#ضرورت_مهارت_برای_تغییر_همسر
سلام وقتتون بخیر جناب پور احمد.من با همسرم چهار سال ازدواج کردیم و من بعد ازدواج تهران زندگی میکنم یعنی خانواده شوهرم تهران بودن و خانواده خودم قم هستن من و همسرم یه مشکلی که با هم داریم در مورد رفت و آمد خانواده و فامیل هستش خانواده همسر من یعنی حتی خواهر و برادر پدر ومادرشون بدون دعوت جایی نمیرن حتی خانه هم دیگه یعنی ممکن فقط سالی یک دفعه خونه همدیگه بریم اونم با دعوت البته به جز خانه پدرش ولی خانواده من ممکن تو سال سه چهار دفعه بیان و یک شب هم بمونن و من خواهر و برادر مجرد هم دارم و اونا هم تو سال ممکنه یک یا دو دفعه مهمون بیان خونم سه چهار روزه و همسرم مخالف این موضوع هست میگه من راحت نیستم با پدر و مادرتون بیان با هم برن و در مورد اقوام هم که میگن کلا نیان مثلا من یکی از دائیهام سالی یه دفعه اومده یه شب مونده رفته یا عموم بعد دو سال یه شب اومد و رفت میگه چرا میان من نمیرم که اونا هم نیان و از من هم میخوان که این موضوع رو به خانواده ام بگم منم غیر مستقیم به اقوام گفتم که خانواده شوهرم دعوتی هستن ولی مستقیم نمیتونم بگم که خونم نیایید و یا به خانواده ام که چطوری بیایید خونه من و این موضوع واقعا مسئله شده و اذیتمون میکنه ایشون هم چند بار گفتن یا خودت بگو یا خودم به خانواده ات میگم ومن هم میترسم اگه خودش بگه دلخوری پیش بیاد و خودمم واقعا نمیدونم چیکار کنم واقعا درمانده ام ممنون میشم راهنمائیم کنید
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
7e.mp3
4.98M
#ضرورت_مهارت_برای_تغییر_همسر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
😳😱
لحظه حمله حیوانات آویزان در اتاق خواب و فرار زن به سمت شوهر و فوت سخت زن😨😨
اگه زود عصبانی میشی بیا حتما😭
هر کی این فیلمو دیده منقلب شده😰
زود پاک میشه سریع بیا😳❌😱
📛 تبلیغ نیست یک هشدار جدی است📛
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فیلم سنجاقه ایتا نشون نداد از ادمین بگیرید👆👆
💗زندگی بانوی بهشتی
😳😱 لحظه حمله حیوانات آویزان در اتاق خواب و فرار زن به سمت شوهر و فوت سخت زن😨😨 اگه زود عصبانی میشی
کنار صدها کانالی که داری یک کانال مرگ عضو شو تا با اومدن حضرت ملک الموت غافلگیر نشی
💗زندگی بانوی بهشتی
💚 #رمان_آموزشی❣خانه مریم و سعید❣ قسمت دهم مریم قبل از شروع خوندن داستان، با لحن پر محبت همیشگیش گف
💚 قسمت یازدهم #رمان_آموزشی
❣خانه مریم و سعید❣
مریم که صدای جیغ و داد میثم رو شنیده بود از راه رسید. با دیدن صحنه متوجه شد که باز سعید سرش تو گوشی بوده و حواسش به بچه نبوده. میثم رو از دست سعید گرفت و دهانشو زیر شیر ظرف شویی شست. سعید بازم سرش رفته بود تو گوشی. مریم در حالی که میثمو بغل گرفته بود برگشت اتاق پذیرایی. رو به سعید کرد و با کنایه گفت: از قدیم گفتن بچه رو با پدرش تنها نذارید. یه چیزی می دونستن که می گفتن.
مریم، سینی چای به دست وارد اتاق شد. سینی رو گذاشت روی میز تا میثم دست نزنه. بعدش میثمو بغل کرد و گذاشت روی پاش تا شیر بخوره و بخوابه. میثم هم که حسابی شیر خورده و سیر شده بود با کمی تکون تکون به خواب رفت. مریم بردش توی اتاق و سر جاش خوابوندش.
تا دو ماه پیش که سعید یک نوبت کار می کرد و اینقدر ساعت کاریش رو زیاد نکرده بود، هر شب بعد از خوابیدن بچه ها خلوت گفتگو داشتند. نزدیک هم می نشستند و صحبت می کردند. درباره ی هر چیزی که حالشون رو بهتر می کرد.
اون شب هم مثل همون دو ماه قبل، بعد از اینکه بچه ها به خواب عمیق رفتند، مریم لباس جذاب و مهیجی پوشید. اومد و کنار سعید نشست. بسیار زیبا و مرتب و معطر.
تو خلوت گفتگوشون کنار هم می نشینند. گاهی به هم تکیه کرده و در آغوش هم یکدیگرو نوازش می کنند. سعید و مریم عاشق خلوت گفتگو هستند. مریم سرش رو روی پای سعید گذاشت. سعید با یه دستش صورت مریمو نوازش می کرد. انگشتان دست دیگه شو هم لای موهای مریم فرو برد و شروع کرد به بازی با موهای مریم.
گوشی همراه سعید زنگ خورد. نیم نگاهی به گوشیش انداخت. یکی از دوستاش بود. گوشی رو روی حالت سکوت گذاشت و جواب نداد. این قرار بین سعید و مریمه. وقتی که خلوت گفتگو دارند همه ی توجه شون برای هم باشه. حتی گوشی همراه شونو دست نگیرند.
مریم از این حرکت سعید بسیار خوشحال شد و خوشش اومد. چون خیلی طول کشیده بود تا سعید قبول کنه تو خلوت گفتگو حواسش به چیز دیگه نباشه و گوشی همراه که اصلاً دست نگیره.
با یک نگاه محبت آمیز رو به سعید کرد و گفت:
_سعید جان بهت افتخار می کنم. احساس می کنم خوشبخت ترین زن دنیا هستم.
مریم بارها در طول زندگی مشترکشون این اعتقادشو به سعید گفته. سعید هم میدونه که این فقط یه حرف از نوک زبون نیست. بلکه اعتقاد قلبی مریمه. اون عاشق این جمله ی مریمه. با شنیدنش حسابی انرژی مثبت می گیره. لبخند رضایت به لبش می شینه.
خم شد و با نهایت محبتش وسط ابروهای مریمو بوسید و گفت:
_منم خوشبخت ترین مرد دنیام وقتی تو کنارمی.
مثبت نگری مریم بارزترین ویژگی اونه. تو خونواده زبانزده. با نگاه مثبت به همه چیز نگاه می کنه. هیچ وقت از کلمات منفی و مایوس کننده استفاده نمی کنه. همین مثبت نگری باعث شده همیشه با روحیه ی بالا مسائل زندگیش رو حل کنه.
سعید اون روز به خاطر بردن عزیز به بیمارستان مرخصی گرفته بود و فرصت بیشتری داشت تا با مریم و بچه ها وقت بگذرونه. به یاد دو ماه پیش و قبل از اون افتاد. مثل اون شبها با انگشتاش با موهای مریم بازی می کرد. اون ها رو به این طرف و اون طرف روونه کرد.
مریم گفت:
_میثم امروز برای اولین بار گفت داداش.
سعید با ذوق خندید و گفت:
_ای جون. قربون پسرم برم. ولی بابا گفتناش خیلی عالیه.
مریم نیم نگاهی بهش کرد و با لبخندی نمکین گفت:
_خب مثل اینکه اول از همه گفت مامان. همه حرفای بچه م عالیه. نه فقط بابا گفتناش.
سعید کمی صاف تر نشست. آروم گفت:
_خوشگلم چاییت سرد شد. بلند شو چاییتو بخور.
مریم بلند شد. یه نقل مشهدی گذاشت داخل دهان سعید. نقلایی که یه مدت قبل تو سفر مشهد و زیارت امام رضا علیه السلام خریده بودن.
سعید هم نقل و انگشتای مریمو به دندون گرفت و کمی فشار داد. طبق معمول. بعدش گفت:
_دست شما بی بلا، ان شاالله بری کربلا. نه با همدیگه بریم پیاده روی اربعین.
بعد هم خندید و ادامه داد:
_البته انگشتان خانم خوشگل من از این نقلا خوشمزه ترند.
مریم هم با ناز و کمی هم اعتراض گفت:
_آقا سعید ببین جای دندونات رو انگشتم مونده.
سعید همین طور که چاییشو سر می کشید کنترل تلویزیون رو برداشت و زد شبکه یک. بعدش گفت:
_مریم دعا کن عزیز زودتر بهتر بشه. سنشون بالاست و خیلی نگرانم.
_خدا بزرگه. فردا سعی کن حداقل یه زنگی بهش بزنی و باهاش صحبت کنی. چون تو رو خیلی دوست داره و خیلی تو روحیه ش تاثیر داره. برای بیمار از همه چیز مهم تر، روحیه خوب و انرژی مثبته.
سعید لبخندی زد و جواب داد:
_این هم چشم. امر دیگه ای ندارین؟ چشمکی زد و ادامه داد: تعارف نکنید. راحت باشید. من در خدمتم. تازه متخصص ماساژم هستم. اگه تمایل دارین بیام سراغتون.
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
ویراستار: ح. علی پور
💜 ارسال نظرات 👇
@Manamgedayefatemeh7
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇
💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 یک راهپیمایی 22 بهمن متفاوت ببینید!
🌹قبول باشه خانم ها
همه ی اون فیلم ها که دیدید یه طرف این فیلم یه طرف 😁😁
پ.ن
مردم ما تو قطارم راهپیمایی میذارن😂
براندازا خودتون قضاوت کنید رفراندوم از این بهتر که ملت در ۲۲ بهمن دوباره به جمهوری اسلامی ایران رای دادن با حضور پرشکوهشون در قطار و خیابون قطار قطار😂😂😂
براندازان عزیزم شما هر وقت این حجم از همراهی رو داشتید بفکر براندازی باشید😁
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅❅📀🖥📀❅┅┅
@BaSELEBRTY
#ایرادگرفتن_ازعروس
سلام خسته نباشید سوال من اینه که وقتی میخوایم بامادرشوهرم ایناجایی بریم همش ازلباس پوشیدن خودم ودخترم ایراد میگیرن وبه همسرمم میگن گاهی دخالتهاشون باعث دلخوریمون میشه حتی خاله ی همسرم جلوی زندایی و مادربزرگ همسرم بهم گفتن این چه لباسیه پوشیدی واسه مراسمای خودتونم همینارو بپوش برو ومن واقعا خجالت کشیدم جلوی اونا وخردم کردن جوری شده که اصلا دلم نمیخوادباهاشون جایی برم چون پشیمونم میکنن ومیام گریه میکنم خب من این لباسو دوس داشتم پوشیدم مگه قراره هرجایی برم ازشون اجازه بگیرم چی بپوشم چی نپوشم خیلی جاها هم که ضروری نیست اصرارمیکنن که بیا ومن نمیتونم نه بگم میرم هم همیشه یه حرفی برای گفتن دارن شمامیفرماید چیکارکنم که دخالت کمتر کنن توزندگیم وچیکارکنم درمقابل رفتارهاشون
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob
1_5620654113491517454.mp3
2.22M
#ایراد_گرفتن_عروس
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃 #زن همانند گل است 🍃🌹👇
💓 @hamsaranekhoob