هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#آیت_الله_حائری_شیرازی
🔷 شیوه برخورد با رفتارهای ناپسند کودک
فرض کنید شما ظرفی پر از شیر، از مغازه ای گرفته و می خواهید به منزل ببرید. چون این ظرف پر می باشد، بسیار آهسته و با احتیاط کامل حرکت می کنید، تا چیزی از شیر بر زمین نریزد. اما اگر در این حال کسی آمد و به شما تنه زد، و نصف ظرف شیر بر زمین ریخت، در این هنگام، دیگر شما در حرکت، احتیاط نمی کنید و آهسته نمی روید؛ بلکه بدون هیچ هراسی، می توانید به سرعت حرکت کنید؛ چون دیگر خوف ریختن شیر وجود ندارد.
دربارۀ کودکانِ خود نیز سعی کنید کودک شما خیال کند که ظرف حیثیت و حرمت او پر می باشد و باید با احتیاط کامل رفتار کند، و تلاش کند کسی به او تنه نزند؛ امّا اگر شما آمدید و به او تنه زدید، دیگر ظرف حرمت و شخصیت او تقلیل خواهد یافت، و طبعاً دیگر نباید توقع داشته باشید که این کودک رفتارش با شما مثل سابق باشد.
پس، این نکتۀ مهم را فراموش نکنید که گاهی «تغافل» لازم است، به این معنا که شما از عیوب فرزندانتان آگاه باشید، اما کودک شما اطلاع نداشته باشد که شما از عیوب او آگاه هستید.
آگاه بودن شما از عیوب فرزندانتان خوب است، اما آگاه بودن ایشان از این که شما عیوب وی را می دانید، خوب و به صلاح نیست.
#تربیت_فرزند
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#تجربه_من ۴۸۶
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#قدردان_مادرم_هستم
هر چقدر زندگی رو راحت بگیرین زندگی براتون شیرین تر میشه و شیرین کردن زندگی طبق فرمایش حضرت اقا از واجبات و وظایف ما خانم هاست.
من ۱۶ سالم بود که با همسرم که ۲۱ سالشون بود عقد کردم 🙂 دختر یک پزشک هستم و همسرم طلبه هستن، اون زمان که ما باهم عقد کردیم همسرم فقط طلبه بودن و کار نداشتن
مادرم اون زمان سر خواهرم باردار بودن ما ۴ تا بچه بودیم ۳ تا خواهر که یکی تو راه بود و یه برادر😁
شرایط مالی خیلی خوبی نداشتیم اما با همون حال توکل به خدا کردیم و ازدواج کردیم، واقعا واقعا اگر نیتتون خالص باشه خدا راه رو براتون هموار میکنه
ما با همون وضعیت جهاز خریدیم یه جهاز معمولی رو به بالا که خیلی از وسایل زندگی های عادی امروزی رو نداشت.
۸ ماه عقد بودیم و تو ۱۷ سالگی من عروسی کردیم، بماند که تا همینجا کلی حرف من بابت ازدواجم تو این سن خوردم و چقققققد حرف مادرم خورد بابت اینکه حامله هست و داماد گرفته😑 چقد حرف بابت بیکار بودن همسرم و اینکه خونه مون هم اجاره ای بود نه موتوری نه ماشینی، چقد حرف که وضعیت بابام خیلی خوب نبود و .....
بماند که بعضی از فامیلا باهامون سرسنگین شدن و خلاصه بگم که ما بعد ازدواج خودمون همه چیمونو به دست آوردیم. و واقعا تنها چیزی که کمک کرد من تا اینجا بیام این بود که برام حرف مردم مهم نبود. تجربه هاشونو میشنوم اما در آخر کاری که درسته و بیشتر به صلاحه منه انجام میدم 😊
من یه سال و نیم بعد از ازدواجم اقدام به بچه دار شدن کردم و اینجا همچنان ما با شهریه طلبگی زندگی میکردیم (ناگفته نماند که خانواده من گاهی به من بابت بعضی از خرجام کمک میکردن ولی اونقدر نبود که اگر نباشه نشه زندگی کرد☺) و من ۱ و سال و نیم بعد از ازدواجم باردار شدم،
تقریبا یک ماهم بود که فهمیدیم مادرم هم بارداره 😁😌🤭 با فاصله سنی ۲ سال حدودا با خواهر اخرم 😁 و بااااااااز حرف مردم وای داماد داری😐 وای دخترت بارداره کی کاراشو انجام بده 😐وای زشته چهل سالته😐 وای مگه حسودی 😐و ...
و من تنها کسی بودم که واقعا از بارداری مادرم خوشحال بودم و به تنها چیزی که فکر نمیکردم سختی راه بود و واقعا به این اعتقاد داشتم که خدا کمک میکنه و در ضمن این موضوع فقط به خانواده خودمون مربوطه و حرف مردم واقعا مهم نیست.
خدا وااااااقعا کمک کرد و من الحمدلله بارداری راحتی داشتم، به حدی که نیاز به کمک مادرم واقعا نداشتم، مادرم چون خواهر کوچیک داشتم و ویار داشتن اون یکی خواهرمم مدرسه ای بود برادرمم تو سن بلوغ بود، شرایطشون طبعا از من سختتر بود. که خدا دو نفر رو سر راهشون گذاشت. یه بنده خدایی که به خاطر ویارشون میومدن و براشون غذا درست میکردن و یه نفر هم که میومدن تو کارای خونه کمکشون میکردن.
واقعا به طور معجزه واری دوران بارداری ما طی شد. که تو دوران بارداری من ۴ ماهگی و مادر ۶ ماهگی جفتمون اسباب کشی داشتیم که مادرم دوبار اسباب کشی کردن.😢 باز اونجا هم خدا به فکرمون بود و بازهم برامون از بنده هاش کمک فرستاد.
زمان خرید سیسمونی که شد باز هم به خاطر اسباب کشی و اینا وضع پدرم خیلی خوب نبود
(بگم که اگر وضع همسرم همچنان با شهریه طلبگی نمیگشت من این زحمت رو به پدر و مادرم نمیدادم و همینجا ازشون ممنونم )
خلاصه سیسمونی رو هم گرفتیم و فهمیدیم که هم بچه من دختره و هم بچه مادرم 🤩😍
خاله و خواهرزاده تازه خاله ای که از خواهرزاده یک ماه هم کوچیکتره 😍
گذشت و من ۸ ماهم بود که همسرم خداروشکر به شغلی دوستش داشت رسید و الحمدلله درآمدش هم خوبه😃 و واقعا این از برکت وجود دخترم بود واقعا درسته رزقشو با خودش آورد و من میگم که خونه ای که الان مادرم اینا توش هستن به خاطر شرایطش خیلی خوبه و اونم رزق خواهرم بوده 😇
الان دختر من یک ماهشه و خواهرم تقریبا یک هفته شه و واقعا یک انرژی دیگه ای تو خونه مون به وجود اومده
واقعا زندگیامون که به خاطر کرونا یکنواخت و حوصله سر بر شده بود رنگ و رو گرفت.😍
۱_احساسم اینه که پیوند بین من و همسرم با وجود دخترم واقعا محکمتر شده و
۲_ بیشتر همو میفهمیم و
۳_ واقعا به این اعتقاد پیدا کردم که حرف مردم رو فقط در حد تجربه شنیده شده بشنویم و در نهایت کار درست رو انجام بدیم ارامشمون خیلی بیشتره
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مادرم عضو کانالتون هستن و میخوام از همینجا از مادرم و پدرم که از اول زندگی کمکم کردن تشکر کنم و به مادرم بگم که تو این راه ثابت قدم بمونه و اصلا ترس و ناراحتی ای به دلش راه نده که خودم تا ته کنارش هستم و دستشو میبوسم. و بابت کم کاری هام میخوام که منو حلال کنه
ممنونم 🥰
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
سلام من ۲۴سالمه.شب یلدا تولدمه به ۲۵سالگی وارد میشم😁 ۲۰سال داشتم که عقد کردیم و یکسال بعد هم عروسی. از همون اول دلم میخواست زود بچه دارشیم ولی متاسفانه حضرت یار به هیچ وجه همراهی نکردن🥲 مشکل تنبلی تخمدان و کیست و فیبروم و ضخامت و...پزشک زنان دائم بهم توصیه میکنه.میگه اگر بچه بیاری این مشکلات رو نداری...
هر کس بهم میرسه تو کوچه و خیابون ،تو مهمونی، سرکلاس...همه جا ....همه میخواننصیحتم کنن بچه بیارم.اما کسی از دلم خبر نداره.😔 آرزومه مادری قسمتم بشه ولی همسرم به هیچ صراطی مستقیم نیست...
خانما ی عزیز، دعوت به فرزند آوری خیلی خوبه اما خواهش میکنم شرایط طرف مقابل رو هم در نظر بگیرید.شاید کسی مثل من باشه.هر دفعه کسی یه ساعت نصیحتم میکنه از درون میترکم ولی به روی خودم نمیارم🤕خیلی وقتا فکرمیکنم تا همین الانم کلی سنم بالا رفته.خیلی نگران تفاوت سنیم با بچه هام هستم.😔اگر خدا بهم بچه بده البته...
لطفا راهنماییم کنید.هر روز که میگذره استرس و ناراحتیم بیشتر میشه.از تربیت بچه میترسم از بزرگ شدنش،از اومدن یا نیومدنش،از سنم که داره مدام بالاتر میره😢....
التماس دعا دارم از همتون.خانمایی که میرید حرم زیارت لطفا من رو هم از دعای خیرتون بهره مند کنید. کاش خدا به منم اولاد بده تا تو راه خدا حرکت کنن.🌸
من همون خانومم که مادرمو بردم زایشگاه😁
خانوما من بچم که دنیا اومد مامان اومد منو جمع کرد و رفت کار دست خودش داد🤦♀
بعد چند تا بچه ناخواسته حامله شد ،😁
یهو فهمیدیم خواهرمم حامله س😂
اوضاع غریبی بود مونده بودیم خوشحال باشیم یا ناراحت😂😂 بازم میگم از خاطراتم
#سوال
اول سرچ بعد سوال
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
سلام در جواب مادر شوهری که عروسش عقد بوده و باردار شده ماشاءالله به شما و احسنت به درایتتون
بخدا الان خیلی ها نابارورن برید خدارو هم شکر کنید😁😘
کاش منم توی عقدم حامله شده بودم که الان پنج سال انتظار نکشم💔
البته شوخی کردم ان شاء الله که قدمشون براتون پر از خیر و برکت باشه و خواهر ها و برادر های زیادی هم در آینده بهش ملحق بشن👼👨👩👧👦
بازهم ماشاءالله بهتون😍♥️
توی این شرایط خودشون انقدر استرس دارن و ناراحت هستند که دیگه اگر بقیه هم بخوان تیکه بندازن اول زندگیشون که باید مثل عسل براشون شیرین باشه تلخ میشه و یه خاطره بد همیشه توی ذهنشون میمونه
امیدوارم خدا بهتون عمر با عزت بده😍
و نوه ها تون از سر و کولتون برن بالا و شما کیفشونو ببرید😍😍
من همون خانومم که مادرمو بردم زایشگاه😁
خانوما من بچم که دنیا اومد مامان اومد منو جمع کرد و رفت کار دست خودش داد🤦♀
بعد چند تا بچه ناخواسته حامله شد ،😁
یهو فهمیدیم خواهرمم حامله س😂
اوضاع غریبی بود مونده بودیم خوشحال باشیم یا ناراحت😂😂 بازم میگم از خاطراتم
#پاسخ
اول سرچ بعد سوال
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
.
❌فقط کسایی که از دیسک ودرد گردن رنج میبرن این مطلب رو بخونن❌
✅خواص بالش طبی میکروفایبر :
🔵مناسب افرادی که دیسک گردن ،
آرتروز ، دیسک کمر و کتف درد دارند
⚪️مناسب افراد با درد های عضلانی
⚠️ قابل شستشو در لباسشویی🧼
همین الان عضو شو و برای سلامتیت اقدام کن😍👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/3837395563C4891226c4c
کلمه ی " بالشت " رو بفرست👇🏽
@nano_sefy☎️۰۹۱۹۷۴۶۷۹۹۵مبرقع
🚫ضمن تضمین کیفیت محصول اصل در صورت اصل نبودن کالا وجه بطور کامل به شما برمیگردد.
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#تجربه_من ۹
#فرزندآوری
باسلام خدمت ادمین محترم وبقیه اعضای کانال
بنده وقتی ازدواج کردم به طور ناگهانی همسرم بیکار شد خیلی قرض و قسط داشتیم و در این بین باردار شدم ..اما هرگز نه به ذهن خودم نه همسرم این نیومد که از کجا بیاریم خرج بچه رو بدیم.
۴سال بعد کار همسرم درست شد البته من دخترم رو باردار بودم یعنی بچه دومم، از برکت وجودش کار همسرم درست شد ..
بعد از اینکه حضرت اقا فرمودن که جمعیت ما کمه و ازتون میخوام که بچه بیارید ..دخترم که ۴ساله شد به خاطر امر رهبری که ولایت دارن بر ما، فرزند سوم هم باردارشدم گفتم اگه پسر باشه علی اقا واگه دختر باشه فاطمه خانم نام گذاری کنم ..
وقتی بچه سوم وباردارشدم خیلی حرفها شنیدم وخیلی ها سعی در تمسخر ما رو داشتن ..یه عده میگفتن بچه زیاد داشته باشی دیگه جات هیجا نیست..با وجود اینکه همسرم بیشتر وقتها ماموریته و مسیولیت زندگی با خودمه..
اما من ذره ای حرف دیگران برام مهم نبود ..اینقد که الان اطرافیانم اشتیاق پیدا کردن بچه دار بشن ..
میخوام به اونهایی که دوست دارن بچه دار بشن ولی ته دلشون از حرف دیگران خجالت میکشن بگم که اونایی که ماهارو مسخره میکنن فقیرن ..فقر فرهنگی واعتقادی دارن ...اونا برای زندگیشون هدف ندارن ..اگرهم داشته باشن هدفهای پوچ هست ..اما هدف ما اطاعت امر ولی هست ..اینکه فرزندانی بیاریم تا به لطف خدا سربازان اقا بشن ..
پس باید برا یه همچین ادمهایی دعا کنیم تا اونها هم هدایت بشن من الان سه تا بچه دارم اقا مهدی ..زهرا خانم ..علی اقا ..وانشاءالله به لطف اقا تصمیم داریم بچه چهارم هم به دنیا بیاریم ..
اگه خدالایق بدونه تا امانتهاشو دسته ما بسپاره ...
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#تجربه_من ۱۰
#ازدواج_آسان
من و همسرم از همون زمان خواستگاری قرار گذاشتیم تا جایی که ممکنه ساده زندگی کنیم.
مراسم عقد خونمون بود، عروسی رو تالار نگرفتیم، توی یک مسجد و حسینیه کنارش مراسم عروسی گرفتیم.
خریدهای عروسی و جهیزیه رو هم تا جایی که میشد خلاصه کردیم و ساده خریدیم. لوازم غیرضروری مثل بوفه، بعضی لوازم برقی که خیلی کارایی ندارن، حتی آینه شمعدون، تخت، مبل، ظروف تزیینی و خیلی چیزای دیگه نگرفتیم.
آتلیه نرفتیم و با دوربین خودمون چندتا عکس گرفتیم
ماشین عروس هم ماشین یکی از اقوام نزدیک بود که خودمون تزیین کردیم
الان هم الحمدلله بعد از ۶سال داریم زندگی میکنیم،، زندگی خوب و ساده و راحت. البته مشکلات هم هست که توکلمون به خداست😌
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
16.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهربازی بالا رو ببین👆😳
از بس بچههام بهونه میگرفتن که حوصلمون سررفته بریم پارک😪😬
یا همش گوشی دستشون بود یا جلو تلویزیون بودن 😱😏
اینو سفارش دادم😍
هم کلی سرگرم شدن🤩👏
هم تاشو هستن و بازیشون تموم شد راااااااحت جمع میکنم میزارم کمد😻😻
اینم لینکش زود بجنب تو هم سفارش بده👇😜
http://eitaa.com/joinchat/1723138057C8514fcf60b
#سرویسآشپزخونه هم داره😍
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🕊 کمک به درمان کودک مبتلا به #تومور_مغزی
🏮 پسر بچه ۸ ساله بد سرپرست مبتلا به تومور مغزی، بعد از عمل جراحی سنگین ، دچار ناتوانی شدید در حرکت و تکلم شده و نیازمند کاردرمانی ، گفتار درمانی و فیزیوتراپیِ !
🍃 تسلای دل امام زمان عج و به نیت پیروزی جبهه مقاومت در روند درمان این کودک معصوم، سهیم باشید. شماره کارت #رسمی به نام مجموعه جهادی #چشم_به_راه
●
5041721112091989●
6063731105809819●
5892107046668854●
6063737005258387کد دستوری👈
*6655*1*33#🪩 ارتباط مستقیم با گروه 👇 ┏━━━━━━━━━━━━━━━🇮🇷┓ https://eitaa.com/S7QfvmVIh2MaXNEm ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━━┛ مبالغ اضافه صرف سایر امور خیر می شود. گروه جهادی مورد تایید.با خیال راحت کمک کنید✅
هدایت شده از تبلیغات گسترده حنانه
۱۷ سالی میشه که درگیر بیماری مادرم بودم.😔
تا حدی که کار به دیالیز کشید و دیگه نمی تونستیم کاری بکنیم😭 💔
شب و روز شده بود بیمارستان و زیاد کردن واحد های انسولین که دیگه اونا هم جواب نمیداد تا این که یکی از دوستام درمانگر پدرشو معرفی کرد🤲🌹
که با هر زحمتی بود پیداش کردیم و در طول ۶ ماه به چیزی که میخواستیم رسیدیم یعنی درمان قطعی و ریشه ای😳😍👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/67961738Cbc1b08f52f
شاید حکمتی داشته که این متن رو دیدی واینجا دعوت شدی
فرم ویزیت بهبودی دیابت
https://formafzar.com/form/nd5xu
https://formafzar.com/form/nd5xu
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
⛔️تزریق انسولین منسوخ شد!⛔️
روش ابداعی جدید پژوهشگران می تواند در کمترین زمان، قندخون را به محدوده زیر ۱۰۰ می رساند.
جهت درمان و بهبودی بر روی لینک بزنید
https://eitaa.com/joinchat/67961738Cbc1b08f52f
هدایت شده از سوال بارداری،،بانوی بهشتی
#تجربه_من ۱۰۳۵
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#توکل_و_توسل
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
#معرفی_پزشک
#قسمت_اول
متولد ۸۰ هستم و تو خانواده کم جمعیت بزرگ شدم. پدر و مادر و خواهر دوقلو خودم که ۱۵ دقیقه ازم بزرگتره.
تو سن ۱۹ سالگی که تازه وارد حوزه شده بودم همسرجان اومدند خواستگاری و ما نیمه شعبان سال ۱۴۰۰ عقد کردیم. با مهریه ۱۴ میلیون و دو تا حلقه نقره.
همسر جان طلبه بودند همچنان مشغول تحصیل، کاری نداشتند. خانواده به شدت مخالف(صرفا به خاطر مهریه کم وگرنه خود آقا پسر رو کامل تایید کرده بودند). همسر قم بودند و ما شهرستان. حدود ۱۵ ساعتی فاصله داشتیم. برای همین اولین تماس برای خواستگاری تا عقد حدود یکسال طول کشید. بماند که چه سختی هایی کشیدیم برای عقد. هر بار استخاره میکردم آیات عجیبی می آمد. یادمه یه بار اولین صفحه سوره مریم اومد.خوب بودن نتیجه استخاره به کنار. مسئله دیگری که بود همسر تو جلسات خواستگاری گفته بودند که به سوره مریم علاقه دارند و دوست دارند حفظ کنند.
متوسل شدم به حضرت معصومه سلام الله علیها و ایشون هم نشونه هایی سر راهم قرار دادند که فهمیدم ایشون همون مرد رویاهامند که میتونم دستشون رو بگیرم تا خود خدا باهاشون همسفر بشم.
خلاصه که پدرم به اصرار بنده راضی به عقد شدند. ۴۵ روز بعد یعنی عید فطر با جهیزیه خیلی مختصر رفتیم زیر یه سقف. با عروسی خیلی ساده. ما اجازه ندادیم خانواده ها دنبال جهاز سنگین و گرون بروند و تا مدت ها بخوان قسط بدن. در حد ضروریات، خیلی از وسایلم مثل فرش و اجاق و ... وسایل قدیمی مادرشوهرم بودند که زیر زمین خونه شون چیده بودند و بعد عروسی رفتیم همون زیر زمین تا الان همون جاییم.
از همون اول عاشق بچه بودم. دو ماه بعد عروسی همسرجان بی بی چک تهیه کردند که دیدیم بله، خانوادمون داره ۳ نفره میشه. البته این خوشحالی دووم نیاورد و ۱۲ هفته رفتم سونو بدم که گفتند جنین ۹ هفته ایست قلبی کرده😭خیلی روزهای سختی بود. ولی با اون حجم ناراحتی هزار بار سجده شکر به جا آوردم و گفتم خدایا خودت صلاحم رو بهتر میدونی.
همسر جان تجربه تلخی در مورد خواهرشون داشتند که دو تا سقط پشت سر هم داشتند و بعدش ۳ سال ناباروری رو تجربه کردند و با کلی نذر و دعا و دکتر بچه دار شدند. برای همین اصرار داشتند حتما خودمون رو از نظر جسمی و روحی بسازیم بعد به فکر بچه باشیم.
فروردین ۱۴۰۱ بود که کلافه شده بودم رفتم حرم به خدا و امام زمان ارواحنا فداه و حضرت معصومه سلام الله علیها گله کردم.گفتم این بود اون شوهری که من رو به سمتش راهنمایی کردید این بود اون پدری کردن برام که ازتون خواستم امام زمان، حالا برای بیشتر شدن نسل شیعه باید التماسش کنم. خدا من رو ببخشه. چه حرف ها که نزدم. وسط حرفهام انگار یکی بهم گفت آفرین همین قدر ایمان داری؟ کی اومدی از خدا خواستی بهت نداده؟! یه بار از خدا بخواه ببین چطور جوابتو میده. چسبیدی به بنده خدا. اصل کاری رو نگاه نمیکنی. خدا بخواد کسی جلودار نیست.
امیدی اومد تو وجودم. همون جا از حضرت معصومه سلام الله علیها خواستم بهم یه بچه بدند و خودشون دوران بارداری مراقبش باشند تا تجربه تلخ قبلی تکرار نشه و اینکه بعد به دنیا اومدنش هم تربیتش رو خودشون برعهده بگیرند.
هفته بعد در کمال ناباوری بی بی چکم مثبت شد.من 😍 همسر😶😮🤔
خلاصه که بعد کلی آزمایش و سونو همسرجان پذیرفتند که باردارم. دوران خوبی بود. خبری از ویار و مشکلات بارداری نبود. ۴ ماهه بودم که مادرهمسر که درگیر سرطان بودند رو از دست دادیم.(برای شادی روحشون صلوات) بقیه دوران خوب بود.
تا اینکه سحر ۱۶ آذر یهو کیسه آبم پاره شد و من راهی بیمارستان شدم.گفتند ضربان قلب بچه خوب نیست باید سزارین بشی. مایی که اصلا به سزارین فکر نمیکردیم و خودمون برای زایمان طبیعی اونم دو هفته دیگه آماده کرده بودیم😵💫🤕اینجوری شدیم. دخترم که به دنیا اومد تازه فهمیدم اشک شوق یعنی چی.🥲 خیلی حس نابی بود. حس ناب مادرشدن. ان شاءالله همه تجربه کنند.
تنها مسئله آزار دهنده نوع زایمان بود و البته بدون برنامه بودنش. ولی همون موقع با ناراحتی تمام باز سجده شکر به جا میاوردم و میگفتم صلاحم رو خدا بهتر میدونه.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075