eitaa logo
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان
634 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
898 ویدیو
13 فایل
♦️اولین کانال رسمی اطلاع رسانی آزادگان ایران اسلامی اخبار کاملا صحیح و واقعی مرتبط با آزادگان، ایثارگران، سیاسی و اجتماعی می‌باشد. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است. از پذیرش تبلیغات غیرمرتبط معذوریم. ارتباط با کانال @Powms69
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️یکی از مجاهدین عراقی می‌گفت: در یک زمستان سرد، با شهید دقایقی، در چادری بودم متوجه شد یکی از مجاهدان در خواب از سرما می‌لرزد با این‌که هوا سرد بود و خود او به پتو نیاز داشت، رفت پتوی خود را آورد و انداخت روی آن مجاهد، بعد گفت: مجاهدین عراقی، ودیعه‌های امام در دست من هستند، من باید از آن‌ها نگهداری کنم. الآن به خانه‌ هر مجاهد عراقی که بروی، عکس شهید دقایقی را هم کنار عکس حضرت امام، مقام معظم رهبری، شهید محمدباقر صدر و ... می‌بینی. 🌹سردار شهید حاج اسماعیل دقایقی فرمانده لشگر ۹ بدر، 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🔶تصویب افزایش سرمایه حدود ۳۴ درصدی نماد خودکفا مجمع عمومی فوق‌العاده شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان صبح امروز ۱۶ دی ماه در محل مجتمع اردوگاهی شهید باهنر تهران، برگزار و افزایش حدود ۳۴ درصدی سرمایه این شرکت از محل سود انباشته تصویب شد. به گزارش کدال، مجمع مذکور با حضور ۵۱.۱۴ درصد سهامداران و نمایندگان قانونی آنان تشکیل و در مورد افزایش سرمایه و اصلاح اساسنامه شرکت تصمیم‌گیری شد. در این مجمع پس از ارائه گزارش توسط مدیرعامل شرکت و قرائت گزارش حسابرسی توسط حسابرس و بازرس قانونی، نسبت به دستور جلسه رأی‌گیری به عمل آمد و مجمع با افزایش سرمایه به میزان ۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد ریال از محل سود انباشته با ۹۴.۸۵ درصد آراء موافقت نمود. با عملی شدن افزایش سرمایه، سرمایه کنونی شرکت از مبلغ ۷ هزار و ۵۰۰ میلیارد ریال به ۱۰ هزار میلیارد ریال منقسم به ۱۰ میلیارد سهم ۱،۰۰۰ ریالی عادی با نام افزایش یافت. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
♦️کلیک امن پلیس فتای فراجا : برای فعال‌سازی بسته اینترنت رایگان اهدایی دولت، از تاریخ 12 دی ماه به درگاه پنجره ملی خدمات دولت هوشمند به آدرس my.gov.ir مراجعه کرده و به پیامک‌های ناشناس با سرشماره شخصی توجه نکنند. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🏴 و مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِيلٗا... ▪️فائزه رحیمی اولین شهیده زن «تربیت معلم» عصر امروز بر روی دستان مردم شهیدپرور و انقلابی شهر تهران تشییع شد. ▪️شهیده فائزه رحیمی ورودی سال ۱۴۰۰ رشته مشاوره گرایش امور تربیتی، دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان، روز چهارشنبه ۱۳ دی ماه در حادثه تروریستی کرمان به جمع شهدا پیوست. ▪️این شهیده بزرگوار عضو بسیج دانشگاه فرهنگیان واحد نسیبه، فعال فرهنگی و جهادی در پویش فرشتگان سرزمین من، عضو مرکز پژوهش‌های مجلس و عاشق شهدا بود. 🌹روح بلندش با ارواح طیبه شهدا محشور و مأجور باد... 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸واکنش حاج قاسم به جنایت تروریستی کرمان (تولیدی زیبا از هوش مصنوعی) 🇮🇷 پایگاه اطلاع‌ رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🔺آخرین توئیت خانم معصومه بدرآبادی از فعالان فضای مجازی بسیج که به همراه دختر ۱۱ ساله اش زینب رحمت آبادی در حادثه تروریستی کرمان به شهادت رسیدند: 🔹حاضرم در راه دین از من جدا گردد سرم من بمیرم باک نیست اما بماند رهبرم 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۴۷ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸آقا ناصر زودتر از علی آقا متوجه شد. بلند شد و گفت: "بریم تو هال، فرشته خانم با شوهر جانش چاق سلامتی کنه. یعنی چی همه چپیدین اینجا!» منتظر شدم تا همه از اتاق بیرون بروند. فکر کردم تا کسی نیست خبر را بدهم. با خوشحالی گفتم: علی جان داری بابا می‌شی.» على آقا هیجان زده شد، کمی سکوت کرد و گفت: «راست می‌گی؟ خیره مبارکه فرشته پس بخاطر این حالت بد بود؟ حالا بهتر شدی؟» گفتم: "حالم که خوب نشده، اما عیب نداره." آن شب همه متوجه ماجرا شدند. فکر کنم آقا ناصر به نحو مقتضی اطلاع رسانی کرده بود اما کسی به رویم نیاورد. چند روز بعد رفتم خانه مادرم و نامه‌ای برای علی آقا نوشتم. علی آقا جواب نامه را زود فرستاد. نوشته بود حتماً به دکتر بروم و پرونده پزشکی تشکیل بدهم. حال من روز بروز بدتر می‌شد دکتر و دارو هم افاقه نمی‌کرد. در این فاصله علی آقا یکی دو بار به همدان آمد. چند روزی ماند و زود برگشت. چهارم تیرماه ۱۳۶۶ بود. من خانه مادرم بودم، با حال و روز و اوضاعی بد مادر مثل همیشه در کارگاه خیاطی بود و مشغول کارهای پشتیبانی و کمک‌رسانی به جبهه، نزدیک ظهر وحید پسر عمویم، به خانه ما آمد، پکر و ناراحت آمدن وحید آن‌ هم با آن همه اخم و تخم کافی بود تا هر چه فکر بد توی دنیاست بریزد توی سرم، با دلواپسی پرسیدم: چی شده؟ وحید راستش رو بگو برای علی آقا اتفاقی افتاده؟» وحید از فرط ناراحتی نمی‌توانست حرف بزند. گفت: «فرشته خانم، خبر خوبی نیست، علی آقا گفته آروم آروم بهت بگم» گفتم: زود باش! قلبم اومد تو دهنم!» گفت: «قول می‌دی ناراحت نشی» گفتم: «وحید تو رو خدا زود باش!» گفت: «هیچ‌کس جز علی آقا خبر نداره، گفته بــری خونه مادرش» با اضطراب و نگرانی گفتم: "می‌گی یا نه؟ تو رو خدا وحيد اذیت نکن!» با بغض گفت: «می‌گم فرشته خانم امیر آقا شهید شده علی آقا گفته بهت آروم آروم بگم» زودتر از من زد زیر گریه هاج و واج مانده بودم. نمی‌دانستم چکار کنم، شوکه شده بودم، انگار کسی با پتک محکم کوبیده بود توی سرم، منگ و سردرگم بودم وحید چه می‌گفت؟ چرا داشت گریه‌ می‌کرد؟ هوا گرم بود از شدت ناراحتی حالم به هم خورد. دویدم به طرف دستشويی، عق می‌زدم و ناباورانه به امیر فکر می‌کردم. نه، باورم نمی‌شد، سرم سنگین شده بود. فکر می‌کردم خواب می‌بینم، یعنی امیر به این زودی رفته بود؟ آب شیر حیاط سرد بود. خم شدم و صورتم را زیر آن گرفتم. باید از خواب بیدار می‌شدم. اما هیچ‌وقت این‌طور هوشیار نبودم. شیر را بستم، صورتم را خشک کردم. یک ماهی می‌شد علی آقا به منطقه رفته بود، اما حالا برگشته بود؛ آن هم چه برگشتنی. لباس پوشیدم و به خانه مادر شوهرم رفتم. منيره خانم آنجا بود. معلوم بود او خبر داشت، اما چیزی نگفت. با ناراحتی سلام و احوال‌‌پرسی کردیم. حال منصوره خانم خوب بود، طبیعی و عادی رفتار می‌کرد. معلوم بود از ماجرا خبر ندارد. منصوره خانم رفت توی آشپزخانه تا برایم شربت آلبالو بیاورد. در همین موقع علی آقا و آقا ناصر و حاج صادق هم آمدند. دلم برایش تنگ شده بود. رفت توی آشپزخانه و منصوره خانم را بوسید. چقدر پیر و خمیده شده بود. علی آقا و حاج صادق، هر دو دست مادرشان را گرفتند و با آقا ناصر رفتند توی اتاق خواب صدای قلبم را می‌شنیدم انگار آمده بود وسط گلویم‌، خانه سنگین و محزون بود فکر کردم علی آقا چکار سختی باید انجام بدهد. دلم برای منصوره خانم می‌سوخت. نقسم بالا نمی‌آمد. دلم می‌خواست بلند شوم و از آن خانه بزنم بیرون. یک دفعه صدای گریه مادر شوهرم بلند شد. ناله می‌کرد و امیر را صدا می‌کرد. همه می‌دانستیم امیر را طور دیگری دوست دارد. علی آقا از اتاق بیرون آمد. صدای ناله منصوره خانم بلندتر شد. امیر عزیزم، امیر قشنگم، امیر جانم، عمرم خدا تمام زندگیم رفت! امیر خوشگلم رفت! خدا ... •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای اذان درخواستی حاج قاسم در سوریه 🔹جالبه حتماً ببینید/ چه شد که امروز از مَأذَنه‌های شهر سُنی‌نشین حلب سوریه «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیُّ الله» پخش می‌شود؟! 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🍂 دشت آزادگان در روزهای شروع جنگ ۳۲ عبدالواحد عباسی ┄┅┅❀┅┅┄ 🔹فداکاری‌های شهید چمران در آزادسازی سوسنگرد، جلوگیری از سقوط شهر اهواز، مشارکت رزمندگان جنگ‌های نامنظم در جلوگیری از سقوط آبادان و تلاش‌های این رزمندگان همیشه جاوید در کردستان و حوادث آن فراموش شدنی نخواهد بود. تاریخ بایستی بیشتر در این زمینه در دل خود چمران‌ها را زنده و زنده تر نماید. در رابطه با ستاد جنگ‌های نامنظم، برادر عبدالکریم جمشیدیان از فرماندهان جنگ می‌گوید:.... روزهایی که جنگ آغاز شد چیزی به عنوان بسیج نداشتیم. یک سری پاسدار بودند و انگشت شمار ارتشی در کنار آنان بودند. نیروهایی بودند مثل فدائیان اسلام. این نیروها در آبادان و خرمشهر می‌جنگیدند. بچه‌های شهید چمران بیشتر در دب حردان، تا سوسنگرد و کردستان گسترش یافته بودند، یعنی رزمندگان جنگ‌های نامنظم در محور دب حردان، جلوی نفوذ دشمن را گرفته بودند و همین‌طور امتداد یافته بودند. در خوزستان و آن محورهایی که اشاره کردم بچه‌های دکتر چمران از چند صد نفر تجاوز نمی‌کردند. البته نیروهای دیگر هم در اختیار داشتند که کارشان جنگ نبود و بیشتر اداری بودند، ولی آن‌هایی که کارشان جنگ با دشمن بعثی بود خیلی زیاد نبودند. اینها سه تا اردوگاه داشتند، اردوگاه طالقانی، اردوگاه مبارزان و اردوگاه «توحید» بودند. سه تا مدرسه بودند که هرکدام را یک اردوگاه می‌نامیدند هر اردوگاهی هم یک محور جنگی به او داده بودند. یعنی این سه تا اردوگاه به گونه‌ای اتوماتیک وار نیرو می‌دادند. خط اصلی مبارزه با دشمن، توسط شهید دکتر چمران به رده بالا داده می‌شد. هر رزمنده‌ای هم پانزده روز در هر محور سپری می‌کرد و بعد ما را به بالأجبار به اهواز می بردند تا حمام و نظافت کرده و فقط ۲۴ ساعت در اهواز می‌ماندیم. بعد از آن ما را به محور دیگری می‌بردند. مرتباً نیروها را جابجا می‌کردند. بخاطر این‌که هر رزمنده‌ای که در جبهه جنوب می‌جنگید تمام محورها را مثل کف دستش بشناسد. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد از کتاب اهواز در ۸ سال دفاع مقدس حمید طرفی 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🔸️تصویری از مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، در حال بازدید و امضای گلوله توپخانه برای شلیک توسط ارتش اشغالگران 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🔶 سالگرد شهادت فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 🔷️ هواپیمای جت استار نیروی هوایی در روز 15 دی 1373 در فاصله 64 کیلومتری فرودگاه در جاده نائین - یزد دچار سانحه شد و شهید ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش و همراهانش به معراج شتافتند. ◇ همراهان شهید ستاری در این پرواز خلبان شهید مصطفی اردستانی (معاون عملیات)، خلبان شهید سید علیرضا یاسینی (معاون هماهنگ کننده)، شهید احمد شجاعی، شهید حسن رزاقی، شهید شریفی (مسئول دفتر شهید ستاری)، خلبان شهید جمشیدی (خلبان پرواز)، خلبان شهید جم منش (کمک خلبان)، شهید سنایی (مهندس پرواز)، شهید پورزاری (افسر محافظ همراه)، شهید محتشمی (افسر محافظ همراه) و شهید محسنی (افسر محافظ همراه) بودند که یادشان برای همیشه در تاریخ حماسه و ایثار گرامی، روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 نماهنگ| کار بزرگ شهید ستاری روایت رهبر انقلاب از کار بزرگ شهید ستاری در والفجر ۸ که دنیا را تکان داد. 🌷 سالروز شهادت شهید امیر سرلشگر منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش را گرامی می‌داریم. 🇮🇷پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90