eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
811 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
امام زمان(عج) پدر امت امام رضا علیه السّلام  در معرّفی امام فرموده اند: «الامام… الوالد الشفیق… و
....!!! من روی دل مهربان تو حساب باز کرده‌ام! با این حساب و کتاب، دل بسته‌ام به قلّه‌هایی که برای رسیدن به آنها کاری نکرده‌ام. خیالم را تا اندازه‌ای آسوده کرده‌ام از چوب‌هایی که شاید به خاطر خطاهایم بخورم! من روی دل مهربان تو حساب باز کرده‌ام! هر وقت گناهی می‌کنم و دلم هوای برگشتن می‌کند، به خودم دلداری می‌دهم که اگر چه شمارۀ رفتن‌ها و برگشتن‌هایم از دستم خارج شده؛ امّا به سوی کسی دارم بر می‌گردم که هر بار برگشتنم را بار اول بازگشت به حساب می‌آورد. من روی دل مهربان تو حساب باز کرده‌ام! خیلی که شیطان بخواهد مرا با تیغ یأس، از رسیدن به تو ناامید کند، دل مهربانت را به یاد می‌آورم و آرام می‌شوم. روزی که بفهمم نمی‌شود روی دل مهربانت حساب باز کنم، می‌شود روز آخر زندگی. من از این روز آخرها هراس دارم. کاش زودتر آدم می‌شدم تا زندگی‌ام امتداد پیدا می‌کرد تا بهشت. شبت بخیر پدرِ من!
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
امام زمان(عج) پدر امت امام رضا علیه السّلام  در معرّفی امام فرموده اند: «الامام… الوالد الشفیق… و
ميدانم که گاهی خودت دستی به روى قلبم می‌کشی تا تنگ بودن دنیا را خوب بفهمم. قدر این فرصت‌ها را خوب می‌دانم. اگر حسِ گاه به گاهِ من به زندان بودن دنیا نباشد، همۀ وجودم در باتلاق خطرناکش فرو می‌رود. «دنیا برای ماندن نیست» همیشه برایم یک شعار بود؛ ولی وقتی تو دستی به روی قلبم می‌کشی، می‌شود حقیقتی که با سلّول‌های بدنم درکش می‌کنم. چه قدر خوبی و چه اندازه مهربان که نمی‌گذاری دنیا را مقصد خویش کنم. دنیا وقتی که مقصد می‌شود، بی‌رحم می‌شود؛ بی‌رحم‌تر از آنی که در خیال بگنجد. دنیایِ مقصد شده، کاری می‌کند که آدم حتّی دستش به روی فاطمه بلند شود. دنیایی که مقصد می‌شود، کاری می‌کند که آدم فاطمه را بکشد. چه قدر این دنیا تهوّع‌آور است. میگویند امشب شب آرزوهاست،اما شنیده ام برای رسیدن به تو باید از آرزوها گذشت! مگر اینکه تمام آرزوفقط توباشی! می‌دانم که خودت حواست هست؛ ولی دوست دارم التماس کنم و بگویم هر چه قدر هم که بد شدم، دست کشیدن به روی قلبم را رها نکن.میخواهم در این شب تمام رغبت و آرزویم رسیدن به توباشد... شبت بخیر ای آینه تمام نمای خدا...! .
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
امام زمان(عج) پدر امت امام رضا علیه السّلام  در معرّفی امام فرموده اند: «الامام… الوالد الشفیق… و
... تو که مرا خوب میشناسی، حتّی بهتر از خودم! بگو چه کار کنم تا باری از دوش تو برداشته شود؟! به اندازۀ سنگینی یک ذره‌ غباری اگر از بار تو را سبک کنم، برای همیشۀ زندگی‌ام کافی است. خدا ما را در قیامت به اندازۀ بارهایی که از روی دوش تو برداشته‌ایم بالا میبرد. کسی که بار دوش تو بوده، حال خوبی ندارد. خب من منتظرم. بگو چه کار کنم. اگر وجودم بار دوش توست و کاری از دستم بر نمی‌آید، آیا معنایی برای زندگی می‌ماند؟ پس شاید مُردنم باری از روی دوش تو بردارد! اصلا تو بگو بمیر... می‌میرم. شبت بخیر همۀ زندگی ام! .
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
امام زمان(عج) پدر امت امام رضا علیه السّلام  در معرّفی امام فرموده اند: «الامام… الوالد الشفیق… و
یک جمعۀ دیگر گذشت و باز هم نیامدی. خوش به حال کسانی که چشمشان به راه بود. آنها از نیامدنت غمگین‌اند؛ ولی از انتظارشان خوش‌حالند. وای به حال کسانی که این جمعه را هم مثل جمعه‌های دیگر پشت سر گذاشتند و حس انتظارشان زنده نشد. انتظار یک مقام است و رسیدن به آن کار هر کسی نیست. ما شاید منتظر رفاهی باشیم که آمدنت به دست می‌آوریم شاید ناامنی امانمان را بریده باشد و در حسرت امنیت، چشم به راه آمدنت باشیم ولی کیست که منتظر خود تو باشد؟ یک جمعۀ دیگر گذشت و تو نیامدی. نگاه می‌کنم به خودم و می‌خواهم فرقی میان جمعۀ گذشته و این جمعه پیدا کنم هیچ فرقی پیدا نمی‌شود. یک هفتۀ دیگر از غیبت تو گذشت ولی من بی‌قرار آمدنت نبودم و بی‌قرار هم نشدم. جمعه‌های بی‌تفاوت یکی یکی می‌گذرند و من همچنان اندر خم کوچۀ انتظار مانده ام... آقاجان من روسیاهم ...خودت مرا بخر... تا در صف منتظرانت قرار گیرم وگرنه عاقبت بخیر نخواهم شد...💔 .
... ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا فکر هر روز و شبم این است: اگر در قیامت و موعد حساب از من پرسیدند چه عذری دارم برای کوتاهی در مسیر عشق تو، چه پاسخی دارم؟! اصلا قیامت به کنار، آیا امروز برای خودم و وجدانی که هنوز نفس می‌کشد، پاسخی در خور دارم؟ هر چه از سوی تو به من رسیده، نیکی بوده و خیر و هر چه از من به تو رسیده، شر بوده و بدی، مگر می‌شود برای این همه کوتاهی در برابر تو پاسخی یافت؟ می‌خواهم بگویم کمی از محبت‌هایت به من کم کن تا غلظت تقصیرهایم کمتر شود؛ ولی از این هم می‌ترسم. آب حیات من، هوای نفس کشیدنم، محبت‌های توست. مرا نجات بده از این همه کوتاهی! شبت بخیر یار باوفا!