تبیین منظومۀ فکری رهبری
غدير در آثار اسلامى ما به «عيدالله الاكبر»، «يوم العهد المعهود» و «يوم الميثاق المأخوذ» تعبير شدها
منطق شیعه در این مسئله، بسیار منطق ظریف و دقیقی است. ضمن اینکه نصب خدا را از قرآن استنباط میکند، معیارها و ملاکها را هم به دست مردم میدهد که مردم فریب نخورند. و نگویند علیبنابیطالب روی سرِ ما... جانشین او هارونالرشید هم همینطور! حرف آنها این بود که علیبنابیطالب را برحسب ظاهر قبول میکردند و بعد منصور عباسی را هم به نام جانشین علیبن ابیطالب میپذیرفتند و هیچ منافاتی بین این دو نمیدیدند.
اما شیعه میگوید: این حرف درست نیست و اگر تو حکومت علی را قبول داری، باید معیارهای خلافت و ولایت را هم قبول داشته باشی؛ باید قبول داشته باشی که علیّبن ابیطالب به خاطر جمع بودن این معیارها به عنوان «ولیّ» انتخاب شده، پس اگر کسی در او این معیارها نبود یا ضد این معیارها در او بود، این آدم حق ندارد که جانشین علیّبن ابیطالب، خودش را معرفی کند؛ حق ندارد ولایت شیعه را و ولی امر بودن را، ادعا کند و کسی حق ندارد از او بپذیرد.
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#فصل_سوم
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
اگر در قضيه غدير، عموم مسلمين ـ چه شيعيان كه اين قضيه را قضيه امامت و ولايت مىدانند و چه غيرشيعيان كه اصل قضيه را قبول دارند، اما برداشت آنها از اين موضوع، امامت و ولايت نيست ـ بيشتر توجه خودشان را امروز متوجه و متمركز به نكاتى كنند كه در قضيه غدير است، براى مصالح مسلمين دستاوردهاى زيادى خواهد داشت... يكى از اين نكات مهم، عبارت است از اينكه، با مطرح كردن اميرالمؤمنين (عليهالصّلاهوالسّلام) و با نصب آن بزرگوار براى حكومت، معيارها و ارزشهاى حاكميت، معلوم شد.
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#فصل_سوم
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اگر در قضيه غدير، عموم مسلمين ـ چه شيعيان كه اين قضيه را قضيه امامت و ولايت مىدانند و چه غيرشيعيان
همه میدانند و صاحبنظران جهانى هم میدانند كه اين مسئله [ولایت فقیه] از ابتكارات بسيار برجسته و نمايان و ممتاز اسلام است. فكر حكومت ولى فقيه ـ به معناى درست اين كلمه ـ فكرى است كه امروز پاسخگوى نيازهاى حقيقى بشر است. بشر امروز از بیتقواييها رنج میبرد؛ از بیتوجهى به معنويات رنج میبرد. زندگى انسانها دستخوش غرقه شدن در مادّيات است. اگر حكومتى تشكيل بشود كه در رأس آن حكومت ـ كه طبيعى است بيشترين تأثير را حكومت در وضع زندگى، در سرنوشت مردم دارد ـ در رأس حكومت كسى قرار داشته باشد ـ كه فرض اين است كه عالم به دين است، عالم به معنويات است، خويشتندار در مقابل گناه است، مطيع خداست ـ اگر اين حقيقت تحقق پيدا بكند، هيچ چيز براى بشريت از اين مفيدتر، نجاتبخشتر و انجام آن براى بشريت فوریتر و ضروريتر نيست.
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#فصل_سوم
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
همه میدانند و صاحبنظران جهانى هم میدانند كه اين مسئله [ولایت فقیه] از ابتكارات بسيار برجسته و نما
مسئله رهبرى كه همان ولايت فقيه است جزو مترقیترين مسائل اجتماعى و سياسى امروز است. و تِز جمهورى اسلامى، يكى از پيشروترين تِزهاست. بعضى خيال میكنند، ولايت فقيه يك چيزى است كه داخل مدارس ـ مدارس طلبگى ـ بحث ولايت فقيه را درست كردهاند؛ اينجور نيست. ولايت فقيه مترقیترين و مدرنترين تزهاى حكومتى امروز است. ولايت فقيه يعنى حاكميت آن انسانى كه در تفكر و ايمان و ايدئولوژى حاكم بر جامعه خودش از همه بهتر وارد است و بهتر میشناسند. يك چنين كسى بايد در يك جامعه حكومت بكند؛ يك چنين انسانى میتواند اين جامعه را به فلاح و نجات و به تكامل مادى و معنوى برساند.
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#فصل_سوم
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
مسئله رهبرى كه همان ولايت فقيه است جزو مترقیترين مسائل اجتماعى و سياسى امروز است. و تِز جمهورى اس
سلطنت و ولايتعهدى همان طرز حكومت شوم و باطلى است كه حضرت سيد الشهداء (علیهالسلام) براى جلوگيرى از برقرارى آن قيام فرمود و شهيد شد. براى اينكه زير بار ولايتعهدى يزيد نرود و سلطنت او را به رسميت نشناسد قيام فرمود، و همه مسلمانان را به قيام دعوت كرد. اينها از اسلام نيست. اسلام سلطنت و ولايتعهدى ندارد.
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#فصل_سوم
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
سلطنت و ولايتعهدى همان طرز حكومت شوم و باطلى است كه حضرت سيد الشهداء (علیهالسلام) براى جلوگيرى از ب
ماهيت امامت، با ماهيت سلطنت، مغاير و متفاوت و متناقض است. اين دو ضدّ همند. امامت، يعنى پيشوايىِ روحى و معنوى و پيوند عاطفى و اعتقادى با مردم. اما سلطنت، يعنى حكومت با زور و قدرت و فريب؛ بدون هيچگونه علقه معنوى و عاطفى و ايمانى. اين دو، درست نقطه مقابل هم است. امامت، حركتى در ميان امت، براى امت و در جهت خير است. سلطنت، يعنى يك سلطه مقتدرانه عليه مصالح مردم و براى طبقات خاص؛ براى ثروتاندوزى و براى شهوترانى گروه حاکم.
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#فصل_سوم
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
ماهيت امامت، با ماهيت سلطنت، مغاير و متفاوت و متناقض است. اين دو ضدّ همند. امامت، يعنى پيشوايىِ روحى
اگر انگيزه و مطالبه حاكميت اسلام را از اسلام كسر كنيم، اين همه معارضه و مزاحمت نسبت به اسلام و مسلمين از سوى قدرتمندان باقى نخواهد ماند. قضيه اصلى حاكميت اسلام است. ... شعار جدايى دين از سياست كه در دوران اخير ... بوسيله استعمارگران در ميان مسلمين رايج شد ناشى از همين قضيه بود. آنها با نماز و روزه و بقيه عبادات اگر انگيزه و تمايل به حاكميت اسلام و حاكميت سياست اسلامى نباشد نمیجنگد لذا شما میبينيد در كشورهاى اسلامى گاهى در مواردى كسانى هستند كه ظواهر اسلامى را هم رعايت میكنند اما سياست آنها، حركت آنها، جهتگيرى كلى كشور آنها درست بر طبق خواست سياستهاى استعمارى و استكبارى است.
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#جلددوم_فصل_اول
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اگر انگيزه و مطالبه حاكميت اسلام را از اسلام كسر كنيم، اين همه معارضه و مزاحمت نسبت به اسلام و مسلمي
اگر علماى اسلام قبول مىكنند كه قرآن فرمودهاست: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّه» پيامبر نيامد كه نصيحتى بكند، حرفى بزند، مردم هم كار خودشان را بكنند و به او هم احترامى بگذارند؛ آمد تا مورد اطاعت قرار بگيرد، جامعه و زندگى را هدايت كند، نظام را تشكيل بدهد و انسانها را به سمت اهداف زندگى درست پيش ببرد. اگر علماى اسلام قبول دارند كه قرآن كريم مىفرمايد: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، اقامه قسط و عدل و رفع ظلم و ايجاد زندگى صحيح براى بشر، هدف اديان است، پس بايد حركت به سمت حاكميت اسلام باشد و حاكميت اسلام در كشورها و جوامع اسلامى، امرى ممكن است.
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#جلددوم_فصل_اول
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اگر علماى اسلام قبول مىكنند كه قرآن فرمودهاست: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِ
سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزي كه صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و اين مختص به انبياست. ديگران اين سياست را نميتوانند اداره كنند، اين مختص به انبيا و اولياست و به تبع آنها به علماي بيدار اسلام... سياست به معناى پشت هم اندازى و فريب و دروغ گفتن به افكار عمومى مردم، مطلوب اسلام نيست. سياست يعنى اداره درست جامعه؛ اين جزو دين است.
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#جلددوم_فصل_اول
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسا
اگر انگيزه و مطالبه حاكميت اسلام را از اسلام كسر كنيم، اين همه معارضه و مزاحمت نسبت به اسلام و مسلمين از سوى قدرتمندان باقى نخواهد ماند. قضيه اصلى حاكميت اسلام است. اگر عمل مسلمين به احكام اسلامى يعنى همين احكام فردى و عبادات؛ به گاو و گوسفند قدرتمندان جهانى ضررى نزند و سياست استعمارى و سلطه طلب آنها را تهديد نكند آن قدرها با اسلام داعيه بر مبارزه نخواهد داشت. شعار جدايى دين از سياست كه در دوران اخير يعنى در صد سال، صد و پنجاه سال اخير بوسيله استعمارگران در ميان مسلمين رايج شد ناشى از همين قضيه بود. آنها با نماز و روزه و بقيه عبادات اگر انگيزه و تمايل به حاكميت اسلام و حاكميت سياست اسلامى نباشد نمیجنگد لذا شما میبينيد در كشورهاى اسلامى گاهى در مواردى كسانى هستند كه ظواهر اسلامى را هم رعايت میكنند اما سياست آنها، حركت آنها، جهتگيرى كلى كشور آنها درست بر طبق خواست سياستهاى استعمارى و استكبارى است. در رژيم منحط گذشته هم همين جور بود با ظواهر اسلامى و با عبادات تا آنجايى كه صحبت از سياست نباشد تهديد حاكميت طاغوت نباشد هيچگونه معارضهاى نبود. پس توجه میفرمایيد كه مسئله حاكميت در اسلام چقدر مهم است.
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#جلددوم_فصل_اول
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اگر انگيزه و مطالبه حاكميت اسلام را از اسلام كسر كنيم، اين همه معارضه و مزاحمت نسبت به اسلام و مسلمي
پس از رحلت رسول اكرم (صلیالله علیه و آله)، هيچ يك از مسلمانان در اين معنا كه حكومت لازم است، ترديد نداشت. هيچ كس نگفت حكومت لازم نداريم. چنين حرفى از هيچ كس شنيده نشد. در ضرورت تشكيل حكومت همه اتفاق نظر داشتند. اختلاف فقط در كسى بود كه عهدهدار اين امر شود و رئيس دولت باشد. لهذا، پس از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله)، در زمان متصديان خلافت و زمان حضرت امير (علیهالسلام)، هم حكومت تشكيل شد. سازمان دولتى وجود داشت و اداره و اجرا صورت میگرفت.
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#جلددوم_فصل_اول
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
پس از رحلت رسول اكرم (صلیالله علیه و آله)، هيچ يك از مسلمانان در اين معنا كه حكومت لازم است، ترديد
سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزي كه صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و اين مختص به انبياست. ديگران اين سياست را نميتوانند اداره كنند، اين مختص به انبيا و اولياست و به تبع آنها به علماي بيدار اسلام
#کتاب_سوم_سیر_مطالعاتی
#کتاب_ولایت_فقیه
#جلددوم_فصل_اول
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری