1_1769896518.pdf
169.4K
من هم مقصرم...
این روایت خواندنی برادر عزیزم محمد علیان از کف خیابان را بخوانید
@syjebraily
سرو است و به ایستادگی متهم است
از شش جهت آماج هزاران ستم است
شعرم همه ارزانی این یک مصراع:
جمهوری اسلامی ایران، حرم است
"میلاد عرفانپور"
@syjebraily
هدایت شده از هاد
🌿معروف تغافل و منکر غفلت
...وقتی کسی را دوست داشته باشیم، نقاط قوت او را برجسته میکنیم و هرچه افراد با نقاط قوتشان شناخته شوند، چون احساس پذیرش و دوست داشته شدن در آنها بالا میرود، سعی در بیشینهسازی نقاط اوج خود میکنند. این روند بهجایی میرسد که همه هویت فرد یا جامعه همان نقاطقوت میشود و نقاطضعف مضمحل میشود. هر جامعهای، مجموعهای از درستیها و نادرستیهاست. جامعهای زنده است که دائم از کفه نادرستیهای خود بکاهد و به کفه درستیهایش بیفزاید و این چگونه ممکن است؟ پاسخ همین اصل تربیتی است که مربی در خطاهای متربی، خود را به تغافل بزند و به او بهخاطر رفتارهای درستش افتخار کند. لذاست که میبینیم رهبر انقلاب همیشه ما مردم ایران را با نقاط اوجمان میشناسند و به ما افتخار میکنند. گویا اشکالات ما را نمیبینند. نتیجه این شده که ما با دیدن خود در آیینه کلام او به خود افتخار میکنیم و دنبال توسعه آن بخش از وجود خود میرویم. رشد جامعه در بستر محبت و علاقه و افتخار اتفاق میافتد، در بستر احساس محبتی که بین مربی و متربی وجود دارد، در بستر علاقهای که بهخوبیها در دل متربی روییده میشود و افتخاری که باعث میشود متربی با دیدن لحظههای رشد خود، حرکتش را سرعت ببخشد.
هر عملی القای محبت و علاقه و افتخار نکرد، ناگزیر در رشد دادن فرد و جامعه ناموفق است؛ اسمش را هرچه میخواهیم بگذاریم و هرچقدر با قوانین محکمش کنیم، باز هم ناموفقیم...
ادامه یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇
https://farhikhtegandaily.com/news/74777/
✍اسماء اسدی پور
@haad1442
ما کجائیم در این بحر تفکر تو کجایی!
مجله فارین افیرز شماره جولای/آگوست سال جاری خود را به پاسخ به این پرسش اختصاص داده بود که «قدرت چیست؟». یکی از مقالات خوب این پرونده را مایکل مازار (Michael Mazarr) از متخصصان علوم سیاسی موسسه رند (RAND) نوشته بود. مازار در مقاله خود به درستی استدلال کرده بود که «در تقلا برای کسب برتری در میان قدرتهای جهانی، آنچه موجب تمایز اساسی میشود، نه قدرت نظامی و اقتصادی، که ویژگیهای اساسی یک جامعه است: مجموعهای از خصوصیات ملی که منجر به تولید اقتصادی، ابداع فناوری، انسجام اجتماعی و عزم ملی میشود». درباره این مجموعه خصال ملی که زیربنای قدرت یک کشور را تشکیل میدهند و موجبات پیشرفت اقتصادیاش را فراهم میآورند، بحث بسیار است. اما در این یک نکته تردیدی نیست که فردگرایی (Individualism) و سودگرایی (Utilitarianism) به عنوان دو ستون اصلی ایدئولوژی لیبرالیسم در جهان ترویج شدند تا جوامع را از هم گسیخته و اتمیزه سازند و تصرف آنها توسط سرمایهداری را تسهیل کنند. جامعهای که در آن مردمش بر حقوق فردی متمرکز و از وظایف اجتماعی غافل باشند، افراد دغدغهای جز منافع شخصی و اینجا و اکنون خود نداشته باشند، بر استقلال فرد از جامعه تاکید شود و هویت افراد نه بر اساس دستاوردهای ملی که برپایه موفقیتهای شخصی تعریف شود، آن جامعه از روحیه جمعی نیرومندی که شرط لازم پیش رفتن و قدرتمندتر و مرفهتر شدن است، محروم گشته و مهیای سلطه بیگانه خواهد شد.
شاید صاحبنظران پرشماری، مهمترین و اصلیترین جبههای که غرب علیه ایران گشوده را اقتصاد ببینند و تحریمهایی که در طول یکی دو دهه اخیر، به اوج خود رسید. اما واقعیت این است که اصلیترین هدف دشمن در همه این سالها، زدودن خصال ملی-مذهبی ایرانیان و از هم گسیختن جامعه ما و زدودن پیوندهای اجتماعی ما بوده است و تحریم و ترور و غیر آن، به عنوان ابزاری در این جهت به خدمت گرفته شدند. تحریممان کردند تا امیدی که در قاموس یک ملت برای رسیدن به قله داشتیم، مبدل به ناامیدی شود و این جمع به هم پیوسته که دست در دست هم در حال حرکت به سمت موفقیتهای ملی است، متفرق و مهیای هزیمت شود. اگر قهرمانهای ملی ما، از شهدای هستهای تا حاج قاسم عزیز ترور شدند، به این نیت بود که این ملت، احساس کند کشورش از قهرمان خالی شده و احساس حقارت کند و وا بدهد.
🖋ادامه این یادداشت را در روزنامه کیهان بخوانید
https://kayhan.ir/fa/news/251369/
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیسجمهور باید برای آنچه در تهران تصمیم میگیرد، از میدان دریافت روشنی داشته باشد.
هنری مینتزبرگ نظریهپرداز شهیر مدیریت، نظریهای دارد تحت عنوان استراتژی سرشتن (Crafting Strategy). تماشای کوزهگری همسرش جرقه ارائه این نظریه را در ذهن او زد. مینتزبرگ میگوید کوزهگری که مشغول سرشتن کوزه است، با انگشتانش گل را لمس میکند، با مغزش آن حس دریافتی را پردازش میکند و مجددا به انگشتان فرمان میدهد که چگونه حرکت کنند تا طرح کوزه آنگونه که باید، طراحی شود. کسی که میخواهد استراتژی تدوین کند و سیاست بنویسد و در سطح ملی تصمیم بگیرد، در اتاقهای دربسته و کتابخانهها نخواهد توانست استراتژی موفقی بنویسد. باید میدان عمل را لمس کند و پس از لمس واقعیات، برای تغییر و ارتقا دادن واقعیت، اندیشه کند و طرحریزی نماید. آنکه فقط در میدان است و با عالم نظر و اندیشه و معرفت بیگانه است نیز، وضع مشابهی دارد. باید طرحی کلی در ذهن داشته باشید که بتوانید آن را در میدان عمل پیاده کنید. برای سیاستگذاری و تصمیمگیری صحیح، هم باید فهم و نگرش راهبردی و کلی داشت و هم صحنه عملیات را لمس کرد...
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدیریت چادرمسافرتی همواره درگیر حل بحران است. ما عادت کردهایم که به جای مدیریت کشور، بحران مدیریت کنیم...
@syjebraily
⚡درسهای زغال...
غربیها توافق پاریس را با این پیشفرض پخت و پز کردند که کشورهای صنعتی دیگر از وابستگی به سوختهای فسیلی رها شدهاند؛ و اقتضای تداوم استعمار است که نباید اجازه داد سوخت فسیلی موتور پیشرفت دیگران را حرکت دهد. اما به محض اینکه مشخص شد محاسبات اولیهشان برای عبور از سوختهای فسیلی اشتباه بوده و نتوانستهاند انرژیهای تجدیدپذیر را به اندازه رشد تقاضای انرژی تولید کنند، همه فلسفههایی که درباره گرم شدن زمین و رفتن برخی کشورها به زیر آب و انقراض گونه انسان و... بافته بودند، وحشیانه و بیملاحظه کنار گذاشتند و سراغ آلودهکنندهترین سوخت فسیلی یعنی زغالسنگ رفتند و به ریش همه آنانکه برای نجات زمین! استحمار شده و موتور پیشرفتشان را خاموش کرده بودند، خندیدند.
تجارت آزاد هم همین است. غربیها با حمایت از تولید داخلی به بام پیشرفت رسیدند و وقتی ماشینشان (خرشان؟!) از پل گذشت و یقین پیدا کردند که کسی را در جهان یارای رقابت با آنها نیست و به سادگی میتوانند رقبای ضعیف و نوپا را از دور خارج کرده و بازارهای جهان را تصرف کنند، گفتند حمایتگرایی خیلی خطای بزرگی بود که ما مرتکب شدیم و دیگران این خطا را نباید تکرار کنند و مرزها را باید برداشت و تجارت را آزاد کرد که رفاه همه ملتها اینگونه حداکثر میشود و اصلا ریشه جنگ در حمایت از تولید داخلی است و تجارت آزاد شاهکلید صلح بینالمللی است! این بود که آموزههای علم اقتصاد را بر اساس این آرمان بازنویسی کردند و تبدیل به #جریان_اصلی اش کردند و حتی وفق این آموزهها اقتصاددان تربیت کردند و راهی همان کشورهایی کردند که تحریمشان کردهاند و حتی اجازه صادرات یک قطعه! به اقتصاد آنها را نمیدهند و با هر متخلفی از این تحریم، چون جنایتکار جنگی برخورد میکنند. اما همینکه دیگرانی از میان مستعمرات سابق به قدرت رقابت رسیدند و توانستند در بازار اینها حضوری موثر بیابند و تولید ملی اینها را تهدید کردند، وحشیانه و بیملاحظه حمایتهای تعرفهای و غیرتعرفهای را از سر گرفتند و به ریش همه آنانکه در نتیجه تزویر اینها، "حداکثرسازی رفاه جهانیان و صلح بینالمللی با تجارت آزاد" آرمانشان شده بود و تولید ملیشان را در پای این آرمان ذبح کرده بودند، قاه قاه خندیدند.
ننگ بر شاه سلطانحسینهای تاریخ که بیتوجه به تجربه غرب، تسلیم تجویز غرب میشوند و خنجر آرمانها و ارزشهای استعمارگر را بر قلب پیشرفت کشورشان فرو میکنند؛ و میان این شاهسلطانحسینها که تسلیم تزویر میشوند، با آن شاهسلطانحسین که تسلیم زور شمشیر شد، شاید آن یکی شرف داشته باشد.
@syjebraily
پیش از این، دولتهای غربی برای حل و فصل مسائل سیاست خارجی از نیروی نظامی استفاده میکردند، که به رشد اقتصادیشان کمک میکرد. اکنون که قادر به استفاده از نیروی نظامی نیستند، به تحریم اقتصادی متوسل شدهاند، که نتیجهاش یک بحران تمام عیار در داخل این کشورهاست...
@syjebraily
🔅چرا حماسه اربعین خشم دشمن را برانگیخت؟
مایکل سندل فیلسوف معاصر آمریکایی کتابی به نام «عدالت» دارد که در آن به مرور و نقد نظریههای رایج درباره عدالت پرداخته است. او به زیبایی تمام، کاستیهای نظریههای فایدهگرایانه و آزادیمحور درباره عدالت را به تصویر میکشد و ضمن تاکید بر برتری نظریه «فضیلت محور» عدالت، جامعه عادل را جامعهای توصیف میکند که در آن «تعقل جمعی در باره مفهوم زندگی خوب» جریان دارد. سندل در صفحات پایانی کتابش این سوال را پیش میکشد که «چه نوع گفتمان سیاسی می تواند ما را در آن جهت پیش ببرد؟» اما پاسخش این است: «پاسخ حاضر و آمادهای برای این سوال ندارم» و با چند پیشنهاد پیرامون ایثارگری و خدمتگزاری، کتابش را به پایان میرساند.
در چنین جهانی که فردگرایی و سودمحوری، حتی امکان «تعقل جمعی» درباره زندگی خوب و برپایی یک جامعه عادل را از مردمان غرب سلب کرده، در این سو، یک امت با تعهد به گفتمان سیاسی مهدوی، نه تنها تصویر روشنی از «مفهوم زندگی خوب» در ذهن دارد، بلکه با تمام توان در حال تمرین این زندگی است؛ و تجلی بزرگ این تمرین را میشود در پیادهروی اربعین مشاهده کرد که در مناسکی چند ده میلیونی، «سودجویی»، از آن تخت پادشاهی که جرمی بنتام برایش ساخت و زنجیر علت و معلول ها را به پای آن بست، به زیر کشیده می شود و پایه های تمدن متکی بر این مکتب را می لرزاند.
فهم این پدیده ها، بلاتردید از عهده مغزهای سبکی که از فرمان دادن به چشم برای نگریستن به تاریخ استعمار و غارتگری غرب عاجزند و تحریم را به «سیاست کلی معارضه با آمریکا و غرب» نسبت میدهند، برنمیآید؛ اما همه اینها برای غرب غارتگری که امید بسته بود این ملت از هم گسسته شود، از حرکت بایستد، از اهدافش دست شوید و به آغوش غرب پناه ببرد، کاملا معنی دار است. کاملا طبیعی است که همه کفر، نقشه چهل ساله خود را بر آب دیده و با همه توان، برای انتقام از این ملت به میدان بیاید تا بلکه با آشوب و اغتشاش و منازعه خیابانی، این ملت را زمین زند.
✨متن کامل را در وب سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام مطالعه فرمایید.
http://maslahat.ir/index.jsp?siteid=3&fkeyid=&siteid=3&pageid=383&newsview=1775
@syjebraily
⚡️اگر با آزادی نفت کنار آمدند، با آزادی ایران هم کنار میآیند!
آمریکاییها چند سال پیش اسناد نقش خود در کودتای 28 مرداد32 و سرنگونی محمد مصدق را منتشر کردند، اما مطلب مهمی که در واکنش به این اسناد مورد تغافل قرار گرفت، «چرایی سرنگونی مصدق توسط واشنگتن» است.
محمد مصدق با آمریکاییها رابطه بدی نداشت. اتفاقا وعده آمریکاییها را که به او گفته بودند میخواهند به دوران استعمار پایان دهند، باور کرده بود. پروژهاش این بود که با آمریکا ارتباط بگیرد و انگلیس را به حاشیه ببرد. مصدق نه به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بود، نه فعالیتهای منطقهای ثباتزدا داشت، نه در تدارک موشک بالستیک بود، نه برنامه هستهای داشت، و نه اینکه حقوقبشر آمریکایی را نقض کرده بود، اما کاخ سفید با یک کودتا او را حذف کرد.
فهم اینکه مصدق چرا سرنگون شد، نیاز به ضریب هوشی فوقالعادهای ندارد، اما کسی که در یک نقطه کور ایستاده و به عالم مینگرد و ارادهای برای دیدن ندارد، قطعا از درک این چرایی بازخواهد ماند و از آن درسی نخواهد گرفت. به قول مرحوم شریعتی، برای دیدن برخی رنگها و فهمیدن بعضی حرفها از نگریستن و اندیشیدن کاری ساخته نیست. باید از آنجا که نشستهایم برخیزیم؛ قرارگاهمان را در جهان عوض کنیم. مساله کاملا روشن است: محمد مصدق قصد داشت از همه اقتصاد و سیاست و فرهنگ ایران که در اسارت غرب بود، فقط یک قلم «نفت» را آزاد کند... و سرنگون شد!
نظام جمهوری اسلامی حتما در ابعاد و اهداف با دولت محمد مصدق قابل مقایسه نیست. «آزادی ایران» رهاورد انقلاب اسلامی است و چرا نباید آمریکا و انگلیس که تاب «آزادی نفت» را نیاوردند، با «آزادی ایران» کنار بیایند و در پی سرنگونی جمهوری اسلامی نباشند؟ استقلال یعنی آزادی در ابعاد یک ملت. به قول رهبر حکیم انقلاب، اگر فرض کنیم یک نظامی غیر نظام جمهوری اسلامی هم سر کار بود و بنا بود مستقل باشد، اینها با آن مشکل داشتند.
@syjebraily
وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ
نظرسنجی دانشگاه نوتردام در آستانه انتخابات میاندورهای ایالات متحده: بیش از نیمی از جمهوریخواهان، بیش از یک سوم دموکراتها و قریب به یک چهارم مستقلها معتقدند آمریکا در آستانه #جنگ_داخلی است.
https://phys.org/news/2022-11-brink-civil-war-survey-highlights.html
🔆وسائط سرمستی و براندازی جمهوری اسلامی!
شهرت نیچه در ایران بیشتر به خاطر این جمله معروفش بوده که «خدا مرده است»؛ بسیاری نیز او را فردی ضد خدا میدانند که اعتقادی به وجود خدا نداشته و این مسئله، روح حاکم بر نوشتهها و جهانبینی وی را تشکیل میدهد. اهل نظر اما آگاهند که مراد نیچه از مرگ خدا، حذف اعتقاد به خدا از جامعه غربی و مسیحی است. در این میان، آنچه مهم است و نیچه نیز در کتاب «اراده قدرت» بدان میپردازد، احوال جامعه غربی «پس از مرگ خدا»ست.
نیچه علت مرگ خدا در جامعه مسیحی را در واقع فروپاشی مسیحیت و «اخلاق مسیحی» در مواجهه با «واقعیات جهان» میداند. مسیحیت کلیسایی در نظر او نه توانسته این جهان را به انسان غربی بشناساند و نه آن جهان را. این است که او میگوید، پس از هزاران سال تازه فهمیدهایم آنچه کلیسا به ما گفته دروغ بوده و همین، به ناباوری به خدا منجر شده است: «آن زمان که ما باید تقاص دو هزار سال مسیحی ماندن را پس بدهیم، فرا رسیده است؛ داریم گرانیگاهی را که به ما امکان زیستن میداد، از دست میدهیم؛ برای مدتی گمگشته میشویم. به ناگاه در ارزشگذاریهای متضاد فرو میرویم... اکنون همه چیز سراسر دروغ است».
اما فیلسوف نیهیلیست در عین حال معتقد است انسان، نمیتواند از یک مرجع فوق انسانی که اهداف و وظایف و مقصد و مقصود او را تعیین می کند، بی نیاز باشد. او مینویسد: «چون آدمی ایمان به این امر [خدا] را از یاد برد، همچنان این عادت کهن را دنبال می کند و مرجعی دیگر میجوید که بتواند بیقید و شرط سخن گوید و هدفها و وظایف را فرمان دهد. اقتدار «وجدان» اینک به ردیف نخست گام مینهد تا کمبود یک اقتدار شخصی را جبران نماید».
نیچه معتقد است «اخلاق» و «وجدان» در جامعه مسیحی و اروپایی جای خدا را گرفته است، اما «هر نظام ارزشی صرفا اخلاقی به هیچ انگاری منجر میشود: در اروپا چنین انتظار میرود. آدمی هنوز به امید آن است که بدون زمینه مذهبی با اخلاق گرایی کنار بیاید؛ اما این ضرورتا به هیچ انگاری میانجامد».
در چنین شرایطی است که هیچ انگاری و نیهیلیسم حادث می شود و بشر غربی، پس از انکار خدا، برای فرار از این پوچی و بیهدفی و بی سر و ته بودن «جهان بی خدا»یی که ناچار است در آن زندگی کند، دنبال راهی برای توجیه زیست خود میگردد، راهحلهایی «این جهانی» مییابد تا بلکه فقدان یک نظام فکری منسجم را که هستی او را معنی بخشد، جبران شود. در نگاه نیچه، «تخدیر»، این راه حل است: «در واقع و در نهایت نمیدانیم به کجا میرویم: خلاء. تلاش میکنیم با بیخودی و سرمستی از این خلاء بیرون آئیم. سرمستی به صورت موسیقی؛ سرمستی به صورت بیرحمی در لذت فاجعه آمیز از نابودی شریفترین موجودات؛ سرمستی به صورت اشتیاق کور (یا کینه) نسبت به برخی موجودات انسانی یا نسبت به دورانی معین؛ هنر برای هنر و «دانش محض» به عنوان حالات تخدیر آلود».
در واقع، بشر غربی به سبب تضاد و تباین مسیحیت با عقلانیت، راهی جز توسل به تخدیر برای رهایی از اندیشه درباره هستی نداشته است. تفاوت اساسی اسلام ناب و مسیحیت تحریف شده در همینجاست که عقل و ایمان در مسیر تکامل، همواره در تلائماند، نه تباین. این است که جامعه اسلامی، بر خلاف جوامع غربی، هرگز دچار خلاء اقتدار الهی نمیشود که گرفتار بحران هیچانگاری شده و نهایتا برای رهایی از آن، به تخدیر متوسل شود. لذا وسایل تخدیر جمعی که امروز تبدیل به یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت سیاسی در غرب شدهاند، در جامعه اسلامی مردود و ناکارآمدند. انسانی را که مسیرش روشن، هدفش معلوم و مرجع بایدها و نبایدهایش مشخص و مقتدر و در تلائم با عقل است، نمیتوان با اسبابی که یک انسان پوچانگار مدیریت میشود، تحت فرمان درآورد و به مسیر دلخواه کشاند. جان کلام اینکه وسائط "سرمستی" ابزار براندازی مناسبی در یک جامعه مسلمان نیست؛ دنبال راه بهتری باشید!
@syjebraily
⚡قانون یا شرع؟!
بتپرستان مکه نه تنها به وجود خدا اعتقاد داشتند، بلکه خدا را خالق جهان نیز میدانستند؛ اما از دید قرآن مشرك بودند چون در همین مرتبه توقف کرده بودند و در تشریع و تدبیر و حاکمیت و... برای خدا شریک قائل بودند.
سیاست، تدبیر امور مملکت است و سیاستمدار نه تنها با «تدبیر»، که با سه مقوله مهم دیگر از
مراتب توحید یعنی «حاکمیت» و «تشریع» و «اطاعت» نیز مستقیماً سر و کار دارد. چه، سیاستمدار حکومت میکند و قانونگذاری و مردم نیز از او اطاعت.
لذا قسم بسیار مهمی از اولی ترین اصل اسلام، یعنی توحید، با امور سیاسی و مملکت داری ارتباط تنگاتنگ دارد و اگر فردی برای غیر خدا حق تدبیر امور و قانونگذاری و حاکمیت قائل باشد و از وی اطاعت کند، به خدای متعال شرک جلی ورزیده و نمیتوان او را در شمار مسلمانان و موحدان قرار داد.
در مقابل، مسلمان موحد به کسی اطلاق میشود که در کنار توحید ذاتی و خالقی و عبادی - که مسائلی شخصی هستند - در امور اجتماعی خود نیز موحد باشد. توحید در امور اجتماعی یعنی قائل شدن حق حاکمیت، تشریع و تدبیر به فرد ماذون از جانب خدا و اطاعت از او.
لوازم و شرایط چنین توحیدی نیز در قرآن و سنت به وضوح تبیین شده و تدوین نظام سیاسی مبتنی بر «ولایت فقیه» در ایران مستند به این منابع است.
📃برشی از مقاله «بازنمایی تاریخی روند شکل گیری سکولاریسم با تأکید بر نقد امکان سکولاریسم اسلامی»
http://ensani.ir/fa/article/download/373044
بسمه تعالی
ریاست محترم جمهور
سلام علیکم
یا مقتدرانه نظام بانکی را مکلف به تامین مالی وعده مسکن خود کنید، یا با بیان موانع و اصلاح وعده اولیه، به مردم زمین تخصیص دهید تا خود به مرور خانهشان را بسازند.
سید یاسر جبرائیلی
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از تجویزهای صندوق بینالمللی پول برای اقتصاد ایران، افزایش نرخ ارز بوده است. خاطرم هست چند سال پیش مدیر بخش خاورمیانه و آسیای مرکزی IMF رسما توصیه کرد که ایران "برای کنترل نرخ تورم، نرخ رسمی ارز را تا سطح نرخ بازار افزایش دهد". نئولیبرالهاای وطنی نیز همین نسخه را پیاده کردند و قیمت ارز را افزایش دادند و ارزش ریال را بیش از پیش تضعیف کردند. یکی از استدلالهای واژگونی که برای این کار از طرف آقای مسعود نیلی ارائه شد، این بود که افزایش نرخ ارز در جهت حمایت از تولید داخلی در برابر رقبای خارجی و توسعه صادرات است. در این سخنرانی که سال ۹۷ در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل ارائه شد، به بررسی منطق حاکم بر این استدلال پرداختهام. اخیرا دیدم که اینبار، نئولیبرالهای ریشدار سخنان IMF و جناب نیلی را تکرار میکنند. بازبینی این ۷ دقیقه خالی از لطف نیست.
@syjebraily
میان تمام اقوال و افعال و کنشهای یک سیاستمدار با مسائل و نیازهای اولویتدار مردم، باید یک رابطه ملموس و معنیدار برقرار باشد تا بتوان از "دستاورد" سخن گفت و آن را مبنایی برای تسخیر قلوب و اذهان قرار داد. خارج از چنین رابطهای، "دستاورد" را تحصیل که هیچ، تعریف هم نمیتوان کرد؛ چه رسد به تبلیغ!
ناظر به نیاز ملت، اهدافی تعیین کنید. برای تحقق این اهداف پروژه تعریف کنید. در راس اجرای این پروژهها قرار بگیرید. با مردم درباره آنها حرف بزنید. آینده را برایشان ترسیم کنید. جلسات و بازدیدهایتان مرتبط با این پروژهها باشد. در طول مسیر از موفقیتها و ناکامیها و نهایتا از دستاوردها بگویید.
@syjebraily
✨گفت و گوی توئیتری با یک دهیار...
توئیت: دبیر قرارگاه اقتصاد مقاومتی بسیج خبر داده که به روستائیان وام میدهند تا پنل خورشیدی بخرند و روی پشت بامشان نصب کنند و دولت برق تولیدی آنها را هر کیلووات ساعت ۲۲۰۰ تومان خریداری کند. از فرمانده بسیج خواهش میکنم بفرمایند این طرح طبق کدام بند سیاستهای اقتصاد مقاومتی طراحی شده است؟
-سلام و عرض ادب اقای جبرائیلی بنده دهیار هستم
بخشی از این طرح رو دادن به کمیته امداد و میخواد به افراد تحت پوشش وام بده تا پنل بخرن و یه نیروگاه پنج کیلو واتی نصب کنن....
قرار بود زنجیره ای سه نفر سه نفر ضامن هم بشن که بانک ها قبول نکردن و نامه کسر از حقوق میخوان...
+ و علیکم السلام. میشه بفرمایید کدام ده هستید؟
-به کلیه دهیاری های شهرستان حاجی اباد-استان هرمزگان گفتن که کسایی که زیر پوشش کمیته امداد هستن مبلغ ۱۰۰میلیونوام میدن که پنل خورشیدی پنج کیلو واتی احداث کنن
پول رو میدن به شرکت و همه کار رو خودشون دیگه انجام میدن
ماهانه از فروش برق به دولت قسط وام کم میشه و یه مقداری هم میمونه
+حاجی آباد زمینهای کشاورزی معروف و مرغوب دارد؛ خرمای پیارم و گندم فراوان دارد. بجای این کارهای احمقانه، این تسهیلات باید صرف توسعه تعاونیهای کشاورزی و صنایع تبدیلی شود که نیاز اساسی کشور است. تسهیلات بانکی هدر میرود، برای دولت هزینه تراشیده میشود، شغلی ایجاد نمیشود، نیازی رفع نمیشود.
@syjebraily
⚡در جست و جوی مدل مطلوب برای اقتصاد ایران
🔆نئولیبرالیسم پیش از توسعه مانع توسعه و پس از توسعه عامل شکاف طبقاتی است
📰 میتوانید مشروح گفت و گو با قدس را که گزیده آن در شماره امروز این روزنامه منتشر شده، در لینک زیر مطالعه فرمایید
https://www.qudsonline.ir/news/826601/
@syjebraily
✨ریشه ناکامیهای اقتصادی دهه ۹۰ کجاست؟
اقتصاد ایران در دهه ۹۰ شاخصهای مطلوبی به یادگار نگذاشت. باید پذیرفت که طبیعتا وقتی در یک حوزه پراهمیتی، ضعف پیدا میشود، قوتها و دستاوردها در حوزههای دیگر، از نقطه تمرکز افکار عمومی دور میشود و بلکه طبیعی و بدیهی جلوه میکند؛ آن هم در این جنگ شناختی تمام عیار امروز که دشمن، به سبب مزیت مطلقی که در حوزه رسانه دارد، در مسیر دسترسی حاکمیت به افکار عمومی مردم خود اختلال و انسداد ایجاد کرده است. اما اگر بخواهیم واقعی به صحنه نگاه کنیم و فیالمثل از زاویه یک سند بالادستی، پیشرفت کشور را ارزیابی کنیم، من سند چشم انداز ۱۴۰۴ را انتخاب خواهم کرد. . در نسبت با سند چشمانداز، کشور دستاوردهای شگرفی در حوزههای علم و فناوری، سلامت و امنیت، استقلال و اقتدار، همبستگی ملی و الهام بخشی و تاثیرگذاری در جهان و منطقه به ثبت رسانده است، اما مع الاسف هنوز کاستیهایی در حوزه اقتصاد و عدالت اجتماعی وجود دارد که ناشی از عملکرد ضعیف دهه ۱۳۹۰ است. این عملکرد ضعیف دلایل متعددی دارد که بخشی از آنها اجرایی و عملکردی، و بخشی دیگر، فکری و رویکردی هستند؛ که البته قاعدتا قابل تفکیک هم نیستند چون عملکرد از رویکرد متاثر است.
اگر بخواهم مهمترین دلیل ناکامیهای اقتصادی دهه ۹۰ را بیان کنم، خواهم گفت در این دوره به استحکام ساخت درونی قدرت توجه نشد و مساله پیشرفت کشور از کانال نگاه به بیرون دنبال شد. یعنی آنچه باید عمل میشد، اقتصاد درونزا و برونگرا بود ولی ما دنبال برونزایی اقتصاد بودیم. تلقی این بود که توسعه یک امر وارداتی است و ما باید با ارائه امتیازاتی به دشمن، توافق هستهای را به انجام برسانیم تا دیگران بیایند و توسعه را برای ما رقم بزنند. یا نسخ تجویزی غرب را در اقتصاد اجرا کنیم و به پیشرفت برسیم. خب این تلقی اشتباه بود و اقتصاد ایران در یک دورهای معطل امضای برجام، در یک دورهای معطل اجرای آن و در دوره دیگری در انتظار احیای آن بود. اجرای نسخههای غربی نیز به مثابه لبه دیگر قیچی عمل کرد.
بحمدلله با روی کار آمدن دولت جدید، رویکرد دیگر این نیست و اقتصاد ایران به مذاکرات گره نخورده است. کاستیهای دهه ۹۰ باید از همان نقطهای که منشاء انحراف بود، اصلاح شود؛ یعنی با تمرکز بر «استحکام ساخت درونی قدرت» و «نگاه درونزا به پیشرفت». در دهههای اخیر، هم سرمایه انسانی منحصر بفردی تربیت شده و هم دستاوردهای شگرفی در حوزه علم و فناوری تحصیل و انباشت شده که دستیابی به اهداف باقیمانده از سند چشمانداز، با بالفعلسازی این ظرفیت عظیم و برقراری پیوند میان داشتهها و مسئلهها، ممکن است.
📃برشی از گفت و گو با روزنامه قدس؛ متن کامل را از اینجا دریافت زیر مطالعه فرمایید.
@syjebraily
خب الحمدلله ارز ۴۲۰۰ که به سفره ملت نمیرسید و منشاء رانت و فساد و بیعدالتی بود، پس از جراحی اقتصادی به سفره ملت رسید و رانت و فساد و بیعدالتی هم برطرف شد.
آقای رئیسی عزیز! ما این روزها را میدیدیم که گفتیم نکنید! مسببان فاجعه را برکنار کنید تا مصیبت دیگری سر ملت آوار نکنند.
@syjebraily
وقتی خواص اغوا شدند، اگر به این خواص اغواشده فرصت و امکان داده شود، راحت توده مردم را اغوا خواهند کرد... با لطایفالحیل افرادی را حرامخوار میکنند؛ وقتی حرامخوار شد، مثل حیوان جلّال، دیگر خیلی مشکل میشود او را از حرامخواری دور کرد| رهبر حکیم انقلاب اسلامی
@syjebraily
✨آیا نرخ بهره به اندازه نرخ تورم مصداق ربا نیست؟!
یک بحثی را نئولیبرالها مطرح میکنند که نرخ بهره به اندازه تورم، ربوی نیست. یعنی اگر امسال تورم ۲۰ درصد بود و بانک سال آینده بابت سپرده به شما ۲۰ درصد سود داد یا بابت تسهیلات از شما ۲۰ درصد سود گرفت، این دیگر مشکل ربوی ندارد و اصلا نیازی به انعقاد عقود اسلامی نیست. بعضی هم که اساسا معتقدند مسئله ربا یک مسئله منسوخ است و نباید اصلا طرح شود. آیتالله حائری شیرازی یک پرسش مهم در جزوه «در اسلام پول نباید کار کند» مطرح میکنند و آن این است که آیا فقط پولی که در بانک سپرده میشود یا توسط بانک تسهلات داده میشود از ناحیه تورم دچار کاهش ارزش میشود که اخذ بهره از آن به اندازه تورم بی اشکال باشد؟ چرا این قاعده شامل همه پولی که در دست مردم است نمیشود؟ آیا امضای رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد روی اسکناس برای زینت است یا برای تضمین ارزش؟ آیا دولتی که این پول را عرضه کرده و در جیب من و شماست، مسئول حفظ ارزشش نیست؟ یا فقط اگر من این پول را در بانک گذاشتم بانک ضامن ارزشش میشود و حداقل به اندازه تورم باید به من سود بدهد؟ اگر این منطق کاهش ارزش با تورم را بپذیریم، همه پول موجود در اقتصاد را باید شامل شود و دولت باید به عنوان منتشر کننده پول، به اندازه تورم، دارایی ریالی همه دارندگان ریال را افزایش دهد. من مشکلی با این کار ندارم. اما اینکه این مکانیسم حفظ ارزش در برابر تورم با نرخ بهره را فقط درباره بانک صادق بدانیم و به کل اقتصاد تعمیم ندهیم، اشکال منطقی و مبنایی دارد؛ اگر نوعی شیادی و مغلطه برای حذف عقود اسلامی از بانکها نباشد. لذا بحث کاهش ارزش پول در اثر تورم، یک بحث کاملا جداست و نباید با بحث بهره بانکی خلط شود.
📃برشی از گفت و گو با روزنامه قدس؛ متن کامل را از اینجا دریافت و مطالعه فرمایید.
@syjebraily
✨اولویت اول اقتصاد ما، احیای اقتدار تحلیلرفته دولت است
رهبر معظم انقلاب میفرمایند خدای متعال وقتی اطیعوا الرسول را کنار اطیعوا الله آورده، به این خاطر است که در غیاب تکلیف اطاعت از رسول، همه میتوانند مدعی اطاعت از خدا شوند. لذا اینکه میگوئیم مالکیت واقعی دست خداست، باید یک تجلی عینی هم داشته باشد که همه نگویند مال خداست و خودش سپرده دست من و هر طور دوست دارم میتوانم با آن رفتار کنم. این اعمال اقتدار نظام اسلامی روی اموال، یک بحث مهم است که باید دنبال بشود و ما از آن غافل شدیم. البته تذکر این نکته نیز لازم است که همانطوریکه اجرای برنامه الهی درباره جسم انسان، خیر انسان و جامعه را در پی دارد، اجرای برنامه اسلام درباره مال نیز چنین است. اینکه کسانی یک تضاد میان آزادی شخصی یا نفع شخصی با اجرای برنامه الهی برقرار میکنند، در حال تحریف آزادی انسان و منافع انسان هستند. این حرف امانوئل کانت حقیقتا ستودنی است که وقتی ما از اراده خود تبعیت میکنیم، و فیالمثل دنبال لذات میگردیم، کارمان آزادانه نیست؛ واقعیت این است که طوق بندگی امیالمان را به گردن داریم. باید اضافه کنیم طوق بندگی کسانی را به گردن داریم که به امیال ما جهت میدهند و حتی آنها را تعریف میکنند. خلاصه عرضم اینکه انسان ذاتا و ماهیتا بنده است؛ آزادی او در اطاعت و بندگی خداست و عدم تبعیت او از خدای متعال، آزادی نیست، تبعیت و بندگی از امیال و شکل دهندگان به امیال است.
حال دقت بفرمائید. ما چهکار کردیم؟ ما آمدیم فعالیت بخش خصوصی را مجاز کردیم، داراییهای دولت را هم تا حد زیادی به بخش خصوصی واگذار کردیم؛ که مطلوبِ مشروط است. وقتی چنین شد، باید برای دولت اقتدار برنامهریزی و نظارت بر بخش خصوصی را ایجاد میکردیم. ما آمدیم هم منابع را واگذار کردیم، همظرفیتهای حکمرانی را تخلیه کردیم. ما برای مبحث «الزامات واگذاری» در بند «ج» سیاستهای اصل ۴۴ ناظر به ایفای نقش حاکمیتی و سیاستگذاری، هدایت و نظارت بر اقتصاد ملی نهادسازی نکردیم. اگر به همین بند دقت بفرمائید، بر «تغییر وظایف حاکمیتی» تصریح شده است، نه «حاکمیتزدایی» یا «مسئولیتزدایی و اقتدارزدایی از حاکمیت»! سازمان برنامهوبودجه هم که باید متولی این کار میبود این نقش را به عهده نگرفت. نه تنها در این زمینه نهادسازی نکردیم، بلکه اختیارات موجود در دست حاکمیت را هم تراشیدیم و واگذار کردیم. فیالمثل در حوزه تجارت خارجی، اختیار حاکمیت را تراشیدیم و به اتاق بازرگانی دادیم. در حوزههای دیگر هم همینطور است. در عرصه پزشکی، پرستاری، وکالت، نظاممهندسی و بانکداری یا حتی ورزش، حاکمیت را خلع ید کردیم و اختیاراتش را به بخش خصوصی دادیم! حتی در بانک مرکزی هم در حال تراشیدن اختیارات حاکمیتی و واگذاری آن به متخصصان پولی و بانکی هستیم؛ یعنی حاکمیت دارد تبدیل میشود به یک موجودیتی که مطالبات مردم متوجهش هست، اما ابزار و امکان پاسخگویی ندارد، اقتدار برای بهکارگیری ابزارهای موجود در جهت پیشرفت کشور را هم ندارد. اگر بخواهم یک اولویت برای کشور ذکر کنم، احیای این اقتدار تحلیلرفته است.
برشی از گفت و گو با روزنامه قدس؛ متن کامل را از اینجا دریافت و مطالعه فرمایید.
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دانشمندانی که موفق به ژندرمانی سرطان خون شدند، نشان افتخار ملی اعطا کنید. بابت این دست موفقیتها جشن ملی برگزار کنید. بیلبوردهای شهری و بینشهری را به تصاویر این دانشمندان مزین کنید. از نقش هویتساز این دست دستاوردها غافل نباشید. سرگرم خودتان نشوید...
@syjebraily