#ناامیدشدن_اززندگی
سلام آقای پوراحمد خداقوت،من خاست پدرومادرازداج کردم زمانی که بسیارسنم کم بودآدمی بودباآرزوهاورویاهای زیاد،ولی به هیچ کدوم ازاونادست پیدانکردم،ادمی بودم صبور،مهربان،فعال،درست برعکس همسرم،حدودکمترازنیم قرن،زندگانی که نه زنده مانی کردم،ولی حالادیگه،اون آدم سابق نیستم،داغون،عصبی،مریض،افسرده،بی،میل،بی انگیزه،بی،اراده،ترسو،بی،هدف،بی،رویاوآرزو،۰۰۰۰۰۰میخام تمام بشه،این،روزای،باقی مانده،خسته ترازاونی هستم که ادامه بدم،ازراهای زیادی امتحان کردم که همسرم،همراه ،هم دردم باشه،ولی اون حرف وراه خودشومیره،هرچی بگه وخرکاری خودش بگه،همونه،زمان جوانی ،کنارآمدم،ولی حالادیگه توان ندارم،بچهاهم ازدستش عصبی بارآمدن،ازبس که خودرای،ومغرورهستش،نمی دانم چرااینارومیگم،چون دیگه فایده ای ندار،میخام،بگم،همیشه هم حق باپدرومادرنیستش،خودم هم مادرم،بعضی وقتاپدرومادرهم ازروی بی اطلاعی وکم سوادی،تصمیم اشتباه میگیرن،کاش قبل ازازدواج،مهارت زندگی روبه زوجهایادبدن،تاهمه پدرومادرای آینده،هم همسرخوب وهم پدرمادرخوب باشن😔😔😔
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
225.mp3
زمان:
حجم:
3.99M
#ناامیدشدن_اززندگی
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
#ناامیدشدن_اززندگی
عرض سلام و ادب خداقوت
من خانمی 28 ساله هستم که 4ساله ازدواج کردم و یه دختر یک ونیم ساله دارم
از اول ازدواجمون مشکلات زیادی داشتیم بخاطر اینکه تفاوت فرهنگی زیادی باهم داریم و متاسفانه همه شرایط دست به دست هم داد و بخوبی پیش رفت که ما خیلی قشنگ ازدواج کردیم
درصورتیکه نه من اونی بودم که شوهرم میخواست و بخصوص شوهرم اصلا ملاکهای موردنظر من رو نداشت ولی جالبه که خیلی همه چیز خوب پیش رفت و هردومون مطمئن بودیم بهترین انتخاب همدیگه ایم
و از همون روزای اول شروع شد تمام بدبختی ها و مشکلات ما
خلاصه بهتون بگم که ما هردومون واقعا پشیمونیم
شوهرم مرد خیلی خوبیه ولی نه برای من
درصورتیکه خیلیها حسرت زندگی مارو میخورن و آرزوی شوهری مث شوهر منو دارن
و منم بهترین زن ازهرنظر هستم و شوهرمم همیشه اینو میگه ولی آخرش ته دلش همیشه آرزو میکنه کاشکی از همون دوروبریای خودش با یکی ازدواج میکرد... و منم ازصبح تاشب هرکاری شوهرم بکنه میگم چرا آخه چرا من اینهمه خواستگار خوب رو رد کردم آخرش به یکی شوهرکردم که هیچ تناسبی باهام نداره
هرکار کنه راضی نمیشم
ما اصلا حرف همو نمیفهمیم
اصلا دغدغه ها و اهداف و خواسته هامون مث هم نیس
نه اون حرفای منو میفهمه و نه من حرفای اونو
خواسته های اون برای من خیلی بی معنیه و خواسته های منم برای اون بی معنیه
هیچ حرفی باهم نداریم
حرفای من برای اون هیچ جذابیتی نداره و حتی کلی هم جبهه میگیره و حرفای اونم برا من جذاب نیس
تو دوتا دنیای جدا از هم زندگی میکنیم
نمیدونیم چجوری تاحالا دووم اوردیم
دوبار هم دادگاه پاسگاه رفتیم به قصد جدایی ولی بازم برگشتیم سرزندگیمون
هیچ علاقه ای به زندگیمون نداریم بخصوص من! و فقط بخاطر بچمون موندیم
من واقعا نمیتونم چطوری این شرایط رو تحمل کنم
همیشه هم باهم بحث و کل کل داریم. و البته روزای خوش هم داشتیم
ولی هردومون به بن بست رسیدیم
مشاوره هم رفتیم بی فایده ست
چیکار کنیم؟؟
من خیلی تحمل کردم و کوتاه اومدم و خودمو همونی کردم که اون میخواس ولی بازم میفهمم که پشیمونه
منم هزاربرابر اون پشیمونم
نمیخوامم پاسوز بچم بشم از طرفی طاقت دوریشم ندارم
ازهمه چی ناامیدم
بنظرتون راهی داره زندگی ما؟؟؟؟
💓 @hamsaranekhoob