eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
799 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۶ این جز ها مونده☺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب استثنا کتاب دیرتر گذاشته میشه 🌺 منتظر باشید..
قسمتی از کتاب تقدیم نگاه مهربونتون🌺🌺
زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده کتاب می دانستم اگر حالا هم به بابا و سجاد بگویم که نگذارند وارد این شلوغی ها بشوی ،خودشان زودتر از تو جلوی پایگاه هستند.آن شب هم رفتی و من ماندم و تا بیایی شدم نصفه عمر. اعلام کرده بودند ۲۵ خرداد در میدان ولی عصر تجمع است.در حال رفتن بودی که گفتم:《منم میام آقا مصطفی!》 _نه عزیز جان،اوضاع مساعد نیست! _هست یا نیست فرقی نمیکنه،میام! _گفتم که نه سمیه! نمیشد مقابلت ایستاد. حداقل اینجور مواقع نمیشد.دیوارهای خانه نزدیک آمده بودند. روحم فشرده میشد.بلند شدم و رفتم منزل مامانم.یک ساعت گذشت .دوساعت،سه ساعت. عصر غروب شد و غروب شب و تو نیامدی.نیمه شب شد،خط ها قطع بودند و تلفن ها جواب نمی دادند. کنج دیوار نشسته بودم،زانوها در بغل و چشم به در ذکر گرفته بودم:《میاد،میاد،میاد.》 ساعت سه نیمه شب تلفن همراهم زنگ خورد.گوشی ام را برداشتم، دیدم پدرت است:《کجایی آقا جان؟》 _منزل پدرم. _نگران نشی،چیزی نیست. فقط اگه میشه دفترچه مصطفی رو بردار و بیار بیمارستان ۵۰۲ ارتش. _چیزی شده؟تو رو به خدا راستش رو بگید! _چیزی نیست.فقط یه کم زخمی شده! زنگ زدم به آژانس. ماشین نبود.زنگ زدم به آژانسی در شهریار.ماشین که آمد با مادرم و سبحان سوار شدیم و رفتیم اندیشه.دفترچه را برداشتم و رفتم بیمارستان ۵۰۲ ارتش.مادر و پدرت جلوی در بیمارستان بودند.مادرت وقتی مرا دید به گریه افتاد. پدرت از حراست بیمارستان خواست تا مرا راه بدهند:《خانمشه،اجازه بدین بره ملاقاتش.》 ادامه دارد... باما همراه باشید... @syed213
⚘﷽⚘ ♨️غیرت و حیا چه شد؟ ✍🏻شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتاب‌ های خود مینویسد: «روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟ 🔻زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد. 💠گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است. چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید! 👌شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره ‌اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز! من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمی‌دهم که چهره‌ی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود. 🌷چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.» ✍🏻چه خوب بود که آن مرد با غیرت، جامعه‌ امروز ما را هم میدید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان میدهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده‌ آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند. @syed213
⚘﷽⚘ نمایندگان تشکل‌های دانشجویی در دیدار با رهبر انقلاب چه گفتند؟ 🔹نماینده دفتر تحکیم وحدت: اصلاح نظام انتخاباتی از ضروری‌ترین اولویت‌های مجلس یازدهم است. 🔸نماینده اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل: برخی از مسئولین به مردمی بودن انقلاب اعتقادی ندارند. 🔹نماینده اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی: سیاست‌بازان برخلاف رهبران انقلاب مردم را همه‌کاره انقلاب نمی‌دانند. 🔸نماینده دانشجویان بسیجی: نیازمند یک پوست‌اندازی جدی در لایه مسئولین کشور هستیم. 🔹نماینده دانشجویان جهادی: برخی جریان‌های سیاسی از جایگاه گروه‌های جهادی سوءاستفاده می‌کنند. 🔸نماینده اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان: بعد خروج آمریکا از برجام، برنامه‌های دولت به هم ریخت. fna.ir/ex70gi @syed213
عاشقی را چه نیازیست به توجیه و دلیل که تو ای "عشق" همان پُرسشِ بی زیرایی . . . #شبتون_شهدایی 👇👇 @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا