✨قانون تراشهها و اصل مزیت
یحتمل درباره مفهوم مزیت، فراوان شنیدهاید. یکی از اصول اقتصاد متعارف یا همان اقتصاد بازار، این است که کشورها به تولید کالاهایی که در آن مزیت دارند، بپردازند و هر آنچه مزیت ندارند را از کشورهای دیگر دارای مزیت، وارد کنند. نقطه مقابل اصل مزیت نیز، خودکفایی همهجانبه تعریف شده و اینگونه عنوان میشود که اگر شما قائل به اصل مزیت نیستید، پس قصد دیوارکشی دور کشور و قطع ارتباط با جهان را دارید و میخواهید به جای تهیه ارزان کالاها از بازار جهانی، همهچیز را خودتان و به قیمت گران، تولید کنید.
چنانکه در کتاب "دولت و بازار" استدلال کردهام، مزیت در عمده موارد و به ویژه در حوزه فناوری، طبیعی نیست، بلکه اکتسابی است. یعنی اینگونه نیست که کشوری که در فناوریهای حساس مزیت دارد، این مزیت را بدون صرف زمان و زحمت و هزینه بهدست آورده باشد؛ و وقتی مزیت اکتسابی است، برای دیگران نیز قابلیت کسب دارد و توصیه دیگران به اینکه شما مزیت ندارید و به جای صرف زمان و هزینه و زحمت، کالاهای با فناوری بالا (High Tech) را به قیمت ارزان از کشورهای مزیتدار وارد کنید، توصیه به عقبماندگی است. اینجاست که آن مغلطه و اتهام دیوارکشی و قطع روابط با جهان و تولید پرهزینه همه چیز مطرح میشود و پاسخی عقلایی میطلبد. آیا واقعا در یک سر طیف، دیوارکشی است و در یک سر دیگر، آزادسازی تجاری و واردات مایتحاج از خارج؟
پاسخ تاریخ اقتصاد سیاسی جهان به این پرسش خیر است. یعنی اینگونه نبوده که کشورها یا همهچیز را خودشان تولید کنند، یا اینکه درهای واردات را باز بگذارند تا کالاهایی که مزیت ندارند را ارزان از دیگران خریداری کنند. ترکیب کسب مزیت و بهرهبرداری از مزیتهای دیگران، یک ترکیب ظریفی است که رعایت آن، مستلزم شناخت یک اصل مهم است.
این اصل، عبارتست از "کسب فناوریهای حساس عصر"؛ یعنی شما قرار نیست و ممکن هم نیست که منابع محدود خود برای کسب فناوریهای تولید همه کالاها صرف کنید. اما در هر دورهای از تاریخ، علاوه بر غذا که در صدر کالاهای استراتژیک قرار دارد، کالاها و خدمات استراتژیکی وجود دارند که کسب مزیت در آنها یا عقبماندگی در آنها، جایگاه یک کشور را در نظام بینالملل تعیین میکند. در قرن نوزدهم، اگر بریتانیا موفق به تاسیس یک امپراتوری شد که خورشید در آن غروب نمیکرد، به سبب مزیتی بود که در فناوریهای استراتژیک آن عصر یعنی آهنآلات، بخار و تلگراف به دست آورد. یا آمریکا اگر در قرن بیستم قدرت برتر شد، به جهت کسب مزیت در فناوریهای فلزات، شیمیایی، الکترونیک، فضایی و اطلاعات بود. در قرن حاضر نیز، هر کشوری بتواند در هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی، نیمههادیها و فناوریهای ارتباطی تحصیل مزیت کند، قدرت مسلط قرن خواهد بود؛ و به همین جهت، رقابت سختی در جهان حول این فناوریها در جریان است.
قانون اخیر کنگره آمریکا با عنوان CHIPS and Science Act که ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ با امضای بایدن اجرایی شد را باید در همین چارچوب تفسیر کرد. بر اساس این قانون، بالغ بر ۵۲ میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه در زمینه نیمههادیها و سایر فناوریها تخصیص خواهد یافت. این اقدام دولت آمریکا، یکی از مصادیق "خلق بازار" است که با تخصیص منابع عمومی، تقاضا برای یک فناوری ایجاد میشود تا با بسیج توان علمی ملی، به بازار عرضه شده و سپس به حوزه تجاری سرریز شود. به عبارت دیگر، این حوزه، حوزهای نیست که به عرضه و تقاضای بازار و توان بخش خصوصی سپرده شود، بلکه نیازمند صرف منابع عمومی است. آمریکا میتوانست به جای صرف این هزینه هنگفت، بر اصل مزیت تکیه کند و از آنجا که در نیمههادیها فاقد مزیت است، اقلام مورد نیاز خود را به قیمت ارزان از شرق آسیا تهیه کند، یا حتی به جای تحصیل فناوری، بعدها به دنبال پروژه "انتقال فناوری" از چین باشد؛ اما نیک میداند که این دو گزینه اخیر، یکی به معنی واسپاری قدرت به چین است و دیگری سراب.
خلاصه سخن اینکه، در فهم مفهوم مزیت، نباید اشتباه کرد. اولا مزیت، طبیعی نیست، اکتسابی است و دستیابی به آن نیازمند صرف زمان و زحمت و هزینه است؛ ثانیا کسب مزیت در همه کالاها نیاز نیست لذا مراد از آن دیوارکشی هم نیست، بلکه باید بر تحصیل فناوریهای برتر دوران تمرکز کرد؛ ثالثا مزیت از طریق سازِکار بازار به دست نمیآید و مستلزم تخصیص منایع عمومی است؛ رابعا، وابستگی در فناوریهای دوران، منتج به حاشیهزیستی سیاسی در جهان است و البته انتقال فناوری نیز، سراب است.
میتوان به جرات مدعی شد در صدر فناوریهای برترساز دوران، هوش مصنوعی قرار دارد و تاکید هوشمندانه رهبر حکیم انقلاب اسلامی در آبان ۱۴۰۰ بر ضرورت قرار گرفتن ایران در میان ۱۰ کشور برتر جهان در این زمینه، با جدیت تمام باید در برنامه هفتم توسعه دنبال شود.
@syjebraily
نمیتوانم بپذیرم آمریکایی که اگر تاجری برای صادرات یک قطعه هواپیما به اقتصاد ایران تلاش کند، بازداشتش میکند، فرزندان مسئولین جمهوری اسلامی را برای نقشآفرینی در پیشرفت ایران تربیت کند. دشمنی که دانشمندانمان را در کف خیابانهای تهران ترور میکند، برای ما دانشمند تربیت نمیکند.
@syjebraily
✨برنامه هفتم؛ دولتگرایی دهه ۶۰ یا خصوصیسازی دهه ۸۰؟
نه اقتصاد دولتی و نه خصوصیسازی از نوع رهاسازی ما را به پیشرفت نخواهد رساند. راهبرد صحیح این است که پس از تعیین مسائل اولویتدار کشور و تصمیمگیری درباره راهکارهای این مسائل، دولت در نقش حامی، هادی و ناظر ظاهر شود و از ظرفیت بخش خصوصی برای پیشبرد اهداف ملی استفاده نماید. اشتباه بزرگ این است که دولت برای حل مسائل کشور، متصدی شرکتهایی با ماموریتهای مختلف باشد، اما اشتباه بزرگتر این است که شرکتهای خصوصی فعال در بخشهای مختلف و مرتبط با مسائل اولویتدار کشور، نسبتی با برنامه پیشرفت ملی نداشته باشند. رهبر حکیم انقلاب میفرمایند بخش خصوصی «موتور محرک اقتصاد» است. هنر دولت باید این باشد که میان انتفاع بخش خصوصی و منافع ملی یک رابطه معنیدار برقرار نماید. شاید با یک مثال ملموس بتوان چگونگی این رابطه را توضیح داد. فرض بفرمائید یکی از مسائل اولویتدار کشور، دستیابی به فناوریها و قطعات ضروری در صنایع خاص است. در یک سو شرکتهای دانش بنیان متعددی قرار دارند که توان دستیابی به این فناوریها و تولید این قطعات را دارند و در سوی دیگر، دولت قرار دارد که هم از اقتدار حاکمیتی برخوردار است و هم طیف متنوعی از ابزارهای حمایتی منجمله معافیت مالیاتی، تسهیلات بانکی، تسهیلات فنی و اجرایی، کمکهای علمی، صیانت از بازار داخلی، بسط بازار خارجی، جذب سرمایه خارجی و... را در اختیار دارد. دولت چهار رویکرد میتواند نسبت به این امکانات و اختیارات داشته باشد: ۱-اساسا هیچ گونه مسئولیتی برای حمایت از بخش خصوصی برای خود قائل نباشد و حمایتگرایی را کنار بگذارد؛ ۲-این امکانات را به صورت برابر در اختیار همه شرکتهای بخش خصوصی بگذارد؛ ۳- رویکرد دولت توزیع برابر باشد، اما با توجه به محدودیت منابع، طبیعتا حمایتها عاید کسانی شود که نفوذ بالایی دارند یا قدرت چانهزنی و لابیگری دارند؛ ۴-این تسهیلات و امکانات حمایتی را صرفاً در اختیار آن دسته از شرکتهایی قرار دهد که به صورت ویژه روی دستیابی به فناوریها و قطعات مورد نیاز صنایع کشور -که از سوی دولت تعیین شده است- متمرکز هستند. باید توجه داشت که اگر به یک بخش خصوصی معافیت مالیاتی یا تسهیلات بانکی و... اعطا میشود، این امکانات از «منابع عمومی» و «بیتالمال» تأمین میشود. زمانی چنین حمایتی توجیه دارد که دریافتکننده حمایت، نسبتی با «منافع عمومی» برقرار نماید. تنها با اتخاذ راهبرد چهارم است که منابع کشور به درستی در اختیار منافع عمومی قرار خواهد گرفت و موجب پیشرفت کشور خواهد شد. چه، وقتی کشور به فناوریها و قطعات مورد نیاز صنایع دست یافت، هم از محل تولید این قطعات اشتغال ایجاد شده و نرخ بیکاری کاهش خواهد یافت؛ هم به واسطه افزایش عرضه داخلی کالا قیمتها تعدیل شده و تورم ایجاد نخواهد شد؛ و هم به علت کاهش نیاز به واردات، فشار تقاضا از روی ارز برداشته شده و قیمت ارز کاهش خواهد یافت؛ و نهایتا مجموعه این عوامل موجب افزایش ارزش پول ملی خواهد شد.
@syjebraily
🖊برشی از مقاله خطوط راهنمای تدوین برنامه هفتم
https://www.javanonline.ir/fa/news/1028572/%D8%AE%D8%B7%D9%88%D8%B7-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%AF%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85
حجاب، یعنی من بسیار محترمتر و ارزشمندتر از آن هستم که در معرضِ التذاذِ چشمهایِ هرزه مردان خیابانی قرار گیرم...
@syjebraily
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰دور باطل و فقر واژه ها در لیبرالیسم ایرانی
دکتر موسی نجفی :
✅لیبرال های وطنی در مقابل نظام دینی که مدام به استبداد و انحصار متهمش می کنند یک مشکل و بن بست تئوریک دارند و آن این است که در فلسفه لیبرال از انقلاب به معنای براندازی و ساختارشکنی خبری نیست ، آنان از یک طرف ، مزایای قوه مجریه و دولت را خواهانند و از طرفی فاقد "نظریه انقلاب" هستند لذا جبرا به اصطلاح روغن ریخته را نذر امامزاده می کنند ؛ ژست مخالف و قهر می گیرند ولی همیشه در سهم خواهی و استفاده از مزایای دولتی پیشتاز و حریص هستند۰ وقتی هر دو راهی برای آنها بن بست باشد ( نه توانایی انقلاب مردمی و نه کنار رفتن از قدرت ) لاجرم پشت شعار و ایده رفورم یا همان اصلاحات قرار می گیرند، در این میانه هم حالت نه قهر و نه آشتی یا همان طلبکار بودن را ادامه می دهند ، فرصت طلبانه میخواهند شریک امکانات نظام شده و با سیاست یک بام و دو هوا ، فقدان و محال بودن توانایی نظریه انقلاب را زیرکانه پنهان و یا بهتر بگوییم معامله کنند۰ به نظر می رسد لیبرالیسم برانداز ایرانی فاقد مبانی نظری منطقی و روشن برای توصیف یک نظام دینی شیعه که تقریبا شبیه هیچ نظام سیاسی در جهان نیست ، می باشد ۰ این عجز فلسفی در لیبرالیسم دینی و فقر واژه ها در مورد لیبرالیسم سکولار نیز قابل تسری است ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
در اوج تنشهای این ایام چین-آمریکا تامل در این سه شماره اکونومیست در اوان صدارت شی جین پینگ عبرتآموز است. تلاش کردند که او را به اصلاحات آمریکایی تحریص کنند و یک گورباچف چینی بسازند. دشمن اگر به شما نوید فروپاشی کشورتان را دهد اطاعتش نمیکنید؛ از شما اسطوره اصلاحات و تغییر میسازد.
@syjebraily
در جریان فتنه ۸۸، پندار طراحان انقلاب رنگی این بود که میتوان با رنگ، در عین قلت، توهم کثرت ایجاد کرد و کار نظام را ساخت. امروز پندارشان این بود که میتوانند با لشکر فیک مجازی، این توهم کثرت را ایجاد کنند. این حضور سوم مهر لازم بود تا چون نهم دیماه ۸۸، سیل خروشان واقعیت ملت، باطلالسحر توهم کثرت ضدانقلاب باشد.
ملت بصیر ایران میداند دشمن، نه درد زن دارد و نه مسئلهاش گشت ارشاد است؛ در جای دیگر متواتر نشان داده است که مجرم بزرگ جنایت در حق زن است.
درباره درستی یا نادرستی سیاستهای فرهنگی، در جای خود بحث خواهیم کرد، اما امروز، نباید اشتباه کرد، نباید دچار خطای محاسباتی شد، گناه همراهی و سکوت امروز در برابر فتنه، اگر بیشتر از گناه سکوت و همراهی با فتنه ۸۸ نباشد، کمتر نیست.
@syjebraily
جای بحث و حتی اعتراض به سازکارهای قانونی و شیوههای اجرای قانون، دانشگاه و کرسیهای آزاداندیشی است، نه کف خیابان. این منطق مستحکم، مهر پایانی بر دوقطبیسازی و فتنهانگیزی به نام اعتراض است و انشاءالله مراکز فکری-فرهنگی با کنشگری فعالانه، عرصه را بر تفکر باز و بر توحش خواهند بست.
@syjebraily
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 موضع صریح رهبر انقلاب دربارهی حوادث اخیر: درگذشت دختر جوان دل ما را هم سوزاند / واکنش بدون تحقیق، ایجاد اغتشاش و ناامنی برای مردم و حمله به قرآن و مسجد و حجاب و بانک و ماشین مردم عادی نبود و برنامهریزی شده بود
🔻 در این حوادث چند روز اخیر بیش از همه به سازمان انتظامی کشور ظلم شد، به بسیج ظلم شد، به ملت ایران ظلم شد. ظلم کردند. البته ملت در این حادثه هم مثل حوادث دیگر قوی ظاهر شد، کاملاً قوی، مثل همیشه، مثل گذشته. در آینده هم همین جور خواهد بود. در آینده هم هر جا دشمنان بخواهند اختلالی ایجاد کنند، آنی که بیش از همه سینه سپر میکند و بیش از همه اثر میگذارد، ملت شجاع و مؤمن ایراناند. وارد میدان میشوند و وارد میدان شدند.
🔹 بله ملت ایران، مظلوم است، اما قوی است، مثل امیرالمؤمنین، مثل مولای متقیان سرور خودش علی علیهالسلام، که هم قوی بود، قویترین بود و هم مظلومترین.
🔺 این حادثهای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت. خب حادثهی تلخی بود. دل ما هم سوخت. ولی واکنش به این حادثه بدون اینکه تحقیقی شده باشد، بدون اینکه هیچگونه امر مسلّمی وجود داشته باشد، این نبود که یک عدهای بیایند خیابان را ناامن کنند، ناامنی را برای مردم به وجود بیاورند، امنیت را به هم بزنند، قرآن را آتش بزنند، حجاب از روی سر زن محجبه بکشند، مسجد و حسینیه را به آتش بکشند، بانک را به آتش بکشند، ماشینهای مردم را آتش بزنند. این واکنش به یک قضیهای که حالا تأسفآور هم هست، این موجب نمیشود که یک چنین حرکاتی انجام بگیرد این حرکات عادی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش برنامهریزی شده بود. ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
🏷 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
156901122_999079382.mp3
18.81M
🎙 بشنوید | بیانات رهبر انقلاب در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح. ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
39.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | فیلم کامل روایت امروز رهبر انقلاب از پشت پرده حوادث اخیر و ظلم به ملت ایران
💻 Farsi.Khamenei.ir
انقلاب اسلامی نهالی کوچک بود که همه شیاطین عالم برای از زمین کندن آن متحد شدند و در خون پاک جوانهای مدافعش غرق گشتند. آن نهال دیروز، درخت تنومند امروز است و شیاطین، فرتوت و ناتوان. فتنه امروز اما کارگاه آموزشی دشمنشناسی، و دفاع مقدس دهه هشتادیها و دهه نودیهای این انقلاب است.
@syjebraily
1_1769896518.pdf
169.4K
من هم مقصرم...
این روایت خواندنی برادر عزیزم محمد علیان از کف خیابان را بخوانید
@syjebraily
سرو است و به ایستادگی متهم است
از شش جهت آماج هزاران ستم است
شعرم همه ارزانی این یک مصراع:
جمهوری اسلامی ایران، حرم است
"میلاد عرفانپور"
@syjebraily
هدایت شده از هاد
🌿معروف تغافل و منکر غفلت
...وقتی کسی را دوست داشته باشیم، نقاط قوت او را برجسته میکنیم و هرچه افراد با نقاط قوتشان شناخته شوند، چون احساس پذیرش و دوست داشته شدن در آنها بالا میرود، سعی در بیشینهسازی نقاط اوج خود میکنند. این روند بهجایی میرسد که همه هویت فرد یا جامعه همان نقاطقوت میشود و نقاطضعف مضمحل میشود. هر جامعهای، مجموعهای از درستیها و نادرستیهاست. جامعهای زنده است که دائم از کفه نادرستیهای خود بکاهد و به کفه درستیهایش بیفزاید و این چگونه ممکن است؟ پاسخ همین اصل تربیتی است که مربی در خطاهای متربی، خود را به تغافل بزند و به او بهخاطر رفتارهای درستش افتخار کند. لذاست که میبینیم رهبر انقلاب همیشه ما مردم ایران را با نقاط اوجمان میشناسند و به ما افتخار میکنند. گویا اشکالات ما را نمیبینند. نتیجه این شده که ما با دیدن خود در آیینه کلام او به خود افتخار میکنیم و دنبال توسعه آن بخش از وجود خود میرویم. رشد جامعه در بستر محبت و علاقه و افتخار اتفاق میافتد، در بستر احساس محبتی که بین مربی و متربی وجود دارد، در بستر علاقهای که بهخوبیها در دل متربی روییده میشود و افتخاری که باعث میشود متربی با دیدن لحظههای رشد خود، حرکتش را سرعت ببخشد.
هر عملی القای محبت و علاقه و افتخار نکرد، ناگزیر در رشد دادن فرد و جامعه ناموفق است؛ اسمش را هرچه میخواهیم بگذاریم و هرچقدر با قوانین محکمش کنیم، باز هم ناموفقیم...
ادامه یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇
https://farhikhtegandaily.com/news/74777/
✍اسماء اسدی پور
@haad1442
ما کجائیم در این بحر تفکر تو کجایی!
مجله فارین افیرز شماره جولای/آگوست سال جاری خود را به پاسخ به این پرسش اختصاص داده بود که «قدرت چیست؟». یکی از مقالات خوب این پرونده را مایکل مازار (Michael Mazarr) از متخصصان علوم سیاسی موسسه رند (RAND) نوشته بود. مازار در مقاله خود به درستی استدلال کرده بود که «در تقلا برای کسب برتری در میان قدرتهای جهانی، آنچه موجب تمایز اساسی میشود، نه قدرت نظامی و اقتصادی، که ویژگیهای اساسی یک جامعه است: مجموعهای از خصوصیات ملی که منجر به تولید اقتصادی، ابداع فناوری، انسجام اجتماعی و عزم ملی میشود». درباره این مجموعه خصال ملی که زیربنای قدرت یک کشور را تشکیل میدهند و موجبات پیشرفت اقتصادیاش را فراهم میآورند، بحث بسیار است. اما در این یک نکته تردیدی نیست که فردگرایی (Individualism) و سودگرایی (Utilitarianism) به عنوان دو ستون اصلی ایدئولوژی لیبرالیسم در جهان ترویج شدند تا جوامع را از هم گسیخته و اتمیزه سازند و تصرف آنها توسط سرمایهداری را تسهیل کنند. جامعهای که در آن مردمش بر حقوق فردی متمرکز و از وظایف اجتماعی غافل باشند، افراد دغدغهای جز منافع شخصی و اینجا و اکنون خود نداشته باشند، بر استقلال فرد از جامعه تاکید شود و هویت افراد نه بر اساس دستاوردهای ملی که برپایه موفقیتهای شخصی تعریف شود، آن جامعه از روحیه جمعی نیرومندی که شرط لازم پیش رفتن و قدرتمندتر و مرفهتر شدن است، محروم گشته و مهیای سلطه بیگانه خواهد شد.
شاید صاحبنظران پرشماری، مهمترین و اصلیترین جبههای که غرب علیه ایران گشوده را اقتصاد ببینند و تحریمهایی که در طول یکی دو دهه اخیر، به اوج خود رسید. اما واقعیت این است که اصلیترین هدف دشمن در همه این سالها، زدودن خصال ملی-مذهبی ایرانیان و از هم گسیختن جامعه ما و زدودن پیوندهای اجتماعی ما بوده است و تحریم و ترور و غیر آن، به عنوان ابزاری در این جهت به خدمت گرفته شدند. تحریممان کردند تا امیدی که در قاموس یک ملت برای رسیدن به قله داشتیم، مبدل به ناامیدی شود و این جمع به هم پیوسته که دست در دست هم در حال حرکت به سمت موفقیتهای ملی است، متفرق و مهیای هزیمت شود. اگر قهرمانهای ملی ما، از شهدای هستهای تا حاج قاسم عزیز ترور شدند، به این نیت بود که این ملت، احساس کند کشورش از قهرمان خالی شده و احساس حقارت کند و وا بدهد.
🖋ادامه این یادداشت را در روزنامه کیهان بخوانید
https://kayhan.ir/fa/news/251369/
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیسجمهور باید برای آنچه در تهران تصمیم میگیرد، از میدان دریافت روشنی داشته باشد.
هنری مینتزبرگ نظریهپرداز شهیر مدیریت، نظریهای دارد تحت عنوان استراتژی سرشتن (Crafting Strategy). تماشای کوزهگری همسرش جرقه ارائه این نظریه را در ذهن او زد. مینتزبرگ میگوید کوزهگری که مشغول سرشتن کوزه است، با انگشتانش گل را لمس میکند، با مغزش آن حس دریافتی را پردازش میکند و مجددا به انگشتان فرمان میدهد که چگونه حرکت کنند تا طرح کوزه آنگونه که باید، طراحی شود. کسی که میخواهد استراتژی تدوین کند و سیاست بنویسد و در سطح ملی تصمیم بگیرد، در اتاقهای دربسته و کتابخانهها نخواهد توانست استراتژی موفقی بنویسد. باید میدان عمل را لمس کند و پس از لمس واقعیات، برای تغییر و ارتقا دادن واقعیت، اندیشه کند و طرحریزی نماید. آنکه فقط در میدان است و با عالم نظر و اندیشه و معرفت بیگانه است نیز، وضع مشابهی دارد. باید طرحی کلی در ذهن داشته باشید که بتوانید آن را در میدان عمل پیاده کنید. برای سیاستگذاری و تصمیمگیری صحیح، هم باید فهم و نگرش راهبردی و کلی داشت و هم صحنه عملیات را لمس کرد...
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدیریت چادرمسافرتی همواره درگیر حل بحران است. ما عادت کردهایم که به جای مدیریت کشور، بحران مدیریت کنیم...
@syjebraily
⚡درسهای زغال...
غربیها توافق پاریس را با این پیشفرض پخت و پز کردند که کشورهای صنعتی دیگر از وابستگی به سوختهای فسیلی رها شدهاند؛ و اقتضای تداوم استعمار است که نباید اجازه داد سوخت فسیلی موتور پیشرفت دیگران را حرکت دهد. اما به محض اینکه مشخص شد محاسبات اولیهشان برای عبور از سوختهای فسیلی اشتباه بوده و نتوانستهاند انرژیهای تجدیدپذیر را به اندازه رشد تقاضای انرژی تولید کنند، همه فلسفههایی که درباره گرم شدن زمین و رفتن برخی کشورها به زیر آب و انقراض گونه انسان و... بافته بودند، وحشیانه و بیملاحظه کنار گذاشتند و سراغ آلودهکنندهترین سوخت فسیلی یعنی زغالسنگ رفتند و به ریش همه آنانکه برای نجات زمین! استحمار شده و موتور پیشرفتشان را خاموش کرده بودند، خندیدند.
تجارت آزاد هم همین است. غربیها با حمایت از تولید داخلی به بام پیشرفت رسیدند و وقتی ماشینشان (خرشان؟!) از پل گذشت و یقین پیدا کردند که کسی را در جهان یارای رقابت با آنها نیست و به سادگی میتوانند رقبای ضعیف و نوپا را از دور خارج کرده و بازارهای جهان را تصرف کنند، گفتند حمایتگرایی خیلی خطای بزرگی بود که ما مرتکب شدیم و دیگران این خطا را نباید تکرار کنند و مرزها را باید برداشت و تجارت را آزاد کرد که رفاه همه ملتها اینگونه حداکثر میشود و اصلا ریشه جنگ در حمایت از تولید داخلی است و تجارت آزاد شاهکلید صلح بینالمللی است! این بود که آموزههای علم اقتصاد را بر اساس این آرمان بازنویسی کردند و تبدیل به #جریان_اصلی اش کردند و حتی وفق این آموزهها اقتصاددان تربیت کردند و راهی همان کشورهایی کردند که تحریمشان کردهاند و حتی اجازه صادرات یک قطعه! به اقتصاد آنها را نمیدهند و با هر متخلفی از این تحریم، چون جنایتکار جنگی برخورد میکنند. اما همینکه دیگرانی از میان مستعمرات سابق به قدرت رقابت رسیدند و توانستند در بازار اینها حضوری موثر بیابند و تولید ملی اینها را تهدید کردند، وحشیانه و بیملاحظه حمایتهای تعرفهای و غیرتعرفهای را از سر گرفتند و به ریش همه آنانکه در نتیجه تزویر اینها، "حداکثرسازی رفاه جهانیان و صلح بینالمللی با تجارت آزاد" آرمانشان شده بود و تولید ملیشان را در پای این آرمان ذبح کرده بودند، قاه قاه خندیدند.
ننگ بر شاه سلطانحسینهای تاریخ که بیتوجه به تجربه غرب، تسلیم تجویز غرب میشوند و خنجر آرمانها و ارزشهای استعمارگر را بر قلب پیشرفت کشورشان فرو میکنند؛ و میان این شاهسلطانحسینها که تسلیم تزویر میشوند، با آن شاهسلطانحسین که تسلیم زور شمشیر شد، شاید آن یکی شرف داشته باشد.
@syjebraily
پیش از این، دولتهای غربی برای حل و فصل مسائل سیاست خارجی از نیروی نظامی استفاده میکردند، که به رشد اقتصادیشان کمک میکرد. اکنون که قادر به استفاده از نیروی نظامی نیستند، به تحریم اقتصادی متوسل شدهاند، که نتیجهاش یک بحران تمام عیار در داخل این کشورهاست...
@syjebraily
🔅چرا حماسه اربعین خشم دشمن را برانگیخت؟
مایکل سندل فیلسوف معاصر آمریکایی کتابی به نام «عدالت» دارد که در آن به مرور و نقد نظریههای رایج درباره عدالت پرداخته است. او به زیبایی تمام، کاستیهای نظریههای فایدهگرایانه و آزادیمحور درباره عدالت را به تصویر میکشد و ضمن تاکید بر برتری نظریه «فضیلت محور» عدالت، جامعه عادل را جامعهای توصیف میکند که در آن «تعقل جمعی در باره مفهوم زندگی خوب» جریان دارد. سندل در صفحات پایانی کتابش این سوال را پیش میکشد که «چه نوع گفتمان سیاسی می تواند ما را در آن جهت پیش ببرد؟» اما پاسخش این است: «پاسخ حاضر و آمادهای برای این سوال ندارم» و با چند پیشنهاد پیرامون ایثارگری و خدمتگزاری، کتابش را به پایان میرساند.
در چنین جهانی که فردگرایی و سودمحوری، حتی امکان «تعقل جمعی» درباره زندگی خوب و برپایی یک جامعه عادل را از مردمان غرب سلب کرده، در این سو، یک امت با تعهد به گفتمان سیاسی مهدوی، نه تنها تصویر روشنی از «مفهوم زندگی خوب» در ذهن دارد، بلکه با تمام توان در حال تمرین این زندگی است؛ و تجلی بزرگ این تمرین را میشود در پیادهروی اربعین مشاهده کرد که در مناسکی چند ده میلیونی، «سودجویی»، از آن تخت پادشاهی که جرمی بنتام برایش ساخت و زنجیر علت و معلول ها را به پای آن بست، به زیر کشیده می شود و پایه های تمدن متکی بر این مکتب را می لرزاند.
فهم این پدیده ها، بلاتردید از عهده مغزهای سبکی که از فرمان دادن به چشم برای نگریستن به تاریخ استعمار و غارتگری غرب عاجزند و تحریم را به «سیاست کلی معارضه با آمریکا و غرب» نسبت میدهند، برنمیآید؛ اما همه اینها برای غرب غارتگری که امید بسته بود این ملت از هم گسسته شود، از حرکت بایستد، از اهدافش دست شوید و به آغوش غرب پناه ببرد، کاملا معنی دار است. کاملا طبیعی است که همه کفر، نقشه چهل ساله خود را بر آب دیده و با همه توان، برای انتقام از این ملت به میدان بیاید تا بلکه با آشوب و اغتشاش و منازعه خیابانی، این ملت را زمین زند.
✨متن کامل را در وب سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام مطالعه فرمایید.
http://maslahat.ir/index.jsp?siteid=3&fkeyid=&siteid=3&pageid=383&newsview=1775
@syjebraily
⚡️اگر با آزادی نفت کنار آمدند، با آزادی ایران هم کنار میآیند!
آمریکاییها چند سال پیش اسناد نقش خود در کودتای 28 مرداد32 و سرنگونی محمد مصدق را منتشر کردند، اما مطلب مهمی که در واکنش به این اسناد مورد تغافل قرار گرفت، «چرایی سرنگونی مصدق توسط واشنگتن» است.
محمد مصدق با آمریکاییها رابطه بدی نداشت. اتفاقا وعده آمریکاییها را که به او گفته بودند میخواهند به دوران استعمار پایان دهند، باور کرده بود. پروژهاش این بود که با آمریکا ارتباط بگیرد و انگلیس را به حاشیه ببرد. مصدق نه به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بود، نه فعالیتهای منطقهای ثباتزدا داشت، نه در تدارک موشک بالستیک بود، نه برنامه هستهای داشت، و نه اینکه حقوقبشر آمریکایی را نقض کرده بود، اما کاخ سفید با یک کودتا او را حذف کرد.
فهم اینکه مصدق چرا سرنگون شد، نیاز به ضریب هوشی فوقالعادهای ندارد، اما کسی که در یک نقطه کور ایستاده و به عالم مینگرد و ارادهای برای دیدن ندارد، قطعا از درک این چرایی بازخواهد ماند و از آن درسی نخواهد گرفت. به قول مرحوم شریعتی، برای دیدن برخی رنگها و فهمیدن بعضی حرفها از نگریستن و اندیشیدن کاری ساخته نیست. باید از آنجا که نشستهایم برخیزیم؛ قرارگاهمان را در جهان عوض کنیم. مساله کاملا روشن است: محمد مصدق قصد داشت از همه اقتصاد و سیاست و فرهنگ ایران که در اسارت غرب بود، فقط یک قلم «نفت» را آزاد کند... و سرنگون شد!
نظام جمهوری اسلامی حتما در ابعاد و اهداف با دولت محمد مصدق قابل مقایسه نیست. «آزادی ایران» رهاورد انقلاب اسلامی است و چرا نباید آمریکا و انگلیس که تاب «آزادی نفت» را نیاوردند، با «آزادی ایران» کنار بیایند و در پی سرنگونی جمهوری اسلامی نباشند؟ استقلال یعنی آزادی در ابعاد یک ملت. به قول رهبر حکیم انقلاب، اگر فرض کنیم یک نظامی غیر نظام جمهوری اسلامی هم سر کار بود و بنا بود مستقل باشد، اینها با آن مشکل داشتند.
@syjebraily