eitaa logo
سید یاسر جبرائیلی
38.2هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
865 ویدیو
89 فایل
🔸️استادیار تمدن اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ارتباط با ما: @jebraily_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
‏⚡هشدار درباره تشدید مالی‌سازی اقتصاد ایران توسط صندوق توسعه ملی! یکی از پروژه‌های جریان نئولیبرال در ایران، مالی سازی (Financialization) اقتصاد ماست. مالی‌سازی را می‌توان سودآوری بدون تولید تعریف کرد. این رویکرد، به صراحت از ایجاد فضا برای سرمایه‌گذاری روی نوسان نرخ‌ها ‏سخن می‌گوید و هیچ ابایی ندارد که بخش مالی را در عداد بخش‌های صنعت و کشاورزی قرار داده و آن را مستقل از بخش واقعی اقتصاد تعریف نماید. در یک اقتصاد سالم اما بخش مالی، از بخش واقعی استقلال ندارد، بلکه در خدمت بخش واقعی یعنی تولید است. به عبارت دیگر، سرمایه‌گذاری در بخش مالی، اساسا شایسته عنوان سرمایه‌گذاری نیست و دولت نه تنها نباید به رواج و توسعه آن کمک کند، بلکه باید در برابر آن مانع نیز بگذارد. بخش مالی صرفا یک کانال برای سرمایه‌گذاری است و به تعبیر علما طریقیت دارد، موضوعیت ندارد. عبارت مالی شدن را البته نئولیبرال‌ها به‌کار نمی‌برند.‏ از عباراتی نظیر توسعه مالی و تعمیق مالی استفاده می‌کنند. متاسفانه از سال ۹۲ به این سو یعنی با روی کار آمدن دولت آقای روحانی و حاکم شدن نئولیبرال‌ها بر اقتصاد ایران، مالی‌سازی اقتصاد ایران شدت قابل توجهی یافت و برای یافتن ریشه فجایعی نظیر صعود و سقوط بورس، جای دیگری نباید رفت. ‏باز مع‌الاسف، این فرآیند مالی شدن، در دوره جدید نیز با سرعت بیشتر ادامه دارد و رسانه‌های نئولیبرال، پیوسته بابت اتفاقات جدیدی که در این مسیر رقم می‌خورد، جشن می‌گیرند. آخرین اتفاق فاجعه‌بار، این خبر است که هیئت امنای صندوق توسعه ملی با حضور ریاست محترم جمهور، در مصوبه‌ای این ‏صندوق را برای نخستین بار مجاز کرد ‌که در "بازارهای پولی و مالی سرمایه‌گذاری کند". بماند که این مصوبه خلاف سیاستهای کلی اصل ۴۴ است و یحتمل در هیئت عالی نظارت بررسی خواهد شد، اما دقت کنیم قرار است صندوقی که برای توسعه کشور ایجاد شد، با سرمایه‌گذاری در بازارهای پولی و مالی چه بر‏سر اقتصاد ایران بیاورد. نکته تاسف‌بار ماجرا این است که تجویزکنندگان این سیاستها لااقل به تجارب دیگران نیز مراجعه نکرده و از فجایعی که مالی شدن در اقتصاد غرب آفرید و بحران ۲۰۰۸ را رقم زد، درس نمی‌گیرند؛ که البته باید گفت آنانکه از فاجعه نفع می‌برند، طبیعتا به استقبالش میروند. "سید یاسر جبرائیلی" @syjebraily
‏✨ تبخیر تسهیلات بانکی و مسئله عدالت یکی از مباحثی که در حوزه تسهیلات بانکی مطرح است، نحوه برقراری عدالت تسهیلاتی است. پرسش این است که چگونه می‌توان تسهیلات بانکی یا همان وام را به صورت عادلانه توزیع کرد؟ یک نگاه که می‌توان آن را نگاه برابری‌محور خواند، می‌گوید همه اشخاص‏ حقیقی و حقوقی باید از تسهیلات بانکی بهره‌مند شوند. به عبارت دیگر، فی‌المثل اگر شبکه بانکی سالانه ۲ هزار همت تسهیلات پرداخت می‌کند، عدالت آن است که به هر یک از ۸۵ میلیون جمعیت ایران، حدود ۲۴ میلیون تومان وام پرداخت شود. نتیجه چنین نگاهی البته روشن است. متخصصان حوزه آب میگویند‏ بارش زیر ۵ میلیمتر عموما تبخیر می‌شود. یعنی نمی‌توان چنین آبی را تجمیع کرد و برای بهره‌برداری رویش حساب کرد. فرجام نگاه برابرمحور به توزیع تسهیلات هم تبخیر تسهیلات است. منابع مالی چون محدود است، اگر به وسعت زیاد توزیع شود، انباشت نخواهد شد و به کاری نخواهد آمد. طرفداران‏ این رویکرد، عباراتی نظیر ضرورت پرداخت وام به جاماندگان از تسهیلات را زیاد به‌کار می‌برند. پرسشی که اینجا پیش می‌آید این است که اگر این رویکرد را نپذیریم، آیا تخصیص تسهیلات صرفا به بخشی از جامعه با توجیه انباشت کافی سرمایه برای فعالیت موثر اقتصادی، بی‌عدالتی نیست؟ ‏ پاسخ این است که "بستگی دارد". اگر این تسهیلات به صورت رانتی و رفاقتی توزیع شود، یا هدف از اعطای تسهیلات، صرفا ارائه یک امتیاز به تسهیلات گیرنده باشد، دقیقا مصداق ظلم و محروم کردن آحاد جامعه از این امکان است. اما اگر تسهیلات بانکی، طبق برنامه توسعه و استراتژی صنعتی، به نقاطی‏ هدایت شود که نقش لوکوموتیو را ایفا می‌کنند و واگن پیشرفت کشور را حرکت داده، رفاه همه ساکنان قطار یعنی همه مردم را بیشینه می‌کنند، این نه تنها ظلم نیست، بلکه عین عدالت است. تسهیلات بانکی جزو منابع عمومی کشور است و رهبر انقلاب می‌فرمایند منابع عمومی یا باید میان همه مردم توزیع ‏شود، یا صرف پیشرفت کشور شود. ایشان در جایی دیگر می‌فرمایند اگر عقلانیت از عدالت نفی شود، عدالت به نقیض خود مبدل می‌شود؛ یعنی ظلم! عدالت منهای عقلانیت -ظلم- را در اینجا میتوان همان "تبخیر تسهیلات" دانست. اقتضای عقلانیت این است که تسهیلات بانکی طبق برنامه پیشرفت ملی توزیع شود.‏هنر دولت نیز این است که بین منافع خصوصی و منافع عمومی پیوند برقرار کند. یعنی فعالیت بخش خصوصی به نحوی هدایت شود که منافع عمومی بیشینه گردد و یکی از مهم‌ترین ابزارها برای این امر، تسهیلات بانکی است. دولت باید قبل از اینکه به توزیع تسهیلات فکر کند، نیازها و اولویت‌های ملی را‏ شناسایی کرده و به فکر رفع نیازها و انجام ماموریت‌های اولویت دار در مسیر پیشرفت باشد. وقتی این نیازها و اولویت‌ها احصاء شد، باید همه ظرفیت‌ها در این جهت بسیج شوند که تسهیلات بانکی هم یکی از آنهاست. در این مقطع، تسهیلات بانکی به صورت مدیریت شده به شایسته‌ترین بنگاه‌هایی ‏تخصیص می‌یابد که در جهت نیازها و اولویت‌های شناسایی شده، طبق برنامه دولت فعالیت می‌کنند. تجلی سه‌گانه حمایت، هدایت و نظارت در حوزه تسهیلات بانکی اینگونه است. "سید یاسر جبرائیلی" @syjebraily
‏فلسفه اینکه از دستگاه‌های خودپرداز نمی‌توان بیش از ۲۰۰هزار تومان برداشت، این است که توزیع زیاد اسکناس اقتصاد زیرزمینی را تقویت می‌کند. رئیس کل بانک مرکزی اطمینان داده که اسکناس دلار و یورو به اندازه کافی برای توزیع در بازار وجود دارد. نام این سیاست هرچه باشد، حمایت از ریال نیست. ‏رواج سکه و اسکناس خارجی در اقتصاد، به معنی رقیب‌تراشی برای ریال است؛ رقیبی که امتیاز "نقل و انتقال بدون ثبت" را در برابر ریال دارد و قدرت رهگیری‌اش را نداریم. معامله با این شبه پول‌ها معاف از مالیات است و اغلب نقل و انتقالات مرتبط با فساد، با آنها صورت می‌گیرد. حاکمیت ریال کجاست؟ ‏ارزپاشی با هدف کنترل قیمت بازار، دارایی‌های کشور را به باد می‌دهد، دلار و یورو را جایگزین پول ملی می‌کند و هیچ کمکی به کاهش نرخ ارز نمی‌کند، نمی‌تواند کمک کند و تاکنون هم کمک نکرده است. دلار کالا نیست که با عرضه بیشتر بتوان قیمتش را پایین آورد؛ یک شبه پول و جزئی از نقدینگی است. ‏فلسفه وجودی ارز، تامین مالی واردات است و تقاضا برای اسکناس ربطی به واردات ندارد. تقاضای ارز برای واردات، در نیما شکل می‌گیرد، اما خوب است آقایان در پاسخ این پرسش تامل کنند که تقاضا برای اسکناس ارز در بازار آزاد، برای چیست؟ آیا جز برای جایگزینی پول ملی است؟ نکنید این کارها را... @syjebraily
‏تحریم سفره مردم را قیچی نکرد. سفره مردم با تعدیل قیچی شد و فرصتی مهیا کرد تا پرچم تحریف اینگونه برافراشته شود. لذا راهکار نه تسلیم، که تجدیدنظر در این سیاست سفره‌سوز است تا هم رونق به خوان ملت برگردد و هم فرصت جولان از تحریف سلب گردد‌. @syjebraily
‏کسب این نشان افتخار از IMF و WB را تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. @syjebraily
14.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌حتما کلیپ را مشاهده کنید! ⚠️یک بار برای همیشه برای خودمان مشخص کنیم که مراد از سیاست های بانک جهانی و سیاست های تعدیل چیست که رهبری در سالیان مختلف، آن را مورد ذمّ قرار داده اند. ‼️اگر واقعا باور داریم به سخنان رهبری و این را جزو موانع پیشرفت کشور می دانیم (این سخنرانی هم برای سالیان بسیار دور نیست و برای چند سال قبل هست)، برویم ببینیم این سیاست تعدیل یعنی چه که مانع استفاده از ظرفیت های کشور شده است. ⛔️سیاست تعدیل توصیه شده توسط WB و IMF چیست؟! 1⃣اصلاح قیمت ها 2⃣یکسان سازی نرخ ارز 3⃣هدفمند کردن یارانه ها 4⃣خصوصی سازی های وسیع 5⃣کوچکتر کردن دولت 6⃣حذف تعرفه ها در واردات @jebhetse
‏⚡بلایی که IMF بر سر اکوادور آورد اواخر دهه ۱۹۹۰ که اقتصاد اکوادور در نتیجه بلایای طبیعی دچار بحران شد، آمریکا و صندوق بین‌المللی پول در مقام ناجی ظاهر شده و این کشور نفتی را برای دستیابی به هدف ادعایی مقابله با تورم و ایجاد رشد و ثبات اقتصادی، مجبور به انجام اصلاحات ‏نئولیبرالی کردند. نتیجه این اصلاحات، ویران شدن اقتصاد این کشور آمریکای لاتین بود. سال ۲۰۰۷ وقتی رافائل کورآ روی کار آمد، همه سعی خود را کرد که فجایعی که نیولیبرالیسم در کشورش به بار اورده بود، جبران کند. پاسخ این شورش کورآ علیه نئولیبرالیسم، کودتای ناکام سپتامبر ۲۰۱۰ با ‏هدایت سازمان سیا بود. نهایتا سال ۲۰۱۷ کورآ از قدرت کنار رفت و لنین مورنو، از طرفداران اصلاحات نئولیبرالی با کمک آمریکا در انتخابات به پیروزی رسید و اکوادور را به آغوش نئولیبرالیسم بازگرداند. وقتی کورآ دولت را تحویل داد، بدهی اکوادور به اندازه ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی این ‏کشور بود. در دوره کورآ اکوادور میانگین رشد سالانه ۱.۵ درصد را تجربه کرد. نرخ فقر ۳۸ درصد و فقر مطلق ۴۷ درصد کاهش یافت. ضریب جینی - بعنوان شاخص سنجش شکاف طبقاتی- از ۰.۵۵ به ۰.۴۷ کاهش یافت. مورنو سیاست‌های دوره کورآ را کنار گذاشت دست به دامن صندوق برای اخذ وام و انجام ‏"اصلاحات اقتصادی" شد. مارس ۲۰۱۹ هیئت اجرایی صندوق بین‌المللی پول اعطای یک وام ۴.۲میلیارد دلاری به اکوادور را تصویب کرد. مانند همه تسهیلات صندوق، این وام ۴.۲ میلیارد دلاری نیز مشروط به انجام یک سری اصلاحات اقتصادی بود. در بیانیه صندوق برای تصویب اعطای وام به اکوادور آمده بود: ‏"برنامه مقامات اکوادور این است که اقتصادی پویاتر و پایدارتر ایجاد کنند که منافع آن شامل همه مردم این کشور شود. این برنامه چهار اولویت دارد: تقویت رقابت‌پذیری و ایجاد شغل، تقویت ثبات مالی، حمایت از فقرا و اقشار آسیب پذیر، و بهبود شفافیت و مبارزه با فساد." ‏کریستین لاگارد رئیس وقت صندوق بین‌المللی پول نیز پس از تصویب اعطای وام به اکوادور گفت: "مقامات اکوادور در حال اجرای یک برنامه جامع اصلاحات هستند که اقتصاد این کشور را مدرن کرده و راه را برای رشدی قوی، پایدار و عادلانه هموار نماید". ‏پشت این الفاظ شیک اما یک برنامه ریاضت اقتصادی در راه بود. ترجیع بند اصلاحات نئولیبرالی صندوق، کاهش هزینه‌های عمومی دولت، حذف یارانه‌ها، آزادسازی تجاری و مالی، خصوصی‌سازی (از نوع رهاسازی دارایی‌های ملی برای چپاول جریان سرمایه‌داری) و... است و اکوادور البته از این "اصلاحات" استثنا نبود. چند ماه بیشتر نگذشت که مشخص شد "لنین مورنو" تحت فشار صندوق، باید یارانه حامل‌های انرژی را حذف نماید تا بلکه سالانه ۱.۳ میلیارد دلار ذخیره کند. اکتبر ۲۰۱۹ مورنو شبانه شوک نئولیبرالی صندوق را به اقتصاد وارد کرد: یارانه سوخت حذف شد و قیمت افرایش یافت.‏ واکنش مردم رنج دیده البته قابل پیش‌بینی بود. شورش اجتماعی درگرفت. ده‌ها نفر کشته و هزاران نفر زخمی شدند. دولت وضعیت اضطراری اعلام کرد و کابینه از پایتخت به مکان دیگری منتقل شد. پس از چند سال حاکمیت نئولیبرالیسم، اقتصاد اکوادور بیمارتر و وضعیت مردم این کشور نفتی وخیم‌تر شد. "سید یاسر جبرائیلی" @syjebraily
⚠️‏از زندان آپارتاید به مذبح نئولیبرالیسم در آفریقای جنوبی کسی نمی‌توانست در انقلابی و مبارز بودن نلسون ماندلا تردیدی ایجاد کند. چه، سوابق درخشان مبارزاتی او چنین اجازه‌ای نمی‌داد. ماندلا ۲۷ سال را در زندان‌های رژیم آپارتاید گذرانده بود و پس از آزادی در تاریخ یازدهم ژانویه ۱۹۹۰، رهبر بلامنازع جنبش استقلال طلب کشورش شد تا ملت خود را از زیر سلطه رژیم آپارتاید رهایی بخشد. آزادی ماندلا از زندان، نماد پایان رژیم آپارتاید بود. اما کنگره ملی آفریقا به رهبری ماندلا برای اینکه رژیم حاکم، به شکل مسالمت‌آمیزی قدرت را واگذار کند، مذاکراتی را با فردریک دکلرک رئیس جمهور رژیم برای انتقال قدرت برگزار کرد. دکلرک در جریان مذاکرات، قدرت سیاسی را به طور کامل واگذار کرد و آپارتاید برچیده شد. اما به موازات مذاکرات سیاسی، یک مذاکرات اقتصادی نیز در جریان بود و توجه زیادی هم جلب نمی‌کرد. دکلرک موفق شد با این عنوان که اقتصاد یک مسئله "فنی" است و تنها یک راه برای اداره اقتصاد وجود دارد و آن سیاست‌های نئولیبرالی "اجماع واشنگتن" است، انقلابیون را متقاعد کند که طراحی پایه‌های اقتصادی نظام جدید را به اقتصاددانان "مستقل" رژیم حاکم، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول بسپارند. اینگونه بود که دولت جدید، در ریل نئولیبرالیسم قرار گرفت: الحاق آفریقای جنوبی به گات و پس از آن به سازمان تجارت جهانی را امضا و موانع واردات را برداشت. با اجرای سیاست‌های صندوق بین‌المللی پول، کنترل دولت از روی معاملات ارزی و ورود و خرج ارز برداشته شد و راه برای سوداگری‌های ارزی و خروج سرمایه از کشور باز شد. دروازه‌ها به روی سرمایه‌های خارجی گشوده شد تا بلکه خارجی‌ها ثروت بیافرینند و تنگدستان با ریزه‌خواری از این ثروت، سهمی نصیبشان شود. خدمات دولتی و زیرساخت‌های کشور خصوصی‌سازی شد و دارایی‌های ملی که اقلیت سفید پوست تصاحب کرده بودند، مصادره نشد. آموزش مدیران نظام جدید نیز به تیم‌هایی از بانک جهانی سپرده شد تا نئولیبرالیسم درونی‌سازی شود. حتی رئیس بانک مرکزی و وزیر دارایی آپارتاید در مقام خود تثبیت شدند، چون اقتصاد یک مسئله "فنی" بود! نتیجه این روند البته روشن بود: سال به سال به میزان فلاکت مردم آفریقای جنوبی افزوده شد. در نظام جدید ضدآپارتاید، نرخ بیکاری سیاهان دو برابر شد، دو میلیون نفر بی‌خانمان شدند، یک میلیون نفر از مزارع اخراج شدند، تعداد آلونک‌نشین‌ها پنجاه درصد بیشتر شد، و آفریقای جنوبی به مقام نابرابرترین کشور جهان نائل آمد. آیا ماندلا و آزادیخواهان آفریقای جنوبی طالب چنین وضعی بودند؟ هرگز! همه ماجرا این است که ماندلا و یارانش معنی "آزادی سیاسی" را خوب می‌فهمیدند، اما هیچ فهمی از "آزادسازی اقتصادی" نداشتند. آنها گرگ‌های نئولیبرال را بیش از پیش "آزاد" کردند تا سیاهان ستمدیده از آپارتاید را که مست رهایی بودند، بدرند. ✍🏻سید یاسر جبرائیلی @syjebraily
فرانسیس فوکویاما اخیرا در مقاله‌ای در مجله فارین افیرز نوشته بود که شهروندان اوکراینی حاضرند برای آرمان‌های لیبرال جان دهند. لیبرالیسم، مکتبی است که اساسا با جهان آخرت کاری ندارد. در توئیتی نوشتم: "‏لیبرالیسم، آنگونه که میزس تعریفش می‌کند، آموزه‌ای است که کاملاً معطوف به رفتار انسان‌ها در این جهان و افزایش رفاه مادی آنهاست. فرانسیس فوکویاما باید به ما بگوید چگونه اوکراینی‌ها با «مرگ برای آرمان‌های لیبرال» به «رفاه مادی» می‌رسند؟!" فوکویاما پاسخ داده است که این، نشان‌دهنده فقر تعریف میزس از لیبرالیسم است و او دغدغه آزادی سیاسی نداشت. ‏این بحث را ان‌شاءالله ادامه داده و ترجمه‌اش را برای شما منتشر خواهم کرد. شاید مباحثه با یکی از نظریه‌پردازان اصلی لیبرالیسم، فرصت خوبی برای نمایش کاستی‌های معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی و انسان‌شناختی این مکتب باشد. @syjebraily
سید یاسر جبرائیلی
فرانسیس فوکویاما اخیرا در مقاله‌ای در مجله فارین افیرز نوشته بود که شهروندان اوکراینی حاضرند برای آر
آنان که با آراء میزس آشنایند، بلاتردید از ادعای فوکویاما برآشفته خواهند شد. از او خواستم اولا ادعایش مبنی بر اینکه میزس دغدغه آزادی سیاسی نداشته را اثبات کند. ثانیا بر فرض ‌که سخن او صحیح باشد. چگونه داشتن دغدغه آزادی سیاسی جان دادن برای این آرمان را توجیه می‌کند؟ آیا اوکراینی‌ها با جان دادن، به آزادی سیاسی می‌رسند؟ @syjebraily
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
‏همزمان که صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی در حال تقدیر و تشکر از ما به دلیل گران‌سازی غذا هستند، دولت موسس این نهادهای نئولیبرال -یعنی آمریکا- در حال اتخاذ تدابیری برای کاهش هزینه‌های غذا و انرژی مردم کشورش است. نسخه‌های نئولیبرالیسم علم نیست، عامل دشمن است. بفهمیم... "سید یاسر جبرائیلی" @syjebraily
‏ساخت هواپیمای ۷۲نفره یک ایده جدید نیست. این پروژه، بزرگترین طرح کلان ملی مصوب شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری است که سال ۹۱ به تصویب رسیده، از ۹۶ آغاز شده و پیشرفت خوبی هم داشته است. عجیب است که کسانی از بغض آقای رئیسی، این طرح عظیم ملی را تحقیر می‌کنند. @syjebraily