eitaa logo
سید یاسر جبرائیلی
35.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
642 ویدیو
83 فایل
🔸️استادیار تمدن اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ارتباط با ما: @jebraily_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🖊بچه‌های شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران 1⃣بخش نخست آنچه در عرف به افشاگری موسوم است، نه شیوه این قلم بوده و نه شان آن است. اما خطری که از جانب سیاست‌های نئولیبرال کشور را تهدید می‌کند، طرح این بحث مهم را ضروری ساخته است. مخاطب این نوشته کوتاه هم دستگاه‌های امنیتی نیستند که از فردا راه بیفتند و بگیر و ببند راه بیندازند و پس‌فردا هم خیال کنند که توانسته‌اند به نفوذ پایان دهند؛ چه، مسئله یک یا دو فرد و یک تیم نیست که با بازجویی و بازداشت، خاتمه یابد. مخاطب اصلی حقیر در اینجا، نخبگان فکری و اجرایی انقلابی در کشور هستند که با شیوه‌های دشمن آشنا شوند و از یک که ابزار دشمن است، فاصله بگیرند. در دوره جنگ سرد، رقابت سختی میان آمریکا و شوروی برای قرار دادن کشورها در بلوک تحت سلطه خود در گرفته بود و هر یک با ابزارهایی در پی گسترش سلطه خود و جلوگیری از گسترش بلوک مقابل بودند؛ هم حاکم شدن ایدئولوژی‌شان بر کشورهای جهان را دنبال می‌کردند، هم در برابر حاکم شدن ایدئولوژی مقابل، می‌ایستادند. آمریکا با شعار کمک به توسعه کشورها در پی توسعه سلطه‌اش بود و این انگاره را تبلیغ می‌کرد که لیبرال-دموکراسی توسعه می‌آورد، اما کمونیسم ضد توسعه است. در همین چارچوب، هری ترومن سی و سومین رئیس‌جمهور آمریکا در سخنرانی تحلیف خود، از برنامه‌ای رونمایی کرد که به "اصل چهار ترومن" معروف شد. او مدعی بود آمریکا به دنبال استثمار کشورها با روش‌‌های استعماری نیست، بلکه می‌خواهد به توسعه آنها کمک کند. پیرو این مباحث، کنگره آمریکا قانونی تحت عنوان "کمک اقتصادی خارجی" برای حمایت از توسعه کشورهایی که پیمان دوجانبه با آمریکا منعقد می‌کردند- بخوانید زیر بلیط آمریکا قرار می‌گرفتند- تصویب کرد. اولین کشوری هم که تحت این برنامه مورد حمایت آمریکا قرار گرفت، ایران بود. سال ۱۹۷۳ توماس پترسون در مقاله‌ای نشان داد که این برنامه، در جهت تامین منافع یکجانبه واشنگتن عمل کرده است؛ آمریکا واردات مواد خام استراتژیک از این کشورها را افزایش داده، بدون اینکه تاثیر قابل توجهی روی محرومیت و توسعه‌نیافتگی آنها بگذارد. کمک‌های اقتصادی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن، صرفا بخش کوچکی از برنامه را تشکیل می‌داد. کمک اصلی، کمک فنی به قربانیان برای تدوین برنامه‌های توسعه بود. شیلی یکی از قربانیان این کمک‌های فنی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن بود. آنگونه که دیوید هاروی در کتاب تاریخچه مختصر نئولیبرالیسم گزارش می‌کند، در دهه ۱۹۵۰ میلادی، وزارت خارجه آمریکا از محل بودجه جنگ سرد، و با واسطه دو بنیاد فورد و راکفلر، تعدادی از اقتصاددانان شیلیایی را بورسیه کرد تا در دانشگاه شیکاگو زیر نظر میلتون فریدمن (از اجداد نئولیبرالیسم) علم اقتصاد بخوانند و پس از بازگشت به کشورشان، این علم را پیاده کنند تا توسعه پیدا کنند. وقتی در سال ۱۹۷۳ دولت سالوادور آلنده با کودتای تحت حمایت آمریکا توسط آگوستو پینوشه سرنگون شد، دست‌آموزهای فریدمن- که به بچه‌های شیکاگو معروف شدند- برنامه‌ریزی برای اقتصاد شیلی را در دولت پینوشه به دست گرفته و آنچه را اصلاحات می‌خواندند، آغاز کردند. اخذ وام از IMF، خصوصی‌سازی، مقررات‌زدایی، آزادسازی، کاهش هزینه‌های عمومی دولت و هرآنچه امروز به عنوان سیاست‌های نئولیبرال شناخته می‌شود را در شیلی پیاده کردند. فجایعی که در دوره پینوشه بر ملت شیلی گذشت، حدیث مفصلی است که شهره عالم شده است. موفقیت این سیاست‌ها در گسترش سلطه و تامین منافع آمریکا به قدری بود که ترویج و تجویز سیاست‌های نئولیبرال تبدیل به بخشی رسمی از سیاست خارجی آمریکا شد و نهادهایی چون صندوق بین‌المللی پول در خدمت این سیاست‌ها قرار گرفتند. لینک به بخش دوم @syjebraily
🖊بچه‌های شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران 2️⃣بخش دوم لینک به بخش اول در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، هیلاری کلینتون که وزارت خارجه را برعهده داشت، از یک برنامه جدید رونمایی کرد که به نوعی در امتداد همان اصل چهار ترومن بود. این برنامه IDEP نام داشت و هدف آن، استفاده از ظرفیت خارج‌نشینان برخی کشورهای هدف، برای پیشبرد برنامه‌های آمریکا بود. کلینتون از قدرت هوشمند سخن می‌گفت و معتقد بود آمریکا باید در کنار داشتن ارتش قوی، روی دو بحث "دیپلماسی و توسعه" تمرکز ویژه‌تری داشته باشد. در همین راستا، دقیقا مانند دوره ترومن، بحث کمک فنی به توسعه کشورهای هدف در دستور کار قرار گرفت. دقیقا مانند دوره ترومن، وزارت خارجی آمریکا چندین بنیاد خاص را انتخاب کرد تا اقتصاددانانی را از کشورهای قربانی بورسیه کنند و دقیقا در دانشگاه شیکاگو، علم اقتصاد تعلیم‌شان دهند تا به کشورهای خود بازگشته و سیاست‌های نئولیبرال را پیاده کنند. یکی از این کشورها که آمریکا خیلی دغدغه توسعه‌اش را داشت ایران ما بود. بنیادی با نام HAND توسط خانمی با نام نوشین هاشمی در چارچوب برنامه IDEP و با بودجه وزارت خارجه آمریکا ماموریت یافت که افرادی را از ایران بورسیه کرده و به دانشگاه شیکاگو اعزام کنند تا در آنجا علم اقتصاد بیاموزند و راهی ایران شوند تا ایرانی را که آمریکا تحت شدیدترین تحریم‌ها قرار داده بود، توسعه یافته کنند. این افراد، پس از بازگشت به ایران، وارد سازمان برنامه و بودجه کشور شدند. یکی از اولین دست‌پخت‌هایشان، سند اصلاح ساختار بودجه کشور بود که اردیبهشت ۹۸ با همکاری یک هیئت چهار نفره از صندوق بین‌المللی پول تدوین کرده و به دست اجرا سپردند. یکی از برنامه‌های کوتاه‌مدت این سند، افزایش قیمت حامل‌های انرژی بود که منجر به فاجعه آبان ۹۸ شد. این افراد، که یک شبکه کامل هستند و جمعی از پژوهشگران انقلابی، مستندات قابل توجهی از ربط و ارتباطات و اقدامات این شبکه جمع‌آوری کرده‌اند، مدیریت یک دانشکده اقتصاد در یک دانشگاه فنی-مهندسی را نیز به‌عهده گرفتند. با روی کار آمدن دولت آقای رئیسی، در کمال شگفتی همین تیم و همان افراد خاص بورسیه شده توسط بنیاد HAND، به عضویت شورای تدوین سند تحول دولت در آمدند و با تمام توان، همان سیاست‌هایی را که در دولت آقای روحانی دنبال می‌کردند و کارشان ناتمام مانده بود، در دولت جدید پی گرفتند. در کمال تعجب، آقای رئیسی در روز دانشجو میهمان همان دانشکده اقتصاد شد... امروز به جرات می‌توان مدعی شد که سیاست‌های اقتصادی دولت جدید، تفاوتی با سیاست‌های اقتصادی دولت آقای روحانی ندارد و ریشه این همسویی، این‌همانی تصمیم‌سازان است. آمریکا با دغدغه کمک به توسعه ایران، افرادی را مامور اجرای سیاست‌های خاص اقتصادی در ایران نکرده است. راقم این سطور معتقد است سیاست‌های اقتصادی نئولیبرال، مکمل تحریم هستند. پروژه تقابل مردم و حاکمیت که از طریق تحریم دنبال شد و به بن بست رسید، اینک از مسیر دیگری پی گرفته می‌شود. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، ‏"کم اهمیت‌ترین شکل نفوذ، جاسوسی است. گاهی نفوذی کارش بالاتر از خبرکشی و خبردهی است. تصمیم شما را عوض می‌کند. شما یک مسئولی هستید، می‌توانید حرکت بزرگ یا موثری انجام دهید. نفوذی کاری می‌کند که شما آن حرکت را جوری انجام دهید که به نفع دشمن تمام شود؛ یعنی تصمیم‌سازی". امروز اگر جوانان انقلابی می‌خواهند با آمریکا مقابله کنند، و اگر باور دارند که آمریکا علیه کشورمان دست به یک جنگ تمام‌عیار اقتصادی زده است، بدانند اجرای سیاست‌های اقتصادی نئولیبرال در ایران که از طریق یک شبکه خاص و تحت عنوان علم اقتصاد دنبال می‌شود، سلاح استراتژیک دشمن است. باید به جنگ آن رفت. امروز کمک به آقای رئیسی برای رهایی از چنگ این جریان، از هر کمکی اولی‌تر است... @syjebraily
هدایت شده از هاد
💫سامری ام یا انقلابی؟ 🍀وقتی حضرت موسی(ع) به میعادگاه خود با خدا رفت و 10روز هم بر این قرار اضافه شد، سامری به قوم بنی‌اسرائیل گفت موسی رفته تا برای ما راهکارهای رسیدن به سرزمین موعود را بیاورد، اما معلوم نیست کی برگردد و مشخص نیست راهکاری بیاورد که به درد دنیای‌مان بخورد. بیایید تا من به شما بگویم که چطور می‌توانیم خیلی نقدتر و سریع‌تر، رفاه قابل‌قبولی را همین‌جا ایجاد کنیم. اقوامی آن‌طرف‌تر از ما هستند که زندگی‌شان زرق‌وبرقی دارد. ما می‌توانیم با استفاده از نسخه‌های آنها، به همان حد از آسایش و راحتی برسیم. دلیلی ندارد در بیابان منتظر موسی بمانیم که معلوم نیست کی برمی‌گردد. 🍀و همین شد شروع پشت‌کردن قوم بنی‌اسرائیل به موسی بعد از آن همه معجزات خیره‌کننده. سامری مرض بی‌نیازی به نسخه توحیدی را در جامعه سرایت داد. مرض بی‌نیازی یکی از شایع‌ترین امراض در جامعه ما نیز هست. افراد زیادی بیان می‌کنند که با وجود نسخه‌های غربی برای ساخت جامعه و اقتصاد، نیازی به نسخه‌هایی که از درون تفکر توحیدی جوشیده باشد، نداریم. ما هم بدون نیاز به اینکه بخواهیم بدانیم اساسا امتدادی برآمده از مبانی برای معضلات اقتصادی کشور وجود دارد یا نه، دنبال نسخه‌پیچی‌های تفکرات غربی راه می‌افتیم. 🍀در مقدمه کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی از انواعی از امراض نام برده می‌شود که وجود این مرض‌ها در نخبگان جامعه مانع از این است که تفکر ناب توحیدی پا به عرصه اجتماع بگذارد و در راهگشایی برای معضلات جامعه و روشنگری مسیر موحدانه نقش ایفا کند. یکی از این مرض‌های نخبگان جوامع، مرض بی‌نیازی از دستورالعمل‌های الهی و بومی است. به‌صرف اینکه از تمدنی دیگر هرچند معارض، نسخه‌ای تجویز شود، بدون اینکه بدانیم آیا همان نسخه کاربردی خودشان است یا نسخه تجویزی برای رقیب تمدنی‌شان، آن را در جامعه خود به‌کار ببندیم و حتی چشم روی تجربه‌های پیشین همین نسخه ببندیم و بارها تکرارش کنیم و دائما گمان کنیم ما بلد نبوده‌ایم این نسخه شفابخش را خوب و کامل اجرا کنیم وگرنه روی مبارک این نسخه که کمترین گردی از اشکال و تردید نمی‌نشیند. 🍀به‌نظر می‌رسد فراتر از سخن از مزایا و معایب طرح‌های اقتصادی باید به این سوال بیندیشیم که این طرح تجویز کدام مبانی اقتصادی است. مبانی توحیدی یا غیرتوحیدی؟ از تمدن پر از تبعیض و بی‌عدالتی غرب آمده یا از دل اندیشه استقلال‌طلبانه و عدالت‌گستر توحیدی؟ قبل از هرچیز باید ببینیم تصمیم‌گیران اقتصادی مثل سامری مردم را به بهشتی کاذب با نسخه‌های نئولیبرال وعده می‌دهند یا دل‌بریده از نسخه‌های ناکارآمد و مفتضح غربی هستند؟ سیاستمداران ما در شناخت نسخه‌های نئولیبرال اقتصادی چقدر تبحر دارند؟ چون ممکن است در کلام مرگ بر لیبرالیسم هم بگویند اما در عمل به‌دلیل نشناختن نسخه‌ها، اقدامات‌شان فرقی با لیبرال‌ترین سیاستمداران نداشته باشد. مشهور است که معاویه دستور داده بود در آموزش‌های دینی به مردم حرفی از بی‌دینی گفته نشود. شناخت مردم از دین و عدم شناخت از بی‌دینی بیشتر از اینکه هدایت‌کننده مردم به دین باشد، باعث کشیده شدن مردم به بی‌دینی شد. وقتی مرزهای دینداری و بی‌دینی را نمی‌شناسند کم‌کم به آن طرف مرز می‌غلتند و متوجه این غلتیدن نیستند. 🍀دشمن‌شناسی که یکی از وجوه مهم تفکر امام راحل است، امروز در عرصه اقتصاد باید در شناخت تفکر نئولیبرال و تجویزهایش و نتایج این تجویزها در گذشته همین کشور و سایر کشورها، خودش را نشان دهد. ما باید بدانیم دشمن در اقتصاد چه می‌گوید که دقیق بتوانیم با او مرزبندی داشته باشیم. در میانه جنگ اقتصادی، نخبگانی که سواد اقتصادی خود را ارتقا ندهند، قدرت تشخیص خود را از دست می‌دهند و نخواهند توانست هدایتگر جامعه باشند، بلکه به احتمال زیاد جاده‌صاف‌کن همان تجویزهای پرطمطراق دشمن باشند. بیایید از همین امروز از معتمدان اقتصادی خود بپرسیم چند کتاب در زمینه مسائل کلان اقتصاد سیاسی به ما معرفی کنند تا در زمینه اقتصاد عوام باقی نمانیم. ✍اسماء اسدی پور https://farhikhtegandaily.com/page/220944/ @haad1442
‏🌟چرا این مناظره را نپذیرفتم؟ فارغ از لحن موهن دعوتنامه و توئیت با عنوان بسیج دانشجویی شریف، شاید اینک توضیح چند نکته درباره دلایل عدم پذیدش مناظره با برادر مدنی‌زاده لازم باشد. به نظر می‌رسد دلیل اینکه عزیزان بسیج، برادر مدنی‌زاده را به عنوان طرف مناظره پیشنهاد کردند، برجی ارجاعات یادداشت "بچه‌های شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران" باشد. درست است. در آن یادداشت، ارجاع عبارت "بورسیه بنیاد HAND" و "نویسنده سند اصلاح ساختار بودجه در دولت آقای روحانی" و "عضو شورای سند تحول دولت آقای رئیسی" ایشان بودند، اما مسئله و موضوع آن بحث، شخص آقای دکتر مدنی‌زاده -که انسان متشخصی نیز هستند- نبوده و نیست. آن یادداشت، یک بحث کاملا سیاسی و مرتبط با سیاست خارجی آمریکا و در چارچوب منازعه دولت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران و تحریم فلج‌کننده و فشار حداکثری بود و اینکه اساسا نامی از آقای مدنی‌زاده و دیگران در آن مطلب نبردم، به این دلیل بود که موضوع، فراتر از فرد و افرادی مشخص است. و تقلیل یافتن مسئله به یک یا چند فرد، موجب انحراف در فهم و مواجهه با مسئله خواهد شد. موضوع بحث، یک اختلاف نظر اقتصادی هم نیست که به مناظره گذاشته شده و نتیجه‌ای از آن گرفته شود. موضوع، کاملا در ساحت سیاست و اندیشه سیاسی قرار دارد و طرف مناظره، باید متناسب و مرتبط باشد. برادر مدنی‌زاده یک نخبه المپیادی در رشته ریاضی بوده‌اند که ان‌شاءالله با انگیزه تحصیل علم و خدمت به کشور، به یک دانشگاه خاص در آمریکا (شیکاگو) رفته‌اند و یک بنیاد با ویترین کار خیریه(HAND)، ایشان را بورسیه کرده است. آیا از برادر مدنی‌زاده انتظار است که باید به تاریخ جنگ سرد و سیاست آمریکا برای توسعه لیبرال-دموکراسی و استفاده آمریکا از مکتب شیکاگو و اندیشه فریدمن به عنوان سلاح استعمار، مسلط و مشرف می‌بودند؟ آیا ایشان باید می‌دانستند که خانم نوشین هاشمی رئیس بنیاد HAND نه یک خیّر عاشق توسعه ایران، که یک فرد مرتبط با دولت جنایتکار آمریکا و عامل دستگاه سیاست خارجی آمریکا هستند که سیاست اعلام‌شده اش، به زانو درآوردن اقتصاد ایران است؟ آیا ایشان باید به ربط و ارتباطات خانم هاشمی با پروژه استنفورد ۲۰۴۰ و نانسی پلوسی و بنیاد راکفلر و هیلاری کلینتون و اهداف سیاسی اینها پی می‌بردند؟ آیا ایشان باید تاریخ شیلی دوران پینوشه را می‌آموختند و آگاهی می‌یافتند که وزارت خارجه آمریکا از محل بودجه جنگ سرد و با واسطه دو بنیاد فورد و راکفلر، تعدادی دانشجوی نخبه شیلی را در دانشگاه شیکاگو بورسیه کرد تا علم اقتصاد آمریکایی بیاموزند و با پیاده کردن این علم در وطن خویش، شیلی را قربانی استعمار و استثمار کنند آیا اساسا خود آن نخبه‌های شیلیایی از اینکه پشت صحنه بورسیه آنها وزارت خارجه آمریکاست آگاه بودند؟ یا تصورشان علم آموزی و خدمت به میهن بود و فورد و راکفلر را خیّر و خیرخواه می‌دیدند؟ ‏آیا برادر مدنی‌زاده باید از بیانیه ماموریت بنیاد HAND که عبارتست از "ترویج دموکراسی آمریکایی در ایران" آگاه می‌بودند؟ پاسخ این پرسش‌ها شاید آری یا خیر باشد، اما هرچه باشد، موضوع یک اختلاف نظر و سلیقه بر سر راه‌حل مسائل اقتصادی کشور نیست که موضوع مناظره باشد. ‏حقیر البته مشکلی برای مناظره ندارم. تلقی‌ام این بوده که آقای مدنی‌زاده در حوزه سیاست خارجی ورودی ندارند و از برنامه‌های وزارت خارجه آمریکا و ربط و ارتباطات و اهداف شبکه‌ای که خانم نوشین هاشمی در آن قرار دارند، بی‌اطلاع‌اند. اما اگر ایشان به همه موارد فوق علم داشته‌اند، می‌توانیم در این باره مناظره کنیم که بنیادی متصل به وزارت خارجه آمریکا و با هدف اعلامی ترویج دموکراسی آمریکایی در ایران، چگونه موجودیتی می‌تواند باشد. می‌توانیم مناظره کنیم و تجربه مشابه شیلی را واکاوی کنیم. می‌توانیم درباره اینکه IMF خیرخواه ملت‌هاست یا ابزار استعمارشان ساعت‌ها بحث کنیم. اما اگر تلقی حقیر صحیح است و ایشان و امثال ایشان در این مسائل ورودی ندارند و قربانی این طرح آمریکایی شده‌اند، آنکه باید طرف مناظره باشد، ایشان نیست. والسلام علی من اتبع الهدی @syjebraily
هدایت شده از هاد
🌟مصدر علم نافع  🍀تاکید چندباره رهبر انقلاب بر ضرورت تدریس علم نافع در مدارس، حاکی از ضرورت یک بازاندیشی اساسی در الگوی حاکم بر تدوین کتب درسی است که ناکارآمدی آن در برطرف ساختن نیازهای دانش‌آموزان ما عیان شده است. اما پرسش اینجاست که این بازنگری در چه سطوحی باید انجام شود؟ این نگرانی وجود دارد که صرفا کمیته‌ای تشکیل شده و مطالبی از کتب درسی حذف و مطالبی دیگر افزوده شود. این مهم، یک مقدمه واجب دارد که اگر طی نشود، مطلوب حاصل نخواهد شد. آن مقدمه عبارت است از حاکم شدن یک الگوی کلان و جامع بر سرفصل‌ها و محتوای کتب درسی. در چهارچوب چنین الگویی است که حذف و اضافه مطالب، معنی‌دار و موثر خواهد بود. اما آن الگو کدام است؟ 🍀بی‌تردید اگر بخواهیم الگویی برای تدوین کتب درسی طراحی کنیم، این الگو در دو سطح باید پاسخگوی نیاز ما باشد؛ نخست، سرفصل‌ها و دوم، محتوا. لذا پرسش اولی که الگوی ما باید پاسخ دهد این است که سرفصل‌های کتب درسی بر چه اساسی باید انتخاب شوند تا مطمئن باشیم موضوعات نافعی برگزیده شده است؟ و پرسش دومی که الگوی ما باید به آن بپردازد، این است که محتوا چگونه گزینش شود که مطمئن باشیم از علم نافع فاصله نگرفته‌ایم؟ 🍀برای پاسخ به پرسش اول باید توجه کنیم که علوم بی‌شماری وجود دارند که صحیح هستند اما دانستن و ندانستن آنها زندگی‌های فردی‌ و اجتماعی انسان‌ها را تحت‌تاثیر قرار نمی‌دهد و این دقیقا نقطه مقابل علم نافع است. رهبر انقلاب در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» می‌فرمایند: «خیلی از حرف‌های عالم درست است، اما حرف درست بودن، لزوما به این معنا نیست که ناچار باشیم در این زمان، در این شرایط، با این نیازها، آن حرف درست را مطرح کنیم. ما باید ببینیم در میان درست‌ها، کدام لازم است؟ در میان لازم‌ها کدام لازم‌تر است؟ در میان لازم‌ترها، کدام فوری است؟ در میان فوری‌ها، کدام فوتی و حیاتی است؟ اول آن را بگیریم، از آنکه فراغت پیدا کردیم، بحث‌های بعد، و به همین ترتیب این‌قدر پیش برویم تا بعد برسیم در آخر کار به بحث‌هایی که درست است؛ اما لزومش، ضرورتش، آن اندازه‌ها احساس نمی‌شود.(ص310) 🍀به نظر می‌رسد دست‌اندرکاران تالیف کتب درسی می‌توانند از این فرمول برای بازنگری جدی در سرفصل‌های کتب درسی استفاده کنند. اما مساله‌ای که پیش می‌آید این است که ممکن است از نظر افراد مختلف، مباحث «لازم و لازم‌تر و فوری و حیاتی» متفاوت باشند. اگر امروز از چند عالم و صاحب‌نظر بخواهیم برای ما لیستی از موضوعات مهم را به ترتیب اولویت مشخص کنند، احتمالا به‌ازای هر نفر یک لیست متفاوت خواهیم داشت. پس تکلیف چیست؟... ادامه یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇 https://farhikhtegandaily.com/news/71844/ ✍اسماء اسدی پور @haad1442
‏مفاهیمی نظیر رشد، تورم، اشتغال، ضریب جینی و... دماسنج‌هایی هستند که کارکردشان نمایش وضع عمومی اقتصاد است. اگر هدف غایی، رسیدن به یک عدد روی دماسنج تعیین شد، می‌توان بدون حل مشکل سیستم تهویه، صرفا با دستکاری دمای محیط پیرامون دماسنج، به آن عدد نایل شد. http://www.Javann.ir/004JZs
⚜‏نگاه رهبری 1⃣ماهاتیر محمد به من گفت: من فقط همین قدر به شما بگویم که ما یک شبه گدا شدیم! البته وقتی کشوری وابستگی اقتصادی پیدا کرد و خواست نسخه های اقتصادی ‎ و ‎ را عمل بکند، همین طور هم خواهد شد| رهبر حکیم انقلاب اسلامی ‏2️⃣از هیچ‌جا نباید تقلید کرد؛ نه از ‎، نه از ‎، نه از فلان کشور چپ، نه از فلان کشور راست؛ هرجا اقتضایی دارد. فرق است بین استفاده کردن از تجربیات دیگران، با پیروی از مدل‌های تحمیلی و القایی و غالباً هم منسوخ| رهبر حکیم انقلاب اسلامی ‏3️⃣عمل کردن به سیاست‌های ‎، سیاست تعدیل، سیاستهای مربوط به بعضی از معاهدات بین‌المللی، به قول خودشان کنوانسیون‌ها؛ این سیاستها را عمل کردن، جزو ‎ در کشور است| رهبر حکیم انقلاب اسلامی ‏4️⃣کشور به سرمایه‌های انسانی و طبیعی و هویت ذاتی متکی است و مستوجب رشد و شکوفایی واقعی اقتصادی است؛ اما نه آن گونه که ‎ و ‎ برای ما نسخه بنویسند و ما هم طبق همان نسخه، اقتصاد خودمان را تدوین کنیم| رهبر حکیم انقلاب اسلامی @syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️یکی از راه های جبران کسری بودجه و عدم ادعای یارانه پنهان ⚠️برنامه ضبط شده در دولت دوازدهم می باشد. @jebhetse
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از حضور گرم و پرمهر عزیزانی که در نشست تخصصی بررسی کتاب در نمایشگاه کتاب شرکت کردند، ممنونم. ان‌شاءالله صوت و متن مباحث متعاقبا منتشر خواهد شد. @syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️واژگونی استدلال به یارانه پنهان‼️ (ارائه شده در دولت دوازدهم) @syjebraily
‏این نمودار به عنوان "تجربه مثبت هر بار اصلاح یارانه" منتشر شده است. قاعدتا ستون مربوط به سال ۹۹ نیز باید قرمز می‌بود و سال ۴۰۰ نیز ضریب جینی افزایش یافته است. ازقضا همین نمودار حاکی از "تجربه منفی هر بار" است: کاهش فاصله طبقاتی پایدار نبوده و تورم ناشی از سیاست، بی‌اثرش کرده است. @syjebraily
‏نخستین آفت ویرانگر بخشی نگری و جزئی نگری آنست که وقتی اشکالی و ضعفی در یک بخش و جزء ظاهر شد، تبدیل به مسئله اصلی و بلکه تنها مسئله‌ ذهنِ بخشی‌نگر می‌شود و صاحبش، اگر به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش نکشد، حتما در پرتگاه ناامیدی و بی‌تحرکی می‌غلطد ‏ انسان کلان‌نگر اما با دیدن قصورها و تقصیرها و ناملایمات و حتی شکست‌ها و ناکامی‌ها در یک بخش، به بن‌بست نمی‌رسد. موفقیت‌ها و پیشرفت‌ها و تحرک‌ها را در سایر اجزاء سیستم می‌بیند و از تجربه‌ی همان ناکامی‌هایی که ذهن بخشی‌نگر را به بن‌بست می‌رساند، برای ساختن موفقیت بهره می‌برد آفت دیگر جزئی‌نگری، غفلت از تأثیر و تأثرات بخش‌های گوناگون بر یکدیگر است که هم می‌تواند به پیشرفت کاریکاتوری در یک حوزه و عقب‌ماندگی در حوزه‌ای دیگر منجر شده و هم مانع سرریز توانمندی‌ها، دستاوردها و ظرفیت‌ها از حوزه‌ای به حوزه‌ی دیگر شود. انسان جزئی‌نگر، از یک پیکر صرفا یک عضو را می‌بیند و فقط برای پرورش آن عضو برنامه‌ریزی می‌کند. نگاه بخشی نمی‌تواند برای حل مسئله و نقصی که در یک حوزه پیدا می‌شود، از ابزارهای موجود در بخش‌های دیگر بهره ببرد. مدیر بخشی نگر، مسیر اداره کشور را صرفا از یک بخش خاص ممکن می‌داند و لذا نه تنها همه ظرفیت مدیریتی خود را مصروف آن بخش کرده و از ارتقای توانمندی‌ها در حوزه‌های دیگر غفلت میکند، بلکه ظرفیت‌ بخش های دیگر را نیز برای حل مسائل حوزه ای که در کانون توجه او قرار گرفته قربانی میکند برشی از یادداشت نگاه فرابخشی و فرآیندی در بیانیه گام دوم https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=41851 @syjebraily
هدایت شده از حسین زمانی میقان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️بشنوید منطق و مغالطه بانیان در باب گران‌سازی ارز از زبان سید یاسر جبرائیلی (سال ۹۷) "قیمت ارز یک عنصر کلیدی است که افزایش آن، باعث افزایش تورم می شود" @hzamanim
‏چرا علیه نئولیبرالیسم قیام کرده‌ایم؟ چون ‎ می‌خواهند ایران را شیلی کنند. اینها علنا فاجعه‌ای را که فریدمن در شیلی رقم زد را تحت عنوان معجزه شیلی می‌ستایند @syjebraily
✨مرحوم ترکان و ماجرای توتال... در مناظره‌ای با مرحوم آقای ترکان، به رفتار دولت آقای روحانی در اعتماد به شرکت فرانسوی توتال در واگذاری اطلاعات فاز ۱۱ پارس جنوبی به این شرکت نقد کردم. مستند حقیر، اظهارات آقای زنگنه وزیر وقت نفت بود که گفته بودند با توتال قرارداد رازداری امضا کرده و اطلاعات را به آن دادیم(سند اظهارت آقای زنگنه را در اینستاگرام ببینید). آقای ترکان استدلال واژگونی کردند که "توتال نقشه برداری کرده و به ما اطلاعات داده است، نه ما به توتال". خاطراتی هم از اینکه شخصا حاضر و ناظر بوده‌اند تعریف کردند. اما استدلال ایشان یک اشکال بزرگ فنی داشت که موجب شگفتی متخصصین امر شد. همان زمان تعدادی از متخصصین میادین نفت و گاز در واکنش به صحبت‌های آقای ترکان گفتند که میادین، مانند موجودات زنده هستند و مدام در حال تغییر و تحول. اطلاعات امروز یک میدان، با اطلاعات روز اول نقشه‌برداری در بیست سال پیش، زمین تا آسمان متفاوت است. با این وجود، مستند عرایض حقیر، سخنان آقای زنگنه در مجلس بود که به ارائه اطلاعات به توتال اعتراف کرده بودند. استدلال غلط آقای ترکان در آن مناظره، هر از گاهی برای تخطئه و ناسزاگویی به حقیر منتشر می‌شود. اما خوب است ناسزاگویان این پرسش را پاسخ دهند که اگر توتال این اطلاعات را در اختیار داشت، چرا وزارت نفت ما به تصریح وزیر با آن قرارداد رازداری امضا کرد و اطلاعات را تقدیمش کرد؟ چرا آقای زنگنه گفت اگر توتال از اطلاعات ما سوء استفاده کند، از آن شکایت می‌کنیم؟ ناسزاگویی‌ها، شاید باعث شود افرادی ناآگاه به ماجرا فریب بخورند و کف و سوت بزنند، اما باعث تغییر واقعیت‌ها نمی‌شود. متاسفانه، اطلاعات حساس فاز ۱۱ پارس جنوبی تقدیم شرکتی شد که در قسمت جنوبی میدان، مشغول برداشت گاز برای قطر بود و امروز نه کسی می‌تواند سوء استفاده از این اطلاعات را پیگیری کند و نه از آقای زنگنه خبری هست که پاسخگوی ماجرا باشند. منافع مردم ایران است که در این میان، قربانی شده است... @syjebraily
پاسخ این پرسش بسیار مهم است که وقتی صرفا محل مناظره به یک دانشگاه مستقل منتقل شده، چرا یک طرف مناظره از پذیرش آن خودداری می‌کند؟ آقای مدنی‌زاده را دعوت می‌کنم در یک فضای مستقل به مناظره درباره سیاست‌های اقتصادی نئولیبرال، سابقه اجرای آنها و تبعات ویرانگرش برای مردم ایران بپردازیم. نپذیرفتن این مناظره، در کنار آن دعوتنامه سوگیرانه و توئیت‌های موهن میزبان قبلی، صرفا شائبه یک طراحی سیاسی غیراخلاقی را تقویت می‌کند. @syjebraily
‏‎ آزادی مطلق نیست، بلکه صرفا آزادی از ارزشهای دینی و قدرت دولت است. @syjebraily
‏خانم نوشین هاشمی هستند. رئیس بنیاد HAND و بورسیه کننده ‎. خیلی اتفاقی کلینتون در کنفرانس IDEA از ایشان تشکر می‌کند. کاملا اتفاقی در جلسه‌ای با آلبرایت عکس یادگاری می‌گیرند. خیلی تصادفی کنار پلوسی افتاده‌اند. کاملا ناخواسته با بچه‌های شیکاگو در IMF گردهم آمده‌اند... @syjebraily
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 امام صادق(علیه‌السلام)، امام مبارزه ◾ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: امام صادق(ع) مرد مبارزه، علم و دانش و تشکیلات بود. مرد علم و دانش بودنش را همه شنیده‌اید... اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیده‌اید. امام صادق(ع) مشغول یک مبارزه‌ی دامنه‌دار و پیگیر بود. مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و به وجود آوردن حکومت اسلامی و علوی. ۱۳۵۹/۶/۱۴ 💻 @Khamenei_ir
اقتصاد را هم دروغ می‌گویند که سیاسی نیست... @syjebraily
‏🖊فرانسوا کنه؛ جریان خون و جریان سرمایه فرانسوا کنه، پزشک مخصوص دربار فرانسه در قرن هجدهم میلادی، یکی از موثرترین افراد در تفکر امروز لیبرال‌های اقتصادی و از بنیانگذاران تئوری عدم مداخله -عدم اعمال مدیریت- دولت در اقتصاد است. استدلال کنه برای پرهیز دادن دولت از مدیریت اقتصاد بسیار جالب است. او می‌گوید چنانکه جریان گردش خون در بدن بدون مداخله خارجی و به بهترین وجه صورت می‌گیرد، سرمایه در اقتصاد نیز باید بدون مداخله دولت جریان یابد. اگر تشبیه نظام اقتصادی به بدن انسان و سرمایه به خون را بپذیریم، این ادعا که خون بدون مداخله مدیریتی در جریان است، کاملا غلط است. خون با اعمال مدیریت قلب و مغز است که در بدن جریان دارد و مواد مورد نیاز سلول‌های مختلف را به دستور مغز و پمپاژ قلب به آنها می‌رساند، همچنین مغز است که در شرایط مختلف ضربان قلب را برای حفظ سلامت بدن کنترل می‌کند تا سرعت گردش خون را تنظیم کند. اتفاقا نقش دولت در اقتصاد نیز همین‌گونه است. این دولت است که چون مغز برای بدن، فرماندهی جریان سرمایه را در دست داشته باشد و آن را در کمیت و کیفیت مقتضی به آنجا که مورد نیاز است برساند و گردش آن را کنترل کند. هیچ عضوی از مداخله مغز "آزاد" نیست. توقف مدیریت دولت بر اقتصاد، کاری با نظام اقتصادی می‌کند که توقف مغز و قلب با بدن انسان می‌کند! @syjebraily
💢 ‏آنتونیو گرامشی، از تئوری‌پردازان اروپایی که گرایشات چپ و نئومارکسیستی داره، گفته بود: اگر نتوانستید سیاست را در اختیار بگیرید و به قدرت دست یابید؛ بر مسلط شوید و سیاست‌مداران را جیره‌خوار خود کنید. ⭕️ این تازه نظر یک چپ‌گرا است! 🔴 که بماند... ✍️ مهندس شکوهیان‌راد @SHRChannel 🌐 لینک: https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508