تعلیقات
#فتنه_88 #خاطرات_میدانی 💠 قسمت چهارم: ♻️ ساعت حدود 10 شب بود، همه پشت موتورها نشسته بودند، آماده
#فتنه_88
#خاطرات_میدانی
💠 قسمت پنجم
♻️ ساعت 1 نیمه شب بود. تازه آنتن ها وصل شده بود. از اوایل شب تا اون موقع آنتن قطع بود. هر کسی از یک گوشه برگشته بودند همانجایی که اول شب بودیم.
♻️ بسیاری از بچهها زخمی بودند. بعضی ها زخم مختصر، بعضی ها فقط خسته از تعقیب و گریز و بعضی ها زخمی سنگین از ضربات چاقو و قمه.
♻️ توی این صحنه کوچک درسهای بزرگی میشد گرفت. یادتون باشه گفتم #فرمانده میدان کسی بود که اتفاقا از همه قدّ بلندتر و رشیدتری داشت، همون وسط درگیری ها فرار کرده، ولی اون جانشینش مثل مرد مونده بود و کلی هم زخم برداشته بود. چند شب دیگه شب عقدش بود و به جای اینکه مشغول مقدمات مراسم و جشن باشه، وسط معرکه مشغول دفاع از حیثیت و تمامیت کشور و نظام بود. فضا، فضای رفاقت و برادری و دلسوزی بود.
🔹 آدم هایی که در ظاهر مدعی بودند، جا زدند و اون هایی که بی ادعا بودند مثل مرد وسط معرکه ایستادند.
♻️ یکهو دیدم یکی رو با صورت پر از خون سوار بر موتور دارن می برند سمت بیمارستان. با دقت نگاه کردم یکی از رفقای معصومیه بود. با سنگ زده بودند تو صورتش.
♻️ فضا، فضای اعتراض مردمی نبود. در صف اول افرادی با هیکل های درشت و ورزیده، قدهای بسیار بلند و #قمه به دست بودند که احساس می کردی #سازماندهی شدند برای #متشنج کردن فضا و آسیب زدن به جسم و روح جامعه و احساس #امنیت مردم.
🆔 @taalighat