همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل ها
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ خود کامی ] خود رایی؛ یعنی کسی که به میل خود و آنچه که دلش طلب کند، عمل می کند
[ محفل ] مجلس، انجمن
[ محفل ساختن ] مجلس به پا کردن
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
تمام بدنامی ها و رسوایی های من بخاطر این است که من یک آدم خود رایی هستم، تابع و دنبال دلم هستم و همین است که من را رسوا کرده؛ یعنی خود کامگی آدم را رسوا می کند.
این خود کامی تا زمانی پوشیده و بصورت راز می ماند و اما از یک نقطه ی دیگر مجلس ها به پا می کنند و از این خود کامگی های من سخن ها خواهند گفت و از آن محافل و مجالس، آرام و آرام به دیگران می رسد و همه متوجه می شوند و آن وقت من پیش همه رسوا خواهم شد و دیگر این راز کی نهان می ماند؟
#غزلیات_حافظ
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
اللهم عجل لولیک فرج 🌺🕊
┏━🍃🌻🍂━┓
@t_sardar
┗━🍂🌻🍃━┛
کانال تنهاترین سردار منجی موعود
علیه السلام 🌺
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ صلاح کار ] مصلحت اندیشی در کار؛ اینکه انسان ببینید که چه چیزی به صلاح است و مبادا به موقعیت و شخصیت او خدشه ای وارد شود
[ خراب ] مست، مدهوش، لا یعقل؛ "خراب" در زبان عارفان یعنی کسی که مست و مدهوش حق باشد و بنابراین "خراب" در کلام عارفان از هر آبادی، آباد تر است. و طبیعی است که مست و مدهوش، هرگز کاری که به صلاح و مصلحت خودش باشد انجام نمی دهد و اصلا خودی را نمی بیند و از خود بی خود است
[ تفاوت ره ] فاصله راه، اختلاف راه؛ "تفاوت ره" در اینجا به معنای تفاوت مسلک و روش است
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
ما نه در زمان حافظ زیست کردیم و نه در زبان با او یکسانیم و هیچ راهی نیز وجود ندارد که بتوان به زمان حافظ رسید، اما می توان با حافظ هم زبان شد و کسی که با حافظ هم زبان نباشد، هرگز حق قضاوت در مورد او را نخواهد داشت و هر قضاوتی که درباره ی او انجام بگیرید، قطعا درست و صلاح نیست.
خداوند سبحان می فرماید: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» نسبت به آنچه که سررشته و اشراف کامل ندارید، اظهار نظر نکنید. و یکی از آفات زمانه ی بزرگ ما همین است که مردم نسبت به موضوعات مختلف اظهار نظر می کنند در حالی که نسبت به آنها واقف نبوده و اطلاع ندارند و صرفا شنیده ها را نشر می دهند تا اینکه سرمایه های آنها تنها در شنیده هایی خلاصه می شود که غالبا ریشه و اساس ندارد، و به همین علت قرآن نهیب می زند که «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» و همین آیه کافی است که آدمی به مقام سکوت برسد و هر کس به این مقام رسید، به حکمت دست پیدا کرد:
- چون صدف هر کس که دندان بر سر دندان نهد
- گوهر شهوار جای حرفش آید بر زبان
صدف مدتی دهان می بندد و دندان بر روی دندان می گذارد؛ ولی بعد از یک مدتی مروارید و گوهر بیرون می دهد و آدمی هم حقیقتا حکایت صدف پیدا می کند اگر اهل سکوت باشد. و این آیه ی مبارکه تعلیم صدف شدن آدمی است؛ آدمی اگر صدف باشد بی هدف سخن نمی گوید و و بر اساس شنیده ها سخن ساز نمی کند و در نتیجه قضاوت های او اصول و اسلوب پیدا می کند.
اگر با حافظ هم زبان نباشید "خراب" را به فاسد معنا می کنید و می گویید: حافظ خودش را فاسد می دانست و از فاسد دانستن خودش ابایی نداشت و اینجاست که ما می گوییم: زبان حافظ را باید با زبان حافظ فهمید که خود او گفت:
- هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
- در خرابات بگویید که هشیار کجاست؟
حافظ در این بیت "خراب" را مقابل "هشیار" قرار داده؛ در حالی که ما خراب را در قِبال آباد بکار می بریم. پس "خراب" در زبان حافظ به معنای "مستی" است و به معنای کسی است که از خود بی خود شده است و حال باید دانست "مستی" در زبان حافظ به چه معنا است که خود او گفت:
- مستی عشق نیست در سر تو
- رو که تو مست آب انگوری
حافظ مستی آب انگور را به رسمیت نمی شناسد و مستی که او بیان می دارد از نوع مستی عشق است که ریشه ی در عشق دارد. پس "مستی" در کلام حافظ یعنی عاشق حق بودن که عاشق صلاح و مصلحت نمی فهمد. و آدمی که خراب و مست حق شد، هرگز صلاح اندیش و مصلحت اندیش نخواهد بود؛ «صلاح کار کجا و من خراب کجا» - «صلاح اندیشی و مصلحت اندیشی در کار کجا» - «تفاوت ره کز کجاست تا به کجا» که تفاوت یک انسان مست و انسان صلاح اندیش از ماه تا ماهی است🌺🕊
#غزلیات_حافظ
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
جهت سلامتی و فرج قائم آل محمد صلوات 🌺✨✨✨✨✨✨✨
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم🌺✨✨✨✨✨✨✨✨
اللهم عجل لولیک فرج 🌺🕊
┏━🍃🌻🍂━┓
@t_sardar
┗━🍂🌻🍃━┛
کانال تنهاترین سردار منجی موعود
علیه السلام 🌺
ز روی دوست دل دشمنان چه دَریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ روی دوست ] رخسار دوست، جمال یار
[ دشمنان ] دشمنان دوست، "دشمنان" در اینجا مدعیان صلاح و تقوا منظور است
[ چراغ مُرده ] چراغ خاموش؛ "چراغ خاموش" در اینجا کنایه از دل تاریک و نابینا است چون دل هم مانند چراغ می ماند، منتهی بعضی دل ها روشن اند که می شود چراغ روشن و بعضی دل ها تاریک اند که می شود چراغ مرده
[ شمع آفتاب ] نور آفتاب؛ "شمع" ملازم با نور است و گاهی شمع می گویند ولی منظور آنها نور شمع است، همانگونه که گاهی آتش می گویند ولی منظور حرارت آتش است، مثلا گفته می شود: «آتش بدن بیمار دست را می سوزاند»
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ می گوید: دل دشمنان تاریک و کور است، این دشمنان چه دریافت و ادراکی می توانند از رو و جمال دوست که مثال شمع آفتاب را دارد داشته باشند؟
یک آدم کور از نور چه بهره ای می تواند ببرد؟ هیچ بهره ای و دل این جماعت هم کور است و لذا از نور جمال یار هیچ بهره ای نخواهند بُرد؛ یعنی دنبال امثال صوفی ها نیفتید که این آدم ها چراغ مُرده هستند و هرگز راه تو را روشن نمی کنند و بُرو سراغ آفتاب که آفتاب حق و حقیقت است. اگر خدا را رها کنی درست مثل کسی هستی که آفتاب را کنار گذاشته باشد و یک چراغ مُرده را برداشته باشد.
#غزلیات_حافظ
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
✨) ✨
اللهم عجل لولیک فرج 🌺🕊
┏━🍃🌻🍂━┓
@t_sardar
┗━🍂🌻🍃━┛
کانال تنهاترین سردار منجی موعود
علیه السلام 🌺