هادی حاجی زمان| ۵
▪️اطاعت امر، فوقِ ادبه
درب خروجی آسایشگاهها خیلی تنگ بود و معمولا بعد از اینکه آمار تموم میشد تردد بچهها به داخل آسایشگاه بیشتر میشد و تعارفات معمول بین ما هنگام ورود و خروج از اون در باریک که بیشتر از یک نفر نمیتونست رد بشه بیشتر میشد.
رعایت احترام و ادب نسبت به همدیگر بویژه بزرگترها هم که خصوصیت همه بچهها بود باعث میشد معمولا ترافیک پشت درب رو داشته باشیم.
یکی از دوستان که از بند ۳ و ۴ به آسایشگاه ما اومده بود (متأسفانه اسمش فراموش شده) به محض اینکه کسی بهش بفرما میزد بدون توجه به کوچیکی و بزرگی تعارف کننده، سریع از در بیرون میرفت.
یه روز بهش گفتم: داداش درسته بهت تعارف میکنند ولی خوبه شما هم تعارف اونها رو به خودشون برگردونی و بزاری اول تعارف کننده از در خارج بشه بعد شما برو بیرون.
دوست هم آسایشگاهیم جواب داد:
توی بند قبلی که بودم اقای خالدی بهم گفت: هرکس به شما تعارف کرد زود قبول کن و کاری رو که ازت خواسته انجام بده.
گفتم چرا مهندس؟؟
آقای مهندس گفت: پسرم چون اطاعت امر فوق ِادبه.
منم از اون روز به بعد همین کار رو میکنم.
و من هم سالهاست که این یادگاری با ارزش را از مرحوم مهندس خالدی به دیگران هدیه میکنم.
آزاده تکریت ۱۱
https://eitaa.com/taakrit11pw65
توضیح: خاطره بالایی لزوما به معنای درست بودن قبول تعارف در همه جا نیست. بعضی وقتها واقعا تشخیص میدی که این یک تعارف احترام آمیز بیشتر نیست. پس میدونی که قبول این تعارف طرف را حسابی به دردسر خواهد انداخت لذا جابجا فرق میکند احتمالا حاج آقا مهندس در شرایط خاصی این مطلب را بیان کردند که بر همه جا قابل تسری و تطبیق نیست.
اما ما این خاطره را منتشر کردیم تا عزیزان خواننده بدانند در جریان روزمرگیهای اسارت انواع تعلیمات و اصول اخلاقی توسط بزرگترها به سایرین گوشزد میشد حالا ممکن است این تعالیم همش هم درست نبوده باشد اما محض امانتداری ما اینها را منتشر میکنیم تا عزیزان در جریان امور اسارت باشند.
زنده باشید.
🔸مدیریت کانال
15.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برگزاری همایش های آزادگان در سالهای گذشته
رفاقت برای خدا ماندگارتر و پایدارتر است
رفاقت و فضای صمیمی آزادگان بعد از آزادی هیچگاه از بین نرفت و همچنان طی سفرهای کوتاه مدت از احوال همدیگر در شهرهای مختلف خبردار میشوند.
در عکس آزاده مینودشتی معلم بازنشسته بزرگوار نصرت رضایی. ساکن قم در کنار حمید رضا رضایی بازنشسته پلیس قضایی سابق (ساکن تهران) که از درد دراز کشیده است دیده میشوند.
آزادگان حسین صادق الوعد و حمید رضا رضایی و اسدالله توحیدلو که برای زیارت به قم آمده بودند.ضمن زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و ادای نماز امام عصر ارواحنا فداه در مسجد مقدس جمکران شب را در منزل نصرت رضایی ماندند و شب خاطرهگویی و انس لذتبخشی را در کنار هم گذراندند.
قم ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
https://eitaa.com/taakrit11pw65
جمعی از آزادگان در کنار سید آزادگان مرحوم حاج آقا ابوترابی مدت زمانی پس از آزادی
https://eitaa.com/taakrit11pw65
آغازین سالهای پس از آزادی در کنار مرحوم حاج آقا ابوترابی رحمه الله علیه
https://eitaa.com/taakrit11pw65
نگهبان شیعه اردوگاه ۱۱ تکریت ، «شجاع»
شجاع، کرد زبان و شیعه و از اهالی شهرهای نزدیک مرز بود و بعد از پایان جنگ دو سه بار به ایران آمد و به حرم حضرت امام رضا علیهالسلام در مشهد و حضرت معصومه سلام الله علیها در قم مشرف شد و هم اکنون در عراق زندگی می کند .
شجاع چند بار تلفنی با یکی از آزادگان در تماس تلفنی بوده است و در اولین تماس تلفنی و در اولین جمله به این آزاده گفت: شما رستگار شدید!
▪️آزاده صبور و سرافراز علی سوسرایی در خاطره ای کوتاه از شجاع اینگونه می نویسد:
نگهبان شجاع قبل از اینکه نگهبان اردوگاه باشه نگهبان بیمارستان تکریت بود و به حاج آقا مازندرانی ارادت داشت بعد از اینکه حاج آقا از بیمارستان رفت به اردوگاه یه شعر در وصف حاج آقا با خودش میخواند فقط یک بیتش یادمه:
یاشای ی ی ی عبدالکریم مای ی ی ی
https://eitaa.com/taakrit11pw65
#علی_سوسرایی #شجاع