eitaa logo
تبیین منظومۀ فکری رهبری
38.1هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
2.4هزار ویدیو
437 فایل
کانال رسمی مؤسسهٔ تبیین منظومهٔ فکری رهبری نشانی سایت: https://www.tabyinmanzome.ir پشتیبانی واحد فناوری: @support_tabyin واحد روابط عمومی: ۰۹۱۰۲۵۸۸۸۱۸ @ertebat_tabyin
مشاهده در ایتا
دانلود
علمای دين در اسلام، پيشروان اصلاح و ترقى و پيشرفت ملت‌اند. اين مسئوليت برعهده عالمان دين گذاشته‌ شده است... فقط مسئله اين نيست كه ما حكم شريعت و مسئله دينى را براى مردم بيان كنيم. كار علماء كار انبياء است. «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَا». انبياء كارشان مسئله‌گویى فقط نبود. اگر انبياء فقط به اين اكتفا مي‏‌كردند كه حلال و حرامى را براى مردم بيان كنند، این‌که مشكلى وجود نداشت؛ كسى با این‌ها درنمی‌افتاد. در اين آيه شريفه «الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ»، اين چه تبليغى است كه خشيت از مردم در او مندرج است كه انسان بايد از مردم نترسد در حال اين تبليغ. اگر فقط بيان چند حكم شرعى بود كه ترس موردى نداشت كه خداى متعال تمجيد كند كه از مردم نمي‏ترسند؛ از غير خدا نمي‏ترسند. ... چه بود اين رسالتى كه ...بايد جنود الله را براى او بسيج كرد، ... انبياء براى اقامه حق، براى اقامت عدل، براى مبارزه با ظلم، براى مبارزه با فساد قيام كردند، براى شكستن طاغوت‏‌ها قيام كردند. ...مبارزه با همه آن چيزى است كه مظهر آن عبارت است از طاغوت؛ با شرك، با كفر، با الحاد، با فسق، با فتنه؛ اين وظیفه ماست. ما نمي‏‌توانيم آرام بنشينيم، دلمان را خوش كنيم كه ما چند تا مسئله گفتيم. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
مهم‏‌ترين و حساس‏‌ترين مسئله هر ملتى، همين مسئله حكومت و ولايت و مديريت و حاكميتِ والاى بر آن جامعه است، اين تعيين‌كننده‌ترين مسئله براى آن ملت است. ملت‏‌ها هركدام به نحوى، اين قضيه را حل كرده‌اند؛ ولى غالباً نارسا و ناتمام و حتّى زیان‌بخش ... بدون تشكيل حكومت و بدون دستگاه اجرا و اداره، كه همه جريانات و فعاليت‏‌هاى افراد را از طريق اجراى احكام تحت نظام عادلانه درآورد، هرج‌ومرج به وجود مى‏‌آيد و فساد اجتماعى و اعتقادى و اخلاقى پديد مى‏‌آيد. پس براى اينكه هرج‌ومرج و عنان‌گسیختگی پيش نيايد و جامعه دچار فساد نشود، چاره‏‌اى نيست جز تشكيل حكومت و انتظام بخشيدن به همه امورى كه در كشور جريان مى‏‌يابد... @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
امام بزرگوار ما در اين مدت در عين هدايت مردم و گستردن دامنه آگاهى همگانى و كشاندن توده ميليونى به مبارزه، اندیشه حكومت اسلامى را نضج و قوام بخشيد و در مقابل دو مكتب رایج سياسى عالم؛ يعنى حكومت ديكتاتورى حزبى كمونيستى در شوروى سابق و چين... و حكومت‏‌هاى پارلمانى غربى كه سلطه سرمايه‌داران و كمپاني‏‌ها بر فكر و اخلاق و سرنوشت مردم به نام دموكراسى بود، راه اسلامى را مطرح كرد كه در آن بر دو عنصر دين و انسان به‌طور اساسى تكيه شده و ايمان دينى و ارادت مردمى بزرگ‏ترين شاخصه آن است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
بشر در طول تاريخ، بيشترين خطا و گنه‌کاری و بى‌تقوايى خود را در عرصه حكومت‏دارى نشان داده‎ است. گناهانى كه از سوى حاكمان و زمامداران و مسلطان بر سرنوشت مردم سرزده ‎است، با گناهان بسيار بزرگ افراد معمولى و عادى قابل‌مقایسه نيست. در اين عرصه، بشر كمتر از خرد و اخلاق و حكمت بهره برده‎ است... كسانى كه خسارت اين بى‌خردى و بى‌منطقى و فساد و گناه آلودگی را پرداخته‌اند، آحاد افراد بشر ـ گاهى مردم يك جامعه و گاهى مردم جوامع متعدد ـ بودند. اين حكومت‏‌ها در آغاز به شكل استبداد فردى بودند؛ بعد با تحول جوامع بشرى، به‌صورت استبداد جمعى و سازمان‌يافته درآمدند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
بشر در طول تاريخ، بيشترين خطا و گنه‌کاری و بى‌تقوايى خود را در عرصه حكومت‏دارى نشان داده‎ است. گناها
سلطنت و ولايتعهدى همان است كه اسلام بر آن خط بطلان كشيده و بساط آن را در صدر اسلام در ايران و روم شرقى و مصر و يمن برانداخته ‎است. رسول اكرم "صلی‌الله علیه‌وآله" در مكاتيب مباركش كه به امپراتور روم شرقى و شاهنشاه ‎ايران نوشته، آن‌ها را دعوت كرده كه از طرز حكومت شاهنشاهى و امپراتورى دست‌بردارند؛ از اينكه بندگان خدا را وادار به پرستش و اطاعت مطلقه خود كنند دست‌بردارند؛ و بگذارند مردم خداى يگانه و بی‌شريك را، كه سلطان حقيقى است، بپرستند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
سلطنت و ولايتعهدى همان است كه اسلام بر آن خط بطلان كشيده و بساط آن را در صدر اسلام در ايران و روم شر
يك برهه‏‌اى از زمان، نگاه به پيشرفت، نگاه غربى بود... امروز در ذهن و فكر مسئولان و به‌صورت يك گفتمان عمومى در ذهن نخبگان و فرزانگان، نقشه پيشرفت غربى كشور رد شده است؛ غلط از آب درآمده است. علتش هم اين است كه‎... خود انديشمندان غربى... زبان به انتقاد گشوده‌اند؛ هم در زمينه‌هاى اقتصادى، هم در زمينه‌هاى اخلاقى، هم در زمينه‌هاى سياسى. همان چيزى كه به‎ آن افتخار مي‏‌كردند به‌عنوان ليبرال دموكراسى، امروز موردانتقاد است؛ پس اين هم نقشه پيشرفت نيست. امروز ما این‌ها را مي‏‌دانيم. البته نقشه پيشرفت اسلامى ـ ايرانى چيست؟ اين بايد تدوين شود، بايد روشن شود، بايد ابعاد و زوايايش مشخص شود؛ اين كار به‌طور كامل انجام نگرفته است و بايد بشود. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
يك برهه‏‌اى از زمان، نگاه به پيشرفت، نگاه غربى بود... امروز در ذهن و فكر مسئولان و به‌صورت يك گفتمان
ولايت، يعنى حاكميت و سرپرستى در جامعه اسلامى، طبیعتاً چيزى جدا از ولايت و سرپرستى و حكومت در جوامع ديگر است. در اسلام، سرپرستى جامعه، متعلق به خداى متعال است. هيچ انسانى اين حق را ندارد كه اداره امور انسان‏‌هاى ديگر را به عهده بگيرد. اين حق، مخصوص خداى متعال است كه خالق و منشئ و عالم به مصالح و مالك امور انسان‏‌ها، بلكه مالك امور همه ذرات عالم وجود است. خود اين احساس در جامعه اسلامى، چيز كم‌نظيرى است. هيچ قدرتى، هيچ شمشير برّايى، هيچ ثروتى، حتى هيچ قدرت علم و تدبيرى، به كسى اين حق را نمى‌دهد كه مالك و تصميم‌گيرنده درباره سرنوشت انسان‏‌هاى ديگر باشد. این‌ها ارزش هستند. حق توليت امور و زمامدارى مردم را به كسى اعطا نمى‌كند. اين حق، متعلق به خداست. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
يك برهه‏‌اى از زمان، نگاه به پيشرفت، نگاه غربى بود... امروز در ذهن و فكر مسئولان و به‌صورت يك گفتمان
خداى متعال، اين ولايت و حاكميت [خود] را از مجارى خاصى اعمال مى‌كند... آن‌وقتی ... كه حاكم اسلامى و ولى امور مسلمين، چه بر اساس تعيين شخص ... و چه بر اساس معيارها و ضوابط انتخاب شد، وقتى اين اختيار به او داده مى‌شود كه امور مردم را اداره بكند، باز اين ولايت، ولايت خداست؛ اين حق، حق خداست و اين قدرت و سلطان الهى است كه بر مردم اعمال مى‌شود. آن انسان ـ هركه و هرچه باشد ـ منهاى ولايت الهى و قدرت پروردگار، هيچ‌گونه حقى نسبت به انسان‏‌ها و مردم ديگر ندارد. خود اين، يك نکته بسيار مهم و تعيين‌كننده در سرنوشت جامعه اسلامى است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
ولايت، يعنى حاكميت و سرپرستى در جامعه اسلامى، طبیعتاً چيزى جدا از ولايت و سرپرستى و حكومت در جوامع د
اقامه دين، وظيفه ‎است. حاكميت دين، هدف مهم همه اديان است؛ «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». قيام به قسط، قيام به عدل و حاكميت الهى، هدف بزرگ اديان است. اصلاً ائمه ما "عليهم‌الصّلاه‏‌والسّلام" تمام زجر و مصيبتشان به خاطر اين بود كه دنبال حاكميت الهى بودند؛ و الا اگر امام صادق و امام باقر "صلوات‌الله عليهما" یک‌گوشه مى‌نشستند و چند نفر دور خودشان جمع مى‌كردند و فقط يك مسئله شرعى مى‌گفتند، كسى به آن‌ها كارى نداشت. خود امام صادق در يك حديث مى‌فرمايد: «هَذَا أَبُو حَنِيفَةَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ هَذَا الْحَسَنُ الْبَصْرِيُّ لَهُ أَصْحَاب‏»؛ ابوحنيفه اصحاب دارد، حسن بصرى اصحاب دارد. پس، چرا به آنها كارى ندارند؟ چون مى‌دانند كه آن حضرت داعیه امامت دارد؛ اما آن‌ها داعیه امامت نداشتند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اقامه دين، وظيفه ‎است. حاكميت دين، هدف مهم همه اديان است؛ «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». قيام به
مسئله، مسئله داعیه خلافت و امامت بود. درراه اين داعيه، ائمه ما كشته شدند، يا به زندان رفتند. امامت يعنى چه؟ آيا يعنى همین‌که مسئله بگويى و دنيا را ديگرى اداره كند؟ آيا معناى امامت در نظر شيعه و در نظر مسلمين، اين است؟ هيچ مسلمانى اين را قائل نيست؛ چه طور من و شماى شيعه مى‌توانيم به اين معنا قائل باشيم؟ امام صادق دنبال امامت بود ـ يعنى رياست دين و دنيا ـ منتها شرايط جور نمى‌آمد؛ اما ادعا كه بود؛ براى خاطر همين ادعا هم آن بزرگواران را كشتند. پس اين معناى حاكميت دين است كه پيامبران برايش مجاهدت كردند و ائمه برايش كشته شدند. حالا حاكميت دين، در بلد و در وطن خود ما ـ نه آن سر دنيا ـ به وجود آمده است؛ آيا مى‌شود يك نفر بگويد من دین‌دارم، من آخوندم، اما خودش را سرباز اين دين نداند؟ مگر چنين چيزى مى‌شود؟ @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
مسئله، مسئله داعیه خلافت و امامت بود. درراه اين داعيه، ائمه ما كشته شدند، يا به زندان رفتند. امامت ي
اگر ما اين اشتباه را مى‌‏كرديم و بكنيم كه در مسئله حكومت و مديريت جامعه، ملاك و معيار اسلامى را فراموش بكنيم و به سمت همان فرم‏‌هاى رايج دنيايى برويم، معناى جامعه اسلامى ما از بين خواهد رفت. اين نقطه، تعيين ‏كننده است. شايد اين حديث را ماها بارها گفته‌‏ايم و شنيده‌‏ايم و نقل كرده‏‌ايم كه « لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فِي اَلْإِسْلاَمِ دَانَتْ بِوَلاَيَةِ كُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ اَلرَّعِيَّةُ فِي أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ فِي اَلْإِسْلاَمِ دَانَتْ بِوَلاَيَةِ كُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ اَلرَّعِيَّةُ فِي أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِيئَةً»؛ حاصل، اينكه اگر دستگاه مديريت جامعه، صالح و سالم باشد، خطاهاى متن جامعه، قابل اغماض است و در مسير جامعه، مشكلى به‌‏وجود نخواهد آورد. اما اگر مديريت و رأس جامعه، از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در ميان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنه مردم، نمى‌‏تواند اين جامعه را به سرمنزل مطلوب هدايت كند. يعنى تأثير رأس قله و هرم و مجموعه مديريت و دستگاه اداره كننده در يك جامعه، اين‏قدر فوق‌‏العاده است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اگر ما اين اشتباه را مى‌‏كرديم و بكنيم كه در مسئله حكومت و مديريت جامعه، ملاك و معيار اسلامى را فرام
غدير در آثار اسلامى ما به «عيدالله ‌الاكبر»، «يوم العهد المعهود» و «يوم الميثاق المأخوذ» تعبير شده‎است. اين تعبيرات كه نشان دهنده تأكيد و اهتمامى خاص به اين روز شريف است، خصوصيتش در مسأله ولايت است. آن عاملى كه در اسلام ضامن اجراى احكام است، حكومت اسلامى و حاكميت احكام قرآن است، والّا اگر آحاد مردم، ايمان و عقيده و عمل شخصى داشته باشند، ليكن حاكميت ـ چه در مرحله قانونگذارى و چه در مرحله اجرا ـ در دست ديگران باشد، تحقّق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن ديگران بستگى دارد. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ»؛ مسأله حكومت، اساس قضاياى همه پيغمبران بوده‎است. هر كه ‎اظهار كند كه تشكيل حكومت اسلامى ضرورت ندارد، منكر ضرورت اجراى احكام اسلام شده، و جامعيت احكام و جاودانگى دين مبين اسلام را انكار كرده‎است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری