eitaa logo
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان
638 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
610 ویدیو
10 فایل
♦️اولین کانال رسمی اطلاع رسانی آزادگان ایران اسلامی اخبار واقعی مرتبط با آزادگان، ایثارگران، سیاسی و اجتماعی، از پذیرش هرگونه آگهی، تبلیغ معذوریم. دریافت نظرات، پیشنهادات‌ و انتقادات: @takrit11pw90
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا (س)، السلام علیکِ یا ام ابیها، السلام علیکِ یا ام الائمه اشفعی لنا فی الجنه سالروز شهادت ام اببها حضرت فاطمه زهرا (س) بر عموم محبان حضرتش تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم. ان شاءالله در روز جزا شفیع و دستگیر همه باشند. 🖤 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
13.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# ایام شهادت حضرت فاطمه سلام الله. مادر مگه چند سالته آرزوی مردن نکن زخم در رو پر و بالته فکر پر کشیدن نکن انتقام اشکات رو مهدی یه روز می گیره. 🎙 محمود_کریمی 👌بسیار دلنشین 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🖤 فاطمه یعنی ... 🕊 حُّره 🕊 ✏️زنِ آزاده را حره می‌نامند و چه کسی از فاطمه بنت رسول الله بر این نام لایق‌تر؟! ✏️این است که روزی بعد از وفات پیامبر، امیرالمومنین نزد فاطمه آمد و گفت: ای حُره! دو نفر پشت در هستند، می‌خواهند خدمتتان برسند و سلامی عرض کنند؛ چه می‌گویی؟ ✏️فاطمه جواب داد: خانه، خانه‌ توست ... آزادگی این زن تا انجاست که «کمترین اعتنائی برای جلوه‌های این دنیا قائل نیست؛ کمترین اعتنائی! یک بار اتّفاق نیفتاده که این زن از همسرش ... یک خواهشی بکند که فلان چیز را برای من تهیّه کن؛ خب این برای زن جایز است، مباح است، [امّا] هرگز اتّفاق نیفتاده! یعنی بر تمام خواهشهای خودش مسلّط و سوار است.» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای؛ ۱۳۶۳/۱۲/۲۱ 🖤 ویژه فاطمیه 🖤 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
♦️ دشت آزادگان در روزهای شروع جنگ ۲۱ سید فالح سید السادات ┄┅┅❀┅┅┄ 🔸در آذر ماه ۵۹ روند تلاش‌ها و فعالیت نیروهای مردمی و شهید دکتر مصطفی چمران ادامه یافت و درباره استفاده بیشتر دکتر از آب و نیز اعزام نیروهای شناسایی برای تعیین محل استقرار زرهی دشمن دنبال شد. دکتر مصطفی چمران برای شناسایی گاهی از هلیکوپتر استفاده می‌کرد و شهید سرگرد رستمی را با خود می‌برد و با دوربین شخصاً مواضع دشمن را نگاه می‌کرد. کروکی تهیه می‌نمود، در عباسیه یا رامسه یک به بررسی عکس‌های هوایی مربوط به استقرار نیروهای دشمن می‌پرداخت. سید فالح سید السادات که همکاری‌های اطلاعاتی زیادی با دکتر چمران نموده می‌گوید: موردی که من به آن توجه می‌کردم این بود که دکتر چمران دائماً در تلاطم و هیجان بود. او تلفات زیادی را بر دشمن وارد و بسیاری از تانک‌ها و ادوات نیروهای عراقی را منفجر کرد، اما آرام نبود. از او پرسیدم: آقای دکتر چرا راحت نیستی؟ گفت: چه راحتی باید احساس کنم. من با این تعداد نیروی کمی که دارم چه می‌‌توانم بکنم. دشمن سرزمین اسلامی را با زور اشغال کرده و افرادمان کشته می‌شوند. من و تعدادی نیروی محلی و عده‌ای که از تهران و چند نفر که از لبنان آمده‌اند، مانده‌ام با این نیرو، نمی‌توانم بعثی‌ها را از جایشان تکان دهم. آنها هم تا تلفات می‌دهند بلافاصله با نیروهای تازه نفس جایگزین می‌کنند. لذا وضع رضایت بخشی را احساس نمی‌کنم. من خود می‌دانم اگر همه نیروها از روی برنامه حرکت کنند دشمن هرگز نمی‌تواند مقاومت کند و شکست می‌خورد. به خصوص که سربازان او اولاً انگیزه جنگیدن را ندارند. بعضی مسلمان هستند، شیعه و می‌دانند که صدام حسین به دستور آمریکا این جنگ را به راه انداخته و تاکنون زبان‌های جانی و مالی فراوانی را بر مردم ما وارد کرده است. افرادی که از جبهه دشمن فرار کرده و نزد ما آمده‌اند گفته‌اند: غربی‌ها و کشورهای مرتجع منطقه، بعثی‌ها را وا داشته‌اند تا جلوی استحکام نظام اسلامی را بگیرد و نظام را ساقط کنند. البته من می‌گویم آنها کور خوانده‌اند و ملت ما آماده برای دفاع و شهادت می‌باشد، دیر یا زود با خواری و ذلت شکست می‌خورند، ولی تا آن زمان ما مشکلات زیادی را خواهیم داشت. شهید دکتر چمران با قاطعیت کارشناسی را شخصاً پی می‌گرفت، و اغلب با هلیکوپتر به همراه شهید سرگرد رستمی از خطوط و خاکریزهای دشمن با دوربین دیدن می‌کرد، عکس تهیه می‌کرد و آنگاه به عباسیه باز می‌گشت. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد از کتاب اهواز در ۸ سال دفاع مقدس حمید طرفی 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
♦️ آزادی سوسنگرد و پشتیبانی رزمندگان دکتر حاج کاظم پدیدار از رزمندگان کازرون ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸اولین نانوایی فعال در جنگ را بچه‌های کازرون آنجا ایجاد کردند. نانوایی که نان داغ درست می‌کرد و در شبانه‌روز ۵ هزار نان می پخت و تحویل خط مقدم می‌دادیم. نیرو‌ها می‌گفتند: سوسنگرد شهر دوم کازرونی‌هاست. در خانه‌ها خاطرات بسیار خوبی داشتیم و در این خانه‌ها مستقر شده بودیم . آزادسازی سوسنگرد در ۲۶ آبان ۱۳۵۹ به یکی از نقاط عطف در تاریخ دفاع مقدس بدل شد. عملیاتی که به کلید موفقیت در عملیات‌های بزرگ بعدی تبدیل شد، رزمندگان و فرماندهان از جبهه سوسنگرد تجربیات گران بهای زیادی کسب کردند. فرمان تاریخی امام خمینی (ره) مبنی بر آزادسازی سوسنگرد و پیگیری‌های مقام معظم رهبری از مهم‌ترین نکات در آزادسازی این شهر است. سوسنگرد در ۶۰ کیلومتری اهواز قرار گرفته است. بعثی‌ها می‌خواستند پس از فتح آن، حمیدیه و اهواز را به راحتی محاصره کنند. از جناح جاده خرمشهر به اهواز تا ۱۰ کیلومتری اهواز آمده بودند. اگر سوسنگرد و حمیدیه را می‌گرفتند و به سمت اهواز می‌رفتند از دو جناح اهواز محاصره می‌شد و دیگر با خیال راحت می‌توانستند به اهدافشان برای اشغال شهر برسند. چون در سوسنگرد موفق نشدند بعد‌ها نتوانستند اهواز را بگیرند و پشت جبهه نورد ماندند. آن زمان شهید چمران برای اینکه اهواز سقوط نکند، از رودخانه کرخه نور، آب گرفت و جلوی عراقی‌ها انداخت و بین ما و دشمن آب فاصله ایجاد کرد. اینکار برای جلوگیری از پیشروی دشمن بود. بدلیل انسجام نداشتن نیرو‌های نظامی و محکم نبودن توان دفاعی و صد‌ها مشکل دیگر شهید چمران مجبور شد با چنین ترفندی مانع پیشروی دشمن شود. می‌توانیم بگوییم سوسنگرد و حمیدیه مانعی برای ورود عراقی‌ها به اهواز بودند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🔻 گلستان یازدهم/ ۳۰ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸 برایش آبمیوه باز کردم. خواستم بدهم دهانش با همان دستی که روی شکمش بود آبمیوه را گرفت. بقیه رفته بودند کنار پنجره و داشتند با هم حرف می‌زدند. چند جرعه خورد و به من داد گفت: «میل ندارم تو بخور» حاج صادق و حسین آقا و منیره خانم به اتاق های دیگر رفتند تا از مجروحان بیمارستان عیادت کنند. منصوره خانم و خاله فاطمه دور از ما کنار پنجره گرم تعریف بودند. علی آقا با چشمان آبی و مهربانش نگاهم کرد. - فرشته جان چه خوب کردی آمدی. اصلا فکر نمی‌کردم بیای. به خودم جرئت دادم و دستم را گذاشتم روی تخت کنار دستش، آرام آرام دستش را نزدیک آورد و دستم را گرفت و فشار داد. لبخندی زد و با نگاهمان کلی با هم حرف زدیم. گفتم: «جنگ ما رو از هم دور کرده.» گفت: «جنگ خاصیتش همینه.» گفتم: «مهم نیست فردا چه اتفاقی بیفته مهم اینه که الان حالت خوبه و ما پیش همیم.» روی میز عسلی استیل کنارمان دفتر سیمی جلد صورتی شصت برگی بود؛ یک کوه کشیده بود و بارگاه و گنبد امام حسین (ع). آن را برداشتم و نگاه کردم پرچمی روی نوک کوه بود. خوشم آمد گفتم: «چقدر قشنگ کشیده‌ای!» دوروبر گنبد پر از اسم بود. شروع کردم به خواندن اسم‌ها: «قاسم هادیی، مصیب مجیدی، محمدباقر مؤمنی، امیر فضل اللهی، محمد قربانیان موحد، حسن سرهادی.» پرسیدم: «کار توئه؟!» سرش را تکان داد. گفتم: «طراحیت خیلی خوبه!» انگار تشویقم کار خودش را کرد. پرسید: «می خوای برات بکشم؟» با خوشحالی دفتر خاطراتم را که همیشه توی کیفم بود در آوردم و به او دادم. علی آقا گفت: «یکی از گل‌ها را بده.» یک دسته گل گلایل قرمز و صورتی و سفید توی گلدان روی میز جلوی تختش بود. یک شاخه گل از داخل گلدان درآوردم. ساقه اش خیس بود، آن را از وسط شکستم و به دستش دادم. پاهایش را بالا آورد و زانوهایش را خم کرد و گل را از روی ملافه گذاشت بین هر دو پا و با خودکار آبی شروع کرد به کشیدن، طراحی اش حرف نداشت. با چند حرکت تند و فرز شکل گل گلایل را توی دفتر کشید و کنارش شمع و پروانه ای کشید. پروانه تیر خورده بود و از بالش چند قطره خون می چکید و چند تا از پرهایش افتاده بود روی زمین. زیر نقاشی نوشت یاران همه سوی عشق رفتند بشتاب که ز ره عقب نمانی شعر را با صدای بلند خواندم. خندیدم و به شوخی گفتم: اومدی تهران؛ تهرونی شدی. زدی تو خط عشق و عاشقی» خنده اش گرفت و با عجله کلمۀ «عشق» را خط زد و به جای آن نوشت: «مرگ» از دیدن کلمۀ «مرگ» ناراحت شدم. اخم کردم. - تو به جز ناراحت کردن من کار دیگه ای هم بلدی؟ خواست از دلم در بیاورد. دفتر را به دستم داد. تقدیم به همسر عزیزم فرشته خانم عشقم. این رو یادگاری نگهدار گل، دفتر را گرفتم و گفتم: "علی چطوره بمونیم تهران، بهت می‌سازه. مثل تهرونیا شدی، تقدیم به همسرم، عشقم، این یادگاری رو، فرشته البته اگه به جای گُلُم بگی گلَم بهتره» خیلی خندید. از خنده او من هم به خنده افتادم . گفت: «از در که وارد شدی به نظرم مثل فرشته ها آمدی؛ واقعاً اسم فرشته بهت میاد.» خجالت کشیدم. نقاشی ای را که برایم کشیده بود از دفتر کند و گرفت طرفم. آن را گذاشتم توی کیفم. دوباره دستش را گذاشت روی شکمش. دستش خالی بود. پرسیدم: «ساعتت کو؟» خیلی بی تفاوت گفت:" یکی از بچه ها ازش خوشش آمد، گرفت نگاهش کنه، گفتم: مال خودت." حرصم گرفت. گفتم: «علی، اون کادوی سر عقدمون بود. تبرک مکه بود. بنده خدا بابا با چه شوق و ذوقی برای دامادش گرفته بود. رادوی اصل بود. سری تکان داد و گفت: اینقدر از این ساعتا باشه و ما نباشیم. تا توانی دلی به دست آور!" چیزی نگفتم ولی دلم برای ساعت سوخت. شب که شد، خواستم به عنوان همراه پیشش بمانم اما حاج صادق گفت: «من می‌مانم.» علی آقا هم دوست داشت من بمانم چاره ای نبود. شب به خانه حاج بابا و خانم جان که در چهارراه کوکاکولا زندگی می‌کردند رفتیم. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ فرزند شهید بر بالین پدر قهرمانش 🔹 فرزند خردسال شهید فیروزی نیا، که دیگر آغوش پدر در زمین برایش گشوده نیست و حالا پدر به آسمان پر کشیده و باید آرزوی در آغوش بودن‌هایش با پدر را در «ای کاش‌ها» سپری کند. ◇‌ آری ... این تنها بخشی از زندگی حزن انگیز فرزندان شهداست. 📎 پ.ن فیلم : دختر خردسال شهید والامقام مجید فیروزی نیا از شهدای حادثه تروریستی راسک 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 توسل شهدا به حضرت زهرا سلام الله علیها 🔹 این بار روضه حضرت مادر رو از زبان یک مداح شهید بشنوید؛ ◇ به روایت حاج محمد بذری و صدای هنوز زنده‌ی شهید تورجی زاده. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ، حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَنَبِيِّكَ، وَأُمِّ أَحِبَّائِكَ وَأَصْفِيائِكَ، الَّتِي انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلَىٰ نِساءِ الْعالَمِينَ. اللّٰهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها، وَكُنِ الثَّائِرَ اللّٰهُمَّ بِدَمِ أَوْلادِها. اللّٰهُمَّ وَكَما جَعَلْتَها أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدىٰ، وَحَلِيلَةَ صاحِبِ اللَِّواءِ، وَالْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإِ الْأَعْلىٰ، فَصَلِّ عَلَيْها وَعَلَىٰ أُمِّها صَلاةً تُكْرِمُ بِها وَجْهَ أَبِيها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّبِها أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِها، وَأَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هٰذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامِ. خدایا درود فرست، بر صدّیقه فاطمه زکیه، محبوبه‌ حبیبت، پیامبرت، مادر دوستانت و برگزیدگانت که او را انتخاب نمودی، برتری دادی و برگزیدی، بر فراز بانوان جهانیان. خدایا از کسانی که به او ستم کردند و حق او را سبک شمردند، انتقامش را بگیر و خونخواه خون فرزندانش باش. خدایا همچنان که او را مادر امامان هدایت و همسر صاحب پرچم در قیامت و گرامی در انجمن والاتر قرار دادی، پس بر او و مادرش درود فرست، درودی که آبروی محمّد (ص) را به آن گرامی بداری و دیده‌ فرزندانش را روشن کنی و برسان به ایشان از سوی من ،..... آیت الله فاطمی نیا (ره) می‌فرمودند: در تمام عمرم تا به حال دعایی به این لطافت ندیده‌ام. 🖤 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲💭 آن یازده نفر ... 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇸🇾🇮🇷 درود بر روح مقاومت بیشتر سوریه را گرفتند ... همه می گفتند: حضرت زینب «س» دوباره به اسارت درخواهد آمد. اما مردی بروی زمین وجود داشت، که گفت: هرگز اجازه نخواهم داد. مردی از دورترین نقطه کرمان آمد و به خاطر حضرت به سوریه ماموریت کرد ... 👤 سخنرانی : سید هاشم الحیدری ♥️ 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90