✨تجلی بردهداری نوین در اجاره نشینی
در دوران کهن بردهداری، مالک بر زندگی و کار برده تسلط کامل داشت و به او جای خواب و غذا میداد تا برای او کار کند و تولید ثروت نماید. با این حال، در نظام سرمایهداری مدرن، این بردهداری تغییر شکل داده و در روابطی مانند رابطه موجر و مستاجر بازتولید شده است.
واحد مسکونی اجارهای که مستاجر در آن ساکن میشود، معادل همان جای خوابی است که بردهدار به برده خود میداد؛ البته با این تفاوت که موجر دیگر به مستاجر غذا نمیدهد. در این وضعیت، مستاجر باید بخشی بزرگ از زندگی خود را صرف کار و تلاش کند تا بتواند هزینه اجاره و دیگر نیازهای روزانه خود را تامین کند. مستاجر درآمد حاصل از کار خود را در پایان هر ماه بابت اجاره به مالک پرداخت میکند و باقیمانده درآمدش را صرف فراهم کردن خوراک، پوشاک و سایر نیازهای اولیه میکند.
از دیگر سو، دریافت وام و قرض برای تأمین پول پیش خانه، مستاجر را در یک چرخه بدهی مداوم قرار میدهد که فشار مالی بسیاری بر او تحمیل میکند. این امر باعث کاهش کیفیت زندگی و افزایش استرس و نگرانیهای روانی در بین مستاجران میشود. افزون بر این، نوسانات اقتصادی مانند افزایش ناگهانی نرخ ارز یا تورم نیز تأثیر مستقیم و منفی بر زندگی مستاجران دارد و توان مالی آنها را ضعیفتر میکند.
برای رهایی از این سیستم بردهداری نوین و ایجاد جامعهای عادلانه، نیازمند تغییرات زیرساختی و اقتصادی گستردهای هستیم.
در چارچوب نظام سرمایهداری، تغییر این وضعیت ممکن نیست. برای آزادی مردم از این بردهداری نوین، باید نظام سرمایهداری را کنار گذاشت و طرحی نو در انداخت.
در این مقاله، که ایده اولیه یک طرح جامع پژوهشی و در حال اجراست، نسخه جایگزین نظام سرمایهداری ارائه شده است.
از نخبگان دعوت میکنم این مقاله را مطالعه کرده و درباره آن تامل و تفکر کنند.
https://saazandegi.ir/wp-content/uploads/2024/05/06-03-1403-1704-Sazandegi.pdf
@syjebraily
✨لوازم خانگی گازسوز؛ منشاء آلودگی هوا
سال ۱۳۹۲ که برای شرکت در یک اجلاس به مسکو سفر کرده بودم، متوجه شدم این شهر لولهکشی گاز ندارد و تمام لوازم منازل، برقی است.
این نکته در ذهنم بود تا اینکه چندی پیش در میانه اظهارنظرهای متعدد و متناقض کارشناسان درباره آلودگی هوا (یکی میگوید وارونگی هوا، دیگری میگوید تحریم، دیگری میگوید خودرو، آن یکی میگوید مازوت و...) گزارشی از یک کارشناس مطالعه کردم که نوشته بود "گاز طبیعی اصلیترین عامل آلودگی تهران است" (این گزارش کارشناسی را میتوانید در اینجا مطالعه کنید).
با خود گفتم اگر حرف این کارشناس درست باشد، قاعدتا مسکو نباید شهر آلودهای باشد. به مراکز بینالمللی رتبهبندی آلودگی مراجعه کردم و دیدم بله، تهران در رتبه ۳۱۱ آلودهترین شهر جهان قرار دارد، اما رتبه مسکو ۲۷۰۰ است.
یک احتمال باقی مانده بود و آن اینکه مسکو شهری کمترافیک باشد. باز به آمارهای بینالمللی مراجعه کرده و دیدم که خیر، مسکو یکی از پرترافیکترین شهرهای جهان است!
باز به این اکتفا نکردم و در مراکز معتبر علمی جستجویی کردم تا ببینم پژوهشی علمی درباره اینکه گاز طبیعی میتواند منشاء آلودگی هوا باشد، انجام شده است؟
در بررسیها به مطالعهای در دانشگاه UCLA آمریکا درباره ایالت کالیفرنیا برخوردم که تاییدکننده دیدگاه آن کارشناس بود و نشان میداد علت آلودگی هوا، استفاده از لوازم خانگی گازی است (این پژوهش را میتوانید از اینجا دریافت و مطالعه کنید).
همچنین دیدم پژوهشی در مرکز مطالعات سلامت دانشگاه هاروارد انجام شده و نتیجهگیری شده است که "پخت و پز با اجاق گاز باعث انتشار دی اکسید نیتروژن، متان و ذرات PM2.5 میشود. هم متان و هم ذرات PM2.5 با تشکیل مهدود در سطح زمین هوا را آلوده میکند" (این پژوهش را هم میتوانید از اینجا دریافت و مطالعه کنید).
با توجه به این مشاهدات و مستندات، باید این فرضیه را در تهران و دیگر شهرهای آلوده کشور به آزمون گذاشت و در صورت تائید، وارد عمل شد. دنبال نخودسیاههایی که سالهاست مسئله را لاعلاج گذاشته، نرویم. اگر مسئله این است، بررسیهای کارشناسی باید روی نحوه جایگزینی لوازم گازسوز در خانهها با لوازم برقی باشد و راهکارهای آن مطالعه شود.
رویکرد ما به گزارشهای کارشناسی باید همین باشد. وگرنه یک کارشناس میگوید علت آلودگی مازوت است. دولت رسما بیانیه میدهد که مازوت نمیسوزانیم. آن کارشناس برای اینکه حرفش اشتباه از آب در نیاید، میگوید دروغ میگویید! میسوزانید! آن یکی کارشناس میگوید علت آلودگی تحریم است و ما را به ناکجاآباد حواله میدهد و به همین ترتیب...
سیاستمدار باید بتواند در مواجهه با گزارشهای کارشناسی، سوالات راهبردی مطرح کند تا عیار ادعاهای کارشناسی مشخص شود.
فرمود الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ. باید همه حرفهای کارشناسی را شنید، سنجید و بهترین نظر را انتخاب کرد. انتخاب بهترین نظر، دیگر با کارشناس نیست، با سیاستمدار است.
و سیاستمدار پس از آنکه مشورتهای کارشناسی را اخذ کرد، تصمیمگیری نیز با اوست. اینجاست که باید تصمیم قاطع بگیرد و به خدای متعال توکل کند: وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ.
@syjebraily
هدایت شده از خبر فوری سراسری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️دیروز یه بحثی رو در در خصوص اظهارات پزشکیان که گویا زمینه سازی برای گران کردن بنزین بود در کانال شروع کردیم در میانه بحث دکتر #جبراییلی مطلب مهمی تحت عنوان:
"بنزین؛ اولین سوژه عملیات فریب کارشناسان روی ذهن دکترپزشکیان"
نوشتن و در کانال خبر فوری سراسری بازنشر کردیم که حقیقتا توضیحی بهتر از این نمیشد داد!
خیلیها هم دقیق متوجه نشده بودن و علاقمند بودن مفصلتر توضیح داده بشه.
الان متوجه شدیم بچه های انقلابی خوش ذوق دیگه هم، بیکار ننشستن و مفصل به این بحث پرداختن که کار خوبی از آب دراومده!
توصیه میکنم گوش کنید.
📌 خبر فوری سراسری
@fori_sarasari
سال ۹۷ طی یادداشتهایی نشان دادم که دولت آقای روحانی در راستای اجرای غیرقانونی #توافق_پاریس، روند توسعه ظرفیت نیروگاهی کشور را کند کرده است.
بازخوانی این دو یادداشت خالی از لطف نیست؛
۱- پشت پرده خاموشیها
۲- خاموشیها و فراموشیها
@syjebraily
هدایت شده از اقتصاد کاربردی - رضا غلامی
ما معتقدیم حاکمیت باید طبق ضوابطی، قیمت برای محصول تولیدی انحصارگر تعیین کند تا منافع مصرف کننده و مردم هم تأمین شود.
آنها معتقدند فقط انحصارگر حق تعیین قیمت را دارد.
یعنی، با قیمت گذاری دستوری مشکل ندارند با این که چه کسی دستور دهد، مشکل دارند.
@DrRezaGholami
✨آیا دکتر پزشکیان نباید سخنرانی کنند؟
یک فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتوگویی که احتمالا در واکنش به برخی اشتباهات کلامی رئیسجمهور است، گفته است "سخنرانیهای روسای جمهور ایران تا به حال زیاد بوده است... پزشکیان علاوه بر اینکه حوصله سخنرانی ندارد حوصله خواندن از روی نوشتهها هم ندارد".
این موضعگیری، مرا به یاد مقالهای انداخت که چند ماه پیش رابرت گیتس وزیر دفاع سابق آمریکا در نقد بیکنشیهای عمومی مقامات دولت بایدن نوشته بود. گیتس به یک جمله مشهور از فرانکلین روزولت -جزو محبوبترین رئیسجمهوران تاریخ آمریکا- استناد کرده بود که "بزرگترین وظیفه یک دولتمرد، تعلیم دادن است"(The greatest duty of a stateman is to educate).
سپس بایدن و مقامات دولت وی را سرزنش کرده بود که چرا درباره دلایل سیاستهایی که حاکمیت اتخاذ میکند و اقداماتی که انجام میدهد، مردم را آگاه و همراه نمیکنند.
اینجا قصد پرداختن به مسائل آمریکا را ندارم و فقط یک جمله میگویم که اجرای سیاستهای آمریکایی با آگاهسازی مردم این کشور نسبت این سیاستها، اساسا ممکن نیست. آگاهی مردم، از قضا مانع سیاستهای حاکمیت آمریکا خواهد بود. زمانی نوآم چامسکی به زیبایی نوشت که شکافی عظیم میان افکار عمومی و سیاست عمومی در آمریکا وجود دارد (There's a tremendous gap between public opinion and public policy).
اما اعتراف باید کرد که حرف روزولت دقیق است. حتی رئیس یک بنگاه اقتصادی هم برای موفقیت خود، باید پیوسته درباره دلایل تصمیماتش با کارکنان صحبت نماید، برایشان چشمانداز ترسیم کند، آنها را از آخرین دستاوردها مطلع کند، مشکلات را و همچنین راهکارها را با کارکنان خود در میان بگذارد. انسان، ماشین نیست. باور میخواهد، روحیه میخواهد، انگیزه میخواهد، آرمان و آینده میخواهد.
در رابطه با اداره یک کشور، اهمیت این مسئله صدچندان میشود. کارکنان یک بنگاه اقتصادی، مستخدم رئیس بنگاه هستند. اما در رابطه با کشور، این رئیسجمهور است که مستخدم مردم است. مردم با رای خود او را بر مسند قدرت نشاندهاند و به همراه آرای خود، قلوب خود را تقدیم منتخبشان کردهاند. لذا همچنانکه دکتر پزشکیان بارها تاکید کرده، رئیسجمهور بدون همراهی مردم نخواهد توانست کاری از پیش ببرد.
لازمه این همراهی این است که رئیسجمهور پیوسته با مردم خود سخن بگوید. ابعاد گفتمان خود را برای مردم روشن سازد. از زاویه گفتمان خود، مسائل را آسیبشناسی کند و از زاویه همین گفتمان، راهکارها را با مردم در جریان بگذارد. مردم آگاه، مردم همراه خواهند بود.
دکتر پزشکیان مکرر خود را عدالتخواه و رهرو راه امیرالمومنین(ع) و ملتزم به سیاستهای رهبری معرفی کردهاند و مردم نیز با این گفتمان اعتماد کردهاند. حتی آنانکه به رقیب ایشان رای دادهاند، صد در صد معقتد به این گفتمان هستند و ایستادگی روی این گفتمان، به راحتی میتواند از دکتر پزشکیان رئیسجمهوری برای همه ایرانیان بسازد.
پیشنهاد حقیر این است که ایشان در سخنرانیها، مسائل اولویتدار کشور را فهرست کرده و از منظر همین گفتمان بررسیشان کنند. بگویند کجا از سیره امیرالمومنین و فرمایشات رهبری فاصله گرفتهایم و مردم دچار مشکل شدهاند، و چگونه میخواهند با تمسک به این گفتمان، مشکلات را رفع کند. تمرکزشان نیز روی چند مسئله اساسی باشد و رویکردشان، حل همه مسائل عالم در ۴ سال نباشد. پیشنهاد این قلم، این شش حوزه است که با تفصیلات، خدمت شهید رئیسی نیز تقدیم کرده بودم: نقش آفرینی در نظم نوین جهانی، رفع نیازهای اساسی مردم، تقویت هویت ایرانی-اسلامی، اجرای چند پروژه عظیم ملی، تحصیل فناوریهای برترساز، حل مسئله ارز و بانک.
مقامات دولتی نیز باید در حوزه تخصصی خود، ادبیاتی را که از سوی دکتر پزشکیان تولید میشود، امتداد ببخشند و ضریب بدهند.
اینکه رئیسجمهور را از سخنرانی نهی کنیم و او را به پشت پرده سیاست بفرستیم، کمک به او نیست، سنگاندازی در کار اوست.
@syjebraily
پس از پیروزی شهید رئیسی، بررسی بخشهایی از وضعیت اقتصادی که دولت جدید تحویل میگرفت، به حقیر سپرده شد. از جمله گزارشهایی که دریافت کردیم، اسناد خزانه بود. این، تصویر سند رسمی خزانه است. شهید رئیسی خزانه را با موجودی منفی ۵۳ هزار میلیارد تومان تحویل گرفت.
@syjebraily
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نقد آیتالله میرباقری بر «سرمایهداری جهانی» و هشدار نسبت به «شکلگیری سرمایهداری حزبی و رفاقتی» در داخل کشور
💥 به سرمایهدار غربی میگویند چقدر ثروت داری؟ میگوید: «الآن» یا «الآن»؟!
و این در حالی است که دهها میلیون فقیر در جهان هستند که یک وعده غذای سیر در روز ندارند که بخورند!
☑️ @mirbaqeri_ir
نئولیبرالیسم ایرانی و تزریق مخدر برای تسکین شوکدرمانی
نائومی کلاین، نویسنده کتاب دکترین شوک، در این اثر ارزشمند با مرور تجربه اجرای سیاستهای نئولیبرال در کشورهای مختلف، به خوبی نشان داده است که اجرای این سیاستها، محتاج فرو بردن مردم در شوک است.
او استدلال میکند که جریان سرمایهداری از شوکهای ناشی از فجایع اجتماعی، سیاسی، طبیعی و... در جوامع استفاده کرده و سیاستهای خود را در این جوامع پیاده میسازد. به تعبیر جوزف استیگلیتز، کلاین در این کتاب از دسیسههای سیاسی برای تحمیل سیاستهای خاص اقتصادی پرده برداشته است.
امروز روزنامه دنیای اقتصاد که از تریبونهای اصلی جریان سرمایهداری در ایران محسوب میشود، یک فصل جدید در تاریخ نئولیبرالیسم گشوده است که نائومی کلاین میتواند در ویرایش جدید کتاب خود، این پدیده جدید را نیز به صفحات تاریخ اضافه کند. پیشنهاد دنیای اقتصاد برای اجرای سیاست شوکدرمانی، استفاده از بحران نیست، تزریق مخدر است!
بخوانید:
«اگر اصلاحات اقتصادی بخواهد در دور اول ریاستجمهوری به نتیجه برسد، باید حداکثر در سال اول به انجام برسد...سوی دیگر اصلاحات اقتصادی نیازمند یک رابطه باثبات و قابل اعتماد هم بین ارکان حاکمیت با یکدیگر و هم بین دولت–ملت است. در غیر این صورت هیچ سیاستگذاری حاضر نخواهد بود مسوولیت این جراحی عمیق و پرریسک را بپذیرد. حال در مسیر پرفشار محدودیتها شاید بتوان به راهحل دوم بهینه (second best) دست یافت. اگر دولت بتواند در ماههای آتی از فشارهای اجتماعی در زمینه فیلترینگ بکاهد و تا حدی آزادیهای اجتماعی بیشتری را میسر کند، شاید این سیاست تا حد زیادی بتواند از التهابهای موجود بکاهد و ظرفیت پذیرش هزینه کوتاهمدت اصلاحات اقتصادی را فراهم سازد».
این عبارات را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: گرانسازی آب و برق و بنزین و... به مردم فشار خواهد آورد. برای اینکه صدایشان در نیاید، فیلترینگ را بردارید و حجاب را آزاد کنید تا ملت مشغول شوند.
یعنی برای اینکه ملت درد چاقویی که میخواهد شکمشان را پاره کند نفهمند، به ذهنشان مخدر تزریق کنید!
ما هم معتقدیم اقتصاد ایران نیاز به جراحی دارد. منتهی جریان سرمایهداری طی دهههای گذشته این جراحی را روی سفره مردم انجام داده است. ما معتقدیم این جراحی باید روی توبره سرمایهداران انجام شود.
جریان سرمایهداری میگوید مشکل اقتصاد ایران این است که هنوز قیمت آب و برق و بنزین جهانی و دلاری نشده است. ما میگوئیم مشکل اقتصاد ایران این است که قیمت نفت و گاز و محصولات پتروشیمی و فولادی و در یک کلام انفال، جهانی و دلاری شده است.
جریان سرمایهداری میگوید نرخ دلار باید آزاد شود تا سود نجومی شرکتهای دلاردار و دلاریفروش همچنان صعودی باشد. ما معتقدیم آزادسازی نرخ دلار باعث سقوط ارزش پول ملی شده و کارگر و کارمند و پاسدار و پرستار و... ایرانی که به ریال درآمد دارند، روز به روز در باتلاق فقر بیشتر فرو میروند. لذا ارزش ریال باید در برابر مقدار معینی طلا تثبیت شود.
سرمایهداری ایرانی میگوید نرخ ارز باید به قدری بالا برود که مردم معمولی توان خرید گوشت و مرغ و لبنیات را نداشته باشند و مصرف غذای دام و طیور کاهش یابد و نیاز به واردات کم شود تا نرخ ارز متعادل شود. ما معتقدیم برای کنترل نرخ ارز باید دخل و خرج ارزی کشور تحت اِشراف و مدیریت دولت باشد و اجازه واردات غذا برای سگان و خاک برای زیر پای گربهها و خودوری لوکس برای زیر پای آقازادههای سرمایهداران داده نشود.
سرمایهداری ایرانی میگوید ملت را در فضای مجازی و حقیقی درگیر شهوات کنید که نفهمند چطور جیبشان را خالی میکنیم. ما میگوئیم ای مردم آگاه و بیدار شوید که ثروت این کشور که متعلق به شماست، در حال غارت است...
@syjebraily
✨جوانان انقلابی و دولتسازی اسلامی: تاملی در مفهوم هدایت قدرت
بخش اول
اگر بپذیریم اصلیترین دغدغه انقلاب اسلامی در عصر حاضر، «تشکیل دولت اسلامی» است، باید به این ۲ پرسش پاسخ دهیم که اولا کدام موانع، میان حرکت انقلابی مردم ایران و هدف «دولت اسلامی» فاصله ایجاد کرده است؟ و ثانیا لوازم پیمودن این مسیر و کاهش آن فاصله کدام است؟ بلاتردید اگر میان نخبگان جریان انقلابی درباره پاسخ این پرسشها اجماع وجود نداشته باشد، فرآیند حرکت به سمت دولت اسلامی دچار کندی و اخلال خواهد شد.
باید گفت متاسفانه این اجماع تاکنون آنگونه که باید حاصل نشده و هرچند مباحثهکنندگان درباره چیستی موانع اشتراک نظر دارند اما اولا درباره کارکرد موانع و ثانیا پیرامون مسیری که باید برای رفع موانع و تدارک لوازم تشکیل دولت اسلامی طی شود، اختلاف نظر وجود دارد.
همگان اتحاد نظر دارند که «لیبرالیسم»، دشمن و مانع اصلی تحقق دولت اسلامی است؛ چه، متفقالقولیم که از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، لیبرالها با این نهضت زاویه داشتهاند. آنها همواره به این گفته «فردریش هایک» معتقد بودهاند که «یک حکومت اقتدارگرا ممکن است بر اساس اصول لیبرالی عمل کند»، لذا با سلطنت پهلوی مشکلی مبنایی نداشتند و به شرط برخی «اصلاحات لیبرالی»، اصل آن را پذیرفته بودند اما از آنجا که تعارض لیبرالیسم با نظام اسلامی بسیار گستردهتر از تباین این مکتب با نظام سلطنتی است، مطالبه «اصلاحات لیبرالی» را به شکلی بسیار رادیکالتر در نظام اسلامی ادامه دادند.
از همان ابتدا با اصل جمهوری اسلامی مخالفت کردند، سخن از جمهوری دموکراتیک گفتند و هنگامی که در رفراندم فروردین ۵۸ شکست خوردند، همه ظرفیت خود را به میدان آوردند تا قانون اساسی نظام جدید بر اساس قوانین اسلام نوشته نشود. پیرو ناکامی در مقابله با تشکیل نظام اسلامی، وارد فاز جلوگیری از تشکیل «دولت اسلامی» شدند.
تا اینجا میان ما و دوستانمان اختلافی نیست. اختلاف نظر آنجاست که برخی دوستان انقلابی معتقدند شیوه مانعتراشی لیبرالها در مسیر تحقق دولت اسلامی، تصرف نهادهای انتخابی توسط افراد غیرانقلابی و لیبرال و سپس اجرای سیاستهای لیبرالی در حوزه اقتصاد و فرهنگ و سیاست خارجی و… است، لذا برای رفع این مانع، باید تلاش کرد و در انتخابات به پیروزی رسید اما ما معتقدیم مانعتراشی در مسیر تشکیل دولت اسلامی، فراتر از حضور لیبرالها در نهادهای انتخابی است. هدف لیبرالها، مقابله با رویکرد و عملکرد اسلامی و ممانعت از تحقق برنامههای اسلامی در سطوح مختلف حاکمیتی است و چه در قدرت باشند و چه نباشند، از ابزارهای مختلف برای لیبرالیزه کردن رفتار نهادها استفاده میکنند. لیبرالها قصد دارند نهادهای قدرت در مسیر ارزشهای لیبرالیسم حرکت کنند و دولتسازی اسلامی مستلزم این است که نهادهای مذکور در مسیر اسلامی پیش روند. اگر بخواهیم صریحتر باشیم، باید بگوییم لیبرالها همه ابزارهای خود را به کار میگیرند که کشور نه تنها در جهتی که رهبری انقلاب ترسیم میکنند، حرکت نکند، بلکه مسیر مخالف طی شود. طبیعتا هنگامی که به قدرت میرسند، یکسری «ابزارهای اختصاصی» در اختیارشان قرار میگیرد؛ اما برای پیشبرد مقصود خود، نه هیچگاه معطل تصاحب دولت و مجلس بودهاند و نه لیبرالیزه کردن رفتار نهادها را محدود به دستگاه تحت امر خود کردهاند. لذا مبارزه انتخاباتی، تنها یکی از حوزههای منازعه با لیبرالیسم است و عرصه اصلی، نه «کسب قدرت» که «هدایت قدرت» است. ما بر این باوریم که جریان انقلابی حتی در دورانی که خارج از قوای مجریه و مقننه قرار دارد، ابزارهای بسیار قدرتمندتری برای هدایت نهادها در ریل انقلاب اسلامی و جامه عمل پوشاندن به مطالبات و منویات رهبر انقلاب در اختیار دارد.
این اختلاف نظر، باعث شده است حامیان رویکردی که مبارزه با لیبرالیسم را محدود به رقابت انتخاباتی میداند و البته طیف غالب و صاحب ابزار و امکان جریان انقلابی است، تا حدود زیادی از مساله «هدایت قدرت» غفلت کند. نتیجه این رویکرد این است که اولا مساله و دغدغه تشکیل دولت اسلامی، به قوای مجریه و مقننه محدود میشود و سایر دستگاهها در دایره توجه قرار نمیگیرند و ثانیا در صورت پیروزی انتخاباتی جریان رقیب، جریان انقلابی در لاک انفعال فرو میرود و از ابزارهای قدرتمندی که در اختیار دارد برای هدایت طیف حاکم در ریل انقلاب اسلامی و اجرای سیاستها و تحقق اهداف نظام، استفاده نمیکند یا به صورت بسیار محدود این راهبرد را در پیش میگیرد.
جدیت و تلاش لیبرالها در «هدایت قدرت» حقیقتا تحسینبرانگیز و درسآموز است.
بخش دوم را از اینجا بخوانید
@syjebraily
✨جوانان انقلابی و دولتسازی اسلامی: تاملی در مفهوم هدایت قدرت
بخش دوم
(بخش اول را از اینجا بخوانید)
بررسی رفتار سیاسی این طیف در طول تاریخ انقلاب اسلامی نشان میدهد برای لیبرالها، هدایت قدرت برای محقق کردن ارزشهای لیبرالی بر کسب قدرت اولویت دارد و چه منتخب مردم باشند چه نباشند، برای تحقق گام به گام ارزشهای لیبرالیسم همه ابزارهای خود را با تمام ظرفیت به میدان میآورند. آنان نیک میدانند اگر بتوانند رفتار نهادها را لیبرالیزه کنند، مسیر تصرف قدرت برایشان هموارتر میشود. جالب اینکه لزوما در پی تحقق آمال خود در سطوح کلان نظام نیستند و در هر مساله کوچک و کماهمیتی نیز که پای ارزشها و اصول لیبرالیسم در میان باشد، تمام ظرفیت خود را بسیج میکنند. این جماعت شبها با این دغدغه سر بر بالین میگذارند که فردا یک قدم، ولو در سطح روابط شخصی خود، برای عقب راندن اسلام و پیش بردن آمال لیبرالیسم بردارند.
در این سو اما متاسفانه نگاه انتخاباتی طیف غالب جریان انقلابی به منازعه با لیبرالیسم، تا حدودی ما را از مساله هدایت قدرت غافل کرده است؛ نه آنگونه که باید از ابزارهای قدرتمند موجود بدین منظور بهرهبرداری میشود و نه دغدغه گسترش کم و کیف ابزارهای هدایت قدرت وجود دارد. در چنین وضعیتی، وقتی رهبر انقلاب سیاستی را ابلاغ یا انجام اقدامی را مطالبه میکنند، این نگاه وجود ندارد که جبهه انقلاب باید تمام ظرفیت خود را بسیج کند تا این دستورها در یک مدت زمان مشخص عملی شود و یک گام به سمت دولت اسلامی نزدیکتر شویم و سپس سراغ اجرای دستور بعدی برویم. متاسفم که بگویم به همان اندازه که لیبرالها میتوانند از برخی موضوعات فرهی مسئله بسازند، زمین بازی تعریف کنند و از شخصیتهای جبهه انقلاب نیز بازی بگیرند، ما در این سو از مسالههای اساسی غفلت میکنیم.
جوان مومن انقلابی اگر حرکت به سوی دولت اسلامی بر مبنای رهنمودهای ولایت را از همان نقطهای که خود قرار دارد آغاز کند، سپس به «پیرامون ممکن» خود بپردازد و در گام بعدی متشکل شود و محیطهای بزرگتر را تحت تاثیر قرار دهد، بسیار موفقتر از آن خواهد بود که منتظر یک انتخابات دیگر بماند تا بلکه طیفی از جریان خودی به قدرت اجرایی و تقنینی برسد و «شاید» یک «موقعیت رسمی» برای یک حرکت انقلابی پیش بیاید. این نگاه انتخاباتی به دولتسازی اسلامی، باعث شده است ما نهتنها از ظرفیتهای عظیمی که در اختیار داریم برای هدایت قدرت بهره نبریم، بلکه از یک واقعیت مهم نیز غفلت کنیم که بخش قابلتوجهی از گامهایی که باید برای تحقق دولت اسلامی برداشته شود، مربوط به نهادهای حاکمیتی است و در این نهادها نیز اشکالات و ضعفهای جدی وجود دارد.
ما ابتدا باید بپذیریم منازعه اصلی درباره دولتسازی اسلامی در این باره نیست که کدام طیف بر کرسیهای قدرت انتخابی تکیه زند، بلکه مساله این است که رفتار دستگاهها بر سر کدام اصول و معیارها باشد. دوستان ما قبول کنند هدایت هر طیف حاکمی در ریل انقلاب اسلامی ممکن است. ابزارهای کافی هم برای این هدایت وجود دارد و همین امر، ضمن پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی، جریان انقلابی را در عرصه انتخابات نیز تقویت خواهد کرد. البته عکس این گزاره نیز صادق است. هرگاه ما در هر نهادی اجازه عدول از اصول را دادیم و به آن راضی شدیم یا در برابر آن سکوت کردیم، لیبرالیسم را در عرصه انتخابات نیز تقویت کردهایم. اتفاقا رابطه جریان انقلابی با مردم نیز از آنجا به سردی گرایید که در دوران ریاستجمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی، این عدول از اصول پایهگذاری شد و بهرغم انتقادات و مطالبات جدی رهبر انقلاب از دستگاه اجرایی، به جای تلاش برای هدایت دستگاه اجرایی در ریل انقلاب، توجیه سیاستها و برنامههای دولت کارگزاران در میان مردم، تحت عنوان «دفاع از نظام»، کارویژه بخشی از بدنه حزبالله شد.
کاهش فاصله ما با دولت اسلامی، مستلزم شناخت ما از بایدها و نبایدهایی است که در رابطه با سطوح مختلف حاکمیت، به روشنی از سوی رهبر انقلاب اسلامی تشریح شده است. مرحله پس از حصول این شناخت، اقدام به شناسایی و بهکارگیری همه ظرفیتهای موجود برای تحقق این بایدها و نبایدهاست. جوان مومن انقلابی برای انجام این مهم، لزوما نیازی به تکیه زدن به کرسیهای مسؤولیت ندارد.
@syjebraily
⚫ ضمن تبریک و تسلیت شهادت مجاهد فی سبیلالله اسماعیل هنیه، از مسئولان امنیتی کشور تمنا دارم این یادداشت را که پیرو حمله صهیونیستها به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق نگاشته شد، به دقت مطالعه و در اتخاذ استراتژی انتقام لحاظ کنند.
https://www.isna.ir/amp/1403011405723/
@syjebraily
هدایت شده از خبرگزاری دانشجو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جبرائیلی: باید یک فرد هم رده شهید هنیه در دستگاه رژیم صهیونیستی به هلاکت برسد
رئیس سابق مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی دبیرخانه مجمع تشخیص در گفتگو با دانشجو:
🔸واقعیت این است که جبهه مقاومت با غرب، به نمایندگی رژیم صهیونیستی درگیر یک جنگ تمام عیار است.
🔸در انتهای این جنگ ماهیت و موجودیت اسرائیل به پایان خواهد رسید.
🔸انتقام ما باید در محدوده خاکستری و در آستانه پایین تر از جنگ باید باشد.
🔸یعنی باید اقدام متقابل کنیم تا این اقدامات بازدارنده باشند.
🆔 @snn_ir
هدایت شده از علی علیزاده - جدال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷ما مخالف ایدئولوژی نئولیبرالیسم هستیم
🔹یکی از سختیهای مبارزه با نئولیبرالیسم این است که ایدئولوژی خود را در قالب علم جا میزند و مخالفانش را مخالف علم میخواند!
در حالی که تجربه ثابت کرده که گزارههای نئولیبرالیسم غیر علمی و خلاف منطق است.
🔹طبق روش علمی وقتی یک گزاره از طریق تجربه ابطال میشود، باید آن را کنار گذاشت اما پیروان مکتب نئولیبرالیسم بر خلاف شواهد روشن تجربی بر آموزههای نئولیبرالیسم اصرار میکنند و تناقضات آن را بیجواب میگذارند.
#ویدئوی_کوتاه
📺 youtube.com/shorts/AHD9PyP9Qs0?feature=share
کانالی به آدرس @sydjebraily در تلگرام ایجاد شده که ارتباطی با اینجانب ندارد و جعلی است.
صفحات حقیر در فضای مجازی را میتوانید با آدرس @syjebraily در تلگرام، ایتا، توئیتر ویراستی و بله دنبال فرمائید.
در اینستاگرام نیز با آدرس @syjebraily2 خدمتتان هستم.
@syjebraily
بر سر اخذ یک مجوز برای یک نشریه چنان قیامت بپا کردهاند که گویا به سرزمین ارثی اصلاحات ورود عدوانی شده است.
بگذارید حرف بزنیم!
#حکمران
@syjebraily
✨ رد پای IMF در بحران بنگلادش
دولت بنگلادش سقوط کرده و کارشناسان و رسانههای وابسته به جریان سرمایهداری، در حال روایت همه چیز هستند به جز حقیقت ماجرا...
انرژی یک کالای کلیدی است که تغییر قیمت آن، دومینووار روی همه کالاها اثر میگذارد. به همین دلیل بود که پس از جنگ اوکراین و وقوع بحران انرژی در اروپا، کشورهای اروپایی بلافاصله تئوریهای اقتصاد بازار را کنار گذاشتند و مبالغ عظیمی یارانه به شهروندان خود پرداخت کردند تا اثر افزایش قیمتهای انرژی را تا حدودی جبران نماید. برای نمونه، سال 2022 دولت آلمان یک بسته یارانه 300 میلیارد یورویی برای صیانت از شهروندان خود در برابر افزایش قیمت انرژی اختصاص داد.
اما در همین دوران بحران، صندوق بین المللی پول یک نسخه متفاوت برای بنگلادش بحرانزده ارائه کرد. 30 ژانویه 2023 مصادف با 10 بهمن 1401 صندوق بین المللی پول اعلام کرد که در ازای یک برنامه اصلاحات اقتصادی 44 ماهه، با اعطای 4.7 میلیارد دلار وام به بنگلادش موافقت کرده است. در بیانیه IMF تصریح شده بود که این برنامه اصلاحات اقتصادی، در عین حال که موجب ثبات اقتصاد کلان و رشد پایدار اقتصادی میشود، از آسیب دیدن اقشار ضعیف جلوگیری خواهد کرد.
روز بعد خبرگزاری رویترز این وام را یک پیروزی برای شیخ حسینه نخستوزیر این کشور خواند که در سال 2024 یک انتخابات پیش رو دارد.
از جمله اصلاحات پیشنهادی صندوق بین المللی پول «معقول سازی یارانهها» بود. صندوق در نسخه خود آورده بود که «معقول سازی یارانههای انرژی منابع مالی را برای هزینههای توسعهای و اجتماعی آزاد خواهد کرد. هرچند افزایش اخیر قیمتها، قیمت بنزین را به نرخ جهانی نزدیک کرده است، اما پیش بینی می شود که یارانه های برق و گاز در سال مالی 2023 به 0.9 درصد GDP برسد. در دوران اجرای برنامه اصلاحات اقتصادی، اجرای مکانیسم تعدیل قیمت سوخت بر اساس فرمول، کمک خواهد کرد که درباره عدم پرداخت یارانه سوخت اطمینان حاصل شود. مقامات بنگلادشی همچنین گزینههای مختلف را برای کاهش تدریجی یارانههای برق و گاز در عین تقویت تور ایمنی اجتماعی (برای جلوگیری از آسیب دیدن اقشار ضعیف)، بررسی خواهند کرد». (دقت کنید که یارانه 300 میلیارد یورویی دولت آلمان، معادل 7.5 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است!)
با آغاز برنامه، پروژه افزایش قیمت برق و گاز برای مردم بنگلادش کلید خورد. طبق گزارش Gas Outlook تعرفه گاز در بنگلادش طی سال 2023 میلادی 178.8 درصد افزایش یافت و روند افزایش قیمت، در سال 2024 نیز تداوم یافت.
قیمت برق نیز پس از آغاز اجرای برنامه صندوق به همین ترتیب افزایش یافت که به تعبیر دیلی استار، اثر دومینووار روی قیمت کالای اساسی داشت.
جامعه بنگلادش آماده یک جرقه بود که منفجر شود. این جرقه با اعتراضات دانشجویی به حکم دادگاه عالی بنگلادش مبنی بر احیای سهمیه 30 درصدی استخدام فرزندان افراد شرکت کننده در جنگ آزادسازی بنگلادش (که باعث جدایی پاکستان شرقی و تشکیل کشور بنگلادش در سال 1971 میلادی شد)، رقم خورد. این اعتراضات، بستری برای وقوع شورشهای اجتماعی شد و به سرنگونی دولت ختم شد. یک بار دیگر، آتش خشم ناشی از فشار اقتصادی که زیر خاکستر نهفته بود، با یک جرقه فرهنگی شعله کشید.
صندوق بین المللی پول پس از سرنگونی دولت شیخ حسینه بیانیه جالبی داده است: «عمیقا بابت تلفات جانی و جراحات وارد شده بر افراد غمگین هستیم اما به حمایت از تلاشها برای تضمین ثبات اقتصادی و تداوم رشد فراگیر ادامه خواهیم داد».
لیبرال های ایرانی در حال روایت سازی برای سرنگونی دولت بنگلادش هستند. یکی می نویسد شورش نسل Z، دیگری می نویسد اعتراض به حکومت دیکتاتوری شیخ حسینه...
یک سوال در اینجا باقی می ماند و آن اینکه چرا صندوق بین المللی پول اینهمه اصرار بر افزایش قیمت انرژی در کشورهای در حال توسعه و جهان سومی دارد. پاسخ را از گزارش 28 سپتامبر 2010 صندوق (6 مهر89) درباره اجرای هدفمندسازی یارانهها در ایران برایتان نقل میکنم: «ایران انرژی بیشتری برای صادرات خواهد داشت».
شاید بتوان گفت که سیاست کاهش مصرف انرژی با مکانیسم افزایش قیمت در کشورهای جهان سوم، حربه ای برای تامین پایدار انرژی/ مدیریت قیمت انرژی برای کشورهای پیشرفته است...
@syjebraily
📌شرط زنده بودن ملت ما این است که پیر و جوان، بزرگ و کوچک، نسبت به مسائل گوناگون کشور دارای انگیزه و فکر باشند، آن فکر را بر زبان آورند، بر آن پافشاری کنند و از آن دفاع کنند. تنها در این شرایط است که آینده این ملت تضمین خواهد شد.
@syjebraily
✨️ حکمران نیامده تعطیل شد...
در این چند روز که پیرامون مجوز #حکمران جنجال بپا بود، ما مشغول برآورد هزینههای احتمالی بودیم. یک نشریه با تیراژ پائین و بدون اجاره ساختمان و... ماهانه حداقل ۵۰۰ میلیون تومان هزینه دارد که تامین آن برای جریان نوپای منتقد سرمایهداری محال است.
لذا حکمران نیامده تعطیل شد؛ نه با دستور قضایی، که به دلیل حاکم بودن نظم سرمایهداری که در آن فقط جریان الیگارشی و صاحبان سرمایه میتوانند نشریه خصوصی داشته باشند و صدایشان شنیده شود.
نظم سرمایهداری یعنی مردم عادی زخم خورده از نئولیبرالیسم، حتی صدای اعتراضشان نباید بلند شود.
@syjebraily