#خاطرات_رهبر_انقلاب۳۲
سرتان میشکند!
در دوران مبارزات طولانی، در آن سالهای اختناق _که شماها در دنیای مخصوص آخوندی و طلبگی ماها نبودید_ یکی از کارهایی که معمول بود، این بود که روحانیونِ مبارز را به بیسوادی "رَمی" کنند؛ در صورتی که اینها از خیلی از آنها با سوادتر بودند! ما در مشهد مسجدی به نام مسجد کرامت داشتیم که اجتماع عظیمی از جوانان و نوجوانان در آنجا گرد میآمدند. من یک وقت در آنجا در خلال صحبت به یکی از این حرفهایی که درباره ما گفته شده بود، اشاره میکردم، این شعر _که ظاهرا متعلق به میرزا حبیب است_ به زبانم آمد:
زین علم که رسمی است بیبحث و جدل
نیز افزون ز تو چندین ورق باطله داریم
بعد گفتم اگر نوشتههای #علمی و نوشتههای #فقه و #اصولی_ام را به سر هر کدامتان بزنم، سرتان میشکند، این قدر زیاد است.
دیدار با جمعی از هنرمندان ۱۳۷۰/۹/۴
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r