✅ #دیدار_با_حاج_قاسم
🔹 بعد از چند مدت بعضی از فرماندهان متوجه شده بودند که آقا مصطفی ایرانی هستند ولی این زمانی صورت گرفته بود که مصطفی حالا شناخته تر شده بود و توانمندی های خودش را نشان داده بود.
🔹 از ابوحامد و فاتح، خیلی مختصر برایم گفته بود؛ مثلا لباسی که ابوحامد هدیه داده بود را آورده بود. از او پرسیدم که این لباس جدید را از کجا آورده؟ او هم گفت: «هدیه فرمانده ابوحامد است».
🔹 با دیدن عکسهای مصطفی در جنگ بشدت استرس میگرفتم؛ اصلا نمیگذاشتم چیزی از عملیات بگوید.چیزهای مختصری از رزمندهها به من میگفت چون خودم ظرفیت این را نداشتم که خیلی عملیاتی برایم تعریف کند. میدانست که وقتی میرود با رفتنش استرس میگیرم. هر وقت میخواست از عملیاتهای نظامی و رزمیاش چیزی بگوید، خودم موضوع را عوض میکردم یا اصلا از کنارش بلند میشدم. با دیدن عکسهایش به شدت استرس میگرفتم، چه برسد به اینکه بخواهد چیزی را برایم تعریف کند.
🔹 ماجرای آشنایی حاج قاسم با سید ابراهیم
مصطفی چه آن زمانی که در بسیج مسجد بود و چه زمانی که به سوریه رفت، وقتی میخواست با بچههای گروه خودش کاری انجام دهد، از لفظهایی استفاده میکرد که بچهها بخندند و انرژی بگیرند. هیچ وقت لفظهای کتابی و فرماندهی به کار نمیبرد. لفظی را که در جریان عملیات گفته همچین چیزهایی بوده که "جومونگ حمله...."یا"بچه های لیانگ شامپو حمله کنید...." آن زمانی که پشت بی سیم صحبت میکرده نمیدانسته که پشت بی سیم حاج قاسم هم نشسته است.
🔹مصطفی برایم تعریف کرد: «وقتی از عملیات برگشتیم من خسته بودم. بچهها صدایم کردند که حاجی با شما کار دارد. با همان سرو وضع نامرتب وارد اتاق شدم و دیدم که حاج قاسم نشسته است. بچه ها معرفیام کردند و گفتند که سید ابراهیم آمده است. وقتی حاجی متوجه شد که من سید ابراهیم هستم، از جایش بلند شد و همدیگر را بغل کردیم. بعد گفتند اصلا فکر نمیکردند که جثه و قیافهام اینطور باشد. حاج قاسم گفت وقتی صدایم را پشت بی سیم شنیده فکر کرده که از آن هیکلیها هستم».
#نقل_قول_از_همسر_شهید_صدرزاده
@syed213
🔴 #فرمانده_عملیات_محرم
🔹 8 سال زمان کمی برای زندگی با مصطفی بود.خیلی کم بود اما از محبت مصطفی اشباع شدم. دوست داشتم که خیلی بیشتر از این با هم زندگی کنیم.
🔹سالگرد ازدواجمان را 19 شهریور در
سوریه گرفتیم. به او گفتم که دوست دارم بیست وهشتمین و سی و هشتمین سالگرد ازدواجمان را هم جشن بگیریم اما او گفت: «هرچه خدا بخواهد؛ افوض امری الی الله».
🔹 آخرین دیدارمان در سوریه بود.
14 یا 15 شهریور بود که همراه فاطمه و محمدعلی به سوریه رفتیم. این دیدار را مصطفی هماهنگ کرده بود تا قبل از عملیات محرم او را ببینیم. برای اولین بار بود که به سوریه میرفتیم.
🔹 یک شب قبل از اینکه از سوریه برگردیم به او زنگ زدند و گفتند که ماموریت حلب دارد و باید به حلب برود.
🔹 آخرین باری هم که صدایش را شنیدم اما دیگر به صحبت نکشید، شب تاسوعا بود. شب تاسوعا تماس گرفتم و او مشغول صحبت با بیسیمش بود. منتظر ماندم تا صحبتش با رزمندهها تمام شود که دیگر ارتباطمان قطع شد. فقط صدایش را شنیدم.
🔹شب هشتم محرم که به طور مفصل با هم صحبت کردیم برایم تعریف کرد:
چند شب قبل یکی از دوستان او خواب حضرت زهرا(سلام الله علیها) را دیده بود. حضرت به او گفته بودند: «مرحله اول عملیات را شما پشت سر بگذارید، بعد از آن با من». مصطفی همین خواب را با آب و تاب برایم تعریف کرد.گفتم حس خوبی به این عملیاتی که میخواهد برود ندارم؛ او به من گفت: «قرار نشد که نگران باشی چون خود بی بی فرمانده ما هستند».
🔹 روز تاسوعا. من از صبح تاسوعا خیلی دلهره داشتم. سعی کردم که خودم را با کارهای دیگر مشغول کنم اما نشد. از صبح که بیدار شدم میخواستم به یکی از مسئولینش پیغام بدهم و خبری از مصطفی بگیرم اما ترسیدم که اگر بگویند «آخرین بار کی از ایشان خبر داشتی؟» و من بگویم «دیشب»، خندهدار باشد.
🔹تا ساعت 4 و 5 به آن مسئول پیامی نفرستادم. اگر یک زمانی خبری نداشتم و پیام می فرستادم سریع جواب من را میدادند. آن روز من از ساعت 4 به ایشان پیام دادم. ایشان پیام را دیدند و تا ساعت 5 جواب ندادند. وقتی من دیدم ایشان جواب نمیدهند مطمئن شدم که یک اتفاقی برای مصطفی افتاده است. خودم را مشغول کردم و پیش خودم گفتم که لابد مجروح شده است. باز گفتم نه، اگر مصطفی مجروح شده بود به من میگفتند. دیگر یک جورهایی اطمینان قلبی پیدا کردم که مصطفی بشهادت رسیده است.
🔹وقتی خبر شهادتش را به من دادند کلا این فکرها در ذهنم بود که اگر دیگر او را نبینم یا صدای مصطفی را نشنوم چطور زندگی کنم؟ اما بعد، حرفهای مصطفی در ذهنم آمد که همیشه برای من این آیه قرآن را میخواند: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون. شهدا همیشه زنده هستند و نزد خداوند روزی میخورند». عند ربهم یرزقون یعنی پیش خدا هستند؛ واسطه رسیدن خیر بین بندههایی که روی زمین زندگی میکنند هستند. شهدا خیر، روزی و بر طرف شدن مشکلات را با واسطه از خدا میگیرند. هیچ وقت فکر نکنید که شهدا مردهاند.
#نقل_قول_از_همسر_شهید_صدرزاده
@syed213
#کلام_امیــــــــــــر
شخص #بصير کسىست که
√بشنود √بينديشد √ببيند و√عبرت گيرد،
سپس در جادهای روشن گام نهد و در آن
از راه هايى که به سقوط،گمراهى و شبهات منتهى مى شود دورى جويد.
📜خطبه ۱۵۳ نهجالبلاغه
✨ ۲۳ روز تا عید غدیر ✨
#مَنڪُنتُموْلاهفَهذاعلیٌموْلاه
@syed213
📍روحانی خواستار مجازات سران فتنه است
🔹روحانی دیشب گفت علت اصلی مشکل ارزی اغتشاشات دی ماه بوده و پیامی که غربی ها از اغتشاشات گرفتند که باید فشار اقتصادی را بیشتر کنند
🔸حالا شاید بهتر بتوان درک کرد پیامی که فتنه 88 به غرب داد چه بود که نتیجه آن فلج کننده ترین تحریم ها علیه یک ملت شد
🔹که طبق این حرف روحانی و استدلال بزرگترین تحریم ها علیه ملت ایران 88 بوده است که قاعدتا اگر روحانی از نعمت عقل برخوردار باشد خواستار مجازات فتنه گران است
🔸وچه بهتر مجازات فتنه گران از فتنه گران ۸۸ آغاز شود تا به ۹۶ برسد
🔹درخواست اعدام کمترین مجازات برای فتنه گران ۸۸ است آقای رئیس جمهور شجاعت داشته باشید
#پاکسازی_نظام از فتنه گران که باعث این همه تحریم و فشار اقتصادی شده اند
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#فصل_اول_کتاب
#قسمت_اول
#نذر_عمویم_عباس
#از_زبان_مادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔸 سر جاده نشسته بودم. آن روز با تمام روزها فرق میکرد. نماز صبحم که تمام شد، بغض و نگرانی امانم را برید.
🔸آقا محمد وارد اتاق شد، با دلشوره گفتم: «امروز روز تاسوعاست.»
🔸سجاده را جمع کردم و چادر را بی حوصله روی سجاده گذاشتم. لبه تخت نشست. گفتم: «میترسم. امروز روز نذرمه.»
🔸آمد روبرویم نشست و گفت: «بی بی! اونقدر خودت رو اذیت نکن. توکل کن به خدا.»
🔸📱موبایلم را نگاه کردم. منتظر بودم مصطفی حاضری امروزش را توی تلگرام بزند.✅ هر چند هنوز وقتش نبود، اما با دل بی قرارم کاری نمیتوانستم بکنم.
🔸از پله ها پایین آمدم و کتری را روی گاز گذاشتم. صبحانه را روی میز چیدم. قل قل کتری که بلند شد، چای را دم کردم و منتظر شدم تا آقا محمد هم بیاید.
🔸صبحانه خورده و نخورده از پشت میز بلند شدم.
🔸📱توی ماشین مدام نگاهم به موبایل بود تا مصطفی آنلاین شود و حاضری بزند؛ اما نزد.❎
🔸گونه ام را روی شیشه بخار گرفته چسباندم و توی دلم صدایش کردم. چشمانم را بستم.
🔸آقامحمد دستان یخ کرده ام را گرفت و گفت: «بی بی! اونقدر فکرت رو با این چیزها مشغول نکن. براش آیت الکرسی بخون.»
🔸مدام آیت الکرسی میخواندم؛ اما مگر دلم قرار می گرفت. پشت چشمان بستهام تصورش کردم و آرام در آغوش کشیدمش. چقدر دلم برای بوییدن و بوسیدنش تنگ شده بود. حتی در خیالم هم لاغرتر از همیشه شده بود. این بار چقدر رفتنش طول کشید. نمیدانم چرا حواسش به دلتنگی ما نبود.
🔸📱صفحه موبایلم را روشن کردم و میان عکس هایش، چشمم به عکسی افتاد که همین چند روز پیش برایم فرستاده بود. سوار هلیکوپتر شده بود و آماده پرواز.🚁 برایش پیام فرستادم «عزیزم داری خلبانی یاد میگیری؟» جواب آمد «اگر عمری باشه بله.» پیام دادم «آفرین! من یه سرباز همه چی تموم می خوام. دلم نمیخواد لاف زده باشم.» شکلک خنده فرستاد😊 و زیرش نوشت «خلبانی که سهله، من برای بی بی اگه لازم باشه فضا هم میرم»
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 ادامه دارد......
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213
🌿 مراقبات روز دحوالارض
🔅 روز دحوالارض (۲۵ ذیالقعده) روزی است که زمین از نقطهای که کعبه بنا شده است، سر از زیر آب بیرون آورد و پهن و گسترده شد. از کعبه هست که زمین شایستهی سکونت خلیفهالله میشود. دحوالارض روز گسترش رحمت الهی و روز تفضّلات بزرگ خدای متعال است.
🍃 اعمال روز دحوالارض:
🌼 ۱- غسل
🌼 ۲- روزه
▫️ روز دحوالارض یکی از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و از برای روزهدار این روز هرچه بین آسمان و زمین است، استغفار میکنند.
▫️روزه اين روز همانند روزه هفتاد سال است و در روايت ديگر آمده كه كفاره هفتاد سال است، و هر كه اين روز را روزه بدارد و شب را به عبادت به سر آورد، براى او عبادت صد سال نوشته شود.
🌼 ۳- دو رکعت نماز که مستحبّ است در آغاز روز، هنگامی که آفتاب کمی بلند شود (هنگام چاشت) خوانده شود و بخواند در هر رکعت:
▪️سوره «حمد» ۱ بار
▪️سوره «شمس» ۵ بار
▫️و بعد از نماز هم بگوید:
▪️لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلیِّ الْعَظيمِ
▫️سپس دعا كند و بخواند:
▪️يا مُقيلَ العَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی، يا مُجيبَ الدَّعَواتِ اَجِـبْ دَعْـوَتی، يـا سامِعَ الاَْصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی، وَارْحَمْنی وَتَجاوَزْ عَنْ سَيِّئاتی وَما عِنْدی، يا ذَاالْجَلالِ وَالاْكْرامِ.
▫️ای ناديده گيرندهی لغزشها! لغزشم را ناديده گير، ای اجابت كنندهی دعوت ها! دعوتهايم را اجابت كن، ای شنوای صداها! صدايم را بشنو و به من رحم كن، و از بدیهايم و آنچه نزد من است درگذر، ای صاحب جلال و اکرام.
🌼 ۴- خواندن دعایی که شیخ طوسی رحمت الله علیه توصیه نموده است:
▪️اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ أَسْأَلُكَ فِی هَذَا الْيَوْمِ مِنْ أَيَّامِكَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ وَدِيعَةً وَ إِلَيْكَ ذَرِيعَةً وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسِيعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ الْمُنْتَجَبِ فِي الْمِيثَاقِ ..... (برای خواندن متن کامل دعا به مفاتیحالجنان مراجعه فرمایید)
🌼 ۵- زیارت امام رضا علیهالسّلام
بزرگواران چهارشنبه 17 مرداد دحوالارض هست .
التماس دعا برای فرج امان زمان و ...
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺صوت/ مقصودی، موافق استیضاح وزیر کار:
🔹آقای رئیسجمهور امروز مقصر واقعه مجلس شما هستید و آنهایی که شام معاویه و یزید را خوردند.
🔸آقای ربیعی شما رند لابیگری هستید.
@syed213
#کلام_امیــــــــــــر
هر که تنگدست شد و نپنداشت که این از لطف خدا به اوست، یک آرزو را ضایع کرده و هر که وسعت در مال یافت و نپنداشت که این یک غافلگیری از سوی خداست، در جای ترسناکی آسوده مانده است.
✨ ۲۲ روز تا عید غدیر ✨
#مَنڪُنتُموْلاهفَهذاعلیٌموْلاه
@syed213
🌷 بمناسبت سالگرد عروج شهیدمحسن حججی 🌷:
✍ به روایتی از خواهر شهید :
مهم ترین صفت اخلاقی که داشتند
اون احترامی بود که به پدرو مادر
میذاشت هرروز ک میومد خونه ی
پدرو مادرم دستشونو میبوسیدن
حتی اگه روزی چند بار میومدن
هرچند بار دسته پدرومادرمو بوس
میکرد
یه ویژگی اخلاقیه بارزه دیگه ای
که داشتند اون اخلاصی بود که
داشت
کاری که انجام میداد هدفش فقط و
فقط رضای خدا بود هیچکسی
نمیفهمید که چه کارایی میکرد اون
نیتی که داشت فقط خدا بود.
توی دوران سربازی پادگانشونو
تبدیل کرده بود به کتابخونه
اعتقاد داشت کتاب معرفت آدمو
میبره بالا
آقا محسن کلا خیلی فعال بود از
دوران دبیرستان ک وارد موسسه ی
شهید کاظمی شد اردوهای
جهادیشونم شروع شد مدرسه
سازی میکردن مسجد میساختن تو
یکی از روستاهایی که رفته بود
اونجا مسجد میساختن نماز خوندن
یادشون داده بود و اولین نماز
جماعت هم به امامت خودش
برگزار شد
خیلی هم فعال بودن تو زمینه ی
کتاب
هم زیاد کتاب میخوند همم کتاب
خوندنو ترویج میداد بینه همه
#شهید_محسن_حججی
🌷🌷
@syed213
#امام_رضایی 💚
دلم شکسته، دلم را نمی خری آقا؟ 😔
مرا به صحن بهشتت نمی بری آقــا...؟💔
اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم؛
تو آبروی کسی را نمی بری آقا ...😭❤️
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع) 🌹
#روز_زیارتی_امام_رضا_ع_
#روز_خبرنگار
طرز برخورد پراز خشونت وزیر راه بایک خبرنگار
مقایسه کنید رفتار رو باکلیپ زیر🔰👇
@seyed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ سردار سلیمانی به یک خبرنگاربابوسه بخاطر کمبود وقت😍
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_دوم
#فصل_اول_کتاب
#نذر_عمویم_عباس
#از_زبان_مادر_بزرگوار_شهید
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔹۱۹ شهریور ۶۵ به دنیا آمد.😊 پرستار او را توی بغلم گذاشت، تمام بدنش را نگاه کردم. میترسیدم خدایی نکرده عیب و ایرادی داشته باشد.
🔹چشمم روی نقطه ای از دستش که مثل کبودی بود ثابت ماند. با نگرانی پرسیدم:« دست بچه ام به جایی خورده که کبود شده؟»😔
پرستار با خنده😃جواب داد:«نه این علامته.»🔴
بعد با کنجکاوی پرسید:«حالا اسمشو چی میذاری؟»
همان طور که می بوسیدمش گفتم:«اسمی که برازنده اش باشه. باید بچه ام سرباز امام زمان (ع) بشه.»😊
🔹چشمانم میسوزد. ای کاش امروز زودتر تمام شود.😔
🔹این تاسوعا من را یاد تاسوعای سال ها پیش میاندازد. دلشوره آن روز هم همین طوری بود.
آن وقتها خانه ما، نزدیک خانه مادرم ،توی خیابان مهران در اهواز و بالای یک نانوایی بود.
🔹مادرم دهه اول محرم، صبح ها روضه داشت.
🔹مرتضی را باردار بودم. آن روز هر چه کردم که مصطفی را راضی کنم تا با من راهی شود، زیر بار نرفت. پایش را توی یک کفش کرده بود که «می خوام با داداش محمد حسین برم دسته ببینم.»
🔹قبول کردم. به عادت همیشه برایشان آیت الکرسی خواندم و رفتم.
🔹توی مجلس بودیم که در خانه باز شد و خانمی با وحشت آمد پیش مادرم و هراسان گفت: «بی بی! چه نشستی که موتوری مصطفی رو کشت!»😱
🔹زن ها وسط روضه دویدند توی خیابان تا ببینند چه شده. اما من از ترس نمیتوانستم از روی زمین بلند شوم.😞 فقط توی دلم گفتم: «#عمو_عباس، مصطفی نذر خودت. سالم بمونه و بشه سرباز خودت.»
🔹وقتی مصطفی را آوردند سالم بود؛😊 فقط کمی پهلویش خراشیده و سرش شکسته بود.
🔹بعدا متوجه شدم که موتوری🏍 پرتش کرده آن دست خیابان، اما به لطف خدا و حضرت عباس (ع) سالم ماند.😊
🔹تا قبل از ۱۴ سالگی، حتی خود مصطفی هم از نذرم خبر نداشت.
🔹از آن روز، هر سال روز تاسوعا توی روضهی مادرم شیر میدادم. امسال هم وقتی به مادرم سر زدم پول شیر را دادم و برگشتم تهران.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار_مجموعه مدافعان حرم_انتشارات روایت فتح
@syed213
#قرار_منتظران_مهدی(عج)
هر شب ۵ صلوات جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا #امام_زمان(عج) به نیابت از #شهید_محسن_خزایی
#روز_خبرنگار
#شبتون_شهدایی
@syed213
#کلام_امیــــــــــــر
برادرت را با احسانى كه درحق او میکنى سرزنش كن،
و شرّش را با بخششی که به او میکنی بازگردان!
📜حکمت ۱۵۸ نهجالبلاغه
✨ ۲۱ روز تا عید غدیر ✨
#مَنڪُنتُموْلاهفَهذاعلیٌموْلاه
@syed213
📍کاش حججی ها آمریکایی بودند
🔸هالیوود میلیونها دلار سرمایه گذاری میکنند تا با انواع #ترفندهای هنری و جلوه های ویژه برای جامعه خود قهرمان بسازد
🔹سوپر استارهایی که فقط در فیلمها قهرمانند و در دنیای واقعی یک انسان معمولی مانند دیگران بشمار می آیند.
🔸رامبو، بتمن، سوپرمن، اسپایدرمن و دهها شخصیت مشهور دیگر، ساخته و پرداخته ذهن #قهرمان_پرور هالیوودی است. انسانها به قهرمان و منش قهرمانی علاقه دارند و با او ارتباط برقرار میکنند.
🔹اگر آمریکایی ها یک #محسن_حججی داشتند، یک قهرمان واقعی، نه قهرمانی که با جلوه های ویژه یا بدلکاری به چنین جایگاهی رسیده، چکار میکردند؟
🔸چند فیلم و سریال برای معرفی او بدنیا میساختند؟ چند انیمیش تهیه میکردند تا او را به #کودکان خود معرفی کنند؟ آیا با میلیونها جلد کتاب و بازی کامپیوتری او را در دنیا تبلیغ نمیکردند؟
🔹ولی ما در فرهنگ ایرانی اسلامی خودمان قهرمانان واقعی زیادی داریم، اما کجاست صدا و سیمای بی عرضه ما که تمام هنرش شده چندتا سلبریتی بی خاصیت مثل خودش
🔸براستی کاش حججی ها آمریکایی بودند تا کمی اسطوره میشدند
🔺بیاد #شهید_حججی
@syed213