eitaa logo
کانال خاطرات آزادگان
1.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
222 ویدیو
9 فایل
کانال خاطرات آزادگان روایتگر مقاومت، ایثارگری, از خودگذشتگی و خاطرات اسرای ایرانی در اردوگاه‌‌ها (سیاهچال‌های) حزب بعث عراق در سال‌های دفاع مقدس است. از پذیرش تبلیغات معذوریم. دریافت نظرات، پیشنهادات‌ و انتقادات: @takrit11pw90 @Susaraeiali1348
مشاهده در ایتا
دانلود
هادی غنی| ۱ ▪️نماز خواندن کاظم شقی القلب ارتش عراق مسلمان بود و بعضی نگهبان‌ها گاهی نماز می‌خوانند و تک و‌ توک‌ روزه می‌گرفتند همین سید کاظم هم روزه می‌گرفت و هم نماز می‌خواند. پشت در آسایشگاه ما صدای نمازش شنیده می‌شد و خودم صداشو شنیدم حتی بچه‌ها اون موقع این رو بهم دیگه می‌گفتند:که کاظم نماز می‌خواند. آزاده تکریت ۱۱ https://eitaa.com/taakrit11pw65
هادی غنی | ۲ ▪️اینم از کار خیر!!! یک روز با گروه مرحوم حاج آقا اسدالله خالدی برای کار رفته بودم،آن روز بیشتر کار در باغچه جنب اتاق عراقی‌ها بود. من دیدم خیار چمبر، خربزه و... از حدش گذشته داره بزرگ و خراب میشه من آمدم پیش مسئول بند، سید حمید بود گفتم: این‌ها دارن خراب میشن چکارشون کنیم؟ سید حمید گفت: ببر بده جماعت اسد (گروه حاج آقا اسدالله خالدی) بخورند منم همه آنها را چیدم و به جماعت اسد دادم. آمدیم آسایشگاه، نگهبان کریم برای آمار اسم مرا صدا زد رفتم جلو با دمپایی اون‌قدر پشت گردنم زد که سیاه شد و ورم کرد. آمار بعدی محمد امشی بود که یعقوب بهش گفت: کریم با دمپایی هادی را تنبیه کرد. اینم از کار خیر! آزاده تکریت ۱۱ https://eitaa.com/taakrit11pw65
هادی غنی | ۳ ▪️از همان روز اول باهم بودیم روزهای اول ورود به اردوگاه بود و من در آسایشگاه ۹ قدیم بودم، چون کف آسایشگاه سیمانی و لخت بود عراقی‌ها به هر نفر، سه پتوی سربازی و کارگری دادند که هم برای زیر و هم برای رو، و هم برای جابالشتی استفاده بشه.پتوی سربازی بافت نرمی نداره و بیشتر محکم است تا این‌که گرم کند.به هر صورت من، حاج آقا خالدی، محمود شعبانی و رضا یاراحمدی ... کنار هم روی یک پتو بودیم. حاج آقا خالدی به من گفت: سید هادی! بیا دو تا پتو را زیرمان بندازیم و یکی هم بعنوان بالشت و ۲ تا هم رویمان. چون هوای اینجا خیلی سرده واقعا در‌ کنار بزرگان اصلا احساس سرما و ناراحتی و حتی دوری خانواده نبود. با مهندس از غرفه‌ها که داخل یک غرفه بودیم آنجا نماز جماعت به امامت ایشون داشتیم. در آسایشگاه هم نماز می‌خواند که بعضی مواقع پشت سرش دور از دید عراقی‌ها نماز جماعت رو اقامه می‌کردم. روحش شاد. آزاده تکریت ۱۱ https://eitaa.com/taakrit11pw65