهم بسم الله الرحمن الرحیم يک مسير تربيتيه ! يه عده‌اي هستن اجازه‌ي شفاعت شدن دارن؛ يه عده‌اي هم اجازه‌ي شفاعت کردن. (طبق آيات قرآن ) يک جا شفاعت مياد نقاط ضعفي رو پر مي‌کنه و ادامه داره ، یعنی علاوه بر اینکه مي‌خواد منفي رو هم سطح کنه قراره به ارتفاع هم برسه يه جايي هم براي قوت گرفتنه ! اينکه به شفاعت نيازمند‌ند، اين به اين معنيه که حالا بخشوده شد و خدا هم بخشنده است؛ بله، از خود هم بخوان مي‌بخشه؛ خيلي جا‌ها هست ما مستقيم هم از خدا مي‌خوايم، مي‌بخشه. منتها خدا مسير مشخص کرده: «وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ» (مائده/35). «سمت منِ خدا مي‌آييد با اين بايد بياييد.» اصلاً دعاي يعني چي؟ همين وسيله قرار دادنه ديگه ! اينکه از گناهان، خدا گفته مي‌بخشم، «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» (بقره/37، بقره/??) در ماجرای حضرت آدم مي‌گه «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ» (بقره/37) يعني بايد يه چيز‌ي بگه، يه کاري بايد بکنه، به يه کساني متوسل بشه تا اين اتفاق بيفته. دو تا موضوع هم داره: يکي اينکه توبه کار‌ها براي پرورش و تکامل و ارتقاء مقامشون نياز به شفاعت دارن. توبه مراحلي داره و اين که يک نفر پاک مي‌شه، اما اون حسّ گناه تو وجودشه تا مدت‌ها. شفاعت به او کمک مي‌کنه که اون حسّه از بين بره ! فردی اومد خدمت (ع) عرضه داشت که: «من گناه کردم، از خدا بخواه ما رو ببخشه » حضرت موسي(ع) هم وساطت کرد، خدا فرمود: «نمي‌بخشم.» حضرت موسي(ع) گفت: «براي چي؟» گفت: «هنوز شيريني گناه توي دل اينه !!» شيريني گناه توي دل اينه يعني اين محرک اصلي گناه کردن رو کماکان داره... هِي توبه کنه و هِي گناه کنه و هِي شفاعت و هِي گناه، خودش و خدا رو انگار مي‌خواد مسخره کنه. انسان نيست؛ یعنی انسان جايز نيست خطا کنه اما ممکن‌الخطاست ! اما خدا اين‌قدر بخشنده است، مي‌گه: «برگرد؛ مسيرت هم اين. اما براي اين که دوباره توي اون چاله نيفتي، يه بندي بايد باشه، يه طنابي باشه تو رو نجاتت بده...؟!» شفاعت اين کار رو انجام مي‌ده. يعني تو رو نگهت مي‌داره. تو اميد پيدا مي‌کني براي اين مسئله و پيش مي‌ري ! اين‌که خدا تأکيد مي‌کنه توبه‌ي برادران و استغفار براي اون‌ها، يعني ادامه مي‌ده براي چي؟ ببينيد، برادران يوسف يه غلطي کردن، يه اشتباهي کردن، آخرش هم برادران يوسف عاقبت به خير مي‌شن؛ پشيمون مي‌شن. منتها چرا خدا مي‌گه: «حضرت يعقوب اين کار رو کنه؟» چرا اين‌ها مي‌گن: «أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا» (يوسف/97). «اسْتَغْفِرْ لَنا» (يوسف/97). فعل امر مي‌کنه؛ مي‌گه: «تو براي ما بخواه از خدا؛» براي چي؟ براي اينکه خدا مي‌خواد عمداً بگه: «بابا تنها راهي که مي‌تونيد سمت من بيايد کيه؟همين باباتون يعقوبه !» همون کسي که قبلاً حرفش رو زمين انداختيد و بهش دروغ گفتيد. اينجا اون‌ها فهميدن اشتباه کردن حرفش رو زمين انداختن، دروغ گفتن؛ اين شد پاک شدن گناه‌هاشون... تازه يوسف هم هست که بايد ببخشدشون؛ ما مي‌گيم: «پيامبر الهي بخشيدشون.» درست شد؟! حالا از اين به بعد بهشون مي‌فهمونه اگر مي‌خواهيد رشد هم بکنيد، تا حالا منفي بوديد، شُديد چي؟ صفر. مي‌خواهيد رشد کنيد تنها راهش کيه؟ يعقوب...! اين مي‌شه ادامه‌ي راه. يعني خدا عامدانه شفيع معرفي مي‌کنه ! «تا حالا منفي بوديد، صفر شديد، اما ياد بگيريد، من به واسطه‌ي اين ادم شما رو بخشيدم؛ و از اين به بعد هم، ديگه از اين به بعد به حرف‌هاش چي کار کنيد؟ گوش بديد. دفعه‌ي قبل گوش نکرديد بيچاره شديد !» ادامه دارد برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 95/8/9 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت دوازدهم مورد بعدی دربحث تحصيل شرايط شفاعته که اهمیت داره امام صادق(ع) فرمود: «لَنْ تَنَالَ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاة»؛کسي که رو سبک بشماره، شفاعت ما بهش نميرسه... پس اين آدم براي اين که شفاعت شامل حالش بشه ميره چيکار ميکنه؟ نمازش رو میخونه «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ» (عنکبوت/45) خب تموم شد ديگه! يعني چقدر قشنگ تونست جلوي رو بگيره! مورد چهارم که خيلي مهمه: توجه به دادن. خدا از اين طريق راه به شما معرفي مي‌کنه. چرا خدا نميفرمايد: « برات شفاعت کنه»؟ چرا داريم: «ملائک شفاعت ميکنند»؟ چرا داريم: «پيغمبران شفاعت ميکنند»؟ چرا داريم: «عالمها شفاعت ميکنند»؟ چرا داريم امامها شفاعت ميکنند؟ چرا داريم شهداء، صالحين، انبياء، صدّيقين شفاعت ميکنند؟ يعني چي؟ يعني تو مجبوري... تو رو معرفي ميکنه که يعني دينت رو از اينها بگير...پس تو دينت رو درست ميکني ! خدا مي‌خواد رو به ما معرفي بکنه...! ببين پيامبر(ص) چي مي‌فرمايد؟ ۳ تا عبارت پيامبر(ص) رو (آیه قرآنی)ميارم ; ۱- «وَ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ» (شعراء/109و127و145و164و180)؛ «من از شما هيچ اجري نمي‌خوام الا اين که چي؟ اجر من بر عهده‌ي کيه؟ خداست.» ۲- آيه ديگه مي‌گه: «من ازتون هيچ اجري نمي‌خوام» (خوب گوش کنين!) «إِلَّا مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا» (فرقان/57) «الا اين که اين اجر من راهيه براي خودتون به سمت خدا !» ۳- بعد توي آيه بعدي مي‌گه: «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى» (شوري/23) هرسه تاي اين‌ها با هم يکيه...! يعني؛ اجر من رو خدا داره مشخص مي‌کنه، اجر من اين راهه است، اجر من در مورد نزديکانمه !! یک روایتی داریم که شیعه نقل کرده : در روز قيامت پيامبر(ص) به مي‌فرمايد:«به بگو: براي شفاعت و نجات امتت چه داري؟»( شفاعت با حضرت زهرا شروع میشه)حضرت فاطمه در جواب مي‌گويد: براي اين فرصت براي اينجا «اليدان المقطوعتان لابني العباس». دو دست بريده‌ي فرزندم کافيه...!» چرا سر اباعبدالله(ع) رو نگفت؟ اينجا داره خط میده ...! وقتي مي‌فرمايد: «دو تا دست بريده‌ي عباس‌بن‌علي(ع) وسيله‌ي شفاعته» بايد بري ببيني عباس‌بن‌علي(ع) کيه؟ داره به بهانه‌ي شفاعت به من و تو درس عباس‌شناسي ميده. بروببین عباس(ع) کي بود؟ چي کار کرد براي ؟ عباس(ع) امام‌زمان‌شناس‌ترين آدم بود !! خوبه اين رو دقت بکنيم، اينجا مسير شفاعت داره به ما خط میده ;«اليدان مقطوعتان لابني العباس» «لابني العباس» «پسرم عباس!» يعني دقيقا مي‌خواد به من و شما بفهمونه اگر مي‌خواهيد فاطمه(س) مادرتون باشه براي امام زمانتون کار کنيد !! آقا چطور براي امام زمانمون کار کنيم در حالي که او رو نشناختي؟ ديديد درست شد دوباره؟ از هر طريقي مي‌ري مي‌رسه به اين: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة». اصلا تمام خواست‌ها به امام زمان وقت عرضه ميشه ! ادامه دارد... برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 95/8/9 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت سیزدهم در ادامه مباحث بررسی مقوله و باید گفت که گستره‌ي شفاعت که توي دنيا آغاز مي‌شه، از همين دنيا شفاعت شروع مي‌شه و تهش خروج گنه‌کاراني از جهنمه. توي طبقه‌هاي بالاي جهنم‌اند دارند مي‌سوزند، خروج بعضی گناهکاران از همینجوری مفتی نیست! عرض کردم که حضرت امير(ع) فرمود : «بعضي از ما هستند 300.000 سال از عذابشون مي‌گذره، به ما اذن شفاعت داده مي‌شه.» يعني چي؟ يعني او مي‌فهمه راهي جز علي‌بن‌ابيطالب(ع) نداره. خدا مي‌خواد اون گنه کار قشنگ بفهمه که مسیر اینا بودن. بگه: «نفهم فهميدي؟» بايد عين اين مي‌شدي. «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/21). بايد شبيه رسول‌الله(ص) مي‌شدي. چيت به رسول‌الله(ص) مي‌خوره؟ دروغ‌هات، غيبت‌هات، تهمت‌هات؟ و در حد بسيار بزرگش اين سربريدن‌ها و اين کردن‌ها و اين داستان‌ها... شفاعت داراي درجه‌هاست. نازل‌ترين درجه‌ي شفاعت؛ تغيير درکاته نه درجات. يعني از پايين پاييني‌هاي توي جهنم از تخفيف عذاب دوزخيان. گروهي شفاعت مي‌شن از جهنم ميان بيرون، مي‌رن توي ، حالت وسط. دسته‌اي هم از اعراف شفاعت شامل حالشون مي‌شه، مي‌رن توي بهشت. و جمعي در بهشت مي‌گيرن ! خدا شفيعاني قرار داد تا تو سلسله مراتب رو بفهمي. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده/55) تا اون سلسله رو بفهمي. يه آيه از قرآن بخونم که ديگه اصلا همه‌ي رو تموم کنه «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ» (نساء/64) «و ما هيچ رسولي نفرستاديم مگر اين که مردم او را به خاطر اين که از طرف ماست اطاعت کنند». گفت: «ما نفرستاديمش الا اينکه اطاعت بشه». آخرش هم باز گفت: چي؟ «بِإِذْنِ اللّهِ». صحبت تو قسمتهای قبلی مقاله شفاعت چي بود؟ . صحبت خلق (ع) چي بود؟ «بإِذْنِي» (مائده/110). خيلي واضحه ‌ها! بعد ادامه‌اش رو ببينيد چيه. «وَلَوْ»؛ و اگر«أَنَّهُمْ» (نساء/64) هموني که گفتيم «إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» (نساء/64) ديگه تموم شد، اين اصلا، آخرين ديگه آب رو ريخت رو آتيش تموم شد رفت ديگه، دهن‌ها رو بست. «لَوَ جَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا» (نساء/64)؛ «اگر اين نام برده‌ها بعد از اون خلاف‌کاري‌ها از در توبه نزد تو آمده بودند و از خدا «جَآؤُوكَ»؛ براي تو اومدند، سمت تو مي‌آمدند براي توبه، و از خدا طلب آمرزش کرده بودند و رسول برايشان طلب مغفرت کرده بود. ادامه دارد... برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 95/8/9 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت پانزدهم بسم الله الرحمن الرحیم در رابطه با بحث و من 2 تا حديث با سند صحيح از شيعه بگم چون بعضیا به شیعه تهمت میزنن ومي‌گن: «آقا شيعه‌ها هم از خودشون مثلاً در مورد شفاعت شما خودتون هم نداريد!» زيارت که از نظر شيعه کاملاً مستند و جزءِ قوي‌ترين ادعيه‌ي ماست... در بخشی از این زیارت میخوانیم; «مُسْتَجيرٌ بِکُمْ»؛ «ما به درگاه شما پناه مياريم». «زآئِرٌ لَکُمْ»؛ «به زيارت شما ميايم». «لائِذٌ عآئِذٌ بِقُبُورِکُمْ»؛ «به قبور و مرقد مطهر شما پناه مياريم». «مُسْتَشْفِعٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُمْ وَ مُتَقَرِّبٌ بِكُمْ إِلَيْهِ»؛ و چي؟ و «ما شفاعت مي‌جوييم به درگاه خدا به واسطه‌ي شما». بله، مي‌بينيم مي‌فرمايد که: «ما شفاعت مي‌جوييم به درگاه خدا و تقرب مي‌جوييم به واسطه‌ي شما.» شيخ صدوق، عرض کردم جلد 2، صفحه‌ 604 در کتاب مَنْ لا يَحْضرُهُ الْفَقيه. در کتاب شريف کافي، جلد 5، صفحه‌ 47 روايت ديگه‌اي با سند صحيح اومده که (ع) مي‌فرمايد: «و شُعارُ الحُسين يا مُحَمّد و شُعارُنا يا مُحَمّد.»؛ «امام حسين(ع) هم شعارش پيامبر(ص) رو صدا مي کرد، يا محمد؛مي‌گن: «مرده رو خطاب قرار مي‌داد»، ما هم چي؟ خطاب قرار مي‌ديم.» خب ديگه يه چيز واضحيه ! حالا مي‌خوام در مورد ديدگاه صحبت کنم; وهابي‌ها که ديگه اون محمدبن‌عبدالوهاب به اسم او در واقع دارن اون‌ها خونده مي‌شن، توسل، استغاثه رو نه تنها قبول نداشت بلکه عامل توسل و استغاثه رو و و مَهدورالدَّم مي‌دونست؛ يعني مي‌توني بُکُشيش. يه کتاب اين‌ها دارن کتاب «دٌرَرِ السِنية في الأجوبةِ النَجدية» که از مهم‌ترين کتاب‌هاي وهابي‌هاست جلد اول، کتاب عقايد، صفحه‌ 144 مي‌گه: «چيزهايي که ما آن‌ها را انکار مي کنيم، «و اَمّا الَّذي اَنکرناهُ عَلَيهِم»؛ «و انجام دهنده‌ي آن‌ها را ما تکفير مي‌کنيم.» چرا؟ «زيرا شرک به خدا مي‌ورزند مثل اينکه پيامبري از پيامبران خدا را بخوانند.» پس از نگاه وهابي‌ها اگر شما پيامبري رو هم بخواني چيه؟ مشرکي. چون همه‌ي پيغمبرها مُردن ديگه. «پيامبري از پيامبران»؛ «مِنْ اَنبياء» «اَو مَلِکٌ مِنْ مَلائِکَة»؛ «يه فرشته از فرشته‌ها را هم بخواند، يا اينکه رکوع و سجود مي‌کنند يا اينکه در سختي‌ها از آن‌ها کمک مي‌گيرند، اين‌ها همان کفر قريش است.» پس خواندن پيامبران، خواندن فرشتگان کفره و تکفير مي‌شي و مي‌کُشَنِت. عرض کردم: کتاب عقايد، جلد 1، صفحه‌ 144. ادامه دارد.... برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت شانزدهم -ديدگاه اَهل سنت درباب و چند روایت با سند از براتون میخونم روايت حضرت ‌هاجر ازکتاب «صحيح ‌بخاري» صفحه‌ 380، كتاب أحاديثُ الأَنبياء حضرت‌ ابراهيم(ع) مياد حضرت ‌هاجر(س) و اسماعيل(ع) رو توي اون منطقه‌ي رها مي‌کنه و مي‌ره؛ وضعيت خاص براي پيش مياد و او [هاجر(س)] 7 بار طي صفا و مروه مي‌کنن، زماني که نااميد مي‌شن يه صدايي مي‌شنوه: «فاِذا هِيَ بِصَوْت فَقالَت اَغِثْ اِنْ کانَ عِندَکَ خَير» «صدايي شنيد، فکر کرد که انساني در آنجاست، پس گفت: به داد من برس اگر در نزد تو خيري است. که آن صدا صداي بود. و بعد حضرت ‌اسماعيل(ع) پاي خود به زمين مي‌کوبد و در اثر همان کوبيدن آب جاري مي‌شود. که تا الآن هم اين يادگار استغاثه و معجزه‌ي حضرت ‌اسماعيل(ع) هست. ایاحضرت ‌هاجر(س) که کرد کافر بود؟ لابد بوده ديگه! حضرت ‌ابراهيم(ع) هم رفـته يه زن کافر گرفته از نظرِ اين آقايون...!!! روايت ديگه از آقای ابن عباس: «در روي زمين بنده‌اي از بندگان خدا وجود دارد که هر زمان براي انسان مشکلي پيش آمد و او را فرياد بزند، او را کمک مي‌کند که اي بندگان خدا! به فريادم برسيد و آن‌ها را کمک خواهند کرد. «عَن ‌الاِبن‌ عباس اِنّ‌ اللَّه عَزَّوَجَلَّ ملائكةٌ في‌الاَرض...»، «ملائکه‌اي وجود دارند که اگر انسان به آن‌ها استغاثه بکنه اون‌ها چي‌کار مي‌کنن؟ به فريادش مي‌رسند.» آقاي اِبن‌عباس ،حِبْرُ الاُمّة بهش مي‌گن ديگه، يعني: دانشمند اُمت، خود اَهل‌سنت هم اين لقب رو بهش دادن، پس ايشون هم کافره؟! (جامعُ ‌الشعب‌ الايمان، صفحه 140سندش) روايت بعدي روايت عبدالله‌بن‌عُمَره،روايت پسر خليفه‌ي دوم، (عمل الیوم واللیله ،صفحه 88) راوی ميگه: «من با عبدالله‌بن‌عُمَر در سفري بوديم، پاي او دچار گرفتگي شد و نتوانست که حرکت کند. مردي به او گفت: محبوب‌ترين فردي که در نظر توست به فرياد بخوان، از او کمک بخواه.» خب؟ مي‌گه او هم گفتش که: «فَقالَ يا محمدا فَقام و فَمَشوا.» گفت: «يا محمد»؛ يعني «پيامبر(ص) رو خطاب کرد و بلند شد و چي؟ راه رفت.» خب ببينيد! پسرِ خليفه‌ي دوم هم چي بوده؟ بوده از نظر اين‌ها...!!! بعدي روايت جناب است. (سُنَنِ دارِمي؛ صفحه‌ 227، باب 15، روايت 93) ميگه: «در زمان عايشه مردم مدينه دچار قحطي شدند، مردم پيش عايشه شکايت بردند... عایشه گفت: بريد سراغ قبر رسول خدا(ص) و از قبر ايشان طلب حاجت کنید.》 خيلي جالبه، جناب عايشه که همسر پیامبره از نظر اینها کافره..‌‌. یا باید قبول کنن کافره یا چرت و پرتاشون رو پس بگیرن...! مبناي فکري و ريشه‌ي فکريِ در زمان بني‌اُميّه ريخته شد. اون‌ها ميخواستن آثار پيغمبر(ص) رو پاک کنن، يکي از جا‌هايي که مردم هِي رجوع ميکردن اَهل بيت پيغمبر(ص) بودن و چي؟ قبر پيغمبر(ص) و اين چيز‌هايي که مردم رو ياد پيغمبر مي‌نداخت. اين‌ها رو همه رو ميخواستن از بين ببرن. ادامه دارد..، برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹
➿✴️ ✴️➿ قسمت هیجدهم استاد علی اکبر رائفی پور درباب و روايت ديگه‌ ؛ اين روايت هم توي اومده(صفحه 245، روايت 1010) از ثمامة بن عبدالله بن اَنَس نقل شده که: «عُمَر بن خطاب زماني که قحطي مي‌شد به عباس عموي پيامبر(ص) متوسل مي‌شد و مي‌گفت: خدايا ما همواره به (ص) پيامبرت متوسل مي‌شديم و باران مي‌فرستادي، الآن به عموي پيامبرت متوسل شديم، پس باران بفرست و باران هم فرستاده شد.» حالا نکته‌ي جالب اينه که خودِ ميان مي‌گن: «خب چرا خليفه‌ي دوم خودش دعا نکرد؟ به کسي ديگه متوسل شد؟» اومدن مواردي رو نقل کردن، من عيناً براتون مي‌گم؛ که خيلي‌هاش دفاعي از خليفه‌ي دومه. چرا سراغ قبر پيامبر(ص) نرفته و سراغ عموي پيامبر(ص) آمده؟ چند دليل آوردن: يکي از اين دلايل اين بود که در استسقاء نمي‌تونه به پيامبر(ص) ...، چون بايد او -جماعت داشته باشه، عباس بايد زنده مي‌بوده و بهش متوسل مي‌شدن. دليل دوم اينکه: «چون مي‌خواست خليفه‌ي دوم مقام خاندان رسول خدا(ص) رو بالا ببره، براي همين به او متوسل شد.» عباس هم که عموي ايشان بود مي‌خواست مقام او رو بالا ببره. دليل سوم اينکه خليفه‌ي دوم بود و مي‌خواست به يک نفر ديگه توسل بکنه. دليل چهارم اينکه ثابت کنه توسل به غير از پيامبر(ص) جايزه. اين رو اَهل سنت آوردن ها! مي‌خواست اين‌ها رو اثبات کنه. مردم اين زمان فکر نکنن که ما هميشه به پيغمبر(ص) توسل کنيم و مي‌خواست ثابت کنه توسل به غير از پيغمبر هم مي‌شه. دليل پنجم که علماي اَهل سنت مي‌گن: «اينه که توسل به مفضول با وجود اَفضل جايزه.» مفضول يعني کسي که مقامش چيه؟ پايين‌تره. با وجود اَفضل. اين‌ها خود خليفه‌ي دوم رو اونجا چي مي‌دونن؟ اَفضل مي‌دونن؛ مي‌گن: «با اين که خودش مي‌تونست اين کار رو بکنه اما با اين کارش به ما ياد داده که اگه يه جايي اَفضل هم بود مي‌تونيم به مفضول هم چي؟ رجوع بکنيم.» حالا يه سؤال؛ چرا سراغ عباس رفت؟ خودشون مي‌گن: چون عموي پيغمبر(ص) بود... خب تموم شد، نسبه مهم بود !چون نسبت به پيغمبر(ص) اهميت داشت !! بعد جالبه اين روايت خيلي براشون دردآور بوده چون هيچ جوري نمي‌تونن ماست ‌مالش کنن. پس ببينيد عزيزان! بحث توسل و شفاعت، يک بحث عقلي، قرآني، حديثي، نقلي و هست ... گفتيم: «شفاعت است، نه اين که پارتي‌بازي‌ها و اين داستان‌ها و اينجور چيزها باشه، نه.» مدل‌هاي مختلفش رو گفتيم، دسته‌بنديِ 6 گانه‌ي آيات شفاعت رو گفتيم، و آخر هم اينکه بدونيد اين جريان وهابي، اين اومده به بهانه‌ي شرک اصلاً ريشه‌ي اسلام رو بزنه، و گرنه خود متوسل مي‌شدن، توسل رو قبول داشتن، برعکس براي اينکه بتونن براي خودشون امتياز جمع بکنن هِي خودشون رو مي‌چسبوندن به کي؟ به پيغمبر(ص)... هِي مي‌رفتن سراغ قبر پيغمبر(ص) مي‌چرخيدن، کارهايي مي‌کردن که مثلاً اينجوري منتسب کنن خودشون رو. براي چي جناب خليفه‌ي اول و خليفه‌ي دوم گفتن و وصيت کردن که ما رو کنار پيامبر(ص) دفن کنيد؟ بودن؟ بودن؟ قبرپرست بودن؟ پس خوب دقت بکنيم.اَهل سنت هم...، من درخواستم، اين هم براي خودشون مي‌گم نه براي من؛ اينه که بازي با اين‌ها نخوريد، همون بازي يه بار ديگه داره اجرا مي‌شه. بازي اِبن تيميه چي بود؟ بازي اِبن تيميه اين بود: به بهانه‌ي اينکه من دارم از اَهل سنت مقابل هجمه‌ي ...، مي‌دونيد تو اون برهه گُرّ و گُرّ مردم داشتن شيعه مي‌شدن؛ شيعه دفاع بکنه اومد منهاج السنة رو نوشت ديگه، منهاج السنة؛ بعد چون مي‌خواست خودش رو مدافع اَهل سنت جا بزنه، بسياري از انحرافات رو توي عقايد اَهل سنت؟ مي‌خواست وارد کنه؛ که خود اَهل سنت هم گرفتن زندانيش کردن باباش هم در آوردند. يعني خوبه شيعه اصلاً هيچ نقشي نداشت. اصلاً کاره‌اي نبوده، قدرت نداشته شيعه. حالا نکته‌اي که اينه همين الآن هم اينه؛ اَهل سنت اگه بحثي هم دارند خودشون بيان مطرح کنن، رو نذارن نقش مدافع به خودشون بگيرن؛ چون هيچ چي از دينِ اون‌ها هم باقي؟ نميزارن...! اَللّهم عَجّل لِوليکَ الفرج و العافيةِ والنّصر وَ الجعَلنا مِن خَيرِ أعوانهِ و اَنصارهِ وَ المُستَشهَدينَ بينَ َيَديه. پایان ✅ برگرفته از سخنرانی شفاعت و توسل 🔸🔸🔷🔸🔸 @asre_zuhur 🔹🔹🔶🔹🔹