فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شخصی که سینه می زد و چشمچرانی هم می کرد...
اینو کلیپ رو نشون بدین به کسانیکه
میگن امام حسین سر لخت رو هم میپذیره تو هیئت!!!!
#محرم_١٤٤٦
#شعائر_اهل_بیت_رو_رعایت_کنیم
🗣 لیلاهاشمی🇮🇷
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅🇵🇸 🇵🇸 🇵🇸 ❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🌿~حس خوب آشپزی درطبیعت~🍃
- بهترین کلیپ های آشپزی در دل طبیعت شمال ایران را با شما به اشتراک میگذاریم!
✔️🍆 -
غذاهای محلی🦆 ✔️🍳 -
غذاهای سنتی و اصیل🐟 ✔️🫒-
غذاهای شمال ایران🧄 برای وارد شدن به کلبه جنگلی جمله زیر را لمس کنید.. 👇 https://eitaa.com/joinchat/1094845082C400fb068b0 💚🌧 آرامشی به وسعت جنگل های گیلان 🍃🛖☔️
#همسرانه
♦️چهار اصل اخلاقی برای موفقیت در ازدواج :
🔹اونها همدیگه رو میفهمن و درک میکنن ، به نظرات هم احترام میذارن و خواسته های همو میشنون
🔹اونها واسه هم کارهای کوچیکی اما حال خوب کنی انجام میدن که به تقویت رابطشون کمک کنه
🔹اونها خوب میدونن که پارتنرتون از چه چیزایی خوشش میاد و چه چیزایی رو دوست نداره و همین باعث میشه که خط قرمز های طرف مقابلش رو هم رعایت کنه
🔹اونها باهم بحث و دعوا میکنن اما با هر بحثی قید رابطه رو نمیزنن و از طریق گفتگو حلش میکنن
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
#داستان
عنایات حضرت امام سجاد به زنی شیعه
نقل شده است که مردی از اهالی بلخ، که از ارادتمندان صمیمی حضرت امام سید الساجدین علیه السلام بود، در بیشتر سال ها به حج مشرف می شد و پس از ادای مناسک در مدینه خدمت امام سجاد علیه السلام شرفیاب می شد و هدایایی هم برای امام می آورد.
در پایان یکی از این سفرها، وقتی به وطن بازگشت، همسرش به او گفت: تو هر سال که مکه می روی هدیه هایی می بری، تا به حال ندیدم آن آقا که برایش هدیه می بری برای ما هدیه بفرستد.
مرد گفت: ای زن، او حجت خدا و امام ماست.
همه چیز ما از برکت وجود اوست.
او علی الدوام به ما عنایت می کند.
ما هر چند وقتی یک چیز بی ارزشی خدمت او می بریم. او در عوض به ما حیات مادی و معنوی می دهد.
سعادت دنیا و آخرت ما را تأمین می کند.
در پرتو لطف اوست که ما نفس می کشیم و روزی می خوریم...
مرد آن قدر از برکات وجود امام برای همسرش گفت که زن از کوته فکری خود شرمنده شد و استعفار کرد.
سال دیگر مرد عازم شد و باز هدایایی همراهش برد و خدمت امام سجاد علیه السلام مشرف شد.
امام از او پذیرایی کرد و پس از صرف غذا، خادم امام علیه السلام به اصطلاح ما، آفتابه و لگن آورد تا دستشان را بشویند.
مرد بلخی فورا برخاست و آن را از خادم گرفت تا آب به دست امام بریزد.
امام فرمود: تو مهمان ما هستی، شایسته نیست که تو خدمت کنی، این کار را به خادم واگذار.
مرد گفت: آقا، من دوست دارم، این افتخار را به من بدهید که من آب به دست مبارک شما بریزم.
امام فرمود: بسیار خوب، آنچه دوست داری، انجام بده.
مرد آفتابه را گرفت و آب به دست امام علیه السلام ریخت. اما با کمال تعجب دید که آب از آفتابه جدا می شود و به دست امام می رسد آب است، ولی از دست امام که جدا می شود و در میان تشت می ریزد، تبدیل به یاقوت سرخ می شود. تا یک سوم تشت پر از یاقوت شد.
مرد از شدت حیرت دست نگه داشت.
امام فرمود: آب بریز.
او ریخت و این بار دید آب از دست امام که جدا می شود تبدیل به زمرد سبز می گردد. تا دو سوم تشت پر شد.
باز آن مرد دست نگه داشت.
امام فرمود: آب بریز. او ریخت.
بار سوم دید که آب جدا شده از دست امام مبدل به در سفید می شود. تا این که تمام تشت پر شد از سه گوهر گرانبها: یاقوت سرخ و زمرد سبز و در سفید.
آنگاه امام علیه السلام فرمود: این ها را جمع کن و نزد همسرت ببر و از طرف ما به او هدیه کن و قبول عذر ما را از او بخواه که تا به حال نشده است ما هدیه ای برای او بفرستیم.
مرد از این گفتار امام علیه السلام شرمنده شد و گفت: آقا، او از روی جهالت و نادانی چیزی گفته، عفوش بفرمایید.
فرمود: به هرحال، این هدیه ی ما را به همسرت برسان و از طرف ما بابت تأخیر در اهدای عوض عذرخواهی کن.
مرد دست مبارک امام را بوسید و به وطن بازگشت و آن جواهرات گرانبها را تحویل همسرش داد و پیام امام را رسانید.
زن از این ماجرا سخت شرمنده شد و از این همه لطف و عنایت تعجب کرد و به شوهرش گفت: من هم مسلمان و شیعه هستم و در حد خود سهمی از زیارت امام خود دارم. حالا تو را قسم می دهم به حق همان آقا، این بار که خواستی بروی، مرا هم با خود ببر تا من هم به زیارت آن آقا نایل شوم.
مرد قبول کرد و موسم حج که رسید زن را همراهش برد
نزدیک مدینه که رسیدند، زن مریض شد و مرضش شدت پیدا کرد.
پشت دروازه ی شهر مدینه ی که رسیدند، حالش بد شد و از دنیا رفت.
مرد بیچاره با ناراحتی تمام خیمه ای در خارج مدینه زد و جنازه ی زن را روی زمین خواباند و با عجله وارد شهر شد و گریه کنان خدمت امام سجاد علیه السلام آمد و گفت: آقا، ماجرا از این قرار است: این زن مسکین آرزو داشت شما را زیارت کند، این راه طولانی را به عشق زیارت شما پیمود، اما به آرزویش نرسید و از دنیا رفت.
در روایت آمده است که امام علیه السلام از جا برخاست و دو رکعت نماز خواند و دعایی کرد و فرمود: برگرد، زن خود را زنده خواهی یافت.
مرد با خوشحالی تمام به خیمه ای که در بیرون مدینه زده بود برگشت.
وقتی وارد شد، دید زن زنده شد و نشسته است!
با تعجب پرسید: چگونه شد؟
گفت: به خدا قسم، عزرائیل برای قبض روح من آمد و روح مرا قبض کرد.
وقتی خواست ببرد، ناگهان آقایی با این نشانه ها ظاهر شد.
مرد دید همان نشانه های امام سجاد علیه السلام را می دهد.
بعد گفت: آن آقا وقتی ظاهر شد، ملک الموت به او سلام کرد و عرض ادب کرد.
آقا فرمود: روح او را برگردان، ما از خدا خواسته ایم سی سال دیگر او در دنیا زنده بماند.
تا او دستور داد، روح مرا برگرداندند و زنده شدم.
بعد زن را برداشت و خدمت امام سجاد علیه السلام آمد.
تا چشم زن به امام افتاد گفت: ایشان همان آقاست که به ملک الموت دستور برگرداندن روح مرا داد.
📚سیدمحمد ضیاء آبادی- کتاب حبل متین (جلد اول) – از صفحه 295 تا 298
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
یکسال دنبال کارگشتم ولی پیدانکردم😭😞
درآمد شوهرم کم بودازصبح تاشب کارمیکرد،دلم میخواست کمک خرجش بشم اماکاری ازدستم برنمیومدتااینکه قبل سال تحویل خداتوی زندگیم معجزه کردباکانال کاردرمنزل باگوشی آشناشدم بهم یاددادچطوری باهمین# گوشی توی دستم ماهی# ۳۰میلیون پول دربیارم ☺️💵💰
لینکش براتون میزارم
👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1459225038Ce572b86522
.
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
.
📌 کار در منزل
متقاضیان کاردرمنزل بادرآمدبالا که این چندمدت پیام دادیدگفتید همون کانالی که آموزش همراه با# کار درمنزل بهتون میده براتون بزاریم 🪙
امروز لینکش براتون میزارم
daramad online ita
.
#ضربالمثل
"شاه می بخشه شیخ علی خان نمی بخشه"
نقل است که “شاه سلیمان” که مدت ۲۹ سال با قساوت و عیاشی سلطنت میکرد ،وزیر مقتدر و کاردانی داشت به نام شیخ علی خان زنگنه، که بدلیل خوش گذرانی شاه امور مملکتی را خود اداره می کرد
یکی ار عادات شاه سلیمان این بود که در مجالس عیش و طرب شبانه، هنگامی که سرش گرم می شد، برای رقاصه ها و نوازندگان مجلس، مبالغ هنگفتی حواله صادر می کرد که صبح بروند و از شیخ علی خان بگیرند. فردا که حواله را نزد شیخ علی خان می بردند، او بدون پروا به بهانه آن که چنین اعتباری در خزانه نیست، متقاضیان را دست از پا درازتر بر می گردانید. بیچاره ها در هنگام بازگشت می گفتند:
شاه می بخشد، شیخ علی خان نمی بخشد
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🇵🇸 ✌️🇵🇸✌️ 🇵🇸 ❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمای زیبای حضور مردم بر بام خانهها در ماسوله به یاد امام حسین (علیهالسلام)
🔹مراسم علمبندی ماسوله یکی از آئینهای عاشورایی گیلان است که در روز ششم محرم برپا میشود برخی محققان قدمت آن را از دوران صفویه که بیش از ۸۰۰ سال است اعلام میکنند.
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🇵🇸 ✌️🇵🇸✌️ 🇵🇸 ❅┅┅┄
@khandehpak
#انگیزشی
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ!
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺷﺘﺎﺏ ﻧﮑﻦ،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺳﯽ،
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ،
ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩﺍﯼ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ!!
ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺻﻼ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ!!
ﺷﺎﯾﺪ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ ﻧﯿﺰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ!!
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﻫﻤﻪ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ،
و ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﯽ ﺗﺎﺑﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ..
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
واردات خـــودرو بــــدون نیــاز به کــارت بازرگـانی😳
🔴جدید ترین اخبار واردات خودرو🚘
👇🏻جزئیات جدید واردات خودرو👇🏻
📌سرپرست معاونت حمل ونقل وزارت صمت:
◽️ترخیص خودرو منوط به ارائه گواهی اسقاط است.
◽️مردم میتوانند با کدملی خودروی شخصی وارد کنند.📢
🚘جزئیات بیشتر + اخبار واردات خودرو👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2181758988Cc6be3e61e5
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
🤯تب دنگی به شهر ما رسید😷
حدودا ۸۰ تا ۹۰ درصد تب دنگی شناسایی نمیشود😳
❌هفت توصیه کلیدی برای مقابله با تب دنگی❌
دســ🖐🏻ــت اول ترین خبرهای شهرهای آلوده شده به تب دنگی😱👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2181758988Cc6be3e61e5
💠#داستان
👈بزرگواری امام حسین علیه السلام
آقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدالله الحسین علیه السلام- و روضه خوان امام خمینی) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند.
بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند.
مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
از دوستان دعوت میشود وارد کانال بشند
https://eitaa.com/joinchat/3406626836C8d7f688c0d
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
.
فقط بلدیم تا اسم #مرغ میاد ! چهار تیکه رون بندازیم کفِ ماهیتابه یه تَفتی بدیم آخرم رُب و پیاز !😐🤯
نه جووووونم! این که نشد مُرغ🤨😏
یه مرغی #مزه_دار کن و بپز که هرکی اومد خونت از #طعمش سیرمونی نگیره که هیچچچچچ ! آخرم دست بدامنت شه و ازت دستور بخاد😉
آموزش ۲۰ مدل پخت مرغ رستوران و هتلی👇
https://eitaa.com/joinchat/614335156C89e964b55b
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
اینم آموزش ۲۰ مدل پخت #مرغ که تکراری و سختم نیست😍 بزن رو شکلا👇
🍗 🍗 🍗 🍗 🍗 🍗 🍗
🍗 🍗 🍗 🍗 🍗
🍗 🍗 🍗 🍗 🍗 🍗
آموزش #مرینیت کردن(مزه دار کردن) مرغ با سس رستورانی😋 بزن رو شکلاش👇
🥓🥓🥓🥓🥓🥓🥓🥓
🫑🧄🧅🧄🧈🧈🧅🫑
🥓🥓🥓🥓🥓🥓🥓🥓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که #امام_حسین_علیهالسلام را در هیئت دید و آقا بهشون فرمودند...
#شهید_علی_امرایی
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#داستان_شب 💫
هیچ حالتی دائمی نیست..🔻
پسری دختری را خیلی دوست داشت.رفت خواستگاریش دختر به پسر گفت:حقوقی که تو در یک ماه میگیری برابر خرج یک روزه من است .پس چطور انتظار داری با تو ازدواج کنم .پسر گفت: من به تو علاقمندم و می خوامت. دختر گفت:برو سراغ یکی دیگه .ما به درد هم نمیخوریم.
بعد از ده سال دختر و پسر اتفاقی به هم برخورد کردند.دختر به پسر گفت حالا با یکی ازدواج کردم که درآمدش 10 برار درآمد تو ست.پسر با این حرفها اشک از چشمانش جاری شد در همین حال شوهر دختر آمد و به پسر گفت رئیس تو اینجا هستی؟
به خانمم معرفیت کنم شوهر به دختر گفت این رئیس من است خیلی وقت پیش یکی را بسيار دوست داشته و حالا به احترام اون هنوز ازدواج نکرده.
اگر دختری که میخواستش قبولش میکرد الان خیلی خوشبخت میشد دختر که متعجب شده بود زبونش بند اومد و حرفی نزد..
💢پس آگاه باش هوا در حال تغییر است و همان هوای قبلی نمیماند
هیچ وقت بلند پرواز نباش و به دیگران کوتاه بینی نکن که زمانه گذران است..
چرخ روزگار میگردد و پستی و بلندی ها را ظاهر می سازد.💢
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت.
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
هدایت شده از گسترده چمران
⚫️ دستور #امام_صادق علیه السلام جهت بچه دار شدن
🔴 دستور پسردار 👶 شدن👇
http://eitaa.com/joinchat/1835204620Caca641af13
🔴 دستور دختردار 👧 شدن👇
http://eitaa.com/joinchat/1835204620Caca641af13
ظرفیت محدود ❌❌👆👆
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
چرا قبل از ریختن آبجوش روی زمین بسم الله میگویند؟
چرا اسمِ خدیجه در تاریخ اسلام بشدت گمشد؟
فلسفه ی خواندنِ نماز به زبانِ عربی چیست؟!
چرا اطراف بعضی از قبور مورچه جمع میشود؟
برای دیدن جوابهای شگفت انگیز وارد کانال تاریخ شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1980432395Cf692b1e675
#همسرانه
به عنوان یک مرد و یک همسر، به بانوی خود عشق بورزید. بگذارید بداند که محبوب و مورد تایید شما است.
قلب و ذهن یک زن دائما به شنیدن و دانستن آن که دوست داشتنی و خواستنی و مطلوب است، نیاز دارد. با این کار عشقتان را همیشه زنده نگه میدارید و کاری میکنید تا همسرتان با همه توان سعی در جبران عشق شما داشته باشد.
برای یک زن، کم دوست داشته شدن بدترین اتفاق است. زنها را باید زیاد دوست داشته باشید و این عشق رو مرتب به او یادآوری کنید. فکر نکنید که خودش میفهمد یا باید بداند که دوستش دارید. عشق با ابراز شدن زنده میماند. این ابراز حس، محبت خودتان را هم عمیقتر میکند.
همیشه در دسترس او باشید و به او نشان دهید که در هر شرایطی از او حمایت میکنید. هم جایی که زور بازوی شما نیاز است و هم جایی که توان و مقاومت روانی شما باید از همسرتان حمایت کند، در کنار او باشید
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حس و حال خاص شب گذشته حسینیه معلی / عزاداری احساسی ناشنوایان اشک همه رو درآورد
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
⭕️ تا قبل اینکه بیام اینجا ن لاک میزدم ن
اهل آرایشُ سوسول بازی بودم😣
🔞 ن اینکه دلم نخادا فقط بخاطر غسلُ
نمازام گذاشتمش کنار.... 😒
👱♀ولی از وقتی اینجام هر روز ی رنگ از این
#لاک نمازیا رو میزنمُ دلبری میکنم بدو دختر👇
https://eitaa.com/joinchat/225509378Cab674456b1
💥بی هیچ بهونه ای خانم قرتی #همسری باش👆
🌈اینجا هر نوع لوازم آرایشی بخای موجوده
اونم طبیعیُ بدون ضرر♨️جانمونیاااا😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻دعوت بانوی مقیم کالیفرنیا برای شرکت در دسته عزاداری حسینیه اعظم زنجان
🔻حضور توریستهای ژاپنی در مراسم شهر زنجان
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🇵🇸 ✌️🇵🇸✌️ 🇵🇸 ❅┅┅┄
@khandehpak
هدایت شده از آژانس تبلیغاتی فراتبلیغ
بچهت ناخن🤚🏻 میجوه ؟
همش بهت میچسبه ؟
شب ادراری🧻 داره ؟
خجالتی😰 شده ؟
همه اینها فقط بخاطر اضطرابه ‼️
اما نگران نباش چون من بهت کمک میکنم به ریشه رفتار بچهات آگاه بشی تا خودت بتونی اصلاحش کنی 🥰🤝
کافیه فقط ۱ هفته عضو کانالم باشی تا هم رفتار خودت و هم بچت متحول بشه 😇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1307509046C90deb4959d
#داستان_شب 💫
طفلی از باغی گردو میدزدید. پسر صاحبِ باغ با چند دوست خود در کنار باغ کمین کردند تا دزد گردو را بیابند. روزی وقتی طفل گردوها را دزدید و قصد داشت از باغ خارج شود لشکرِ کمینکردهها به دنبال طفل افتادند و طفل گردوها را در راه رها کرده و از ترس جان خود فرار کرد.
آنان پسرک را در گوشهای بنبست گیر انداختند و پسرک از ترس بر زمین چمباتمه زد و نشست و دست بر سر گذاشت و امان خواست.
حکیمی عارف این صحنه را میدید که صاحب گردوها چوبی در دست بلند کرده و میگوید: برخیز! چرا گردوهای ما را میدزدی؟!
طفل گفت: من دزدی نکردم. یکی گفت: دستانت رنگی است٬ رنگ دستانت را چگونه انکار میکنی؟ دیگری گفت: من شاهد پریدنت از درخت بودم... حکیم وارد شد و چند سکه غرامت به صاحب مال داد تا از عقوبت او دست برداشتند.
حکیم در کُنجی نشست و زار زار گریست. گفت: خدایا! در روز محشر که تو میایستی و من در مقابل فرشتگانِ توام، چگونه گناهان خود را انکار کنم با اینکه دستانم و فرشتگانت بر حقیقت و بر علیه من گواهی خواهند داد؟!!
خدایا! امروز من محشر تو را دیدم، در آن روز بر من و بر ناتوانیِام رحم نما و با من در محاسبۀ گناهانم تنها و پناهم باش و چنانچه من بر این کودک رحم کردم و نجاتش دادم تو نیز در آن روز بر من رحم فرما و مرا نجات ده!!!
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2