بسم الله العلی الاعظم
آمد که آفتابپرستها،قبله نما نشوند..
دکتر مصباحالهدی باقری کنی
🔘 #محرم_حسین در راه است. عزیز #فاطمه، حالا به نزدیک کربلای وصال و فراق رسیده است... حسین، راه آسانی انتخاب نکرده، بل سختترینها را به جان خریده، نه برای خود که برای #آزادی و شرافت و #حقیقت_انسان : انسان بودن، انسان ماندن و انسان رفتن... تازه! سختتر هم کرده آنگاه که نه خود که هر که خودی است و مشق آزادگی کرده را، همسفر راه نموده... حالا در این وانفسا، کسانی بودند و هستند که داد میزنند و یقه پاره میکنندو انذارش میدهند که:
◽️ #حج را رها کردهای؟!
جانِ شیرین به خطر انداختهای؟!
دیگرانی را هم با خود به مهلکه بردهای؟!
رها کن این راه و رأی را...
دو روز دنیا را به چه ارزش که جان پرارزش را به سختی و تلخی اندازی...
بنشین! بمان! حج بگذار و تلخی و سختی و درشتی وا بِنه!
همه آنچه میخواهی را آرام با خدایت نجوا کن!
گوشه #مسجدالحرام بنشین و بگو با او هر آنچه که دل تنگت میخواهد!
از خودش بخواه! تو که #عرفه خوانی!
اگر خیرت باشد میدهندت و اگر نباشدت که تو تکلیف تمامی..."
🔳 وایوایوای... چه جملات آشنایی! برای نیامدن چقدر حجت بزک کرده پیدا میکنند اما نمیدانند که برای راهی شدن، باید دلی ساخته باشی پر از حسین و زینب... از گل #علی_و_فاطمه ... وَه! چه درّ کمیابی...
"فاللهُ خَیرٌ حافظاً" را خواندند؛ زینب برای حسین و حسین برای زینب... دلهای آماده آمدند و واماندهها ماندند مثل همیشه...
🔴 حسین مسافر شد، حسین مهاجر شد...
آمد که حجت تامّه شود برای هر مردّدِ واماندهای...
آمد که آفتاب تمام شود برای هر خیمه شببازی...
آمد که سجادهنشینها قیمت بازار بندگی را لوث نکنند...
آمد که گوشهنشینان، ملاک زهد و تهجّد نشوند...
آمد که قاریان و تالیان، تراز مسلمانی نگردند...
آمد که ولینشناسها نرخ بازار عاشقی نشکنند...
آمد که آفتابپرستها، قبلهنما نشوند...
آمد که مذاکره، نسخه بدل مجاهده نشود...
آمد که مصلحتاندیشان ولی نشناس، تقیه جاری نکنند...
آمد که کاسبان بهانه و توجیه، دکان باز نکنند...
آمد... آمد... آمد تا حقیقت، قیمتِ جان پیدا کند و حقیقتجوئی، جانبازی؛
آمد که سرمشق را تا به انتهای "تحریر شد" امضا کند...
و عجب آنکه با خونش، امضای آن شد... هر چند مُقَطّع و تکه تکه... هر
تکهاش جائی و هر آیهاش، گوشهای... انگار آنگاه که عرفه میخواند همه این تکهها را میدیده:
🔳 "ای خدای من! شهادت میدهم با حقیقت ایمانم و یقینهای قطعی و محکمی که دارم و توحید خالص و آشکارم و اعماق پنهانی وجودم و آویزههای راههای نور چشمم و چینهای صفحه پیشانیام و روزنههای راههای نفسم و پرّههای نرمه تیغه بینیام و حفرههای پرده شنواییام و آنچه که بر آن بر هم نهاده دو لبم و حرکتهای زبانم و جای فرورفتگی سقف دهانم و محل روییدن دندانهایم و آن قسمت از زبانم که با آن میچِشم و آنچه درون جمجمهام قرار دارد و مجرای عبور غذا در میان گردنم و آنچه را قفسه سینهام در برگرفته و بندهای پی شاهرگم و آویختههای پرده دلم و قسمتهای مختلف کبدم و آنچه را در برگرفته غضروفهای دندههایم و جایگاه مفاصلم و پیوستگی عضلاتم و اطراف انگشتانم و گوشتم و خونم و مویم و پوستم و عصبم و نایم و استخوانم و مغزم و رگهایم و تمام اعضایم و آنچه در ایام شیرخوارگی بر آنها بافته شد..."
⚫️ چقدر حروف مقطعه حسین جانسوز است...
انگار میخواست با تکهتکه وجودش "قل هو الله" بخواند...
انگار میخواست حد و مرز "ثم استقاموا" را یادمان بدهد...
انگار میخواست غایت "کَدحاً" را معنا ببخشد...
انگار میخواست "من یتقالله" را تفسیر کند تا راه سعادت در "یَجعَل لَه مَخرَجا" خوب روشن شود...
انگار میخواست "عِندَ رَبّهِم یُرزَقون" را مقابل "فی طُغیانِهِم یَعمَهون" شان به رخ بکشد...
انگار میخواست "استَعینُوا بِالصَّبر وَ الصَّلوه" را تجلّی بخشد،
انگار میخواست "رِجالٌ صَدقوا ما عاهَدوا الله علیه" و "رجال لا تُلهیهم..." را از اَشباه رجال دنیاپرست و دنیاخوار به ما بشناساند...
و انگار میخواست #بهای_بهشت را به بالاترین قیمت خود برساند... قیمت جان، قیمت جوان، قیمت #حنجر_بریده، قیمت گلوی نو رسیده، قیمت برادر، قیمت سر که سرنگون شده... و از همه سختتر قصه پرغصه معجر و گوشواره و گوشپاره...
#امروز_رشد
#الگوی_رشد
#مصباح_الهدی_باقری
#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیهالسلام
تجویز و تحمیل کنندگان سیاست تعدیل به افکار عمومی توضیح دهند که اینک پس از حذف ارز ۴۲۰۰، دقیقا کدام مشکل از مردم حل شده است؟ مردم امروز از کدام مواهب بهرهمند هستند که پیش از حذف ۴۲۰۰ بهرهمند نبودند؟ دیروز کدام مشکل معیشتی گریبانگیرشان بود که امروز با حذف ۴۲۰۰ از آن خلاص شدهاند؟
@syjebraily
سطح سیاستورزی و سیاستمداری، تا حدود زیادی وابسته به ارتفاع اندیشهورزی و سخنوری است. تا زمانی که عیار فکر و بیان افراد در نتیجه کنش و واکنش در عرصه عمومی مشخص نشده باشد، انتصاب آنها به مناصب سیاسی خطاست.
@syjebraily
افزایش نرخ بهره، یک ابزار کنترل تورم از نوع فشار تقاضا (Demand-pull) است. وقتی تورم شما از نوع فشار هزینه است، و از سوی دیگر تولیدکننده شما برای تامین مالی خود وابسته به بانک است، با افزایش نرخ بهره، یک هزینه جدید به تولید تحمیل کرده و یک محرک جدید تورم ایجاد میکنید. نکنید...
@syjebraily
سید یاسر جبرائیلی
افزایش نرخ بهره، یک ابزار کنترل تورم از نوع فشار تقاضا (Demand-pull) است. وقتی تورم شما از نوع فشار
حدود ۷۰٪ تسهیلات بانکی ما، در قالب سرمایه در گردش به بنگاهها داده میشود. وقتی شما با افزایش نرخ بهره، هزینه این سرمایه در گردش را بالا میبرید، یا تولیدکننده از تامین مالی ناتوان شده و تولید را تعطیل خواهد کرد(رکود)، یا اینکه هزینه جدید را به مصرف کننده منتقل خواهد ساخت(تورم).
@syjebraily
رشد و تعالی یک ملت ذیل ولایت یعنی گذار از وضعی که با ذکر قد بلند و ابروی کمان عباس(ع) سینهزنی میشد، به وضعیتی که محرم مزین به ذکر جهاد تبیین و نصرت ولی شده است. چنین ملتی باید هم افتخار کند به اینکه اهل کوفه نیست، علی تنها بماند...
@syjebraily
در جنگ حق و باطل، اگر با حق نبودی با باطلی. با باطل بودن همیشه به این معنی نیست که با حق بجنگی، بلکه حتی آن صورتی که برای حق نجنگی هم داخل است در مفهوم با باطل بودن. کسیکه ساکت است ولو در دل ناراضی است اما این نارضایتی را اعلام نمیکند، او هم برادر کسی است که راضی است| رهبر انقلاب
@syjebraily
ما اگر همچون اسپند روی آتش بالا و پائین میپریدیم که ارز ۴۲۰۰ را حذف نکنید، علت این بود که این روزها را میدیدیم و معتقد بودیم نباید با پرچم #دولت_مردمی، سفره مردم کوچک شود. درد مردمی را داشتیم که سفرهشان تابلوی بورس نیست که صدای تغییر رنگش، در آفاق بپیچد...
@syjebraily
برادر عزیزم دکتر عبدالله گنجی از حضرت آقا بهخاطر رفتار تساهلآمیز با میرحسین موسوی گلایه کرده و نوشتهاند که اگر حضرت امام بودند، برخورد سختی میکردند.
با ایشان همعقیدهام که اگر حضرت امام(ره) بودند، قطعا برخورد سختی میکردند؛ اما این تفاوت در برخورد، به تفاوت امام و آقا برنمیگردد. دلیل عدم برخورد سخت آقا هم توجه به سوابق و خدمات این افراد نیست. دلیل را باید در تفاوت عصر امام و عصر آقا دید. باید در تفاوت عصر تنزیل و تاویل جستجو کرد. سوالی که از آقای گنجی عزیز باید پرسید این است که اگر فتنه ۸۸ در عصر حضرت امام رخ میداد، خواصی که سید علی(روحی فداه) را تنها گذاشتند یا در مقابل او ایستادند، چه میکردند؟!
به واکنشها به همین بیانیه میرحسین نگاه کنید! از خیل کثیری از سابقهداران انقلاب صدایی بلند شده است؟ سید علی(روحی فداه) است و شیعیان پابرهنه و آتش باختیارش؛ و آن مظلومیت و تنهایی علی که حاج قاسم در وصیتنامهاش فریاد میزند، تنهایی در میان همین خواص است، وگرنه علی در میان شیعیانش تنها نیست...
@syjebraily
رانت واقعی در #رانت_ارز_گران است نه ارز ارزان. بالغ بر ۹۰٪ صادرات کشور، مواد نیمه خام است و هرچه نرخ ارز بالا رود، سود ریالی بنگاههای خامفروش افزایش مییابد و از لبنیات تا خودرو به دلیل وابستگی تولیدشان به واردات، گران میشود.
انشاءالله در این باره مبسوط خواهم نوشت...
@syjebraily
آقای رئیسی به معنی واقعی کلمه یک انسان خاکی است. در همه این سالهای آشنایی، ذرهای در ایشان تفرعن ندیدهام. با تواضعش انسان را شرمنده میکند. تجویز و تحمیل سیاستهای معیشتسوز به این مرد مردمدار، خیانت به او و کشور است. برای رهاییاش از شر نئولیبرالهای ریشدار دعا کنیم...
@syjebraily
لیبرالهای ایرانی وقتی با پدیدهای مواجه میشوند و آن را خلاف باورهای خود مییابند، چون حق تجدیدنظر در باورشان را ندارند، سعی میکنند پدیدهها را بهگونهای روایت کنند که موید ایدئولوژیشان باشد. لذا قلب واقعیت در آثار آنها شایع است.
@syjebraily
⚡استقلال بانک مرکزی؛ محرومسازی دولت از ابزار توسعه
ساختار یک نهاد، نتیجه سیاستی دارد. وقتی قوه مجریه به طور کامل از تصمیمگیری درباره سیاست پولی حذف میشود، نتیجه این است که رابطه نظام برنامهریزی و نظام مالی کشور با سیاست پولی قطع شده و سیاست پولی عملا مستقل از برنامههای توسعه و سیاست مالی کشور تنظیم خواهد شد. به عبارت دیگر، با مستقل شدن بانک مرکزی از دولت، نقش بانک مرکزی در پیشرفت کشور کاملا حذف خواهد شد. هرچند در بخشی از طرح جامع «بانکداری جمهوری اسلامی ایران»، «هدایت تسهیلات و اعتبار در جهت توسعه زیرساختها و صنایع اساسی کشور» به عنوان یکی از اهداف نظام بانکی ذکر شده، اما واقعیت این است که این عبارت یک شعار بیخاصیت است. سوال اینجاست که وقتی بانک مرکزی محور و مرجع هدایت تسهیلات است، هیئت عالی مرکب از متخصصان غیراجرایی و بانک مرکزی منقطع از سازمان برنامه و دستگاههای اجرایی، آیا راسا صلاحیت شناسایی زیرساختها و صنایع اساسی کشور را که باید تسهیلات برای توسعه آنها هدایت شود، دارد؟ یا اینکه در ماده 3 طرح «مسئولیت، اهداف، ساختار و وظایف بانک مرکزی»، «حمایت از رشد و اشتغال» در زمره وظایف بانک مرکزی آمده است. همین عبارت سند قابل توجهی است که نشان میدهد طراحان نیک میدانند که بانک مرکزی میتواند از رشد و اشتغال حمایت کند. اما آیا «هیئت عالی بانک مرکزیِ مستقل از دولت» قرار است برای «رشد و اشتغال» در کشور سیاستگذاری کند؟ طرح این پرسش نیز بسیار ضروری است که وقتی بانک مرکزی قدرت «هدایت تسهیلات و اعتبار» دارد و هیئت عالی بناست در این باره تصمیمگیری کند، اعضای این هیئت که اکثرا باید دارای 10 سال تجربه مفید در حوزههای اقتصادی، مالی یا بانکداری باشند(طبق ماده 7 طرح)، طبیعتا از کدام بخشهای اقتصادی حمایت خواهند کرد؟ پاسخ روشن است. چنانکه تجربه جهانی نشان میدهد، آن سازکار و این ترکیب، منجر به تقویت بخش مالی و مالیسازی اقتصاد(سودآوری بدون تولید) خواهد شد و تولید به حاشیه خواهد رفت؛ و تصادفی نیست که پدیده مالی شدن یعنی «سودآوری بدون تولید»، از شرایط لازم برای برقراری نظم نئولیبرال است. چه، اساسا ظهور نئولیبرالیسم با رشد فزاینده نقش و قدرت بخش مالی در اقتصاد سیاسی سرمایهداری توضیح داده می شود: «نئولیبرالیسم، مبیّن تمایل طبقهای از سرمایهداران و نهادهای تحت سلطه آنها برای احیای قدرت و ثروت این طبقه است... ظهور «سلطه مالی»، خط سیری است که نه تنها برقراری نظم نئولیبرال، بلکه پدیده جهانی شدن مرتبط با آن را نیز توضیح میدهد». اینجاست که دیگر فهم رابطه میان پروژه نئولیبرالیسم برای مالی کردن اقتصاد با نسخهپیچی صندوق بینالمللی پول- نهاد آوانگارد نئولیبرالیسم- برای استقلال بانکهای مرکزی، کار چندان پیچیدهای نیست:
برای تحقق سلطه مالی جریان سرمایهدار، اقتصاد باید در تمامی ابعاد نئولیبرالیزه شود و استقلال بانکهای مرکزی، یک اقدام کلیدی در این مسیر است.
📄برشی از مقاله اقتصاد سیاسی بانکداری مرکزی| سیدیاسر جبرائیلی
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥هدف آمریکا از تحریم ایران، سید یاسر جبرائیلی
@syjebraily
از مجموع ۴۸میلیارد دلار صادرات غیرنفتی سال ۱۴۰۰، بیش از ۳۸میلیارد دلار مربوط به محصولات پتروشیمی، میعانات گازی، معدن و صنایع معدنی است. هرچه نرخ ارز بالاتر رود، سود ریالی این شرکتها نجومی میشود و تمامی صنایع وابسته به واردات -شیر تا ماشین- برای مردم گران میشود.
#رانت_ارز_گران
@syjebraily
شرکت فولادی، تولیدکننده چیپس و دوغ و پفک نیست که برای تحریک مصرفکنندگان و برای پیشی گرفتن از رقبا خرج رسانه کند؛ خرج رسانه و اندیشکده میکند تا سیاست گرانسازی ارز و جهانیسازی قیمتها را نهادینه کند. پرچم نئولیبرالیسم اگر پایین کشیده شود، مرگ سرمایهداری رانتخوار فرا میرسد.
@syjebraily
به همان اندازه که بانکهای خصوصی مستقل از دولت در خدمت منافع ملی بودهاند، بانک مرکزی مستقل از دولت نیز به مردم خدمت خواهد کرد...
@syjebraily
⚡بانک مرکزی جزیره تکمنظوره نیست...
رویکرد نئولیبرال به اقتصاد که در پی استقلال بانک مرکزی است، کارکرد این نهاد را به کنترل نرخ تورم تقلیل میدهد و مهمترین کارکردی که در تئوری غفلت و در تجویز، حذف میشود، نقش توسعهای بانک مرکزی است. وقتی کارکرد بانک مرکزی به کنترل نرخ تورم محدود شده و تحقق این هدف به استقلال بانک مرکزی از دولت گره میخورد، به این مسئله توجه نمیشود که پس از استقلال بانک مرکزی، دولت به عنوان متولی پیشرفت کشور، از یک ابزار حیاتی محروم میشود. چه، پیشرفت از یک سو نیازمند برنامهریزی و از سوی دیگر محتاج سرمایه است. دولت باید ضمن ترسیم نقشه پیشرفت کشور، سرمایه لازم را برای صنایع پیشران تجهیز کند؛ و استقلال بانک مرکزی از دولت یعنی انفکاک ماشین تجهیز و تخصیص منابع از نقشه پیشرفت و عقیمسازی دولت توسعهگرا.
تامل در تجربه تاریخی کشورهای صنعتی نشان میدهد که بانکهای مرکزی این کشورها نقش بسیار مهمی در مدیریت تجهیز و تخصیص منابع مالی برای صنایع و بخشهای منتخب داشتهاند. بانک مرکزی کره جنوبی در دوره ریاست جمهوری ژنرال پارک چانگ هی توانست با جمعآوری سپردههای مردمی، نرخ پسانداز ملی را از 7 درصد در سال 1964 به 16 درصد در سال 1969 افزایش داده و توامان فشارهای تورمی را نیز کنترل کند. تخصیص این منابع به صنایع پیشران، نقش مهمی در رسیدن به میانگین نرخ رشد 11 درصد در سال طی این دوره داشت. برخی بانک های مرکزی، اخذ سپرده های دلاری را رواج دادند تا پس اندازهای ارزی مردم را وارد چرخه اقتصاد کنند (Brimmer, 1971). بانک مرکزی ژاپن نیز در خدمت سیاست صنعتی این کشور بوده است. در اروپا و آمریکا، تامین مالی دولت، مدیریت نرخ بهره، و حمایت از بخشهای تولیدی با استفاده از روش های مداخله مستقیم، در زمره مهم ترین ماموریتهای بانکهای مرکزی بوده و باید گفت که اساسا فلسفه وجودی بانک مرکزی انجام همین ماموریتها بوده است. بانک های مرکزی در اروپا هرچند ماهیت خصوصی داشتند، اما در قبال دریافت امتیازاتی از دولت نظیر انحصار چاپ پول و میزبانی حسابهای دولتی، تسهیلات یارانهای به صنایع مورد نظر دولت میدادند و این امر، نقش مهمی در پیشرفت صنایع این کشورها ایفا کرد. در واقع در این کشورها یک ساختار مالی دولت/ بانک مرکزی شکل گرفته بود که قادر بود تجهیز اعتبار کرده و هم فعالیتهای دولت را تامین مالی کند و هم صنعت را. بانک فرانسه در سال 1945 ملی شد و تحت نظر «شورای ملی اعتبار» قرار گرفت. این شورا کمک به مدرنیزاسیون اقتصاد فرانسه و افزایش توان اقتصاد این کشور برای رقابت در بازارهای بین المللی را از طریق اعطای تسهیلات یارانهای دنبال کرد و این سیاست، کمک زیادی به احیای اقتصاد فرانسه پس از جنگ جهانی دوم کرد. آلمان که به دنبال افزایش ذخایر طلای خود بود، صادرات طلا را ممنوع کرد و به واردات طلا وام بدون بهره داد. علاوه بر این رویکرد ایجابی، یک رویکرد سلبی نیز در اعطای تسهیلات توسط بانکهای مرکزی دیده میشود. برای نمونه، بانک انگلیس اعطای تسهیلات به بخشهایی نظیر «مصرف» و «تامین مالی واردات» را محدود کرد. این کنترل تسهیلات، با کنترل جریان سرمایه و کنترل نرخ ارز نیز همراه بود. به طور خلاصه، میتوان گفت که در طول تاریخ، بانک های مرکزی دولت ها را تامین مالی کرده اند، از روشهای تخصیص اعتبار و اعطای یارانه برای تقویت بخشهای منتخب صنعت استفاده کردهاند، نرخ ارز را از طریق کنترل جریان سرمایه و کنترل نرخ تسعیر، مدیریت کردهاند.
اما نسخهای که نئولیبرالیسم تجویز کرده و کارکرد بانک مرکزی را به کنترل تورم تقلیل میدهد، خلاف تاریخ و سنت بانکداری در کشورهای پیشرفته است (Epstein, 2006).
📄برشی از مقاله "اقتصاد سیاسی بانکداری مرکزی"
https://t.me/syjebraily/3073
در کشوری که مبتلا به فساد سیستماتیک است، مجلسش گزارش فساد تهیه کرده و برای رسیدگی به قوه قضائیهاش ارسال نمیکند. احدی نمیتواند مدعی فقدان فساد در یک جامعه باشد؛ هرگاه نهادهای یک کشور حساسیتی نسبت به فساد نداشتند و خبری از فساد و برخورد با آن نبود، باید نگران فساد سیستماتیک بود.
@syjebraily