@MaddahionlinYEKNET.IR - shoor - milad imam reza 1401 - banifatemeh.mp3
زمان:
حجم:
6.97M
🌸 #میلاد_امام_رضا(ع)
💐تو این شب ولادتی کجایی
💐بیا باهم بریم حرم گدایی
🎙 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👏 #سرود
بانوی بهشتی 🎀
.........🍃🍃🍃🍃..........
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
💠#داستان
👈عنایت حضرت امام رضا علیه السلام به سلمانی نیشابور
🔹هنگامیکه امام رضا علیه السلام به سمت مرو میآمدند بعد از نیشابور به کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد.
بر اساس دستور مأمون، مأموران اجازه ارتباطگیری مردم با امام را نمیدادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا(علیهالسلام) شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند.
او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا(علیهالسلام) خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد.
پیرمرد سلمانی هنگام آرایش موهای امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت میکرد که یک لحظه فکر کرد: «ای کاش از امام تقاضای اجرت کند»
تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا(علیهالسلام) با اشاره به سنگی که بهوسیله آن قیچی خود را تیز میکرد آن را تبدیل به طلا کردند.
این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من [پشیمان شدم] اجرت دنیوی نمیخواهم، من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذراندهام! پیراهنی از شما میخواهم که با آن نماز خواندهاید و عبادت خدا را کردهاید تا کفنم باشد و خداوند بهواسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد.
امام رضا(علیهالسلام) دستور دادند که یکی از لباسهایشان را به سلمانی بدهند،
در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولا! من از سکرات موت میترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند.
پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد.
آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم پس نمیگیریم.
(این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم برنمیدارند مخصوصاً که لقب رضا(علیهالسلام) را خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است.)
🔸روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا(علیهالسلام) فرمودند: «لبیک لبیک لبیک» و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند
تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد.
همای سعادت، همائی واعظ، ص۱۱۵
#امام_رضا
#میلاد_امام_رضا
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
@Maddahionlin4_6048651817900836795.mp3
زمان:
حجم:
3.85M
🎤نواهنگ عید ولادت حضرت امام رضا علیه السلام
🔸وحید خرد
🌸ای پسر موسی بن جعفر
امام رضا کی از تو بهتر
✅بسیار دلنشین
#امام_رضا
#میلاد_امام_رضا
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
✍️#داستان
🔵صلهی #امام_رضا علیهالسلام به یک شاعر با اخلاص💠
مرحوم حاج شیخ ابراهیم صاحبالزمانی از مداحان مخلص و مرثیهخوانان باسوز اهلبیت علیهالسلام بود
او سالها پیش از شروع درس مرحوم آیه الله حائری بنیانگذار حوزهی علمیهی قم، دقایقی چند روضه میخواند و آنگاه آیتالله حائری درس خویش را آغاز میکرد.
او داستانی شنیدنی دارد که از حضرت رضا علیهالسلام برای مدح خویش صله دریافت داشته است!
خود نقل میکرد که یک بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آنجا اقامت گزیدم. پولم تمام شد و کسی را هم برای رفع مشکل خویش نمیشناختم.
از این رو قصیدهای در مدح حضرت رضا علیهالسلام سرودم و فکر کردم که بروم و آن را برای تولیت آستان مقدس بخوانم و صله بگیرم.
با این نیت حرکت کردم، اما در میان راه به خود آمدم که چرا نزد خود حضرت رضا علیهالسلام، نروم و آن را برای وی نخوانم؟!
به همین جهت کنار ضریح رفتم و پس از استغفار و راز و نیاز با خدا، قصیدهی خود را خطاب به روح بلند و ملکوتی آن حضرت خواندم و تقاضای صله کردم.
ناگاه دیدم دستی با من مصافحه نمود و یک اسکناس ده تومانی در دستم نهاد.
بیدرنگ گفتم: «سرورم! این کم است»
ده تومانی دیگر داد
باز هم گفتم: «کم است»
تا به هفتاد تومان که رسید، دیگر خجالت کشیدم تشکر کردم و از حرم بیرون آمدم.
کفشهای خود را که میپوشیدم، دیدم آیه الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی، جد آیتالله مروارید، با شتاب رسید و فرمود: «شیخ ابراهیم!»
گفتم: «بفرمایید آقا!»
گفت: «خوب با آقا حضرت رضا علیهالسلام روی هم ریختهای، برایش مدح میگویی و صله میگیرید. صله را به من بده»
بیمعطلی پولها را به او تقدیم کردم و او یک پاکت در ازای آن به من داد و رفت وقتی گشودم دیدم دو برابر پول صله است یعنی یکصد و چهل تومان.
📚 کرامات الصالحین، ص 216
#امام_رضا
#میلاد_امام_رضا
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
💠#داستان
📜امان نامه از آتش جهنم🔥
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
👈شیخ عباس قمی در فوائدالرضوي میگوید : كاروانی از سرخس اومدند پابوس امام رضا (ع) ، یه مرد نابینایی تو اونها بود ، اسمش حیدر قلی بود.
اومدند امام رو زیارت كردند و از مشهد خارج شدند و در منزلیه مشهد اُطراق كردند ، و به اندازه یه روز راه از مشهد دور شده بودند
شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم خسته ایم بخنیدیم و سر گرم بشیم
كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند ، بعد به هم میگفتند ، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت : بله حضرت مرحمت كردند
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت : آره منم یه دونه گرفتم ، حیدر قلی یه مرتبه گفت : چی گرفتید؟
گفتند مگه تو نداری ؟ گفت : نه من اصلاً روحم خبر نداره ! گفتند : امام رضا برگ سبز میداد دست مردم ، گفت : چیه این برگ سبزها ، گفتند : امان نامه از آتش جهنم ، ما این رو میذاریم تو كفن مون قیامت دیگه نمیسوزیم ، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم ، تا این رو گفتند
دل كه بشكند عرش خدا میشود ، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست با خودش گفت : امام رضا از تو توقع نداشتم ، بین كور و بینا فرق بذاری ، حتماً من فقیر بودم ، كور بودم از قلم افتادم ، به من اعتنایی نکردی
دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد ، گفت : به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم باید بگیرم ، گفتند : آقا ما شوخی كردیم ما هم نداریم ولی هرچه كردند آروم نمیگرفت خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نره
شیخ عباس میگه : هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده ، یه برگه سبزم دستشه ، نگاه كردند دیدند نوشته : اَمانٌ مِّنَ النار انا ابن رسول الله على بن موسى الرضا
گفتند : این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی ؟ گفت : چند قدم رفتم ، یه آقایی اومد گفت : نمیخواد زحمت بكشی من برات برگه امان نامه آوردم بگیر و برگرد.✨
💐تو ضمانت نکنی در شبِ قبرم چه کنم
بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست💐
#امام_رضا
#میلاد_امام_رضا
بانوی بهشتی
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
20.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شفای شخص #لال با عنایت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام
#میلاد_امام_رضا
#امام_رضا
کانال شادی و نکات مومنانه
🟢🟡🟢🟡🟢🟡
@khandehpak