هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسابقه این دوتا بچه هم یه جورایی شبیه داستان لاکپشت و خرگوش شد😂
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعا کردنِ ایشونو ببینید😄 وسطاش هم خسته میشه دوباره دستاشو میاره بالا😍
قربونت برم😁
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
تقریبا ۱۰سال پیش پسرهمسایمون ازدواج کرد وما هم دعوت شده بودیم
عروسیشونو تو یه تالار جدید ونوساز گرفته بودن که کمتر کسی آدرسشو میدونست
ماهم رفتیم کنار جاده یه ماشین گرفتیم و رفتیم رانندهه با بابام خوش وبش میکرد وحرف میزدن،یهو برگشت پرسید تالار چی چیه اسمش ؟؟آبجیمم اسمشو داد
بابامم گفت تالار جدیده میدونی کجاس؟رانندهه گفت کاریت نباشه حاجی ناسلامتی یه عمره راننده ایم😏.خلاصه این ازهردری حرف میزد،از شاخ بازیاش از لوتی گریاش، بالاخره رسیدیم.دیدیم خیلی تاریکه اونجا،هیچ صدایی اعم از کل کشیدن و دست وجیغ وآهنگ شنیده نمیشد راننده گفت لابد فعلا شروع نشده🤔 ،مام زودباور،باورمون شد😬.پیاده شدیم اونم رفت.رفتیم جلوتر صدا شغال وگرگ و سگ میومد.همه جا تاریک خیلی ترسناک بود،
بعد کلی تحقیق و تفحص 🕵🏻♀🔍فهمیدیم اونجا یه سفره خونه هست هم اسم همون تالاره این فک کرده اون تالاره،مارواشتباهی برده اونجا☹️
ولی خداییش همون اولشم که سوارشدیم این خیلی مشکوک بود همچین ناکوک میزد
ولی در کل اخلاقشو دوس داشتم😁😂
القصه مام تا یه جاییو پیاده اومدیم🚶🏻♂🚶🏻♀ (مگه آنتن میداد اونجا)بعد زنگ زدیم📞 داداشم از سرکار مرخصی گرفت اومدمارو ورداشت، وقتی رفتیم تالارو بسته بودن.
عروسی رفتنمونم عین آدم نیس.😶😢😂
#Darya
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه قشنگ ادای باباشو درمیاره 😍😂😂
یه پا بازیگره وروجک😁
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
سلام .دخترم ۶ سالشه. تازگیا گوشیم رو میگیره ازم میره تو اتاق از خودش فیلم میگیره و صحبت میکنه مثل مجریا.مثلا میگه سلام بچه های گلم ،دختر خانوما آقا پسرا همگی خوبین و دیگه شروع میکنه هرچی به ذهنش میرسه میگه.دیشب از خودش فیلم گرفت و اومد گوشی رو بهم داد و همون موقع شوهرم از سرکار اومد.منم تو آشپزخونه مشغول چای ریختن که دخترم فیلمی که از خودش گرفته رو به باباش نشون داد و داشتن باهم میدیدن که یهو شوهرم اومد تو آشپزخونه گفت بیا نگاه کن ببین بچه چیا گفته،منو تو فیلم گرفتنش لو داده بود اونم بعد ۳ سال(بچم خیلی دهن قرصه مثلا یک چیزی میگم بهش و میگم به کسی نگی،نمیگه دیگه)میگفت بعضی وقتا مامان باباها باهم دعوا میکنن مثلا مامان من وقتی خیلی کوچیک بودم میگفت میرم یه جای دیگه ولی خونه دوستاش میرفت بعدش دعواشون شد.خَش خش خش دعوا کردن (دستاشم وقتی میگفت خش خش ،مثل گربه ها که پنگول میکشن میکرد☺)بابام گوشیشو پرت کرد،اوه اوه یه عالمه بازی داشت و خراب شد.منم خندم گرفته بود ولی طبیعیش کردم گفتم نگاه بچه هنوز اون دعوامون تو ذهنش مونده.چون دعوایی که کردیم برا این بود که دوستام دورهمی گرفته بودن ازش اجازه گرفتم که برم یا نه ولی نذاشت🤨منم دیگه بی اجازه رفتم خونه دوستان نمیذاری برم ببینمشون اینجوری میشه خب.... و اصلا سر این موضوع که بدون اجازه رفتم خونه دوستم نبود ولی دخترم تو فیلم گفته بود برا همین طبیعیش کردم و خندیدم.شوهرمم حتما فهمید که بدون اجازش رفتم خونه دوستم ولی دیگه به رو خودش نیاورد.حالا خدا روشکر شوهر من اصلا تو دعوا دست بزن نداره ولی بدجور قال میکنه و تو همون دعوا که دخترم یادش مونده،خودش رو تا جایی که میتونست زد🤭برا همین گفته بود خش خش خش دعوا کردن😂😂
نکته اخلاقیش اینه کلا نه زن بدون اجازه شوهر نه شوهر بدون اجازه زن کاری نکنه لو میره ابروش میره😂
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
🌈سلام دوستان🌈
من یه دخمل دوساله دارم که مثل همه ی بچه های همسن خودش اصطلاحات جالب به کار میبره و خوش سر و زبونه😁
خواهر شوهرم تازه عقد کرده اسم همسرش میلاده،یه روز که رفته بودیم خونه مادرشوهرم، یه انگشتر جدید دست خواهرشوهرم بود، دخترم رفت بهش گفت: اینو عمو میلاد برات خریده؟ 🧐🤨
بچم از الان خاله زنکه😂
یه روز هم از بس فضولی و بدو بدو کرده بود گرمش شده بود اومد بهم گفت مامانی میشه موهامو ببندی؟ خیلی شلوغم😫😂😂
علاقه ی خیلی شدیدی هم به پدرشوهرم داره، اونروز بهم میگه میخوام عروسی کنم به باباجون😯😶😐😐
هنوز بلد نیست درست جمله بندی کنه!!! اینو از کجا یاد گرفتی فسقلی😳😳
اونروز هم سرگرم بازی بود شوهرم یواش بهم گفت خیلی گلی🙈🌸
دخملی یهو با قیافه حق به جانب برگشت گفت: بابایی،..... منم گلم😒🌸🌸🤐
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
چند سال پیش برای اولین بار رفتم اعتکاف خیلی فاز معنویت منو گرفته بود
با دوستام هماهنگ کردم که بچه ها بیاید شب زنده داری کنیم و اصلا نخوابیم
شب اول بیدار موندیم تا فردا شب
وقتی سحری روز دوم رو خوردم گرفتم خوابیدم تا سحر روز سوم
هر کی تو مسجد بود حداقل یه بار بهم لقد زد تا بیدار بشم ولی نشدم...
معنویت خیلی بهم فشار اورده بود خسته شده بودم😂😂😂
همه فکر کرده بودن من مُردم😂
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
#تپل_پر_حاشیه
یه خاطره از خواهر زاده ام(نفس)
این خواهر زاده ما وقتی تقریبا 5سالش بود خواهر دومم حامله بود، و انقد شکمش ورم داشت ک نفس خانوم بهش میگفت خاله توپ گلگلی(قلقلی) راست هم میگفت بچه🤣🤣🤣🤣واقعا شبیه توپ شده بود😅🤣🤣🤣🤣
حالا اصل خاطره اینه که:دورهم نشسته بودیم، حرف میزدیم که این نفس خانوم گفت خاله؟ وقتی میری حموم بچه اتم در میاری میشوری😐
اول قشنگ همه مون پوکر بودیم😐😐😐بعد جمع ترکید🤣🤣🤣🤣🤣بخدا اینا بچه نیستن😂گودزیلان😂😂😂تو کل زندگیم همچین سوالی برام پیش نیومده بود که این دختر تو 5سالگی براش پیش اومد 😂😂😂😂دوستتون دارم
یکی از برادرام شش سال از من بزرگتره ، مادر که برای من حامله بوده برادرم هرروز سراغ منو می گرفته که امروز متولد میشم یا نه،
مادرم که میبینه ول کن نیست میگه هروقت این قالی رو بریدم بعد بچه به دنیا میاد ، القصه چند ماه بعد قالی بافته میشه و بریده میشه
مادرم میگه هنوز جمع و جور نکرده بودیم ، دست منو گرفت و گفت زود باش زایمان کن، خودت گفتی قالی که بریده بشه بچه به دنیا میاد😜😜
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
خاطره نوزادی من😁
وقتی ک من خیلی کوچیک بودم مثلا چهار ماهه (خیلی ریز بودم، وقتی بدنیا اومدم 900گرم بودم😐😑🤦♀،، حالا خودتون تصور کنید)
مامانم به همراه خالم تصمیم میگیرن ک با اتوبوس برن تهران
اتوبوسم از اشناهاشون بوده خلوتم بوده،، منو روی ی صندلی میخابونن(گویا قنداق هم بودم ک راحت بتونن بغلم کنن)
و خودشون هم میرم جلوتر گرم صحبت کردن میشن 😄
یهو میبینن آقای راننده صداشون میکنه وقتی مامانم میره جلو، آقاهه میگه خانم بچه تون قِل خورده از زیر صندلیها اومده زیر پای من بیاین ببریدش تا لهش نکردم 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😂😂😂😂😂😂😂😂
آخه مگه میشه ی مادر انقد بی خیال باشه 😂
خلاصه ک خدا رحمم کرد ک له نشدم 😂
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
سلام سلام صدتاسلام هزاروسیصدتاسلام ب مهربانوجونم و بقیه بروبچ کانال خیلی عشقید❤️❤️این روزا زیادحالم خوب نیست اگه لایق دونستید واسه ارامش دلم ی صلوات بفرست🙂🙂🙂❤️❤️❤️
😐😂خب خب چخبرا میبینید کمرنگ شدم
درگیر کارای مهاجرتم(ازطبقه بالامیریم پایین)😂😐
ی خاطره دارم ازدوران بچگی و سادگی😐😂
من 7سالم بود شدیدا ب مامانم وابسته بودم و حسودم بودم اگه مامانم دخترداییاموبوس میکرد یای جوری محبت میکرد(دق میکردم ازحسودی)😐😂مامانم ازنقطه ضعفم استفاده میکرد اگه شیطونی میکردم سریع ب بچه های دیگه محبت میکرد ک من بسوزم😐😂(نیایین بگین چرااینجورمیکرد عجب مامانی فلان بیسار من رومامانم حساسم میزنمتون)😐😂
خلاصه مامان من منومیبرد حموم عرمیزدم بعد میخاست ساکت شم میگفت دخترمن گلناره دیگه اونودوست دارم(صابون گلنارومیگفت)😂😐ینی میترکیدمااااا ازگریه😐😂ازصابون گلنار تنفرداشتم هرجاگلنار میدیدم مینداختم تواب ک ازبین بره😐😂چندبار رنده کردم😐😂خلاصه انقد تنفرداشتم اگه مامانم اسم گلنارمیاورد گریه میکردم شدید😐😂(مثلا میخاست شری نکنم ساکت شم )ولی خب برعکس جواب میداد😂
ی بار به داییم گفتم مامانم منودوس نداره صابون گلنارودوس داره(الان هرازگاهی یادم میندازه کلی میخنده)😐😂
خلاصه فقط گلنارنبود که😐😂
کلوچه هایی بود روش عکس ی دختربچه سفید مومشکی بود (موهاشوخرگوشی بسته بود)لباشم غنچه کرده بود😚یادتونه؟😐😂
ازاونا مامانم میگفت این دخترمنه 😐😂انقد گریه میکردم غصه میخوردم(اخه اون دختره خوشگلو سفیدوتپل بود)من سبزه و ولاغرمردنی 😐😂میگفتم چون خوشگل دوسش داره من زشتم لابد😐😂
اگه بابام ازاون کلوچه میخرید نمیخوردم تازه لهشون میکردم😐😂خلاصه ی جوری ک مامانم نبینتش😐😂
ازهمینجامیگم مامانی عاشقتم(ولی گلناراسمش بددرفته دیگه دوسش نداشته باش)😐😂😐😂😂
زرافه😐😂🦒
#سوتی_دادی 😂
#سوتی_بامزه_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak