یڪ قدم تا خدا:
✨ #مومن ڪیست؟
“هفت خصلت مومن از زبان دلنشین مولایمان امیر مومنان علی (ع)”
🌷🍃مومن ڪسی است ڪه:👇
۱- ڪسبش حلال است.
۲- اخلاقش مهربان و رئوف است.
۳- قلبش سالم از ڪینه و ڪدورت است.
۴- زیادی مالش را انفاق ڪند.
۵- زیادی سخنش را نگه می دارد.
۶- مردم از شرّش در امان باشند و به خیرش امیدوار.
۷- و او از خود درباره دیگران انصاف می دهد.
📚نصایح صفحۀ ۲۸۱
@syed213
⚘﷽⚘
📸فهرست حذفیات کنکور سراسری ۹۹ اعلام شد
🔹سخنگوی سازمان سنجش فهرست حذفیات ۲۰ درصدی منابع درسی پایه دوازدهم برای کنکور سراسری سال ۱۳۹۹ را اعلام کرد.
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
🎥سخنگوی وزارت بهداشت: یک چهارم موارد جدید مربوط به خوزستان است
🔹بجز تهران و خوزستان شرایط سایر استانها نسبتا مناسب است و در آنها شاهد روند تدریجی نزولی ابتلا هستیم.
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌کلیپ بسیار زیبا از آقا مصطفی و رفیقش مرتضی اعطایی
☺️شوخی های رفیقونه 😉
#دانلود
...❣❣❣...
@syed213
...❣❣❣...
#سلام_امام_زمانم❤️
با صدای پای تو
قلب زمانه می تپد
ای امید نا امیدان
کی می آیی از سفر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعا_برای_ظهور
@syed213
زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده
کتاب #اسم_تو_مصطفاست
_بذار بخوابم عزیز ،نور آفتاب خیلی اذیتم میکنه!
عینک دودی دسته نگین دارم را دادم بهت:《بیا بزن به چشمت و من رو برسون.》
گرفتی و زدی،اما پشت سرت را گذاشتی روی پشتی صندلی ات :《بذار یه چُرتی بزنم تا بعد.》
وقتی مرا رساندی که ساعت امتحان گذشته بود،اما عینکم را پس ندادی و تا مدت ها میزدی.
_آقا مصطفی این عینک زنانه س!
_میدونم،حالا یکی از این عینک آبادانیا میخرم،هر چی نباشه بچه جنوبم!
بعضی روزها هم از رختخواب بیرون نمی آمدی.
_آقا مصطفی ساعت خودش رو کشت!مگه کلاس نداری؟
_دارم اما پول ندارم!
غلتی میزدی و خروپف میکردی.
اهل پس انداز نبودی.اگر دویست هزار تومان هم داشتی ،تا میرفتی مسجد و برمیگشتی هزار تومان هم بیشتر ته جیبت نمی ماند.من هم دست به اختلاس میزدم.لباس هایت را که در می آوردی،پول هایش را بر میداشتم و دو سه تومانی ته جیبت می گذاشتم.بعضی مواقع متوحه میشدی:《سمیه جان؛من مرد خونه هستم ها!نباید پول تو جیبم باشه؟》
_همین دو سه تومان بسه وگرنه همه رو میبخشی!
بیشتر درآمدم از راه شستن لباس های تو بود،وقتی می خواستم آنها را در لباس شویی بریزم.آخرین اختلاس من همین تازگی ها بود،بعد از شهادتت.یکی از لباس هایت را از روی رگال برداشتم که از داخل یکی از جیب هایت سی هزار تومان نصیبم شد.
گاهی می گفتی:《عزیز،داری پنجاه شصت تومان به من بدهی؟》
چشم هایم گرد میشد:《پولم کجا بود؟کارتت رو خودت خالی کردی!》
_اذیت نکن اگه داری بده،قول میدم اگه تو سمیه منی ،کمتر از سیصد هزار تومان نداشته باشی!
_نه به خدا ۲۵۰ هزار تومان بیشتر ندارم!
می خندیدی:《دیدی گفتم داری!حالا بلند شو و برای حاجیت بیار!》
_چشم!اگه جیبای شلوارت نبودن کجا این همه پول داشتم!
بعضی وقت ها هم پول ها را می گذاشتم زیر فرش.
_سمیه پول داری؟
ادامه دارد...
با ما همراه باشید...
#کپیممنوع
@syed213