#ماجراهای_عروسی
ما با اتوبوس رفتیم کربلا
کاروان تو یکی از شهرها رستوران رزرو کرده بود برا شام
رفتنی هیچکس حواسش نبود کم وبیش گوشی ها رو در آوردن زدن به شارژ
برگشتنی رفتیم همون رستوران این دفعه همه حواسا جمع بود
همه میدوییدن گوشیا رو بزنن به شارژ
اخه پریز کم بود
شوهرم منم با یه بنده خدایی دوتایی از همه جلو تر رفتن
دیدیم دارن برمیگردن میخندن
گفتیم چی شده
نگو رستوران قبل ما شام عروسی داشته اونا هنوز نرفته بودن
عروسی هم مختلط همه با پیراهن مجلسی خفن😆😆😆
اینا تا در باز شده رفتن تو
اینا اونا رو نگا میکردن اونا اینا رو 😂😂😂😂
قشنگ تمام عبادتاشون مورد قبول حق قرار گرفت 😆😆😆😆
وای که چقد همه بهشون خندیدن
گفتن دیگه زرنگ بازی در نیارین 😂😂😂😂
┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄
@t_banooo